کد خبر: ۴۶۹۰۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
 
 

موضوع خلقت، و اسم خالق، به ویژه در عرصه‌ی خداشناسی، بسیار خاص می‌باشد؛ چرا که ممکن است دیگران – هر چند به صورت دروغ و نادرست – ادعای اولوهیت، ربوبیت، رزاقیت و … نمایند، اما کسی نمی‌تواند ادعای خلقت کند، چرا که فوری به او گفته می‌شود که «خب، چیزی خلق کن، یا نشان بده که تا کنون چه خلق کرده‌ای»؟!

به گزارش حکیم مهر به نقل از شفقنا، یک آیه از قرآن است که می‌فرماید: «کسانی که غیر از خدا می‌خوانید، نمی‌توانند یک مگس خلق کنند». حال سوال پیش می آید که آیا این آیه با علم امروزی بشر مثل شبیه سازی حیوانات یا انتقال ژن به جانداران دیگر، تضادی ندارد؟

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات این پرسش را اینگونه پاسخ می دهد: این بشر نادان و ناتوانی که خودش نیز مخلوق است، چه اصرار و لجاجی دارد که خالق را نفی کند و دیگران و حتی خودش را خالق بنامد؟! پس مشکل او در جایی دیگر است، نه در کشف علوم و یا ساخت و ساز!

علم بشر) بشر به علم خودش بسیار می‌نازد و چنان دم از "علم امروزی بشر” می‌زند که گویی در گذشته هیچ علمی، برای هیچ عالمی، معلوم نگردیده است! و حال آن که او کاملاً وارث علم گذشتگان است و البته آنها را وسیله قرار می‌دهد، تا علوم جدیدی را نیز کشف نماید.

بنابراین، گذشتگان نیز علوم بسیاری را کشف کردند و چیزهای بسیاری را ساخته‌اند، که شاید در دوره‌ی خودشان، به همین اهمیت شناخت و دستکاری ژن‌ها و یا فضاپیمایی امروز بوده است.

اما، مسئله اینجا پیشرفت و رشد علمی بشر، به ویژه در علوم طبیعی و ابزاری نیست، بلکه "موضع‌گیری منفی” او، در مقابل خداوند سبحان می‌باشد! تا چیزی از آن چه خودش خلق نکرده را می‌بیند و به برخی از علوم و نظم حاکم بر آن واقف می‌گردد، پیش و بیش از هر گونه خرسندی از کشفی جدید، خوشحال می‌شود که چیزی دانسته، پس می‌تواند خالق علیم را انکار کند و یا پیش از بهره‌برداری مفید، به انکار حق می‌پردازد و به جنگ خدا می‌رود! لذا، این کفر، لجاج و عناد جاهلانه و متعصبانه، هیچ ربطی به "علم امروز یا دیروز بشر” ندارد، اینها فقط بهانه هستند:

«فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ» (غافر، ۸۳)

ترجمه: و چون پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند، به آن چیز [مختصرى‌] از دانش که نزدشان بود خرسند شدند، و [سرانجام‌] آنچه به ریشخند مى‌گرفتند آنان را فروگرفت.

قرآن مجید) یکی از ابتلائاتی که دامنگیر بسیاری می‌شود، تلاش برای یافتن خطا و ضد و نقیض در کلام خداوند متعال می‌باشد! البته علت اصلی این است که نه خداوند سبحان را شناخته و نه به او ایمان آورده‌اند، و نه قرآن مجید را کتاب خدا و آیاتش را "کلام‌ الله” می‌دانند! و البته شیاطین جنّ و انس نیز با ابزاری چون فضای مجازی، از همین روزنه نفوذ می‌کنند و با شبهه افکنی، تردید ایجاد می‌کنند! و گرنه انسان عاقل، کتاب‌ و آیات خداوند علیم و حکیم را می‌خواند که نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد و بر اساس هدفگذاری و برنامه‌های الهی، ضعف‌هایش را بر طرف نموده، استعدادهایش را شکوفا نماید و به سوی کمال رشد یابد. قرآن کریم، کتاب تعریف "انسان”، از مبدأ تا معاد است. چنان که فرمود:

«لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء، ۱۰)

ترجمه: در حقیقت ما کتابى به سوى شما نازل کردیم که یاد شما در آن است، آیا نمى‏‌اندیشید؟

بدیهی است که این نوع برخورد ظالمانه با قرآن کریم، نه تنها سبب کسب علم، بصیرت، درک حقایق و هدایت نمی‌گردد، بلکه سبب گمراهی بیشتر و خسران می‌گردد: «وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا – ستمگران را جز زیان نمى‏ افزاید / الإسراء، ۸۲»

●- البته هیچ اشکالی ندارد که انسان، از موضع تحقیق و نه عناد، بگوید: «می‌خواهم قرآن حکیم را مطالعه کنم، تا ببینم آیا آن طور که می‌گویند، در آن خلاء، اعوجاج، نقص و ضد و نقیضی نیست»؟!

