نیم قرن آموزش و پژوهش در دامپزشکی
گفتوگو با «استاد دکتر محمدقلی نادعلیان» چهره ماندگار دامپزشکی کشور
استاد دکتر محمد قلی نادعلیان متولد شهر مهدی شهر (سنگسر) فروردین 1315 در استان سمنان است. وی استاد بازنشسته دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و در حال حاضر به عنوان رئیس گروه علوم دامپزشکی فرهنگستان علوم مشغول به فعالیت است. شما را به خواندن این مصاحبه دعوت می نماییم:
در ابتدا از ترتیب این مصاحبه تشکر می کنم. تا ابتدایی و سیکل اول دبیرستان در مهدی شهر بودم که البته آن موقع دهستان بود. از سیکل دوم به تهران آمدم و دیپلم طبیعی را در دبیرستان دارالفنون گرفتم.
آغاز تحصیل در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
در سال 1336 در دانشکده پزشکی تهران و اصفهان، دانشکده کشاورزی و دانشکده دامپزشکی امتحان دادم. در دانشکده کشاورزی کرج، دانشکده دامپزشکی تهران و دانشکده پزشکی اصفهان قبول شدم، اما به خاطر شرایط خودم دانشکده دامپزشکی تهران را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. خوب، من خودم عشایر بودم و از تمام بستگان و جد ما همه گوسفنددار بودند و سنگسر نیز یک منطقه عشایری و ایلاتی است و دارای دامپروری مشهوری است. از این رو به دامپزشکی علاقه مند بودم، چون همیشه دامپزشک ها و تکنسینها برای واکسیناسیون و درمان به بالین گوسفندها می آمدند، شناختی داشتم. این آشنایی موجب این شد که من در این رشته شروع به درس خواندن کنم.
آن زمان دوره تحصیل در رشته دامپزشکی 5 ساله بود
آن زمان دوره 5 ساله بود. پس از 5 سال اتمام تحصیلات چون خودم حشم دار بودم و شغل پدرم نیز پرواربندی بود و از طرفی در مسائل درمانی می توانستم به پدرم و هم بسیاری از نزدیکان را کمک نمایم، به طور آزاد شروع به کار در رشته پرواربندی کردم. چند سالی در این کار بودم، اما برای این کار ساخته نشده بودم.
روزی به دانشکده دامپزشکی نزد استادم دکتر حسینیون که خداوند ایشان را حفظ نماید رفتم. پرسیدند "کجا کار میکنی؟" گفتم داستان به این شکل است اما راضی نیستم. گفتند "می خواهی به دانشکده بیایی؟ ما اینجا احتیاج داریم. عجله ای هم نیست، کمی فکر کن و اگر مایل بودی جواب بده". من هم بعد از 2 روز با اینکه حقوق قابل توجهی نبود، قبول کردم.
روی حساب شناختی که ایشان از من داشت و فعالیتی که در بالین بیمار از من دیده بودند، خیلی سریع کار پیش رفت و بنده به عنوان دستیار گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شروع به کار کردم. همان زمان نیز برای دوره تخصصی خودم را آماده کردم. رسم بر این بود که 3 تا 4 سال در بخش کار می کردند و بعد امتحان می دادند در همان دپارتمان و دپارتمان های وابسته که بخش ما وابسته به میکروبیولوژی و انگل شناسی بود. بنده امتحان دادم و موفق شدم استادیار بشوم. 3 سال این ماجرا طول کشید و این خیلی سریع بود چون می دانستم که چه می خواهم و وقتم تلف نمی شد.
اعزام به فرانسه برای ادامه تحصیل
بعداً با بورس به فرانسه رفتم و در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تلوز در جنوب فرانسه دورهای را گذراندم. چون در ایران کار کرده بودم و وارد بودم در آن جا برایشان غنیمت بود و در کلینیک سیار بسیاری از دانشجویان را به من می دادند و با آنها کار میکردم. از طرفی هم چون کتابخانه بسیار وسیعی داشتند، خیلی استفاده کردم و زبانم نیز تا اندازه ای تکمیل شد.
از بازگشت به ایران تا بازنشستگی و تدریس در دانشگاه آزاد
پس از آن بازگشتم و حدود 4-5 سال طول کشید تا دانشیار شوم. مشغول امر آموزش و پژوهش بودم. خوب، در امر آموزش و پژوهش باید مرتباً تحقیق نمود. تحقیقات را مکتوب نمود و نهایتاً به شکل مقاله یا کتاب نشر داد. خوشبختانه بنده هم مقالات زیادی به زبان انگلیسی، فارسی و فرانسه نوشته و در کنگرههای زیادی شرکت کردهام.
