«تاریخچه»، ابزاری قدرتمند برای کاهش خطا در مدیریت بهداشت دامی
دکتر حسین یاوری
دامپزشک، متخصص بهداشت و بیماری های آبزیان
بعید است وارد دنیای درمان پزشکی یا دامپزشکی شده باشید و تاکنون اصطلاح «تاریخچه» را نشنیده باشید. این بار هم بخشی از مصاحبه حکیم مهر با یکی از صاحب نظران حوزه ی مبارزه با بیماری های دام که اشاره ای غیرمستقیم به مبحث تاریخچه داشت، بهانه ای شد تا بتوانیم با یکدیگر حرف بزنیم و از ایده ها و دغدغه ها و دیدگاه هایمان بنویسیم . مثل همیشه پیشنهادمان این است که حداقل در حد یک یا چند جمله نقد یا نظرات ارزشمندتان را در خصوص این یادداشت به این کمینه گوشزد کنید .
«تاریخچه» ابزاری کلیدی برای حوزه ی تشخیص و درمان است و با این روش است که سوالات ویژه ای از دامدار یا فردی که اطلاعات مناسب و مفیدی درباره دام بیمار دارد که می تواند در تشخیص و مدیریت بیماری سهیم باشد با مهارت خاص توسط کلینسین ها پرسیده می شود.
باید به این نکته نیز توجه داشت که نحوه و شیوه ی پرسمان برای رسیدن به اطلاعات مناسب در گرفتن تصمیم صحیح، نیاز به مهارت و تجربه ای وافر دارد، چرا که مطالعات علمی گسترده در خصوص تاریخچه در مجلات معتبر علمی نیز حاکی از نقش مهم آن در فرایند بررسی و مراقبت بهداشتی بویژه تشخیص بیماری ها است که به عنوان نمونه به تحقیقی که توسط هاپتون و همکارانش حدود سی سال قبل انجام گرفته است می توان اشاره نمود که نشان می دهد اخذ تاریخچه ی درست در پزشکی، کارایی 83 درصدی در روند صحیح تشخیص و درمان بیماری را دارا می باشد که این درصد اثربخشی در تشخیص و درمان برای یک آزمون تشخیصی قابل چشم پوشی توسط کارشناسان زبده و با تجربه به نظر غیرممکن می باشد.
همچنین در مطالعه ای مشابه توسط یاوری و همکاران (سال 1391) این نتیجه حاصل شد که تاریخچه به عنوان یک ابزار تشخیصی در مقایسه با سایر تست های نوین از قبیل الایزا، تست های مولکولی و... که وابسته به تکنولوژی های روز است، در مجموع برای اکثر بیماری های مطرح در دامپزشکی از حساسیت معنی داری برای تشخیص برخوردار است.
با این حال برای اینکه یادآوری شود هنوز تاریخچه یک ابزار کلیدی حتی برای تصمیمات استراتژیک در حوزه ی مدیریت بیماری ها و بهداشت دام است، این بار به سراغ یک تجربه ی کلیدی در خصوص یک بیماری استراتژیک رفتیم که توسط «دکتر عطارد» در مصاحبه اخیرش با سایت حکیم مهر (اینجا) در خصوص سویه A22 تب برفکی اینگونه مطرح نمود: «این تفکر یک فاجعه است؛ A22 حدود ۳۰ سال پیش در این کشور شایع بوده است. یعنی از عراق به ترکیه و از ترکیه به کشور ما آمد. آنهایی که سن بیشتری داشته و گذشته را به خاطر دارند، میدانند که آن زمان، زبان گاوها تا روی زمین کشیده میشد. من در خاطر دارم که وقتی برای نمونهگیری زبان یک گاو را گرفتم، زبانش مانند غلاف از دهانش خارج شد. دوستانی که این توصیه را میکنند حتما آن شرایط را ندیدند.»