چنین محققی با این نیت غیر ظالمانه، وقتی دید نقصی نیست یا آن چه که گمان می‌نمود تضاد و تناقض دارد، صحیح نبود، تصدیق می‌نماید. اما ظالم، اگر مجبور به قبول شود نیز، باز به دنبال نقص و نقضی دیگر می‌گردد، چون قبل از مطالعه، تصمیمش را گرفته و نمی‌خواهد تصدیق کند!

آیه‌ی مورد بحث:

متن و ترجمه‌ی آیه‌ای که در پرسش به آن استناد شده است، به شرح زیر می‌باشد:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ» (الحج، ۷۳)

ترجمه: اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهید کسانى را که جز خدا مى‏‌خوانید هرگز [حتى] مگسى نمى‌‏آفرینند هر چند براى [آفریدن] آن اجتماع کنند و اگر آن مگس چیزى از آنان برباید نمى‏‌توانند آن را بازپس گیرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.

●- بله، در این آیه تصریح شده که اگر تمامی قدرت‌هایی که بشر آنها را در حد اعلای علم و قدرت می‌شناسد، جمع شوند و تمامی علوم، اسباب، امکانات و تجهیزات خود را به میدان آورند و تجمیع نمایند، نه تنها نمی‌توانند حتی یک مگس خلق کنند، بلکه اگر مگسی در یک صدم ثانیه نشست روی پوست آنها، یا مواد خوراکی آنها و …، چیزی برباید، نمی‌توانند آن را پس بگیرند.

●- فقط همین یک آیه نیست، آیات دیگری نیز به این حقیقت تصریح نموده است که جز خداوند علیم، حکیم و قادر، کسی قدرت و امکان خلق ندارد.

●- موضوع خلقت، و اسم خالق، به ویژه در عرصه‌ی خداشناسی، بسیار خاص می‌باشد؛ چرا که ممکن است دیگران – هر چند به صورت دروغ و نادرست – ادعای اولوهیت، ربوبیت، رزاقیت و … نمایند، اما کسی نمی‌تواند ادعای خلقت کند، چرا که فوری به او گفته می‌شود که "خب، چیزی خلق کن، یا نشان بده که تا کنون چه خلق کرده‌ای»؟!

از این‌رو، بت‌پرستان هیچ گاه مدعی نشدند که این خدایان متعدد و کثیر ما، چیزی را خلق می‌کنند، و مستکبران عالم – چون فرعون – نیز هیچ گاه ادعای خالقیت نکردند، بلکه مدعی شدند که من "إله و ربّ شما هستم”، چنان که امروزه ابر قدرت‌ها همین ادعا را دارند.

اگر دقت شود، در قرآن کریم تصریح شده که حتی اگر از کفار پرسیده شود که «چه کسی زمین و آسمان‌ها را خلق کرده است»؟ پاسخ خواهند داد: "الله”.

«وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ» (الزّخرف، ۸۷)

ترجمه: و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعاً می‌گویند: خدا؛ پس چگونه [از بندگی او] رویگردان می‌شوید؟!

ممکن است گفته شود: «دست کم امروزه همه کفار نمی‌گویند: الله خلق کرده است»! بله، این زبان حال و پاسخ عقلی و قلبی آنهاست، نه پاسخ لفظی آنها. امروزه نیز می‌گویند: «یک قدرتی که آن را نمی‌شناسیم، خلق کرده است»! از این‌رو، در آیه‌ی دیگری می‌فرماید که پاسخ می‌دهند: "عزیزِ علیم” خلق کرده است. یعنی یک نیروی برتر و غیر قابل نفوذی که دارای علم برتر می‌باشد، چرا که خلقت عظیم و علیمانه است، پس خالقش عظیم، عزیز و علیم‌تر از فعل و ساخته‌اش می‌باشد:

«وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ» (الزخرف، ۹)

ترجمه: و اگر از آنان بپرسى: «آسمان‌ها و زمین را چه کسى آفریده؟» قطعاً خواهند گفت: «آنها را همان قدرتمند (غیر قابل نفوذِ) دانا آفریده است.»