نهایتاً در سال 1370 به مرتبه استاد تمام ارتقاء یافتم و تا سال 86 حدود 40 سال به امر آموزش و پژوهش مشغول بودم. در آن سال نیز با رتبه 33 به افتخار بازنشستگی نائل شدم. الان نیز به اصرار دانشگاه آزاد همچنان در دانشگاه آزاد علوم تحقیقات در هفته یک تا 2 روز تدریس می کنم .
فعالیت به عنوان رئیس گروه دامپزشکی فرهنگستان علوم
در فرهنگستان هم در گروه علوم دامپزشکی، اساتید بازنشسته و افراد دارای سوابق علمی خوب در کنار هم جمع شدهاند و محل بسیار خوبی است برای تعامل و تبادل افکار و حل مسائل دامپزشکی، در اینجا هم در هفته یک روز حداقل حضور دارم و به عنوان رئیس گروه دامپزشکی مشغول هستم.
من دامپزشکی را با شناخت انتخاب کردم زیرا شهر ما قطبی از پرورش گوسفند بود و دارای گوسفندان خوب و گوشت لذیذی دارد. دانیم دامپزشکی که رشته ای از طب است. خوب، دامپزشکی و پزشکی در قدیم مشترک بوده است. به واسطه گسترش علم این رشته جدا شده و امروز در خود دامپزشکی نیز حدود 30 رشته تخصصی داریم. در فیلد اسب، نشخوار کنندگان کوچک، حیوانات خانگی، آبزیان و .....
خاطرات دوران دانشجویی
تقریباً دانشجوی فعالی بودم. بویژه در ارتباط با بیماری و بخصوص نشخوارکنندگان بسیار علاقه مند بودم. گاهی همکلاسی ها را به گوسفند داری های خودمان می بردم تا با شرایط آشنا شوند و از نزدیک ببینند که چگونه است. اساتید نیز می دانستند که پدرم حشم دار است. به هر حال بنده هم ارتباط زیادی داشتم. خدا بیامرزد دکتر فرهنگفر را، رئیس دامپزشکی شهر ری بودند. آن زمان گوسفندان ما در زمستان ها در منطقه ای بودند که به آن منطقه نزدیک بود. ایشان همیشه می گفتند یکی از بچه هایی که دامپزشکی می خواند نادعلیان است و این هم گوسفندان پدرشان است.
مهر دامپزشکی را روی پیشانی خود زده بودم و تعصب خاصی داشتم
به هر حال دوران دانشجویی بسیار خوب بود. از اول با علاقهای که داشتم مهر دامپزشکی را روی پیشانی خود زده بودم. خیلی تعصب خاصی داشتم و حالا ببینید ما واقعاً خیلی کار کردیم تا این رشته را بشناسانیم. شما خود دامپزشک هستید و می دانید که دامپزشکی فقط درمان و تشخیص نیست. وسعت بسیار زیادی دارد. بهداشت مواد غذایی، آبزیان، وحوش و بخش مهمی از اقتصاد کشور، زمانی میگفتند بعد از نفت جمعیت دامی در درجه دوم اهمیت اقتصادی قرار دارد. حال مقداری به خاطر خشکسالی و گرانی علوفه جمعیت دامی کاهش پیدا کرده است. اما واقعیت این است زمانی ما 70 میلیون گوسفند و بز داشتیم و 7 تا 8 میلیون گاوهای اصیل و دورگه داشتیم. و از نظر اقتصاد در درجه دوم بعد از نفت بودیم.
در بهداشت عمومی، دامپزشکان در جبهه مقدم هستند
این است که دامپزشکی تک بعدی نیست. در جهت بهداشت عمومی، دامپزشکان در جبهه مقدم هستند. واقعاً اگر بیماری های مشترک بین انسان و دام را پیشگیری و درمان نکنند، سلامت انسانها شدیداً به خطر میافتد، مانند سل، بروسلوز (تب مالت)، شاربن و... میدانید ما 1700 عامل پاتوژن داریم که بیش از 50% زئونوز است. این نشان دهنده نقش دامپزشکی است. دامپزشکان در تمامی کارهای تحقیقاتی یک پای ثابت از تیم تحقیقاتی هستند. در شبیه سازی دکتری دامپزشکی حرف اول را در دنیا می زنند. از شاگردان من، آقای دکتر بهبودی در کانادا و آمریکا در این زمینه حرف اول را می زند. که تعداد زیادی بز شبیه سازی کرده اند. یکبار نیز در فرهنگستان ایشان را دعوت کردیم، 2 روز سخنرانی داشتند.
