یک کارشناس محیط زیست میگوید هزینههای هنگفت برای راهاندازی سایت تازه تکثیر در اسارت یوزها با توجه به احتمال بسیار پایین موفقیت به صرفه نیست و این هزینه بهتر است برای حفاظت زیستگاه صرف شود.
به گزارش حکیم مهر به نقل از ایرنا، «حامد ابوالقاسمی» کارشناس و مدیر پروژه برآورد جمعیت و حفاظت از یوز در ذخیرهگاه زیستکره توران در سالهای ۹۶-۱۳۹۱، پیرو گفتههای مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سمنان مبنی بر اجرای طرح تکثیر در اسارت یوزپلنگ در این استان، گفت: صحبتها حاکی از وجود سرمایه گذار برای اجرای طرح تکثیر در اسارت در توران است. آنچنان که در جریان هستم سایتی تا به حال به این منظور آماده نشده است. یک سایت موجود در توران برای علفخواران است که قاعدتاً قابلیت استفاده برای یوز را ندارد و همچنین سایت بسیار کوچکی که «دلبر» در سالهای اولیه اسارت خود در آن نگهداری میشد. اما هردوی این فضاها از نظر اندازه و ساختار به عنوان فضای تکثیر در اسارت مناسب نیستند.
تاکنون همه توجهات به کوشکی و دلبر بوده است. حداقل در یک سال و نیم اخیر با اینکه تنها «صحبت» تکثیر در اسارت مطرح بوده و اجرایی نشده، تقریباً تمام زیستگاههای اصلی فراموش شدهاند و بیشتر بودجهها و سرمایهگذاریهای بالقوه به موضوع تکثیر مصنوعی معطوف شدهاند.
وی در پاسخ به سوال از وضعیت یوزهای حاضر در سایت تکثیر در اسارت پردیسان توضیح داد: در مورد کوشکی، دلبر و ایران، سه یوز در اسارت، متخصصان خارجی در چند نوبت بررسیهایی انجام دادند که تأیید میکند آنها همچنان توانایی تولید مثل دارند، البته (احتمالاً) نه به صورت طبیعی، بلکه به روش تلقیح مصنوعی. اما قاعدتاً با افزایش سن از توان تولید مثل آنها کم میشود. به هر حال اگر امید ما به «ایران» باشد، باید بدانیم که «ایران» نیز مانند کوشکی و دلبر، از چند ماهگی در اسارت زندگی کرده، نه تنها احتمالاً مشکلاتی مشابه آن دو دارد، بلکه به دلیل نداشتن مهارتهای کافی، شانس بالایی در رویارویی و جفتگیری با یوز وحشی از طبیعت به خصوص در فضای محصور را ندارد و به عقیده کارشناسان، این کار با ریسکهای بسیار بالایی همراه خواهد بود.
این کارشناس محیط زیست تاکید کرد: در حال حاضر، پیشنهادهای ارائه شده در خصوص تکثیر در اسارت یوز را به طور کلی میتوان در سه دسته تقسیمبندی کرد. دسته اول تکثیر در اسارت به شکلی که در حال حاضر در پردیسان وجود دارد. برای این پیشنهاد برنامه ریزی های آن انجام شده اما به گفته مسئولین آن طبق برنامهای که نوشته شده، اجرا نشده است. دسته بعدی، پیشنهادات ایجاد سایت تکثیر در اسارت در زیستگاه طبیعی است که ظاهراً پیشنهادات متعددی برای اجرا در مناطق مختلف ارائه شده است. دسته آخر نیز ایجاد فضای نیمه اسارت یا ذخیرهگاه بیابانی است. به این معنی که منطقه نسبتاً وسیعی (که مطالعات حاکی از نیاز به وسعت حداقل ۱۵۰ هزار هکتار برای این مدل است) محصور شود و حضور سایر گوشتخواران رقیب یوز در آن کنترل شده و جمعیت طعمه نیز برای آن تأمین شود.
ابوالقاسمی تصریح کرد: وقتی صحبت از تکثیر مصنوعی یوز است، به خصوص در مورد تکثیر در فضای نیمه اسارت که طرفدار بیشتری دارد، لازم به ذکر است این روشها برای یوز تنها در آفریقا تجربه شده که نکات قابل توجه فراوانی را در بر میگیرد. طبق مقالات منتشر شده از پروژههای آفریقایی، حتی در فضای نیمه اسارت، شانس موفقیت تکثیر و زاد و ولد تقریباً ۳% است. یعنی تمام تلاشها و هزینههای کلان برای شانسی کمتر از سه درصد است که بر این اساس با درصد بالایی ممکن است حتی تکثیر و زاد و ولد موفقیت آمیز نباشد. این مسئله جدای از امکان بازگرداندن یوزهای متولد شده به طبیعت است که امکان آن تقریباً صفر است. اگر بخواهیم دقیقتر صحبت کنیم، در آفریقا که نزدیک به ۷ هزار فرد یوز وجود دارد، هیچ تجربه موفقی از انتقال حتی یک فرد یوز پرورش یافته در اسارت یا نیمه اسارت به طبیعت وجود ندارد. تنها تجربههای موجود مربوط به انتقال یوزهای تکثیر شده از سایتهای کوچک به سایتهای محصور و کنترل شده بزرگتر است! به مفهوم سادهتر اینکه در خوشبینانهترین حالت با موفقیت تکثیر یوزهای جدید-با شانس تنها ۳%- امکان بازگرداندن یوزها به طبیعت، طبق تمامی تجربیات موجود، کاملاً صفر خواهد بود.
