حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: در شهر اراک و در خانوادهای به دنیا آمد که صاحب باغ، گاو و گوسفند بودند و به همین دلیل از ابتدا علاقهمند به حیوانات بود. زمانی که محصل بود، گوسفند پرورش میداد و با نگهداری از مرغها، تخممرغ تولید میکرد. در محله کوچه جنت اراک، همسایهای داشتند که محمدمهدی جوان را با علم و حرفه دامپزشکی آشنا کرد. همین آشنایی زمینهای شد که بعدها و پس از اخذ دیپلم، در آزمون کنکور رشته دامپزشکی را انتخاب کند. از قضا آن سال، اولین سالی بود که کنکور در همه دانشگاهها به شکل سراسری برگزار شد و حقدین با اینکه در رشته دندانپزشکی نیز رزرو شده بود، اما به علت علاقهای که به دامپزشکی داشت، این رشته را ادامه داد و در سال ۴۸ وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شد. دست تقدیر اینگونه رقم زد که محمدمهدی بار دیگر به زادگاه خود بازگردد و به مدت ۱۱ سال مدیر کل دامپزشکی استان مرکزی شود. وی پس از پایان مسئولیت، نخستین درمانگاه دامپزشکی استان مرکزی را تاسیس نمود و تا به امروز هم به عنوان کلینیسین در بخش خصوصی مشغول به فعالیت است.
«دکتر محمدمهدی حقدین» امروز معتقد است که سازمان نظام دامپزشکی، رویه درستی را در خصوص عدم ارائه شماره نظام به فارغالتحصیلان خارج از ظرفیت به کار گرفته است.
حکیم مهر: آقای دکتر، از زمان تحصیل در دانشگاه برایمان بگویید.
در ایام تحصیل جزو دانشجویان ردههای جلو بودم و زمانی که تحصیلاتم به پایان رسید، به من پیشنهاد شد که بهعنوان دستیار در کلینیک دامپزشکی شروع به کار کنم. آن زمان ارومیه به تازگی دانشکده دامپزشکی راهاندازی کرده بود و فکر میکنم که دکتر رفیعی رئیس آن بود. من در آنجا مصاحبه دادم و برای جراحی قبول شدم اما با توجه به مسافت زیاد این شهر، همسرم تحمل زندگی در آنجا را نداشت، لذا بعدا که در اراک استخدام شدم، به شهر خودم بازگشتم و سال ۵۶ در اداره دامپزشکی شهرستان اراک شروع به کار کردم.
حکیم مهر: و خیلی هم زود مدیر کل دامپزشکی استان مرکزی شدید.
بله، انقلاب که شد، من هم مثل همه مردم در صحنه بودم تا اینکه در سال ۵۸ یک واحد گاوداری در غیاب مالک آن که به آمریکا رفته بود، از سوی بنیاد مستضعفان مصادره شد. از آنجا که این گاوداری با مشکلاتی روبرو بود، وزارت کشاورزی بنده را بهعنوان مدیر دولتی در این گاوداری مشغول به کار کرد. به عبارتی بنده از شهر اراک مامور وزارت کشاورزی شده بودم که بهعنوان مدیر عامل در آن خدمت کنم. تا سال ۵۹ در گاوداری بودم تا اینکه جنگ شد. در همان اولین روز آغاز جنگ به اراک آمدم و به شکل داوطلب به جبهه آبادان رفتم. در بیمارستان هلال احمر آنجا دکتر شیبانی را که وزیر کشاورزی وقت بودند، ملاقات کردم و هر دو از حضور یکدیگر تعجب کردیم. خلاصه در سال ۶۰ مسئول دامپزشکی استان مرکزی شدم و تا سال ۷۱ در این پست باقی ماندم.
حکیم مهر: شنیده شده که در ایام جوانی به شما پیشنهاد ریاست بر سازمان دامپزشکی هم شده است.
در سال ۶۳ و در زمان وزارت آقای محمد سلامتی و معاونت امور دام آقای مقدمنیا، من را احضار کردند و پیشنهاد دادند که مسئولیت سازمان دامپزشکی را بپذیرم. من این ماموریت را نپذیرفتم و به وزیر گفتم که این شغل برای من بزرگ است. من آن زمان ۳۲ ساله بودم و اعتقاد داشتم که این پست نیازمند یک فرد دانشمند است. چند نفر را معرفی کردم و در نهایت دکتر محمدی مشغول به کار شدند.
حکیم مهر: بعد از پایان مسئولیت ۱۱ سالهتان بهعنوان مدیرکل دامپزشکی استان مرکزی چه کردید؟
در سال ۷۲ اولین درمانگاه دامپزشکی در استان مرکزی را تاسیس کردم و تا الان هم مشغول به کار هستم.
