
حکیم مهر- «سوشیانس شجاعی فرد» معاون گروه شهرونگ روزنامه شهروند، در مطلب به اصطلاح طنزی با عنوان «حیوانات چگونه به اقتصاد ملی کمک میکنند؟! (قسمت اول)» اهانت های شرم آوری را به جامعه شریف دامپزشکی کشور وارد نموده است.
ابتدا متن کامل این یادداشت توهین آمیز و در ادامه پاسخ دندان شکن «بیطارالسلطنه» از همکاران خوش ذوق دامپزشکمان به این مطلب به اصطلاح طنز را با هم می خوانیم:
حیوانات چگونه به اقتصاد ملی کمک می کنند (قسمت اول)
سوشیانس شجاعی فرد
در ادامه سلسله بحثهای روشنگر درسهایی از
اقتصاد که امیدوارم حداقل 36 سال دیگر ادامه داشته باشد، این بار میخواهم برای
شما غافلان و ناآگاهان روشن کنم که حیوانات چه نقش کلیدی و مهمی در اقتصاد ملی ما
بازی میکنند تا بدانید آنقدری که آنها در گردش مالی این اقتصاد نقش موثر و حساس
دارند این مدیرکلها و رئیس رؤسای نجومیبگیر ندارند!
ابتدا باید بدانید که حقوق حیوانات فقط متعلق
به خود حیوانات نیست، بلکه کلی آدم از قِبَل حقوق حیوانات نان میخورند! یک عده عزیز
دل از سر دل نازک و مهربانیشان از این گربه ها و سگها حمایت میکنند، یک عده هم
نشسته اند با اینها مخالفت میکنند! طرف شغلش توی اداره مخالفت با سگ و گربه است!
یعنی در اداره نشسته، مدام دارد سخنرانی میکند یا تیم میفرستد که سگهای ولگرد را
ناکار کنند! انگار مثلا سگ تحصیلکرده هم داریم! این چون ولگرد شده باید بزنیم بکشیمش!
بعد یک عده شغل شریفشان برخورد با سگها و گربهها و موشهاست! مثلا میروند خانه،
بچهاش میآید جلو با آن زبان بچگیاش میگوید: «بابا بابا امروز چیکال کلدی؟!»
باباهه هم با همان لحن جواب میدهد: «آی قلبون پسلم بشم، املوز ده تا سگ رو سم
دادم و بیست تا گربه رو با تیر خلاص کلدم! بنگ! بومب!» بعد بچه هه هم میگوید:
«بابایی برای منم تفنگ میخلی که بزنم گلبه ها رو بومب کنم؟!» باباهه هم میگوید:
«آی قربون شاه پسرم برم! میخرم برات!» یا مثلا شب این آقا توی تخت که خب نه... روی
مبل دراز کشیده، خانومش از توی تخت داد میزند: عزیزم؟! مرده از روی مبل میگوید:
جونم عسلم، خانوم میگوید: امروز چند سگ رو عقیم کردی؟! مرد جواب میدهد: ای شیطون!
اونقدری سگ اخته کردم که بتونم اون گوشواره رو برات بخرم! بله، میبینید که حیوانات
علاوه بر اقتصاد ملی به گرم شدن کانون خانواده هم کمک میکنند!
یا شما اصلا نگاه کن تا همین بیست سال پیش که این
قرتیبازی بورژوایی سگ و گربه نگه داشتن مد نبود و سگ، فقط ژرمن شپرد و دوبرمن پینچر
و نگهداری سگ، فقط مال آدم بدهای لباس حولهای پوش پاترولدار بود، رشته دامپزشکی
و شغل دامپزشکی جزو داغونترینها رشتهها و شغلها بودند! اصلا کسی دکتر دامپزشک را
دکتر حساب نمیکرد! طرف 8 سال درس میخواند، بهش میگفتند بیطار! یا میگفتند طبیب
ستوران! که کسی نفهمد یعنی چی؟! درست یک چیزی مثل پلاستیک مشکی که خوراکی و نوشیدنی
را میخواهند کسی نبیند! کسی که فارغالتحصیل دامپزشکی بود یا میرفت جهاد سازندگی
و اداره کشاورزی استخدام میشد روستا به روستا گاو و گوسفندها را واکسن بزند یا در
گاوداری استخدام میشد، همینطور شیرموز و معجون بود که به گاو نر میداد، راندمان
گاوداری برود بالا! اما حالا هر کدام از فارغالتحصیلهای دامپزشکی یک مطب زدهاند
بالای شهر، یک منشی پلنگ استخدام کردهاند، چهار ماه به چهار ماه وقت میدهند به
جک و جانور مردم! برای تلافی آن زمانی که سلمانیها با تیغشان خرده کارهای مختصر
پزشکی هم میکردند، دامپزشکها هم یک اتاق مطب را دادهاند به آرایشگرها که سگ و
گربه مردم را سلمانی کنند و مثلا دم گربه شینیون کنند! شما ببینید چقدر جوان این
مملکت از سر سگ و گربه و پرنده، صاحب کار و بار و زندگی شدهاند؟! شما فقط گردش
مالی دارو و واکسن و پول رنگ پشم این حیوانات را حساب کن ببین چقدر اقتصاد ایران
روی شاخ این جانورها میچرخد!
