حکیم مهر - متأسفانه جامعه دامپزشکی کشورمان یکی از همکاران نخبه خود را از دست داد.
دکتر محمد مصطفی شاهی فردوس عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی و مرکز بازتوانی فوکها موسوم به SRRC در هلند که در انتقال دانش مرتبط با پستانداران دریایی به کشورمان فعال بود در جریان یک سانحه رانندگی در خارج از کشورمان درگذشت.
در پی درگذشت آن مرحوم، مدیرمسئول حکیم مهر در پیامی ضمن ابراز تأسف از این حادثه درگذشت وی را تسلیت گفت.
گفتنی است مرحوم دکتر محمد مصطفی شاهی فردوس ، دامپزشک نخبه و جوان کشورمان (دبیر کمیته حیات وحش سازمان نظام دامپزشکی) ، در سال 1387 درباره مسئله تلفات دلفینها در ایران گفتگویی تفصیلی با حکیم مهر داشت که در اینجا بازخوانی میگردد :
- جناب آقای دکتر شاهی فردوس با تشکر از وقتی که در اختیار حکیم مهر قرار دادید. در ابتدا لطفاً برای مخاطبان بیشتر خودتان را معرفی بفرمایید.
محمد مصطفی شاهی فردوس هستم. متولد مشهد. حدود سی سال سن دارم. رشته دامپزشکی را از اول دوست داشتم. با اینکه حتی می توانستم پزشکی یا دندانپزشکی و یا داروسازی هم قبول شوم. دانشگاه تهران را هم به دلیل اینکه دوست داشتم در این دانشگاه درس بخوانم انتخاب کردم. بعد از فارغ التحصیلی دو دوره تخصصی دیدم. یکی در دانشگاه هال انگلستان در زمینه مدیریت تنوع زیستی و مدیریت سواحل و یکی هم دوره ای در زمینه تحقیق و بازتوانی در حیات وحش با تمرکز بر پستانداران دریایی در هلند و در مؤسسه SRRC و در حال حاضر هم عضو هیأت علمی این مؤسسه و مشاور امنیت زیستی گروه پدافند غیرعامل وزارت جهاد کشاورزی هستم.
- بسیار خوب ... می دانم که عضو بنیاد ملی نخبگان هم هستید. چطور شد که به عضویت این بنیاد درآمدید؟
این بحث مربوط به سال 1381 یا 1382 است که به دستور مقام معظم رهبری برای حمایت از نخبگان کشور و جلوگیری از فرار مغزها بنیادی تشکیل و قرار شد یکسری تسهیلات و امکانات و حمایت هایی از این افراد بشود. از جمله شرایط عضویت در ابتدا رتبه های برتر کنکور بودن بود و همینطور المپیادی ها و بعد دانشجویان برتر در جشنواره های خوارزمی و علوم پزشکی رازی و دانشجویانی که ثبت اختراع داشتند و با معدل بالای 18 از دانشگاه فارغ التحصیل می شدند و رتبه های اول یا دوم دکترا یا کارشناسی ارشد بودند و حداقل دو مقاله ISI هم بصورت چاپ شده داشتند و یا یکی چاپ شده باشد و یکی هم پذیرفته شده باشد را هم اضافه کردند. من هم پایان نامه ام که انجام شد بعنوان ثبت یک روش جدید جراحی تخمدان بود که آنرا ثبت کردیم و هم در سازمان ثبت اختراعات و مالکیت صنعتی کشور و هم در جامعه جهانی رادیولوژیست ها ارائه شد و با توجه به تعداد مقالاتی هم که داشتم و دانشجوی نمونه دانشگاه تهران هم شدم برای بنیاد ملی نخبگان اقدام کردم و به عضویت آنجا درآمدم.
- اطلاع دارید که بجز شما چند نفر از دامپزشکان عضو این بنیاد هستند؟
تا جایی که من می دانم سه یا چهار نفر بعد از من عضو شدند. دکتر حسن شریفی عضو هیأت علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز ، دکتر مهدی نصیری عضو هیأت علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و یک نفر دیگر که نامشان یادم نیست هم عضو هستند...