حکیم مهر: از نظر شما مهمترین چالش دامپزشکی ایران چیست؟
ما در کشور صاحب مرزهای زیادی هستیم و متاسفانه کشورهای همجوار ما هم وضعیت مناسبی از نظر بهداشت دام ندارند. سالها خود ما با عراق در جنگ بودیم و وضعیت عراق الان هم بهتر از آن زمان نیست. در قسمت شرق هم پاکستان و افغانستان را داریم. پرندگان مهاجر نیز در میانه راه خود، یک اسکان در کشور ایران دارند، لذا ما همیشه با خطر بیماریهایی مواجه هستیم که قبلا نداشتیم.
یکی از چالشهای کنونی دامپزشکی این است که از نظر اعتبار خیلی ضعیف است. اگر سازمان دامپزشکی امکانات و بودجه مناسبی داشت، شاید میتوانست بیماری آنفلوانزا را کنترل کند اما متاسفانه نتوانست و لذا در حال حاضر این بیماری بومی شده است. الان هم بحث آنفلوانزای فوق حاد پرندگان را داریم. به طور کلی بودجه سازمان دامپزشکی در حد این بیماریها نیست. امکانات تشکیلات دامپزشکی چه در بخش خصوصی و چه بخش دولتی برای مواجهه با بیماریها کافی نیست. این یکی از چالشهای بزرگ است.
حکیم مهر: در حوزه آموزش دامپزشکی با چه چالشهایی مواجه هستیم؟
زمانی که بنده فارغالتحصیل شدم، دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران کلا ۲۰۰ نفر دانشجو با امکانات خوب داشت. ما در کلاس ۱۶ نفر بودیم که دکتر نقشینه پاتولوزیست، مسائل را نفر به نفر با میکروسکوپ به ما نشان میداد. به درمانگاه که میرفتیم برای ما وقت میگذاشتند. در خاطر دارم که آن سالها وقتی به گرگان رفتم و در مزرعه نمونه ارتش مشغول به کار بودم، در آنجا به تنهایی همه کارهای مرتبط با حرفه دامپزشکی را انجام میدادم. اما امروز تعدد زیاد دانشکدههای دامپزشکی، شرایط فارغالتحصیلان را به شکل کنونی، بدون برنامهریزی تحصیلی و آموزش کافی درآورده است. تا جایی که کارآموزهایی که به ما مراجعه میکنند، حتی مسائل مقدماتی دامپزشکی را بلد نیستند و بعضی از آنها حتی یک تزریق وریدی را هم نمیتوانند انجام دهند، جراحی که جای خود را دارد.
حکیم مهر: چرا وضعیت آموزش به این روز افتاده است؟
زمانی که یک دانشکده دامپزشکی در یک جای دورافتاده مثل شبستر ۱۷۰ نفر دانشجو میگیرد، باید منتظر این روزها هم بود. کشور فرانسه معادل دامپزشکی دنیاست، چند دانشکده دامپزشکی دارد؟ ما چند دانشجوی دامپزشکی داریم؟ این دانشجویان چه میخواهند بکنند؟ از مسأله آموزش دامپزشکی شاکی هستم و این باعث افسردگی من میشود.
حکیم مهر: اخیرا رئیس سازمان نظام دامپزشکی برخورد محکمی با برخی دانشکدههای متخلف دانشگاه آزاد کرده و اعلام کرده که به فارغالتحصیلان مازاد ظرفیت دامپزشکی، شماره نظام نمیدهد. آیا به نظر شما این کار درستی بود؟
ما چه باید بکنیم؟ دکتر صفری چه کاری باید انجام دهد؟ چه کسی باید جلوی اینها را بگیرد؟ کل فضای دانشگاه آزاد شبستر به اندازه یک دبیرستان است. چه کسی باید جلوی بچههای مردم را که با هزینههای کلان وارد این دانشگاه میشوند، بگیرد؟ دکتر صفری ناچار به انجام این کار است. ما مجبوریم به هر دستاویزی برای جلوگیری از این روند متوسل شویم. چون ادامه آن دو اشکال بزرگ دارد؛ اول اینکه ما دامپزشکان آموزش ندیده تحویل جامعه میدهیم و دوم اینکه برای اینها مشکلات شغلی ایجاد میکنیم.
