به بهانه سگکشیهای اخیر
قسمت دوم
رفاه حيوان
گذشته برخورد با سگهای بدون صاحب
دکتر محسن مشکوة
قبل از پرداختن به موضوع نظر و اعتقادم را در این خصوص به صراحت بیان می کنم: موجودات زنده خاكزی به صورت زنجیره ای به هم پیوسته اند و رخداد هر پدیده ای در هر یك از حلقه های این زنجیره حیاتی، می تواند به بروز مشكل در این چرخه بیانجامد و در هر کجا كه انسان به محیط زیست حیوانات دست درازی كرده است و یا امکان حیات برای برخی گونه ها را به بهانه های مختلف از جمله تهدید برای زندگی خود و یا مقابله با بیماری های مشترک قابل انتقال بین حیوان و انسان محدود نموده است، مشکلات بیشتر و یا چالش های دیگری ایحاد شده است. ما در استفاده از فرصت ها و مواهب زندگی روی این کره خاکی با حیوانات سهیم هستیم و مجاز به ایجاد ترس، اضطراب، درد، رنج و آزار آن ها برای رفاه بیشتر خود نمی باشیم.
در بند 15 ماده (55) قانون شهرداری ها، مصوب تیرماه 1334 مجلسین سنا و شورای ملی تحت عنوان وظایف شهرداری ها چنین آمده است: «جلوگیری از شیوع امراض ساریه انسانی و حیوانی و اعلام این گونه بیماری ها به وزارت بهداری و دامپزشکی و شهرداری های مجاور هنگام بروز آن ها و دور نگاه داشتن بیماران مبتلا به امراض ساریه و معالجه و دفع حیواناتی که مبتلا به امراض ساریه بوده و یا در شهر بلاصاحب و مضر هستند».
بر این اساس، از زمان تصویب قانون فوق الذکر شهرداری ها در سطح شهرها خود را متولی از بین بردن و یا کاهش جمعیت سگ های بلاصاحب تحت عنوان طرح کنترل یا طرح اتلاف جمعیت سگ های ولگرد دانسته و در انجام آن کم و بیش از مشاورت کارشناسان بهداری (بهداشت و درمان) و دامپزشکی در قالب کمیته های فنی یا کارشناسی نیز برخوردار بوده اند.
طی سال های متمادی برای کشتن سگ ها از طعمه های سمی از جمله سم استریکنین و قرار دادن آن ها در محل تردد و تجمع سگ ها مانند اطراف کشتارگاه ها استفاده می گردند. با توجه به مسمومیت شدید ناشی از خوردن طعمه های سمی آغشته به استریکنین در جمعیت سگ های هدف و همچنین در سایر حیوانات غیر هدف، به تدریج این روش منسوخ و جای خود را به استفاده از اسلحه (انواع تفنگ) داد. این روش هم بعلت تبعات و آثار منفی روانی آن برای مجریان طرح و عکس العمل و اعتراض مردم، بیش از چند سال بطول نیانجامید و جای خود را به طرح زنده گیری سگ ها و عقیم سازی آن ها داد.
لا تَرَى الجاهِلَ إلاّ مُفرِطا أو مُفَرِّطا؛
نادان را نمى بينى، مگر در حال زيادهروى يا كم گذاردن.
متاسفانه این حدیث حال و روز ما در بسیاری از رفتارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و دینی شده است. عدهای با آزار حیوانات و گرفتن فیلم از آنها باعث وهن جامعه ایرانی شده و چهرهایی زشت و غیر انسانی از ما ارائه میکنند و عدهایی هم به بهانه کمک به حیوانات و غذا دادن به آنها باعث افزایش بی رویه سگهای ولگرد و بیصاحب شدهاند که به نظر من رفتار هر دو طبقه به یک اندازه از روی نادانی است. هر کسی که دوست دارد از حیوانات حمایت کند اگر راست میگوید سگهای بیصاحب را در خانه و یا باغ خود پذیرایی کند!!
غذا دادن به سگهای بیصاحب و ولگرد و از طرف دیگر حمله به شهرداریها و کسانی که متولی کنترل و معدوم سازی آنها هستند و گرفتن فیلم و پخش آن باعث شده است که از ترس رفتارهای مردم دست از کنترل این سگها بردارند. نتیجه این شده است که اگر شما به حومه شهرها بروید از دست سگها امنیت و آسایش ندارید. در حومه شهرها به عنوان مثال کرج اگر بروید صدها و هزاران سگ به انسان حمله میکنند و آسایش و امنیت را از انسان سلب میکنند. گزارشات زیادی هم از گزش این سگ ها مرتبا در حال افزایش است. به نظر میرسد که باید عقلا دست به کار شوند البته کسی موافق رفتار غیر انسانی در معدوم سازی سگ ها نیست و باید از تجربیات کشورهای دیگر در زمینه کنترل سگ ها به روش انسانی کمک گرفت.