- این عضویت شما در بنیاد ملی نخبگان چه سودی برای خودتان و چه منفعتی برای دامپزشکی کشور دارد؟
بنیاد نخبگان از بیرون خیلی پرطمطراق نشان می دهد و قرار است خیلی امکانات و تسهیلات بدهد. اما با توجه به آنچه خود آنها بعنوان محدودیت های مختلف اعلام می کنند امتیازاتی که می دهند را محدود کرده اند که بجز امتیاز سربازی تسهیلات دیگری از این بنیاد خود من نگرفته ام. اما خوب همین هم قابل توجه بود. یعنی بجای انجام خدمت سربازی بصورت عادی یک پروژه را برای ستاد کل نیروهای مسلح اجرا کرده ام که جایگزین سربازی است. البته در حین مدت سربازی هم چند بار از کشور بدون سپردن وثیقه خارج شدم که البته این ربطی به بنیاد ملی نخبگان ندارد و تسهیلاتی است که بنیاد نخبگان ستاد کل نیروهای مسلح ارائه می دهد. در مورد اینکه چه سودی برای دامپزشکی داشته به صورت کلی ارتباطی که با حضور در بنیاد ملی نخبگان و همینطور ستاد کل نیروهای مسلح بوجود آمد باعث شد که پروژه های جدیدی در این ستاد تعریف شود و در یکسری از بخش ها که نوپا بودند نظیر سازمان پدافند غیرعامل جایگاه دامپزشکی بارزتر شد. یعنی پیش از بنده به نظر می رسد که اصلاً بخش دامپزشکی و تحقیقات در این زمینه در مورد پدافند غیرعامل وجود نداشت در صورتی که در حال حاضر بالغ بر 8 نفر در بخش دامپزشکی مشغول بکار هستند.
- در ابتدا فرمودید که تمایل خاصی به تحصیل در دانشگاه تهران داشته اید. دلیل این موضوع چیست؟
دانشگاه تهران دانشگاه مادر است. از سوی دیگر چون به رشته دامپزشکی علاقه داشتم از قبل در مورد دانشکده های دامپزشکی تحقیق کرده بودم. به نظر می رسید که باید دانشگاه شیراز و دانشگاه تهران در رشته دامپزشکی با هم در یک سطح باشند. در بازدیدی که از دانشگاه شیراز داشتم محیط آنجا نتوانست من را جذب کند. دانشگاه مشهد ، کرمان ، تبریز و سایر دانشکده های دامپزشکی هم در قبال دانشگاه تهران حرفی برای گفتن نداشتند. از طرف دیگر موقعیت های خیلی بیشتری را برای افرادی که دوست دارند در خارج از چارچوب مشخص تحصیل فعالیت کنند نظیر حضور در کنفرانس های مختلف و ... برای من دانشگاه تهران فراهم می کرد و این جذاب بود.
- بعد از شش سال تحصیل در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران با آن تصورات قبلی که وارد شدید و شنیده هایی که داشتید فکر می کنید انتظارات شما برآورده شد و در آن حدی بود که تحقیق کرده و شنید بودید؟
اگر قرار بر مقایسه باشد باید دو چیز همسان را با هم مقایسه کنیم. مثلاً پژو RD را باید با پژو روآ مقایسه کرد و نمی شود آنرا با بنز الگانس مقایسه نمود. لذا فکر می کنم در مقام مقایسه بین دانشکده های دامپزشکی سطح کشور دانشگاه تهران آنچه فکر میکردم را داشت و هنوز هم حرف اول را می تواند بزند و نه فقط به دلیل اساتید بلکه به علت حضور دانشجویانی که به این دانشکده می آیند. اینکه دانشجویان به دلیل کنکور و با سیستم رنکینگ می آیند یا واقعاً با علاقه به این دانشکده می آیند را کاری ندارم ولی به هر حال دانشجویان تاپ کشور به این دانشکده وارد می شوند. عموماً دانشجویان در این دانشکده دید صرفاً علمی و بسته ندارند و به جامعه و به مجموعه هایی که دامپزشکی می تواند در آنها وارد شود نگاه می کنند. البته با آنچه از دانشگاه تهران از نظر سوابق درخشان گذشته می دانستم و در نظرم بود قاعدتاً مقداری افت کرده بود اما باز هم در مقام مقایسه در بین دانشکده های دیگر سطح قابل قبولی داشت.
نه فرد دیگری دوره مشابهی ندیده است...
حالا با توجه به این موضوع سازمانهای مسئول در Stranding دلفین ها که سال گذشته خیلی هم پر سرو صدا بود آیا از شما که به صورت تخصصی در این زمینه دوره دیده اید استفاده کردند؟
فکر کنم یکی از بزرگترین مشکلات کشورمان اینست که اطلاعات جمع بندی شده ای از تخصص های موجود نداریم. با این حال در بحث stranding دلفین ها در بار اول (در شهریورماه) خیر اما دفعه دوم که در آبان ماه رخ داد و دلفین های نواری (Striped) دچار stranding شده بودند آقای دکتر عزیززاده مدیرکل وقت دفتر بهداشت آبزیان سازمان دامپزشکی کشور با هدایت یکسری دوستان نظیر آقای دکتر رستمی و آقای دکتر وجهی با من تماس گرفتند و هم در تهران و هم در جاسک برای نمونه برداری و ... هماهنگی کردند و از طرف سازمان دامپزشکی توانستم همکاری کنم. بعداً هم کلاسی جهت آموزش نمونه برداری و شناسایی دلفین ها در سازمان دامپزشکی برای مدیران کل و معاونین مدیرکل آبزیان نوار ساحلی جنوب کشور برگزار شد که حدوداً نه ساعت بود و افتخار داشتم که تدریسی هم در این زمینه داشته باشم که کل مطالب را از هلند برای دوستان آوردم و ارائه دادم و البته رایگان!