سوشیانس های تسخیر شده توسط
آشموغ، نویسندگان ویرانگر (قسمت اول(
بیطارالسلطنه
کشور ایران در گذار تاریخی خود در عرصه جهانی، هر چه که نداشته باشد، نویسنده و صاحب فکر زیاد داشته است
چنانکه این نوشته ها از قرن ها قبل تا کنون سینه به سینه نقل محافل بوده و اندیشمندان
جهان آنها را ستوده اند و برای شناخت بیشتر آنها مشقت های فراوانی را بر خود روا
داشته اند. هرچند تمام نویسندگان اعصار و قرون گذشته ایران زمین در اذهان و دلهای
مردم باقی نمانده اند، خصوصاً آنها که به فراخور نیاز حاکمان دست به قلم برده اند و
قلم خویش به سیم و زر فروخته اند ولی امروزه با قشر جدیدی از این نویسندگان روبرو
هستیم که حتی خصلت های گروه اخیر را هم به ارث نبرده اند؛ با قشری از این نویسندگان
هم عصر هستیم که هدفشان وسیله را توجیه می نماید و در این راه طنز نویسی را با
گزافه گویی اشتباه گرفته اند.
طنز در فرهنگستان ادب پارسی اینگونه تعریف شده
است: طنز هنری است که عدم تناسب در عرصه های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب
به نظر می رسند نشان می دهد و این خود مایه خنده می شود. هنر طنزپردازی، کشف و بیان
هنرمندانه و زیبایی شناختی عدم تناسب در این متناسبات است، امیدوارم در این تعریف
از طنز با یکدیگر اختلاف نداشته باشیم و آن را مبنایی برای قضاوت در خصوص گزافه های
منتشر شده در خصوص حرفه دامپزشکی در روزنامه شهروند به قلم کسی که برمبنای نامش
قرار است در راه خیر رسان و منجی راه پیامبر والا مقام ایران زمین زرتشت را در پیش
گیرد.
این منجی خیر در ادامه سلسله مباحث روشنگرانه اقتصادی خویش، در مقام بررسی کمک حیوانات به اقتصاد ملی برآمده اند و در این مسیر اثبات نموده اند که حیوانات از نظر اقتصادی بسیار بسیار مهمتر از روسای نجومی بگیر در گردش مالی این کشور نقش ایفا می کنند و به هزار و یک دلیل در مقام مقایسه مبنای مناسبی را انتخاب نکرده اند؛ دلیل اول آنکه تعداد حیوانات قابل مقایسه با نجومی بگیران نیست و اصولا هنوز نجومی بگیران به حدی نرسیده اند که بتوان معادلات آنها در اقتصاد کشور را با علم اپیدمیولوژی ارزیابی نمود، در حالیکه در حیوانات اصل بر اپیدمیولوژی میچرخد و دلیل دوم اینکه نجومی بگیران از اقتصاد این کشور سرقت می کنند ولی حیوانات به آن اضافه می کنند و جناب منجی خیر اذعان دارند که تفاوت بسیار زیادی میان دزدی و تولید وجود دارد.
