به بهانه طرح موضوع آینده دامپزشکی در فرهنگستان علوم
آینده روشن دامپزشکی با رصد مشکلات بی نشانه
دکتر حسین یاوری
دامپزشک، متخصص بهداشت و بیماریهای آبزیان
در مسیر تکمیل سلسله یادداشت های با محوریت دامپزشکی و توسعه، ما همچنان در پی کند و کاو موضوعات مختلفی هستیم که امید می رود با همفکری دوستان، بتواند در ترسیم چشم انداز روشنی در این حوزه یاریگر تصمیم سازان و تصمیم گیران باشد. در این مسیر، جلسه اخیر فرهنگستان علوم با عنوان «واکاوی آینده دامپزشکی ایران» بهانه ای شد تا موضوعی بس مهم برای این راه دگر بار در پیش بگیریم؛ گرچه به استناد کتاب ارزشمند تاریخچه دامپزشکی ایران تالیف استاد فرهیخته دکتر حسن تاجبخش، نقطه آغازین روند دامپزشکی و توسعه به قرن ها قبل باز می گردد و در عصر حاضر نیز می توان از تاسیس دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در سال 1311 به عنوان مهم ترین مظهر شروع توسعه در دامپزشکی ایران نام برد.
که اگر به خاطر بیاوریم قبلا در یادداشتی به قلم نگارنده تلاش شد به این سوال پاسخی درخور داده شود که صدرنشینهای جهان دامپزشکی کدام کشورها هستند؟ در همان یادداشت بود که پیشنهاد ضرورت تدوین شاخصهای رتبهبندی دامپزشکی از سوی OIE ارایه شد. در ادامه، بعضی از داشته هایی را که داریم (از قبیل اکیپ های صحرایی دامپزشکی که ممکن است امروزه از قلم افتاده باشند)، یا لازم بود که در موردشان بیشتر فکر کنیم، جداگانه و مستقل، مورد بحث قرار دادیم. در همان یادداشت از خوانندگان فهیم و صاحبنظر برای مشارکت در موضوع و تبادل نظر به قصد موشکافی زوایای پنهان احتمالی و تقویت لوازم بحث و نتیجه گیری، دعوت شد. هرچند مشارکت دوستان خیلی متناسب با سطح توقع و پیش بینی ها نبود، اما صاحب این قلم باور دارد که این امر دلیل نمی شود در این راهی که بسترش را فضای مجازی مهیا کرده و پتانسیلی بالقوه برای ابراز ایده و نقد به وجود آورده است، کنار بگذاریم و دست از نوشتن برداریم و دلسرد شویم.
این یادداشت هم به برکت جلسه اخیر فرهنگستان علوم با موضوع آینده نگری در حوزه دامپزشکی با طرح این سوال شروع می شود که: مگر آینده نگری هم در شرح وظایف گروه های عضو فرهنگستان علوم قرار گرفته که این موضوع آن جا طرح شده است؟
حال اگر این سوال برای شما هم مطرح شده است، بیایید ذهن جستجوگر را به سمت فرهنگستان علوم با کلیک بر این نشانی اینترنتی (http://www.ias.ac.ir/index.php) هدایت کنید و مروری بر اهداف و وظایف دوازده گانه آن داشته باشید تا حداقل روشن شود قانون چه پتانسیل بالقوه ای برای ارتقای علوم مختلف از جمله علوم دامپزشکی لحاظ نموده است تا بتواند ضمن این که پیونددهنده چهار سوی ارتباطی علوم مختلف در وزارت علوم باشد؛ با تمرکز بر روندهای طراحی شده توسط تصمیم گیران، مشکلات بی نشانه را شناسایی و به آن ها گوشزد کند تا رویدادهایی همچون بیکاری فارغ التحصیلان را کمتر شاهد باشیم؛ که اگر رویدادهایی از این دست در علوم مختلف در حال وقوع است، به نظر ممکن است از این اتاق فکر استراتژیک کمتر استفاده شده است.