در بحث شیلات هم آقای دکتر مجابی مدیر کل وقت صید و صیادی در جلسه هم اندیشی از بنده برای سخنرانی دعوت کردند و محبت داشتند به بنده و نظرات من را هم شنیدند که البته اجرا شدن یا نشدن آنها بماند! آقای دکتر روحانی هم از مؤسسه تحقیقات شیلات روی این موضوع کار می کردند و محبت داشتند و تماس گرفتند و آقای دکتر ولی نسب هم به صورت غیرمستقیم با من تماس داشتند. ایشان ایمیلی به انگلیس زده بودند و آن ایمیل به من فوروارد شده بود برای اینکه جواب بدهم و به این ترتیب با ایشان تماس داشتم. با سازمان حفاظت محیط زیست ارتباطی نداشتم. در جلسه هم اندیشی سازمان شیلات آقای مهندس صدیقی تشریف داشتند و به ایشان گفتم که می توانم کمک کنم اما ظاهراً از آنجایی که مرغ همسایه غازه ! ایشان ترجیح می دادند که با افرادی که از خارج کشور آمده بودند همکاری کنند!!!
- اوایل یادم هست اختلاف نظراتی بین سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان شیلات و دیگران در مورد علت وقوع این حادثه و تلفات بود و این موضوع ادامه داشت تا اینکه اخیراً هم مستندی از شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و در آن مستند اینطور مطرح شد که در مورد اول به جایی نرسیدند...
نه فکر کنم گفتند در مورد اول مقصر سازمان شیلات ایران است و در مورد دوم به جایی نرسیدند ...
بله ... ممنون ... من اشتباه کردم ... بعد در مورد اول هم گفتند فعالیت های صیادی است و مقصر سازمان شیلات ایران است. حالا با توجه به این مسائل نظر شما چیست؟
در مورد اول که اصلاً من در جریان و در محل نبودم اما یکسری عکسها را به من نشان دادند که آثار شکستگی روی پوزه و جمجمه بعضی دلفین ها بود. به صورت معمول می گویند وقتی آثار شکستگی هست یکی از دلایل آن می تواند فعالیت های صیادی باشد اما دلایل دیگری هم هست. از سوی دیگر گرفتن یکسری عکس و دیدن آنها بدون آنکه بدانیم شرایط محیطی چطور بوده و سازوکار صیادی در آن منطقه چگونه بوده و حالا قضاوت روی این عکسها که تازه مثلاً بعد از یک هفته از stranding تهیه شده و آنهم از روی سی دی به نظر عجولانه است. اما در مورد دوم ...
- ببخشید قبل از اینکه برسیم به مورد دوم و تلفات آبان ماه سال گذشته ... در برنامه مستندی که از تلویزیون پخش شد گفتند که یکی از دلایل شکستگی ممکن است این باشد که مردم منطقه بنا به عادتی که دارند و برای اینکه دلفین نیمه جانی که به ساحل آمده زودتر راحت شود با چوب و ... به سرش زدند که زودتر راحت بشود! واقعاً فکر می کنید این دلیل چقدر به واقعیت نزدیک است؟!!!
بعید به نظر می رسد! به این علت که در مورد دوم که ما به منطقه رفتیم مردم محلی اصلاً دلفین ها را مقدس می دانند و باورشان اینست که بدون آزار رساندن باید به آنها کمک کنند. حتی فیلمی را پخش می کردند در همان موقع که گرچه روش برگرداندن دلفین به دریا اشتباه بود ولی نشان می داد که مردم سعی می کنند که دلفین را به زندگی و دریا برگردانند.
- خوب ... حالا در مورد دوم ؟
در مورد دوم که stranding رخ داد ، چند دلیل مطرح بود. به نظرم می شود گفت در این مورد فعالیت صیادی بی اهمیت است و نمیتواند موضوع مهمی باشد. چون نه آثاری از تور روی بدن حیوانات بود و نه شکستگی وجود داشت. منطقه یک ساحل شنی داشت و با عمق و جزر و مد بالا که یکی از مسائلی که می توانست مطرح باشد همین ساحل شنی و جزر و مد بالا است که قادر بود برای حیوان مشکل ایجاد کند که مرحوم آقای دکتر اسدی استاد دانشگاه آزاد محیط زیست تهران شمال که سابقه کار زیادی هم روی پستانداران دریایی دارند در گزارش خود به این مطلب اشاره کرده بودند. مورد دیگر بحث بیماریهای انگلی یا ویروسی بود. از نمونههای کالبدگشایی انگلی به نام Nasitrema جدا شد که انگلی است که در کتاب Handbook of Marine Mammal Medicine