منجی بزرگوار و خیر در نوشتن این مقاله دچار
تضاد آشکاری در نوشتن مطلب هستند؛ جایی که اشاره می نمایند دو گروه از قبل حقوق حیوانات
ارتزاق می نمایند گروه اول حامیان حقوق حیوانات هستند و گروه دوم مخالفان حقوق حیوانات. اینکه گروه اول از چه طریقی از حقوق حیوانات ارتزاق می نمایند نیاز به روشنگری بیشتری
از سوی منجی دارد، چرا که به عنوان یک دامپزشک هنوز فرد یا گروهی که از قبل حقوق حیوانات
به نان و نوایی رسیده باشند را سراغ ندارم ولی بسیار سراغ دارم کسانی را که به
واسطه دفاع از حقوق حیوانات نانشان آجر شده است، ولی در گروه دوم که بنا به اشاره ایشان
مخالفان حقوق حیوانات نامگذاری شده اند و همه آنها را کارمندان اداراتی (طبیعتا
منظورشان دولتی ها بوده است، چرا که اداره بخش خصوصی مخالف حقوق حیوانات در ایران
نداریم) می داند که کارشان مخالفت با سگ و گربه است و در ادامه داستان را از منظر
زندگی خانوادگی این کارمند دولتی محترم دنبال نموده است و اینکه این مخالفت (شما
بخوانید کشت و کشتار) منافع مادی (درآمدزایی برای خرید گوشواره)، منافع فرهنگی
(گرم شدن کانون خانواده!! در اثر مباحثه در امر اخته نمودن سگ ها) و منافع تربیتی
(آموزش خشونت به خردسالان) را برای این عزیزان به همراه دارد. دو گروه در این طنز
مطرح شدند که قرار بود بر مبنای نشان دادن عدم تناسب ها بتوان از آن نتیجه ای گرفت
ولی متاسفانه در خوشبینانه ترین و مثبت ترین نوع نگرش که میتوان به این نوشته ها
داشت، نام طنز نمی توان بر روی آن نهاد و بیشتر به خوشمزگی و نمک پرانی کمدین های
نوظهور استندآپ کمدی شباهت دارد.
در فاز دوم افاضات منجی، ابتدا به تاریخچه
نگهداری سگ در ایران و سپس به تاریخچه رشته دامپزشکی می رسیم. ایشان فرموده اند که
نگهداری از سگ تا همین بیست سال پیش مد نبوده و مخصوص پاترول سواران لباس حوله پوش
بوده است. این همه بی خبری از تاریخچه کشوری که در آن زندگی می کنید مایه شرمندگی و تالم
خاطر خوانندگانتان می شود. هنوز نسل نژاد سگ سرابی در ایران منقرض نشده است و هنوز ایل های
تاریخی ایران در دسترس شما برای مراجعه به آنها و بررسی نحوه تعاملشان با سگهایی
که جزء ذیقیمتی از ایل هستند می باشد. درنگ نکنید و تا ایلهایمان هم همچون نژاد
سگهایمان منقرض نشده اند کمی با تاریخچه کشورتان آشنا شوید تا بدانید استفاده از
سگ و یا رک تر به شما بگویم زندگی با سگ در این کشور قدمتی به اندازه تاریخچه این
مرز و بوم دارد و حال که عده ای به فراخور وسع مالیشان نحوه نگهداری از سگ را با
نوع زندگی امروزیشان تغییر داده اند، انتقاد از آنها چیزی به ارزش های شما اضافه
نخواهد کرد.
از سوی دیگر خوشبختانه باز هم محقق بنام تاریخچه
دامپزشکی و پزشکی ایران آقای دکتر تاجبخش در قید حیات هستند و البته کتابشان هم در
دسترس برای مطالعه تا بدانید که اتفاقا برعکس نوشته موهوم شما دامپزشکی و پزشکی در
دنیای قدیم بسیار اشتراک بیشتری نسبت به اکنون داشته است که می توانید با مطالعه
کتب ابن سینا به آن واقف شوید و جالبتر اینکه دامپزشکان آنقدر مهم بوده اند که حتی
در میان درباریان و لشگریان نیز صاحب نفوذ بوده اند و اتفاقا مردم آن زمانه بیشتر
می فهمیدند که به قول شما بیطار و یا طبیب ستوران چکاره بوده است و ظاهرا در عصر
کنونی که ما با شما هم عصریم این نفهمی!! نمود بیشتری در برخی!! یافته است. البته
ما هم مثل شما به این داستان معترفیم که با توجه به وظایف سنگینی که در قرن اخیر
به وظایف دامپزشکان اضافه شده است نیاز به قلم به دستان فرهیخته ای داریم تا حقوق
مردم در صیانت از سلامتشان را به آنها یادآوری نماید و مراجعی که این حقوق را از
آنها بایست استیفا نماید را به آنان بشناساند، نه اینکه این بی اطلاعی مردم را
دستمایه تمسخر و لودگی نماید تا جامعه وی را به عنوان لوده ترین قلم به دست کشور
بشناسد.