حال اگر کمی حساس تر به جستجو با این توضیحات باشید، می توانید نیم نگاهی به سمت راست صفحه مانیتور بیندازید تا گروه دامپزشکی و شاخه های وابسته به آن را بررسی کنید که شوربختانه بر صفحه نمایش این پیام پدیدار می شود که هیچ موضوعی در این گروه یافت نمی شود!
اما نکته ی حایز اهمیت این است که در نمودار سازمانی فرهنگستان علوم، در بالاترین رده آن شورای آینده نگری وجود دارد که یکی از مهم ترین بندهای آن در ذیل هشت وظیفه اساسی آن به این نکته اشاره می کند که "مصوبات شورا پس از تایید مجمع عمومی لازم الاجراست"، هرچند حداقل در ظاهر در این سایت مصوبه ای یافت نمی شود!
کمی حساس تر می شویم تا جستجویی بر کلمه "دامپزشکی" را در این پورتال داشته باشیم. چنین به نظر می رسد بعد از گذشت 30 سال از تاسیس فرهنگستان علوم، بیشتر از 50 عنوان در دستور کار این گروه نبوده است که شاید مهم ترین عنوان یا آخرین دستور کار جلسه را بتوان همین موضوع واکاوی آینده دامپزشکی ایران دانست که در اولین صفحه جستجو نمایش داده می شود. هرچند این موضوع دیر شروع شده است اما باز جای بسی مباهات و خوشحالی است که این جلسه تشکیل شد تا تلنگری برای حرکت انگشتان بر صفحه کلید کامپیوتر شود که صد البته با ضرب آهنگی آرام و با طمانینه، صدایی همراه با بی قراری اما امید بخش ایجاد کند، چرا که قرار است وارد محدوده ی اساتید عزیزی شود که بیش از 12 سال افتخار شاگردی آنها را داشته است و هم اینک دست بوس این عزیزان می باشد و خواهد بود.
اما چاره ای نیست؛ ذهن جستجوگر حکم می کند نسبت به شغل و حرفه مان به ویژه آینده آن حساس تر باشیم و حالا که واکاوی آینده نگری دامپزشکی ایران از این مکان برای اولین بار آغاز شده و رسمیت یافته است، با دقتی دوچندان بنگریم و هم صدا شویم با این سوال «پیتر شوارتز» متخصص آینده پژوهی که می گوید: "ارزشمندترین سوالی که هر روز باید از خودتان بپرسید، این است که اشتباه من کجاست؟" و ما نیز بپرسیم: اشتباه ما کجاست؟!
و یا اینگونه بپرسیم: اشتباه ما کدام روند را شامل شده است که شاهد خیل عظیم فارغ التحصیلان جویای کار در حوزه ی دامپزشکی هستیم؟ یا کدام فرایند آموزش در علوم پزشکی جذابیت دارد که بخشی از جامعه دامپزشکی درخواست انتقال آموزش دامپزشکی از وزارت علوم به وزارت بهداشت را دارد؟ و چندین مسئله دیگر یا مشکلات بی نشانه ای که احتمالا در ذهن شماست و باید بر صفحه درخواست های ارسالی به فرهنگستان علوم ثبت و ارسال گردد تا دیگر شاهد رویدادهای ناخوشایند نباشیم و برعکس ارتقاء و بهبود علوم مربوط را برای افزایش بهره وری نیز رقم بزنیم.
با این مقدمه می توان اینگونه بحث را ادامه داد که به جای تمرکز بیش از حد روی برنامه ریزی و اهمیت آن، مفیدتر خواهد بود اگر به این پرسش بپردازیم که چرا با وجودی که معمولاً میدانیم چه باید بکنیم و نیز میدانیم که به هر حال باید کارهای مشخصی را انجام دهیم، همچنان ترجیح میدهیم کارها را تا حد ممکن عقب بیندازیم و همانطور که از بررسی اجمالی سایت فرهنگستان علوم که در معرض قضاوت عموم قرار دارد، چرا با وجود همه شرح وظایف و چشم اندازهای طراحی شده آن، این نتیجه در یک بررسی اجمالی حاصل شود که هیچ مطلب خاصی حداقل در زمینه ی آینده نگری علوم دامپزشکی برای ارایه یافت نمی شود؟
و آیا می شود به رواج اصطلاحات قلمبه سلمبه یا کلیشه ای از قبیل استراتژی، برنامه ریزی، چشم انداز و... که در تمام جلسات مدیران ارشد چند دهه ای است مرسوم شده، انتقادی بجا داشته باشیم و اعلام کنیم فقط به ذکر اصطلاحات اکتفا نشود، چرا که بر همگان مبرهن و آشکار است جلسات استراتژی برگزار می شود و حرفهای زیبایی گفته می شود اما در نهایت مدیران همان کار قبلی خودشان را ادامه می دهند!