افزایش دانشکده های دامپزشکی من را بسیار ناراحت کرده است
من حدوداً 60 سال است با دامپزشکی عجین هستم. واقعیت این است که دامپزشکی از نظر بهداشت عمومی، بهداشت دام ها و اقتصاد بسیار مهم است. مسئله ای که من را بسیار ناراحت کرده است، افزایش دانشکده های دامپزشکی است چه در دانشگاه آزاد و چه در دانشگاه دولتی، حساب و کتاب دارد. هر 2500 واحد دامی یک دکتر دامپزشک میخواهد.
در فرهنگستان طرحی را داشتیم و محاسبه کردیم. در ایران 10 دانشکده نیاز داریم و 500 فارغ التحصیل. شما ببینید و بیش از 30 دانشکده و هر دانشکده 50 تا 60 نفر به طور متوسط خروجی دارد. این بیکاری و کاهش کیفیت ما را رنج می دهد.
ما می توانستیم در این ارتباط اقدام به تأسیس انستیتوهای تخصصی نماییم. انستیتو بررسی سل، تب مالت، بروسلوز، سالمونلوز و خیلی کارهای دیگر که هم جذب دامپزشک داشت و هم از این وضع رها می شدیم. نقطه ی عطفی که شما فرمودید این است. این بسیار ناگوار است برای من که 50 - 60 سال زندگی را گذاشته ام. آن زمان یک دانشکده دامپزشکی بود با جمعیت دامی بیش از حال، اما سرویس داده میشد. الان ببینید من شنیدم بعضی مواقع جوانان دامپزشک ما با قیمت های خیلی ارزان به دامداری ها مراجعه کنند، حق هم دارند، حدود 20 سال تحصیل کرده است، دکتر دامپزشک شده و کار ندارد، تا کی می شود سر سفره پدر و مادر بود، این رنج می دهد، متأسفانه دامپروری ها هم وضعیت خوبی ندارند. به خاطر گرانی ها، این هزینهها دامدارها را نیز تحت فشار قرار میدهد و توان پرداخت حقوق مناسب را ندارند.
بعضی می گویند بگذارید تحصیل کرده باشند، کار نبود هم مهم نیست!
به هر حال این ها باید درست شود، حتی الان به وزارت علوم بارها نامه نوشته ایم، جلسات داشته ایم، چقدر دانشکده دامپزشکی لازم داریم. فرانسه در سال 1353 سه دانشکده داشت و الان فقط 5 دانشکده و 53 میلیون گاو داشت، یعنی به تعداد جمعیت انسانی خودش گوسفند و بز به جای خود، انگلیس با آن جمعیت دامی، استرالیا و ..... هر شهر ما 2 تا 3 دانشکده دامپزشکی، آخر چه خبر است. بعضی می گویند بگذارید تحصیل کرده باشند، کار نبود هم مهم نیست. خوب اشتباه است. این همه سرمایه گذاری شده است.
تلخ ترین اپیدمی بیماری
تلخ ترین طاعون گاوی بود. از کشته پشته می ساخت. من آن زمان در کلینیک جنوب مشغول به کار بودم. دسته های دانشجویی به همراه یک دکتر اکیپ هایی درست کرده بودند که به همراه هم به شهرستان ها میرفتند جهت واکسیناسیون و کنترل این بیماری، اما خوشبختانه به همت دامپزشکان و سازمان دامپزشکی این بیماری ریشه کن شده است . واکسن بسیار خوبی توسط مؤسسه رازی ساخته شده و باید قدر این مؤسسه را دانست. شاربن نیز در حال ریشه کن شدن است.
یکی از مواردی که الان داریم تب برفکی است. خوب می دانید ما 7 تیپ سویه تب برفکی داریم و بیش از 100 ساب تایپ. این بیماری خیلی تلفات به گاو گوسفند و بز ها تحمیل کرده است. متأسفانه تمام کشورهای اطراف ما هم از نظر شرایط بهداشتی، سیاسی، اقتصادی مناسب نیستند و قرنطینه نیز ضعیف است و این بیماری ها خیلی سریع وارد می شوند. درست است تب برفکی مانند طاعون کشتار نمی دهد اما ضرر آن کمتر هم نیست، زیرا تب برفکی زمانی که دام را مبتلا میکند اولین جا دهان، پستان و سم ها است که طاول می زند و ورم پستان میدهد. دامی که در هر روز 40 کیلو شیر میداده دیگر توان شیردهی ندارد و روانه کشتارگاه می شود و این یک ضرر بسیار شدید است. البته امسال تلفات زیادی داشت زیرا در برّهها و بزغالهها شرایط بسیار متفاوت است. یعنی نکروزه بافت قلبی نکروز یا همان قلب ببری دام را تلف مینماید. واکسن هم جوابگو نبود و کافی هم نبود و خسارت زیادی داشتیم.