از گذشته های دور تا کنون همانگونه که وقتی شما، پدر و مادرتان و همینطور پدر بزرگ و مادر بزرگتان و حتی بعیدتر از آنها تا ده
نسل گذشته تان که در این کشور به دنیا آمده اند توسط واکسن های تولید شده توسط
دامپزشکان مستقر در موسسه رازی از خطر سقط شدن و بیماریهای مسری و مهلک نجات پیدا
کنید و امروز قلم بگیرید و در باب معجون و شیر موز دادن دامپزشکان به گاوهای نر
قلم فرسایی نمائید ولی اینقدر دیگر ناشکر نباشد چرا که خودتان هم از دست دامپزشکان
معجون و شیر موز (واکسن) دریافت نموده اید و حالا اینکه آن خانم پرستار از شما خوشش نیامده و بد به شما واکسن زده است نباید حالا که بزرگ!! شده اید انتقام آن خانم
پرستار را از دامپزشکان بگیرید.
البته کاری به آن دو پلنگ مستقر در ورودی تحریریه
روزنامه شهروند نداریم و مشکل شما با پلنگ های مستقر در کلینیک های دامپزشکی به
خودتان مربوط است ولی در خصوص نقش همین مطب های به قول شما بالای شهر در حفظ جمعیت
کشور در برابر بیماری هایی که هم اکنون جامعه با آن دست و پنجه نرم می کند باید به
اطلاعتان برسانم که بسیار بوده اند همشهریانی از همین شهر تهران که به واسط شناسایی
بیماری در حیوان خانگی صاحب دام توسط دامپزشک پی به بیماری خود برده اند و به
واسطه تشخیص دقیق بیماری که از صاحب حیوان خانگی به حیوان خانگی منتقل شده است، از یک
عمر زندگی با عذاب نجات یافته اند. اتفاقا در این زمینه با شما هم عقیده ایم که حیوانات
نقش مهمی در این زمینه ایفا نموده اند چرا که به واسطه شناسایی سریع بیماری جلوی
ضرر و زیان به اقتصاد جامعه گرفته شده است. احیانا اگر همچنان به اینترنت دولتی!!
که در نوشته های قبلی به آن اشاره نمودید دسترسی دارید جستجوی ساده ای در مورد
سگ هایی که بیماری هایی همچون دیابت، صرع و ... را شناسایی می کنند و یا سگ هایی که در
همین آتش سوزی ساختمان پلاسکو انجام وظیفه نمودند و یا سگ هایی که قادر به انجام عملیات احیای قلبی ریوی هستند، انجام دهید؛ خوب، اینترنت که دولتی است و مجانی و توان این را دارد که
به واسطه مجانی بودن بتواند قسمتی از نورون های مغزی شما را برای به خاطر سپردن این
خدمات و کمک به اقتصاد جامعه فعال کند، البته اگر بخواهید!