آیا می شود این بار که این مهم در خصوص آینده نگری دامپزشکی کور سوی امیدی به خود گرفته است، به جای اینکه خروجی جلسات در نهایت فقط گزارشی شکیل و صحافی شده باشد که تدوینش را کارشناسان یا شرکت های مشاور مدیریت به عهده می گیرند و سپس در کتابخانه بایگانی می شود و فقط گهگاهی ممکن است برای سخنرانی از آن استفاده شود، به فراموشی بسپاریم و دستور کار جلسات را به گونه ای اجرایی کنیم تا حداقل در خصوص علوم دامپزشکی بگوییم استراتژی بی خاصیت نشده و استراتژیک فکر کردن ذاتا اشتباه نیست؛ چرا که قرار است تعارفات مرسوم جلسات را کنار بگذاریم (که اغلب سبب می شود موضوعی آنقدر بالا و پایین شود تا دل همه به دست آید!) و اعلام کنیم در دنیای متلاطم امروز که لحظه لحظه آن در حال تغییر است، بیشتر نیازمند تفکر استراتژیک هستیم و این روند و هدف نیازمند برگزاری جلسات منظم و هدفمند برای تصویب آیین نامه ها و مقررات کارآمد و به روز است.
با این توضیحات آیا می شود این دیدگاه اشتباه را هم از گوشه ی ذهنمان بزداییم که گویی پذیرفتهایم کسی که به موقعیتهای برتر سازمانی میرسد، احتمالاً باید تفکر استراتژیک داشته باشد و آنکس که به آن موقعیت نرسیده از توانایی تفکر استراتژیک بهره مند نیست؟ (یا اصلاً در موقعیتی نبوده و نیست که به این توانمندی نیاز داشته باشد) و همین دیدگاه اشتباه است که مشارکت عمومی در فرایند تصمیم سازی کارشناسان حوزه دامپزشکی را کم کرده است.
حال که قرار است سناریو نویسی یا آینده نگری در خصوص حرفه دامپزشکی مجدد آغاز شود و این مهم در فرهنگستان علوم شروع شده است، با توجه به این که بر اساس نمودار سازمانی فرهنگستان و ساختار کامل آن برای اجرای تصمیمات وجود دارد، پس بیاییم این جایگاه را نقطه عطفی برای تفکر استراتژیک در حوزه ی دامپزشکی بدانیم و به دنبال احصای مشکلات بی نشانه دامپزشکی و چاره جویی آن ها باشیم.
برای شروع کار در این یادداشت به عنوان نمونه، چند مثال از این مشکلات بی نشانه حوزه ی دامپزشکی را در ذیل می آوریم تا گفته شود تفکر استراتژیک قبل از بروز نشانه های آشکار، با جستجو و شناخت روندها می کوشد مشکلات آتی را پیش بینی کند؛ نه این که رخدادی آشکار شود و سپس به فکر حل آن باشیم. مجددا از همه ی دلسوزان حوزه ی علوم دامپزشکی عاجزانه درخواست می شود در تکمیل و بیان این مشکلات بی نشانه با ارسال پیشنهادهای خود به کمیته ها یا کمیسیون های مسئول، فرهنگ مشارکت جمعی با چاشنی تفکر استراتژیک را گسترش دهیم.
مثال:
- این که چند سالی است به دلیل عدم نیاز سازمان های دولتی ازجمله سازمان دامپزشکی به نیروهای طرح، معافیت از طرح صادر می شود، یک نگاه عملیاتی است اما این که فارغ التحصیلان بدون آشنایی با محیط کار بلافاصله وارد بازار کار شوند، مسئله ای است که نگاه استراتژیک تصمیم گیران را می طلبد.