بشر راه دیگری جز اقرار ندارد:

بالاخره انسان عاقل [نه جاهل و متکبری که خود را به تجاهل نیز می‌زند و عناد و لجاج می‌ورزد]، هیچ راه دیگری جز اقرار به "خالقی که حیّ، علیم، حکیم، قادر و عزیز” است و خودش دیگر مخلوق نیست، ندارد”؛ چرا که چه با شهود عینی و چه با شهود علمی، می‌بیند که عالم هستی را نه خودش آفریده و نه دیگران مثل خودش (سایر مخلوقات) آفریده‌اند؛ بلکه همه مخلوق هستند و اساساً مخلوق نمی‌تواند خالق باشد – و می‌داند که هیچ چیزی هم خود به خود به وجود نمی‌آید؛ – هر چه بگویند: ماده اولیه، تصادف، انفجار بزرگ و … نیز اولاً فقط راجع به ماده و جهان مادی است و ثانیاً پیدایش و انفجار همان ماده‌ی اولی نیز خالق و رب می‌خواهد. پس، عقل انسان عاقل و عالم، به این پرسش‌های ربّانی از عقل، پاسخ درست می‌دهد:

«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا یُوقِنُونَ …» (الطّور، ۳۵ و ۳۶)

ترجمه: آیا از هیچ خلق شده‏‌اند یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند * آیا آسمان‌ها و زمین را [آنان] خلق کرده‏‌اند؟! [نه] بلکه یقین ندارند! … .

کلمه‌ی خلق:

کلمه "خلق”، از آن جهت که "خلقت”، اطوار و مراحل گوناگونی دارد تا به ظهور برسد، معانی متعددی دارد.

یک موقع، بحث از مطلق معنی یک کلمه است، مثل این که بگویید: "زیبایی”، "علم”، "قدرت” و …، بدون آن که به مصداق آن توجه یا اشاره داشته باشید؛ خلقت در این مقام، یعنی: «پدید آوردن – به وجود آوردن» و مقصود، پدید آوردنِ بدون سابقه است. «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ – آیا از هیچ پدید آمده‌اند»، به همین معنا اشاره دارد. یعنی همان آغاز و ابتدای خلقت هر چیزی.

یک موقع، بحث از مراحل گوناگون پیدایش است، که به ویژه در جهان ماده، حتماً سخن از "ترکیب” اجزای موجود دارد. مثل این که مقصود "خوشه‌ی گندم” باشد، اما بذر، خاک، آب، باد، نور، حرارت و … جداگانه هستند و در ترکیبی خاص، علیمانه، حکیمانه و مقدر شده (قدر یعنی اندازه)، خوشه‌ی گندم، پدید می‌آید. به تک تک این مراحل نیز می‌توان "خلقت” گفت، چرا که هر مرحله‌ای، پیدایش چیزی یا حالتی نوین می‌باشد. چنان که یک جا می‌فرماید: «شما را از خاک پدید آوردیم» و یک جا می‌فرماید: «شما را از نطفه پدید آوردیم» و یک جا می‌فرماید: «شما را از پدر و مادرتان پدید آوردیم» و به مراحل گوناگون این خلقت نیز اشاره می‌نماید.

بنابراین، چون این "ترکیب” نیز یکی از مراحل پیدایش مقصود نهایی است و سببپیدایشی در یک مقطع و برش می‌گرددد، به آن نیز می‌توان "خلقت” گفت، اما معنایش آن پدیدآوردن ابتدایی و از هیچ نمی‌باشد، بلکه "ترکیب” است. درست مثل این است که آب و خاک را مخلوط کنید و گِل پدید آید. آیا می‌شود بدان معنا گفت: «من این گِل را خلق کردم»؟!

در همین قرآن مجیدی که می‌فرماید: «کسی نمی‌تواند چیزی خلق کند»، به خانه‌سازی و شهرک‌سازی، "خلق” اطلاق شده است. چنان که در توصیف خانه‌سازی‌های عجیب قوم عاد و قصر ارم، فرمود:

«إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ * الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ» (الفجر، ۷ و ۸)

ترجمه: با عمارات ستون‏دار ارم * که مانندش در شهرها ساخته نشده بود.

پس اینجا، بحث از ساخت و ساز است، مثل ماشین‌سازی یا شبیه‌سازی؛ و مقصود آن "خلقت” به معنای "پدید آوردن” نمی‌باشد.