کاش بجای آنکه در باب سلمانی کردن و شینیون دم
گربه مردم نظر بدهید، کمی به صورت خود نیز در آینه منزل نگاهی بیاندازید! خوب از نظر
ما هم سبیل های شما نیز می توانست هیتلری باشد یا اینکه کلا سبیل نداشته باشید، به
هر حال آرایشگرتان در همان بالای شهر مبالغ سنگینی از شما دریافت می کند تا سبیلهایتان
را مشابه آن سلبریتی آمریکایی شینیون کند و ببینید این آرایشگران نابکار چگونه از
این سلیقه های غیرعادی کسب درآمد می نمایند. بهتر نبود شما هم از تیغ و خمیر سبیل
استفاده می نمودید و این ظاهر غلط انداز نامتناسب با فرهنگتان را که منطبق با
آموزه های هالیوودی است را اصلاح می نمودید تا قدمی برای کمک به اقتصاد جامعه
برداشته باشید!! ولی از شوخی گذشته، هزینه هایی که در راستای بهبود رفاه حیوانات در
این کشور می شود که دربرگیرنده حیوانات خانگی نیز می باشد، در برابر امنیت بهداشتی
که برای جامعه ایجاد می شود هزینه بسیار ناچیزی است. کافی است تا جستجوی کوتاهی در
خصوص هزینه های درمان بیماریهایی همچون سل و بروسلوز و یا سقط جنین و ... بنمائید
و یا هزینه های نگهداری از سالمندانی که همدمی جز حیوانات خانگی و یا کم توان هایی
که از حیوانات برای برآورده نمودن نیازهای روزمره زندگی استفاده می کنند بنمائید
تا التفاتی به این مسئله کنید که گسترش این کلینیک ها نیاز ضروری امروز جامعه ما
است. البته گاهی با شما هم عقیده ایم که به سان آرایشگر سبیل مبارک شما ما هم همکارانی
داریم که بسته به درخواست بیماران و مراجعانشان از طریق پرسنل آموزش دیده برخی
خدمات فانتزی را به مراجعان ارائه می دهند. می بینید رفتارهایمان در بعد انسانی و حیوانی
چقدر به هم نزدیک است؟ ولی در بعد اقتصادی با شما اختلاف نظر داریم چرا که شما مصرف
کننده صرف هستید و آنها مولد .
در انتها و گذشته از این مزاحی که خود شما
آغازگر آن بودید، در صورتی که نیاز به آشنایی نزدیکتر به خدمات دامپزشکان که از آن
انتقاد نموده اید داشتید، حاضریم سخاوتمندانه هرکدام از کلینیک ها و بیمارستان های
بالای شهر و پایین شهر را که شما انتخاب نمائید هماهنگ کنیم تا ضمن پذیرایی و
گفتگو از نزدیک با واقعیت ماجرا شما را آشنا سازیم. اجازه بدهید یکبار دیگر به معنای
نامتان برگردیم و از شما بخواهیم تا دیو آشموغ بی اطلاعیتان از دامپزشکی که در
وجودتان نهادینه است را به سان سوشیانس نابود سازید و این اشراف به شرایط امروز
دامپزشکی و نقش خطیر آن را به وسیله رسانه ای که در اختیار دارید در جامعه پراکنده
کنید تا بتوانیم به ارتقاء این جامعه امیدوار باشیم.
خب از یک نویسنده و روزنامه نگار گمنام چه انتظاری میشه داشت اینم یک دست اویزیه واسه اینکه چند روز سر زبون مردم بیوفته
|
حکیم جان تو عاقلی، بالغی، سرت تو حساب کتابه، با اصحاب رسانه چایی میخوری، یه خط مینوشتی زیرش که آقا توهین اینه که 30 تا دانشکده سالی چند صد دامپزشک بدن بیرون که مضحکه این و اون بشیم نه دو خط طنز این آقا در باب ناکارآمدی مسولین در مقایسه با اقتصاد حیوانات! ملت غیور دامپزشکی توانمون باید روی تعطیلی این دانشکده های ............ باشه نه شاخ شونه برای سوشی!
این به اصطلاح نویسنده، بدلیل اهانتی که به قشر زحمتکش و فرهیخته خانواده بزرگ دامپزشکی کرده لایق زندانه. احتمالا چیزی که باید از این جوابیه خوب حکیم مهر دریافت کنه "نمی فهمه" چون اگر قرار بود بفهمه اصلاٌ این جملات بی ادبانه رو منتشر نمی کرد. متاسفانه برخی روزنامه ها فقط می خوان صفحاتشون پر بشه ولی براشون مهم نیست که از "چی" پر میشن. با تشکر از زحمات حکیم مهر باید پیشنهاد کنم که در کنار انتشار جوابیه باید به فکر شکایت از ایونطور انسان ......ها و محکومیت اون ها باشیم.
|
روزنامه شهروند همون روزنامه ای هست که گورخواب ها را عیان کرد یا به شلاق خبرنگار نجف آبادی رسما اعتراض کرد یا بیابان خواب های شهریار، قصه قالیباف، کولبرها و... که روزنامه های دیگر سکوت کردند، قبول متنشان برای جامعه دامپزشکی توهین آمیز محسوب می شود و بیخودم کرده .....