- این که شعار نظارت دامپزشکی از مزرعه تا سفره را داشته باشیم، یک نگاه عملیاتی است اما این که با این نظارت نقش دامپزشکی در رونقبخشی به بازار کالای ایرانی و صادرات را نیز مد نظر بگیریم، نیاز به یک نگاه استراتژیک دارد.
- این که کمیته های ذیل کمیسیون های مشورتی تشکیل دهیم، یک برنامه عملیاتی است اما این که این کمیته ها هیچ روندی را پیگیری نکنند و سناریوی خاصی برای روندها در راستای پیشگیری از رویداد ها نداشته باشند، مصداق بارز نداشتن تفکر استراتژیک است که عمده دلیل عدم شناسایی مشکلات بی نشانه همین نوع نگاه است.
به خاطر داشته باشیم، اگر به روندها یا فرایندها توجه نکنیم، فقط شاهد رویداد ها خواهیم بود که بیکاری فارغ التحصیلان از دسته همان رویداد هاست، چون قبلا به روند تاسیس دانشکده ها یا جذب دانشجو بر اساس نیاز توجه نشده است.
این فراموش کردن روندها و عدم شناخت مشکلات بی نشانه در جلسات تجزیه و تحلیل، این نتیجه تلخ را نیز به همراه خواهد داشت که:
سهم خودمان را در تولید و هدایت روند فراموش می کنیم و سهم رویدادهای تصادفی را بیشتر می بینیم؛ و همچنین رویدادهایی عیان می شود که آن موقع ممکن است مشمول این ضرب المثل شویم: «آنچه عیان است چه حاجت به بیان است؟!»
و احتمالا در مظان این نقد قرار خواهیم گرفت که صِرف عضو بودن در کمیته ها یا دریافت ابلاغ حکم مشاور یا شوراهای تصمیم گیری را ارزشمند می دانستیم و در واقع، ساختارسازی و تقویت روند فعالیت و نظارت بر این کمیته ها را در دستور کار قرار ندادیم؛ چرا که کم نیستند افرادی که دویدن را ارزشمند می دانند؛ بی آن که هدف و مقصدی را تعیین کرده باشند؛ لذا حتی اگر به ظاهر، با نهایت سرعت و تمرکز پیش بروند، به زودی از ناکجاآباد سر در می آورند و هر چه بیشتر در این مسیر با قدرت تلاش کنند، به سبب نداشتن استراتژی و نقشه راه، از منزلگاه مقصود دورتر و دورتر می شوند!
اینجاست که اهمیت ساختارهایی مثل فرهنگستان ملی علوم، اندیشکده ها و انجمن های آینده نگری و به خصوص، تربیت متخصصان آینده نگری که بر طیفی از شاخه های علوم مرتبط اشراف نسبی داشته باشند، بیش از پیش هویدا می شود؛ تا از این طریق بتوان فارغ از ذهنیت های معمول و مرسوم و شکافتن پوسته کلیشه های ذهنی افراد، با تلفیق تجربه استادان و چهره های ماندگار هر شاخه علوم و ذهن پویا و خلاق جوانان مستعد و هم پیوند با دنیای مملو از فناوری های پیش رونده، افق های جدیدی را فراروی هر شاخه از علوم در کشورمان گشود.