تأثیرگذارترین و مهمترین مقاله
من بیش از 200 مقاله انگلیسی، فرانسه و فارسی داشته ام. 60 تا 70 کنگره داخلی و خارجی شرکت کردهام. مقالات مانند بچههای آدم می مانند. در حدود 10 تا 12 عدد کتاب نیز دارم. اگر بگویم به طور کامل دینم را ادا کرده ام زیاده گویی است اما تا از دستم بر می آمده در رشته تخصصی خودم یعنی بیماریهای دستگاه گوارش و بیماری های عفونی کار کردم و کتاب نوشتم که به عنوان مرجع در اختیار همکاران باشد که خوشبختانه هم همچنان تجدید چاپ می شود و علاقه مندان خود را دارد .
یک پایم در فیلد بود یک پایم در دانشگاه
من یک پایم در فیلد بود یک پایم در دانشگاه و این بود که تمام مقالات متأثر از بیماری های دیده شده در فیلد بود. تئوری ننوشتم و ترکیب عملی و تئوری بود. روی شاربن و تب برفکی خیلی کار کردم. تب برفکی را در یازدهمین کنگره دامپزشکی ارائه دادم، دعوایی بین سازمان دامپزشکی و مؤسسه رازی وجود داشت که این واکسن ایمنی کافی را ایجاد نمینماید. در 10 تا 11 فارم کار کردم. میانگین ایمنی که واکسن می داد 60 روز بود که کم است. واکسن حداقل باید 4 ماه ایمنی دهد. خوب هر 2 دسته را جمع کردیم و یک جلسه ای در فرهنگستان برگزار کردیم. خوشبختانه حل شد و دستگاه ها جدید وارد شد، مقداری واکسن وارد شده و مسئله حل شد.
همیشه به شاگردانم گفته ام، کسی که می خواهد یک متخصص داخلی خوب شود همیشه باید یک پایش در فارم باشد و از طرفی هم سر کلاس باشد و مطالعه داشته باشد. اینهاجواب می دهد. ما تجربه کرده و نتیجه اش را دیده ایم.
خیلی ناراحتم که چرا گل هایی که ما پرورش دادیم، جذب خارج شدند
آرزوی شما برای دامپزشکان ایران چیست؟
با یک مثال می گویم. در کانادا کنگره ای بود که مقاله داشتم. در بازگشت به گلف آمدم، یکی از دانشجویانم من را دعوت کرده بود و اصرار شدیدی داشت. زمانی که رسیدم دیدم یکی 2 تا نیستند. 20 تا 25 دکتر دامپزشک از شاگردان من آنجا هستند. یک شب من را دعوت کردند، 2 و 3 روز آن جا بودم. شبی گفتند دکتر حرفی، گفتم اینجا دیگر سر کلاس نیست. من بسیار خوشحالم که هر کدام از شما چهره هستید و در دانشگاه ها حرف اول را می زنید. اما خیلی ناراحتم که چرا گل هایی که ما پرورش دادیم جذب خارج شدند. البته بعضی ها دلائلی داشتند اما گفتم چنین چیزی نیست، خیلی از ماها رفتند ولی ماها ماندیم و واقعاً این مسئله خیلی جالب است که ایرانی ها خیلی هوش بالایی دارند. دانشجوها خود نیز می گفتند که نه تنها چیزی کم نداریم یک سرو گردن بالاتر از رقبای خود هستیم. در همه جای دنیا بچه های ما حتی ضعیف ترین هایشان یک سرو گردن بالاتر از دیگر افراد هستند. ولی واقعاً آرزویم این است که همه ی این بچه ها کار داشته باشند و زحمات آن ها به هدر نرود و مثمر ثمر واقع شوند.
بچه های ما در همه رشته ها عالی هستند. در دنیا کار علمی را به ایرانی ها میسپارند. آرزویم این است از زحمات بهره ببرند و دولت باید آن را حمایت و هدایت نماید. ما محاسبه کردیم که چقدر دامپزشک می خواهیم. حل شدن این مسائل مهمترین آرزوی من است.
دانشجویی که فرق گوسفند و بز را از نزدیک ندیده است، می خواهد دامپزشک شود!