|
آقا رضا پس چون یکسری کارهایی کرده که وظیفش بوده به هرکسی که دلش خواست میتونه توهین کنه و هر حرف نسنجیده ای که خواست میتونه بزنه
ببینید بهتره شما دستور بدید ملت در دهنشان را ببندند. ایشون البته با قلم ضعیفش سعی کرده حرفی بزنه! اینکه شما بر سر این متن طنز بهم ریختیدید نشون می ده شما ایراد دارید. نویسنده است و رسالت اجتماعیش توجه به مسایل اجتماعی است.
|
شما بهتره اول بخونی ببینی ایشون حرفی زده یا بی احترامی کرده. شاید به شما هر جور بی احترامی کنن به هم نریزی ولی این به هم ریختگی ما که ازش صحبت کردی به دلیل بی ادبی های نویسنده است. قلم ضعیف اگر همراه با فهم و شعور باشه اشکالی نداره. احتمالا شما هم یک نویسنده یا احتمالا از همکارای ایشون هستی که به نوعی دوست داری ازش طرفداری کنی. رسالت اجتماعی با توهین به یک قشر محترم توجیه پذیر نیست.
|
راست میگه این ناشناس وقتی اون مینویسه داره سعی میکنه حرفی بزنه ولی وقتی تو جوابش ما مینویسیم نشون دهنده بهم ریخته بودن و واپس گرایی ماست نیاز به آموزش داری عزیزم برو دانشگاه الان که زیاد شده مثل قبل نیست
|
شما (ناشناس دوم) یا زبون فارسی رو خوب بلد نیستی یا اینکه بی احترامی و توهین برات مهم نیست. در هر دو صورت نیاز به آموزش بیشتر داری و از اوجا که فکر می کنم حداقل دو برابر شما در دانشگاه (در دو رشته مختلف) درس خوندم، این آموزش رو همینجا هم می تونم در خدمتت باشم. سوال داشتی بازم بپرس
|
چشم دامپزشک جان من نه زبون فارسی بلدم و آدم هتاکی هم هستم ولی فرق بین توهین و طنز رو خوب متوجه میشم حالا شما که از ما بهترونی و دوتا دوتا رشته میخونی یکمی هم فلسفه و منطق بخون بلکه مثل استاد اسدی نشی هرچند میدونم که اسم دامپزشک رو رو خودت گذاشتی تا تفرقه بندازی
با توجه به اسم، ايشون قابليت ....... شدن دارند ، شايد يكي قبولشون كنه.........................................
مطالب گفته شده توسط این فرد نشان از نالایقی، بی سوادی و احتمالا ...........های این فرد می باشد که باید توسط سازمان نظام دامپزشکی و ...از طریق مدیر مسوول روزنامه پیگیر توبیخ این فرد بی ادب و بی سواد شد.
به این فرد به اصطلاح نویسنده باید گفت که داغون تویی و داغون تر نوشته هایت، در این زمانه اگر کسی از گستردگی علمی و شان دامپزشکی در عرصه های مختلف علمی، پژوهشی، پیشگیری و درمان بیماریها، صنعت غذا، دارو، واکسن و....اطلاع نداشته باشد یا انسان غار نشینی است و یا اینکه خود را به نفهمی و ابلهی زده است، جای بسی تاسف برای سردبیر این روزنامه هم هست که اجازه چاپ چنین مزخرفات و مهملاتی را داده است
جناب طنز نویس معنای سوشیانس یعنی چه؟ باور کنید اول فکر کردم نامیست که برخی هموطنان برای همدم ................. خود میذارن.حکیم مهر خواهشا نقطه چین نزن.من نامم رو هم ذکر کرده ام که از سوس سوشیانس مورد پیگرد قرار گیرم.البته اگه جرات داشت.
|
الان تو مینونی حکیم رو پیگرد کنی بابت ......................