خدا دوست دارد انسان بسازد و خلق کند:

اگر چه کشف عناصر موجود در طبیعت و کشف قوانین علمی حاکم بر آنها [که هیچ کدام توسط بشر خلق نشده‌اند]، و سپس ترکیب عناصر و علوم، برای ساختنچیزی، مثل رنگ‌سازی، داروسازی، ساختمان‌سازی، پروتز‌سازی، دست‌کاری ژنتیک، شبیه‌سازی و …، هیچ کدام "خلق کردن” نیست؛ اما خداوند متعال، انسان را در قابلیت "خلیفه الله” شدن خلق نموده است و دوست دارد که اسمایش، در او تجلی یابد. آدمی، باید علیم، حکیم، رحمان، رئوف، جواد و کریم باشد، یعنی این مخلوق، از استعداد و قابلیت کامل‌ترین آینه و نشانه‌ی حق تعالی گردیدن، برخوردار می‌باشد.

از جمله اسمای الهی، "خالق” و "صانع” می‌‌باشد، پس او دوست دارد که انسان بتواند "خلق و صُنع” نماید، به وجود آورد و بسازد. نه این که فقط ساختمان، یا فضاپیما و یا ژن‌های دستکاری شده بسازد، بلکه حتی "انسان بسازد”، "جامعه بسازد”، با علم، حکمت، بصیرت و قدرت، عمل کند تا آن چه در جامعه‌بشری نیست [مثل قسط یا عدالت] را پدید آورد.

اما، نکته این است که انسان خودش هم مخلوق است، زمین و آسمان‌ها و هر چه در آنهاست نیز مخلوق هستند، و هر علم، توان و قدرتی که انسان داشته باشد، مستقل نیست و قائم به اوست؛ این علم خداست که او می‌شناسد و به دست می‌آورد، و این خلقت خداست که به دست او انجام می‌پذیرد و البته "باذن الله”؛ پس اگر انسان عاقل، عالم و حکیم، چیزی را ساخت، هرگز گمان نمی‌کند که خودش نیز خالقی مانند خدا شده است و خداوند سبحان، در خلقت، شریک هم دارد!

مثال:

در ایجاد یک بنایی که نبوده و اکنون در فلان شهر و خیابان پدید آمده، از سرمایه‌گذار گرفته، تا کسی که مِلک را در اختیار گذاشته، تا مهندس نقشه‌کشی و آرشیتکتی، تا مهندس معماری، تا تک تک کارگران ساختمانی و …، همه مدعی می‌شوند که "من این بنا را ساخته‌ام”! اگر چه حتی مصالح را آنان نساخته‌اند!

اما، واقعاً کدام ساخته‌اند؟ و حقیقتاً کدام خلق کرده‌اند؟! حتی نمی‌توانند بگویند که یک خالقیت گروهی بود، چرا که خودشان، زمین، آهن، کچ، سنگ سیمان، شیشه، مواد شیمایی در رنگ‌سازی، چوب و … را دیگری خلق کرده است، قوانین حاکم را نیز او وضع و مقدر نموده است، و همه را برای بشر، معلوم کرده است تا بتواند به آنها علم بیابد، و حتی توان انسان در ساخت و ساز نیز از خودش نیست. « لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ »

پس، خالقی جز او نیست و کسی نمی‌تواند چیزی را خلق نماید.

 
 
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۷
0
0
کسی با خدا مشکل نداره،
ولی فک کنم نویسنده محترم فکر میکنه که تنها خداشناس عالم ، خود حضرت عالی میباشد و اصرار بر این دارد که بقیه افراد با خدا (وستغفرا..) مشکل داشته باشن تا ایشان بتواند بعنوان منجی بشریت ،حقایق را آشکار سازد
دوست عزیز فک کنم این سوالی است که در ذهن خودت شکل گرفته و پاسخ زیبایی را هم بهش دادی
مردم به فکر نون شب زن و بچش اش هستن ،خدا رو هم بهتر از تو میشناسن، و به این سوالای ........ هم فک نمیکنن،
امثال شما فک کنم شکمتون سیره، در ذهن خودت سوال طرح میکنین و پاسخ هم میدهین
احمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۶
0
0
به نظر من در عصز جدید با وجود تغییرات ژنتیکی و حتی تولید موجودات هیبرید،لازم بود این سوال طرح وپاسخ داده شود.
نظر شما
ادامه