تا زمانی که نگاه دامپزشکی کمیت کار میباشد واز جذب نیرو به بهانه کوچک سازی خوداری میکنند سازمانی که در خط مقدم مبارزه با امراض بیماریها میباشد ولی متاسفانه دو نیروی دامپزشکی( کاردان و کارشناس واکسیناتور) در یک دهستان که حدود ۳۰ روستا جهت واکسناسیون وپایش بیماریها که جمع دام هر دهستان۱۱۰ هزار راس دام سبک تکسمی ۵هزارراس ۱۵۰۰قلاده سگ وطیور خانگی که امار دقیقی نداریم گاو گوساله ۳هزارس که برای گوسفندی۶نوع واکسن در سال گاوی ۴نوع واکسن تک سمی ۱نوع واکسن وطیور خانگی حداقل وکسن انفلوانزا ونیوکاسل وهاری سگ توسط دو نفر نیروی کار انجام میشود و کارهای پایشی نمونهگیری هم که به علت کمبود نیرو خیلی به ندرت انجام میشود در صورتی مقایسه با پزشکی در یک روستای ۲۰۰ خانواری یک خانه بهداشت وجود دارد در سال ۱۲نفر نوزاد واکسیناسیون انجام میدهد آن هم با عزت احترام در محل کار نه اینکهمثل دامپزشکان به خواهش تمنا در خانهی دامدار بروند بعد دامدار نازکندنهایت پایش خانمهای باردار ۱۲نفر درسال وپایش بیماریهای قلبی دیابتی ۱۰۰نفر وگزارش دهی درماه حال یک کاردان دامپزشک در همان روستا که خانه دامپزشک هم ندارد ۳هزار راس گوسفندی واکسیناسیون ۶نوبت به غیراز ۴نوبتی که توسط بخش خصوصی انجام شده که جمعا۱۰نوبت میشود ۱۰۰راس گاو گوساله ۲نوبت ۷۰ قلاده سگ ۱نوبت تکسمی۵۰ راس یک نوبت بره بزغاله تب مالت۱۴۰۰راس یک نوبتو دیگر کارهای نمونه گیری و گزارش بیماری نیز بماند حال با این مقایسه حجم کاری یک کاردان دامپزشک وکاردان بهداشت در صورتی کاردان دامپزشک ۳۰ روستا را پوشش میدهد وکاردان بهداشتیک روستا ۲۰۰ خانواری و باز هم صحبت از کوچک سازی و کم کردن پستهایی خالی دامپزشکی میشود و بخاطراین است که خدمات دامپزشک از دید مسئولان مغفور مانده و هر روز بیماریهای و سلامت جامعه به خطر میافتد تا زمانی که شهرستانی با ۱۵۰هزار نفر جمعیت حداقل ۵۰۰ نفر پرسنل خانه بهداشت دارد دامپزشکی همین شهرستان با ۴۰۰هزار دام سبک ۱۵هزار گاو گوساله ۱۰ هزار تکسمی ۱۰هزار قلاده سگ ۲۵هزار طیورخانگی ۱۷۰هزار بره وبزغاله با ونظارت بر کشتارگاههاومراکز عرضه دام ومواد غذایی وقصابی وطیوروبا۲۵الی۳۰اپرسنل این حجم کار انجام شود باید گرایشات به سمت وزارت بهداشت باشد باز بااین همه حجم کار دامپزشکی دم از کوچک سازی میزند و وزارت بهداشت دم از کمبود نیرو با این تفکر باید دامپزشکی در اذهان جامعه باید ناشناخته بماندباید دیدگاه ها نسبت به نیروی کار نحوی کار دامپزشکی عوض شود باید مثل بهداشت خانه دامپزشک حداقل هر دو یا سه روستاتوسط یک کاردان دامپزشک انجام شود تا اینکه وقتی وقتیمردم مشکلی در مواد غذائی دامی دیدن به جای اینکه به بهداشت اطلاع وکمک بخواهند از خانه دامپزشک ودامپزشکی بخواهند بجای اینکه در مبحث انفلونزا وزارت بهداشت اطلاع رسانی کند سازمان دامپزشکی اطلاع رسانی کند بجای مصاحبه و خبر از بهداشت از دامپزشکی خبرسازی کنندو این است علت نبود وجا ماندن دامپزشکی در اذهان جامعه باید نگاه به دامپزشکی تغییر کند باید خانه دامپزشک در روستا تاسیس شود باید نیروی کار دامپزشکی افزایش پیدا کند تا کیفیت بهداست جامعه افزایش یابد و خدمات دامپزشکی در جامعه نمود یابد و دامپزشکی بعنوان خط مقدم سلامت جامعه شناخته شود به امید روزهای خوب برای دامپزشکی
وسلام