اول ابنکه از کی تا حالا ایشون شدن ملت تا در دهنشون رو بگیم ببندن اینجا کسی بهم نریخته فقط جوابی مشابه خودشون نوشته شده تا طعم گزافه گویی رو لمس کنن ولی معلومه شما کلی بهم ریختی ها انقدر بهم ریختی که ایشون رو نویسنده قلمداد کردی که رسالتش توهینه دهه شعبون استخونی ها تموم شده اخوی سوشیانس
یسری مطالبش مثل: عقیم کردن تعداد بالا برای گوشواره :) و سلمونی :) خوب بود.
|
واقعا متوجه داستان نیستی یا نمیخوای متوجه باشی
بخش هایی از نوشته مذکور بخصوص آنجا که به کشتار بیرحمانه حیوانات و ارتزاق از محل آن می پردازد منطبق با واقعیت و قابل قبول است. قسمت های بعدی بیشتر حاکی از بی اطلاعی ناشی از کم سوادی و کمبود مطالعه است که عارضه عمومی عصر دیجیتال محسوب می شود. پرداختن بیش از حد به این موضوع به مطرح شدن بیشتر نویسنده گمنام و جویای نام می انجامد. یاوه سرایی و هجو به جای طنز سابقه ای به قدمت روزنامه و کتابت دارد.
جوابيه بسيار عالي ، كافي و زيبا بود ،درود بر نويسنده
اول این که قطعا بر عملکرد ما مثل هر قشر دیگر جامعه انتقاداتی وارد هست.
احسن بر همکار دامپزشکمان با جواب دندان شکن و در کمال ادب و نزاکت
باسللم روزنامه محترم حکیم مهر ضمن تشکر از جوابگویی شما بان شخص نا آگاه لازم است بگویم لزومی ندارد ما تاریخ شغلمان را باو توضیح دهیم یا دعودت به بازذید از محل کار دع دهیم یا دعودت به بازذید از محل کار دامزشکان نباید فرد دور از اجتماع کنونی است واز نویسندگی فقط میزا بنویسی را بلد است واهانت وطبق قانون دفاع از خود جواب اهانت اهانت محتروانه درشان خود است داده شود من فقط باید بگویم ایشان در عصر حجر در زهن خود زندگی میکند واز تاریخ هیچ اطلاعی ندارد چه برسد به آشنایی با شغل مقدس دامپزشکی دامپزشکان کار غیر قانونی نمکنند که بخواهند به هرکس در مورد محقق بودن خود در کار شان توضیح دهند لطفاباین شکل این فرد نا شناخته را که میخواهد بقول خودش نزد عیالش خودش رامطرح کند بها ندهید متشکرم
آفرین به سایت وزین و مقاله در خور تحسین و طنز نشان دادید که حرفه اید
تقدیم به خدایگان گزافه گویی سوشیانس نادان
یقینا این دست نوشته ها بر اساس اطلاعات جامع نویسنده نیست ولی چون اکثر فعالیت دوستان دامپزشک در خارج شهرها است نویسنده مطلب فوق را بر اساس دیده های درون شهری و افزایش کلینیک های پت نگاشته و احتمالا جزو افرادی است که به مرغ هورمونی اعتقاد دارند
خدمت این نویسنده عزیز باید عرض کنم این مشکل فقط ایشان نیست که درمورد رشته ای و یا موضوعی که اطلاع ندارند صحبت می کنند، این در کلیت اجتماع ما به چشم می خورد.
به عنوان يك دامپزشك، واقعا از هوش ، تيزبيني و قلم زيباي شما سپاس گزارم. انشالله پيروز باشيد و سربلند.
با سلام .من خودم علاوه بر کار دامپزشکی دستی بر قلم هم داریم.متاسفانه تو این بازار کساد روزنامه ها و نویسنده های ناشی، استفاده از القاب توهین آمیز شده شده دستمایه فروشبیشتر روزنامه.اگه این نویسنده که توهینو با طنز اشتباه گرفته و با کمال افتخار عکسشم بالای مطلبش گذاشته،از روی نادانی کاری کرده. مدیر مسئول نشریه چرا ؟؟متاسفم برای کشورم که نویسنده هاشم دیگه نویسنده نیستند.
دامپزشکی در دهه های گذشته که ایشان آن را در آن زمان جزو داغونترین رشته ها نام بردنند باید بدانند برخلاف تصور ایشان در جایگاه چهارم بعد از رشته های پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی و جزو برترین رشته ها بود .