دانشگاه آزاد غیر انتفاعی است و مجبور است برای اینکه از مردم پول بگیرد، این چنین رفتار کند. امروز کسی از رشتههای کارشناسی این دانشگاه استقبال نمیکند اما به هر حال همچنان مقطع دکترا اسم و رسم دارد و مورد استقبال واقع میشود. لذا هر کاری که از دست ما برمیآید باید انجام دهیم. آموزش عالی باید به این مساله رسیدگی کرده و به آن سرو سامان دهد. به اعتقاد من مسئولین ما باید در این قضیه محکم بایستند، سر و سامانی به برنامه پذیرش دانشجو بدهند و آن را از این حالت خارج کنند. به هر حال ما باید راهکاری داشته باشیم. بنده مجبور هستم که کارآموز نگیرم، چون چیزی بلد نیستند. آنها باید امکانات و مراکز تحقیقاتی داشته باشند.
حرف آخر من بهعنوان شخصی که چهل و چند سال سابقه فعالیت دامپزشکی دارد این است که هر کس به هر طریقی که میتواند، باید ظرفیت پذیرش دانشگاههای آزاد را کم کند. به نظر من دکتر صفری کار درستی انجام داده و من کار ایشان را میپسندم.
حکیم مهر: شما سالها در حوزه صنفی و بخش خصوصی دامپزشکی فعالیت کردهاید. از نظر شما اصلیترین مشکلات این حوزه چیست؟
ما یک سازمان دامپزشکی داریم که نقش حاکمیتی و راهبردی دارد و دستورالعملها را صادر میکند. از یک طرف هم نظام دامپزشکی داریم را داریم که فعالیتهای خاص خود را انجام میدهد. مشکلی که امروز در بخش خصوصی وجود دارد این است که متاسفانه همه به سمت احداث داروخانه حرکت کردهاند، تا جایی که دامپزشکی که ۲۲ سال کار درمانگاهی کرده، فعالیت خود را به پایان رسانده و اقدام به راهاندازی داروخانه کرده است. یکی از دلایل این معضل به بحث زیاد بودن نفرات برمیگردد. جمعیت کشور در حال زیاد شدن است اما جمعیت دامی ما روز به روز کاهش پیدا میکند. مراکز دامپروری ما به علت ورشکستگی و مسائل اقتصادی تعطیل میشوند. دامداریهای روستایی و نیمه صنعتی ما مدام به تحلیل میروند. پس زمینه اشتغال دامپزشک کجاست؟ باید دامی وجود داشته باشد که بتوان کار انجام داد. حالا درست است که برخی در کارخانههای فرآوری و کشتارگاهها کار میکنند.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر ...
از این حرفها گذشته، متاسفانه گاهی شنیده میشود که میگویند همکاران دولتی ما که پروانه نیمهوقت گرفتهاند، از رانت اداره استفاده میکنند، اما من این را قبول ندارم. من شاید تنها دامپزشک سطح کشور باشم که هیچوقت حق ممنوعیت از مطب نگرفته است، در حالی که خود من از جمله افرادی بودم که در تدوین این قانون موثر بودم. زمانی که این قانون میخواست در مجلس تصویب شود، ما بودیم که پیگیری میکردیم تا مصوب شود. اما خود من هیچوقت از این حق استفاده نکردم، چون گفتم دامپزشک هستم و میخواهم کار دامپزشکی انجام دهم. تنها دامپزشکی بودم که در زمانی که مدیر دامپزشکی استان بودم، پروانه اشتغال به کار داشتم. خودم میدانم که از هیچ رانتی استفاده نکردم. دامپزشک باید کار انجام دهد. دامدار هم کسی را میخواهد که برای او کار انجام دهد.
یک مقدار صحبت هم بین سایر ردهها وجود دارد که میگویند کاردانهایی که بهعنوان تکنسین در اداره هستند، کار ما را انجام میدهند. به این موضوع سازمان نظام دامپزشکی باید ورود کند. سازمان دامپزشکی طرحهایی مثل طرح تب برفکی دارد که در آن واکسیناسیون رایگان انجام میدهد. این طرحها ایجاد تناقض با دستگاه واکسیناتورهای مراکز مایه کوبی میکند. واکسیناسیون طرح رایگان است و دامدار روستایی تفاوت طرح و غیر طرح را نمیداند. به منی که قصد فعالیت دوباره در آنجا دارم میگوید که فلان کس برای من واکسن مجانی زده اما شما قصد داری ۷ هزار تومان از من بگیری؛ این باعث میشود نگرش روستاییان و دامداریهای سنتی نسب به دامپزشکی خراب شود. این طرحها باعث عدم اعتماد به بخش خصوصی میشود، لذا نیازمند یک سروسامان است. باید کاری کنند اگر طرح مجانی است، برای همه مجانی باشد یا اگر پولی است، برای همه پولی باشد که این سوء تفاهم به وجود نیاید.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید.