نامهای از جنوبگان
بهزاد رنجبران
کهریزک؛ جایی شبیه به عین دو در اهواز. با این تفاوت که کهریزک، شهری است مستقل، در شهرستان ری از توابع استان تهران. برای خودش شهرداری و شورای شهر جداگانه دارد و اصلاً جزو شهرستان تهران نیست. شاید عبارت «شهرستان تهران» برای برخی تهراننشینها که معلوم نیست خود را جزو کدام طبقهٔ اجتماعی میدانند، عبارتی نامأنوس و کمی توهینآمیز تلقی شود. در تقسیمبندی سیاسی این دسته از تهرانیها، کشور باستانی ایران، شامل دو بخش تهران و شهرستان بوده و ساکن تهران به حکم اینکه تهرانی است از حقوق شهروندی ویژهای برخوردار است. طرز تفکری مستکبرانه که از «بزرگراه ۷۶ متری شمال شهستان پهلوی!» [بزرگراه شهید ابراهیم همت] به بالا پررنگتر هم دیده میشود.
چندین دهه است که زبالههای شهر تهران در کهریزک دفن و چند سالی است سگهای ولگرد تهرانیها نیز در آنجا رها میشوند. برای تعریفی واقعبینانه از«سگ ولگرد» داستان کوتاهی به همین نام که صادق هدایت در ۷۷ سال پیش نوشته است منبع مناسبی نخواهد بود.
عبارت «سگ ولگرد» را باید در تجسمِ ترسِ آلوده به توهمِ یک کودک دبستانی در صبحی نسبتاً سرد، از حملهٔ سگهای ولگرد توصیف کرد. اگر فرصت یا توانایی لازم برای اینگونه تجسمها وجود ندارد، میتوان تنها در پاسخ به این پرسش اندیشه کرد که چرا باید سگهای ولگرد از تهران جمعآوری و شبانه در منطقه حسنآباد فشافویه (از توابع شهرستان ری) رهاسازی شوند؟
اینکه مانند آقای حجت نظری عضو شورای اسلامی شهر تهران، قول بدهیم که دیگر از عبارت سگ ولگرد استفاده نکنیم، تغییری در ماهیت این حیوان نخواهد داد. سگ ولگرد حیوانی است که طبیعتاً نباید محیط زندگیاش با محیط زندگی انسان تداخل داشته باشد اما به هر علتی که متأسفانه چندان جدی گرفته نمیشود اکنون این تداخل ایجاد شده است.
تنها در صورتی که بپذیریم گزارهٔ «معدوم کردن بخشی از سگهای ولگرد برای کنترل جمعیت آن لازم است» گزارهای صحیح است، میتوان به راهکاری مناسب در این خصوص دست یافت؛ در غیراینصورت پیشنهاد میشود سگها را، بهجای رهاسازی در بیابانهای کهریزک که از قضا دارای بیش از دویست هزار نفر جمعیت میباشد، در خیابانهای فرشته، الهیه و بلوار سعادتآباد رها کنیم.
از لحظهٔ مشاهدهٔ کلیپ موسوم به «کشتار بیرحمانهٔ سگها با تزریق اسید در قلب»، بیش از همه چیز، صدای دلخراش جاندادن و نحوهٔ اجرای پروتکل مرگ با شفقت، ذهن مرا به خود مشغول ساخت. نخستین سؤال این است که چگونه از این کلیپ بدون توضیح (نسخهای مشاهده شده که هیچ توضیحی از اینکه محل وقوع کجاست؟ و آنچه میکنند چیست؟ داده نمیشود.) دریافت شده است که آنچه به سگها تزریق میشود اسید است و چگونه به این نتیجه رسیدهاند که تزریق در قلب برخلاف پروتکل مرگ با شفقت حیوانات میباشد؟
تزریق در قلب پس از غیرقابل دسترس بودن تزریق وریدی از سوی متخصصان این حوزه پیشنهاد شده است. با این وصف نمیتوان آنچه در این کلیپ دیده میشود را عملی به کل غیرحرفهای بهحساب آورد. روشهای اتانازی، مشخص و تدوین شده هستند و در این خصوص میبایست به متون علمی رجوع کرد.
تلاش برای تجمعِ از سوی برخی حامیان حقوق حیوانات در مقابل شهرداری تهران، بدونِ راهبردی روشن، بیشتر از آنکه به حرکتی خودجوش شبیه باشد، به یک شانتاژ خبری میماند که میبایست در مهمترین مکان -تهران- و با دستگیری چند تن از آنان کامل میشد تا شاید در آستانهٔ انتخابات مجلس شورای اسلامی، در فقدان پیشرانهٔ تعامل با قدرتهای جهانی بتواند به عنوان یک مطالبهٔ دگراندیشانهٔ بهظاهر حقوق بشری از جنس آزادیهای یواشکی بخشی از آرای خاموش را به نفع بعضی افراد معلوم الحال روشن نماید. در حالی که محل وقوع این حادثه کهریزک بود و طبعاً مسئولان آن شهر بیش از مسئولان تهران با ابعاد قضیه درگیر بودند. شاید هم بهتر بود بهجای تجمع در مقابل شهرداری تهران و درخواست از شهردار و شورای شهر این شهر به عنوان ناجی، این تجمع در برابر مجلس شورای اسلامی تشکیل و تجمعکنندگان خواستار تصویب هرچه سریعتر لایحهٔ منع حیوان آزاری از سوی نمایندگان میشدند.
با این همه، از سازمانهای مردم نهاد بیش از بلند کردن فریاد انتظار میرود. این سازمانها باید مسئولیت خود در قبال تجمعات را پذیرفته و درک کنند که میتوانند خلأهای قانونی را با تشکیل فرآیندهای حقوقی، سامان بخشند. اگر بپذیریم که گزارهٔ «معدوم کردن بخشی از سگهای ولگرد برای کنترل جمعیت آنها لازم است» گزارهای صحیح است، این سمنها میتوانند به تدوین پروتکل برای اجرای علمی مرگ با شفقت حیوانات، و یا تأسیس مرکزی به همین منظور بپردازند اگر بر تشتت میانگروهی فائق آیند و از سهمخواهیهای خود بکاهند. به آن امید که در عالم واقع، عملی مثبت انجام پذیرد.
منابع:
[خبر شماره www.irna.ir/news/83432832 خبرگزاری ایرنا].
مرگ راحت یا سخت؟ / پرونده ای برای اتانازی – حکیم مهر ۱۳شهريور ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۶