این آقای نویسنده نشان داد چقدرررررر .......... و بی اطلاع هست اصلا این نویسنده است ؟؟؟ یا اسمشو گذاشته نویسنده؟ ولی اینو میتونم بگم که .......... بد دردیه حتی صدها برابر بدتر از سرطان. برای شفای این آقا باید دعا کرد؟
احسنت به نویسنده جوابیه. بسیار زیبا پاسخ دادید. براساس قوانین لازم است این متن به روزنامه شهروند ارسال گردد تا در همان صفحه به عنوان جوابیه درج شود.
پس نباید ایراد گرفت چرا خبرنگاران ونویسنگان مورد سوال قرار میگرند وسروصدا بلند نکنیم که مطبوعات آزاد نیست اگر پزشگی در کارش سهوا" اشباه کند داگاهی میشود اگر روزنامه ای به شغل یک عده عالم وتحصیل کرده وزحمتکش افزایش تولد دامی وحفظ بهداشت عمومی را بعهده دارند بی ادبانه اهانت کند آیا بایستی جلوی این نشریه گرفته شود /ونویسنده بدادگاه بخاطر هک حرمت وبی احترامی بدیگران محاکمه شود یانه ریاست محترم سازمان نظام وسازمان دامپزشکی ودانشکدهای دامپزشکی عمیقآ لازم است این موضوع پیگیری شود وملاحظه ای در کا نباشد تا دیگران عبرت بگیرند
واقعا متاسفم براس سازمان و نظام دامپزشکی که اینقدر اقتدار نداره که جوال توهین این افراد رو بده
سلام .وقتی که مسئولین رده بالای مملکت درک درستی از سازمان دامپزشکی و کار انها و این حرفه پر خطر ندارند.چه انتظاری از همچین فردی میتوان داشت. فقط کافیست به سر سفره که بر سر ان مینشینند نگاه کنند متوجه موضوع خواهند شد. که بسیاری از این محصولات نتیجه کار و نظارت این عزیزان است از جمله" شیر-تخم مرغ-گوشت -ماهی-.....
نويسنده اگر قصد داشتند كلمه بيطار رو مسخره كنند كه خوب هر حرفه اي قبل تر اسمي داشته ، به حرفه ايشون هم قبلن مليجك مي گفتند كه شغل بود و مسخره كردن نداره .
واقعا سازمان و نظام دامپزشکی باید با این روزنامه و متن منتشر شده بذخورد کنند .دامپزشکی چ دامپزشک در تمام دنیا ارزش و احترام زیادی داره حالا چون ما درمان محور عمل میکنیم و نه بهداشت محور باید هر توهینی رو بخوانیم وبشنویم و سکوت کنیم.
جکیم مهر محترم لطفا از طریق سازمان و نظام دامپزشکی موضوع این بی حرمتی ها را پی گیری فرمایید واقعا ما دانشجویان دامپزشکی از این سریال ها و مطالبی که در باره دامپزشک ساخته یا نوشته می شود خسته شده ایم در همه جای دنیا که بهداشت بر درمان ارجحیت دارد دامپزشکان از جایگاه و موقعیت بالایی قرار دارند.
دست مریزاد به حکیم مهر ارگانهای مسول که به روی مبارک هم نیاورده اند.
سوشیانس شجاعیفرد در مطلب طنزی درباره این شهرآورد در شهروند نوشت:« میخواستم راجع به اینکه برگزاری دربی چگونه به اقتصاد ملی کمک میکند، بنویسم و راجع به بازار بوق و کرنای کنار استادیوم و بالارفتن آمار فروش تخمه، چیپس، ماست، سیگار، پادزهر مار، شیر سماور، اگزوز خاور بگویم و درباره اینکه چطوری یک ریال، حتی یک ریال از پول پیامکهایی که شما میدهید، توی جیب مخابرات و صداوسیما و حسینی و اینها نمیرود و این وسط من... توی جیب من میرود و اینها بنویسم، دیدم هنوز سر مطلب قبلیم دامپزشکان عزیز ازم دلخور هستند، بیخیال شدم! والللا! تماشاگران اعصابشان خرد است میآیند جلوی خانهمان هی میگویند اگزوز سماور و شیر خاور و اینها!
راست میگه بنده خدا فقط اشتباه گفته که از دامپزشکی پول در میاد
واقعا متاسفم برای این آقای شجاعی فرد.