از نظر آموزش ما باید همیشه خود را به روز کنیم. یک زمانی آموزش ما متأثر از دانشکده های دامپزشکی فرانسه بود چون تمام اساتید ما همگی از فرانسه فارغ التحصیل شده بودند. بعدها متأثر از اروپا، انگلیس و غرب شد ولی واحدهای درسی ما را باید چه کرد؟ الان من مرتب در جلساتی که در دانشگاه ها دارم می گویم. 70% دامپزشکی عملی است. وقتی 200 نفر را در یک کلاس جمع می کنید، دانشجویی که فرق گوسفند و بز را از نزدیک ندیده است می خواهد دامپزشک شود.
بایستی به روز جلو برویم و در ضمن ببینیم که الاهم فی الاهم کنیم. واحدهای زیادی را کم کنیم. ما همیشه دوست داریم زیاد بار دانش آموز کنیم، آمریکایی ها گفته بودند که در دوره دبیرستان ما آنقدر درس ریاضی، فیزیک و شیمی و ...... به دانش آموز تحمیل نمیکنیم که به اندازه لیسانس درس داده میشود، ولی خوب این خسته میکند، بایستی به روز شد. این درست نیست. بایستی انگیزه ایجاد کنیم و چارت آموزشی را به روز کنیم.
پیشنهاد دادیم که یک یا دو سال آخر دامپزشکی را گرایشی کنند
خوشبختانه الان در دانشکده های دامپزشکی معمولاً آموزش را بررسی می نمایند. حتی در فرهنگستان علوم نیز ما بررسی کردیم و پیشنهاد دادیم که یک یا دو سال آخر دامپزشکی را گرایشی کنند. دانشجو وقت خود را در سال آخر مثلاً به گرایش طیور برود و تمام وقت خود را در این گرایش بگذارند. حداقل در این یک سال مقداری آموزش عملی ببیند که چیزی بلد باشد. یا در بیماری های نشخوار کنندگان، یا اسب یا آبزیان یا زنبور عسل و ...
20 سال پیش این گرایش ها به صورت غیر رسمی در دانشکده ایجاد شده بود. البته الان یک سری دوره های 2 ساله هم ایجاد کرده بودند که خوب خیلی پا نگرفت ولی ما حدود 20 رشته تخصصی داریم که البته همچنان جای زیادی دارد. برای اینکه فرض بفرمایید الان بیماری های درونی در فیلد اسب خود یک تخصص است، در گاو یک تخصص و حتی در نشخوار کنندگان کوچک یک تخصص. در پزشکی فقط برای چشم 5 تخصص هست. ولی در کشورهای خارجی خیلی پیشرفت کرده اند. بیمارستان های بسیار مجهز بویژه برای اسب و حتی گاو سگ و گربه. آزمایشگاه های مجهز وسیع و امروز دنیا در این شرایط است و بایستی چارت آموزش ها به این سمت برود. البته متأسفانه در حال حاضر در جا زده ایم. به علت مشکلات، تحریمها و مسائلی که مانع میشود. ولی با توجه به هوش سرشار ملت ایران هر دانشجویی وارد هر دانشکده ای شود و با بروز شدن چارت آموزشی می توانند همه چیز را فراگرفته و در تمام دنیا سربلند باشند.
پیشنهاد به دامپزشکان و دانشجویان
پیشنهاد من این است اولاً همیشه توکلشان به خداوند باشد. وقتی پشتوانه قوی دارند، توکل به انسان ها نه، توکل به خداوند یکتا. در ثانی استمرار در کار داشته باشند و اگر کاری را شروع کرد علاقه مندی خود را نشان دهد. درست است کار نیست اما آن کسی که بلد باشد و زحمت کشیده باشد، بالاخره راه را باز کرده و موفق می شود. پس توکل به خداوند، پیگیری، استمرار، تلاش، نشان دادن علاقه مندی و اخذ مدرک قطعاً موفقیت خواهد داشت. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. همچنین شاخه به شاخه نپرد و در کار استمرار داشته باشد.
سخن آخر
آرزوی سلامتی و موفقیت برای تمام دکتران دامپزشک، همکاران، دانشجویان و امیدوارم روز به روز در این حیطه که البته کشور ما در خاورمیانه در ردیف های اول است و در دنیا هم ما چندان عقب نیستیم چون فارغ التحصیلان ما این را نشان داده اند. برای همه مهمترین آرزویم سلامتی است.
منبع: خبرنامه اختصاصی شرکت داروسازی زاگرس فارمد پارس (داملران رازک سابق) شماره 32
تهیه کننده مصاحبه: دکتر علی بوبهمنش