البته این تنها یک مثال است و صدها مثال دیگر از کاربرد تاریخچه قابل تصور است که باید پرسید مگر دوره ی زوال این ابزار تشخیصی یعنی تاریخچه با حضور تست های آزمایشگاهی جدید به سر رسیده است!! که شیوه ی نقل قول کردن به گونه ای است که انگار می بایست برای تصمیم گیری در خصوص تک تک بیماریها، فرد تصمیم گیر، چهره ی وقوع و شیوع بیماری ها را به صورت عملیاتی و عینی دیده باشد تا بتواند تصمیم یا تجویزی صحیح برای مدیریت یک بیماری را داشته باشد. هرچند مواجه بودن با بیماری و تجربه ی مهار یک بیماری توسط فردی که درگیر و تجربه ی برخورد با آن را داشته است، برای مدیریت صحیح قابل انکار نیست اما برای انتقال این اطلاعات و یادگیری به کارشناسان دیگر، همیشه راه و چاره ای اندیشیده شده است که مطمئن ترین روش دستیار افراد کارآزموده بودن است که در مقاله ای در خصوص اهمیت دانستن شرح شغل دامپزشکی توسط نگارنده به این موضوع قبلا اشاره شده بود. و همچنین در دسترس ترین روش برای تبادل نظر بین کارشناسان حوزه های مختلف و کسب تجربیات آنها، ثبت وقایع و ارسال گزارشات با شیوه های مرسوم یا متنوعی است که در هر سیستمی برای هر عملیات پیشگیری و درمان از قدیم الایام پیش بینی و لحاظ شده است که در ادامه برای شفافیت و چاره اندیشی در این خصوص مجدد خواهیم پرسید:
- آیا ساختار یا چارچوبی برای ثبت خاطرات کلیدی در دامپزشکی در حال حاضر برای تبادل اطلاعات وجود دارد تا این نگرانی رفع شود که بر این باور باشیم آیندگان تصویری از برخی تجربیات ارزنده گذشته را خواهند دید؟ چرا که شرایط مدیریت منابع انسانی در بیشتر حوزه های اجرایی کشور به گونه ای است که دیگر بستر انتقال تجربیات سینه به سینه در بین کارشناسان و مدیران مثل گذشته نیست و چه بسا این موارد به حداقل رسیده است که برای حل این مشکل بهتر است اینگونه پرسیده شود: چاره ی آن چیست که به این نگرش نرسیم که با شک و تردید بگوییم "دوستانی که این توصیه را می کنند حتما آن شرایط را ندیدند"؟
- آیا می توان گفت برای دیدن شرایط تجربه شده یا درحال تجربه و تغییر این دسته از نگرش ها لازم است ذکر تجربه های استراتِژیک در دامپزشکی نهادینه شود تا هم تمرینی مفید برای تصمیم سازی و تصمیم گیری کارشناسان و مدیران باشد و هم تصویری واقعی از روند عملیات مدیریت مراقبت بهداشتی را در ذهن تصویرپردازی کند که به افزایش قدرت تحلیل و توسعه خلاقیت برای برنامه ریزی کمکی در خور شایسته داشته باشد؟
- آیا می توان در بستری که امروزه دنیای مجازی فراهم کرده است، مدلی از تصویر سازی ارایه داد تا بشود به عنوان نمونه قبل از شروع فازهای عملیاتی واکسیناسیون ها، کلیپ یا تصاویری آموزشی کوتاهی برای اکیپ های صحرایی ارسال نمود تا با چهره های قبلی یا تجربیات سایر مناطق همگان به طور مستمر آشنا شوند، چرا که همه ی افراد دست اندر کار دامپزشکی می دانند پروژه های دامپزشکی مقطعی و تمام شدنی نیست، بلکه در یک فرایند مستمر برای حفظ سرمایه دامی کشور همه روزه در حال انجام و بروز رسانی است.
- آیا وقت آن نرسیده است که برای ثبت گزارشات و اخذ تاریخچه ی بازدیدهای میدانی اکیپ ها یا فرایند تشخیصی کلینیسین ها از اپلیکیشن های همراه برای گزارشات برخط جایگزین نوشتن های کاغذی که سخت ترین مدل ارایه گزارش برای ارسال اطلاعات در حال حاضر است انتخاب و ساماندهی کرد؟
الاایحال موضوع تاریخچه و استفاده از آن جزئیات و اما و اگرهای بسیاری دارد که طبیعتاً با توجه به فضایی که در خصوص مخاطبان امروزی است و گاها در خصوص نوشتن مطالب به این کمینه خلاصه نویسی توصیه شده است، به نظر بیشتر از این نوشتن از حوصلهی بحث ما خارج است.
که صد البته باید اذعان کرد یک تجربه الزاماً به همهی موارد مطرح شده در خصوص یک بیماری کمک نمیکند و با توجه به نوع کاربردش، یک یا چند مورد از آنها را پوشش میدهد . ولی برای اینکه هر یک از ما به برداشت و قضاوت مختص خود برسیم، لازم است که نظرات افراد مختلف را بدانیم و در کنار هم قرار دهیم تا با ترکیب آنها، دیدگاه عمیقتری پیدا کنیم .
که امیدوارم با این شرح مختصر هدف از این نوشتار روشن شده باشد و نگارنده این یادداشت در پایان نیز به صراحت اعلام می کند با توجه به تخصصی که دارد در خصوص بیماری تب برفکی و مباحث مطرح شده در آن مصاحبه توان اظهار نظرکارشناسی ندارد، بلکه به این دلیل به بخشی از آن یادداشت اشاره شد که در حقیقت به طریقی اعلام شود یکی از علل اصلی این نوشتار همین خاطره ی شیوع 30 سال قبل تب برفکی برای اتخاذ تصمیم صحیح بوده است که به طریقی به صورت غیر مستقیم صحه بر کیفیت عملیات گذشته دامپزشکی داشته باشد که حداقل سویه ای مثل A22 با آن چهره ی ویرانگرش تاکنون مهار شده است و همچنین با توجه به نوع گفتار مطرح شده در آن مصاحبه، باید بپذیریم هنوز تجربیات کارشناسان با تجربه ای در اذهان و خاطرات وجود دارد که باید برای تحلیل نظرات ایشان در این فضای مهیا شده در دنیای مجازی که در دسترس عموم قرار دارد و به سمت شفاف سازی حرکت می کند، استقبال دو چندان توسط تصمیم گیران ارشد به عمل آید.