وی ادامه داد: طی سالهای گذشته در خصوص پروژه تکثیر در اسارت برای یوزهای موجود، بررسیهایی انجام شده که مشخص شود آیا یوزها برای تکثیر در اسارت در زیستگاههایشان در توران یا میاندشت باقی بمانند یا این کار در جایی مثل تهران انجام شود. بنا بر نظر کارشناسان، متخصصان و مشاوران داخلی و خارجی در آن زمان، به دلایل مختلف تصمیم بر این شد که این کار در پارک پردیسان انجام شود. یکی از مهمترین دلایل امکان دسترسی آسان به سایت تکثیر است. چون شرایط اسارت نیاز به پایش مداوم، تخصصی و حساس دارد و این امر به هیچ عنوان در هیچکدام از زیستگاههای طبیعی امکان پذیر نیست.
از نظر بودجه و نیروی انسانی نیز محدودیت زیادی به خصوص در زیستگاهها وجود دارد. نکته مهم این است که اگر بودجهی کلانی برای حفاظت از یوز وجود دارد، چرا باید کاری را دوباره تکرار کنیم؟ بودجه قابل توجهی برای ایجاد سایت تکثیر در اسارت در پردیسان هزینه شده و این سایت در حال حاضر قابل استفاده است.
از طرف دیگر اقدامات تازه نظیر ایجاد سایت تکثیر در زیستگاههای طبیعی یا ایجاد فضای نیمه اسارت نه تنها هیچ شانسی را از جهات مختلف افزایش نمیدهد، بلکه ریسکهای طبیعی متعددی را متوجه افراد یوز در اسارت خواهد کرد و شانس زنده ماندن آنها را کاهش خواهد داد. از طرفی قابلیت پایش پیوسته و تخصصی افراد در اسارت و ارائه خدمات دامپزشکی ویژه را به آنها محدود خواهد کرد. به خصوص در صورت انجام تلقیح مصنوعی، شرایط بسیار ویژهتر و امکان تأمین نیازهای تخصصی پروژه بسیار کم و پر هزینه خواهد بود.
این کارشناس محیط زیست یادآور شد: این سه یوز در تمام طول عمر خود به جز چند ماه اول زندگی شأن، در اسارت بودهاند و بنابراین کوچکترین تغییرات و اتفاقات معمولی در طبیعت میتواند آنها را به طور کامل نابود کند و یا با چالش جدی روبرو کند. همانگونه که بعد از انتقال کوشکی و دلبر از سایتهای توران و میاندشت به سایت پردیسان، با انجام آزمایشها و معاینات بیماریها و مشکلاتی که در اثر نگهداری در اسارت ایجاد شده بودند تشخیص داده شد. این ماجرا شانس بقای سه یوز در اسارت را کمتر و ریسک از بین رفتن آنها را زیاد میکند.
ابوالقاسمی تصریح کرد: با رجوع به تجربه موجود از مطالعات یوز و شناخت زیستگاه آن، با اجرای پروژههای اسارت و نیمه اسارت مخصوصاً در زیستگاه مخالف هستم. یکی از دلایل مهم این مخالفت ماهیت عمرانی این پروژههاست. طبق تجربههای واضح موجود به خصوص در موضوع یوز، پروژههای عمرانی تمام توجهها در سطوح مختلف را خواه و ناخواه به سمت خود جذب میکنند و حفاظت از یوز و زیستگاهها فراموش خواهد شد.
اتفاقی که علیرغم ادعاهای متعدد در خصوص اهمیت حفاظت از یوز در زیستگاه طبیعی، در حال حاضر نیز رخ دادهاست. تا کنون نیز همه توجهات به کوشکی و دلبر بوده است. حداقل در یک سال و نیم اخیر با اینکه تنها «صحبت» تکثیر در اسارت مطرح بوده و اجرایی نشده، تقریباً تمام زیستگاههای اصلی فراموش شدهاند و بیشتر بودجهها و سرمایهگذاریهای بالقوه به موضوع تکثیر مصنوعی معطوف شدهاند.
وی تشریح کرد: تصور کنید پروژههایی به این بزرگی شروع به کار کنند، در این صورت دیگر توجهی به زیستگاهها نمیشود و بودجهای هم برای اینکار نخواهد ماند. بسیاری از کارشناسان پروژههای مشابه در سایر کشورها اذعان میکنند که سایتهای تکثیر در اسارت برای یوز نه تنها توانایی این را ندارند که یوزی را به طبیعت بازگردانند، بلکه تبدیل به مکانهایی میشوند که گروههای مجری و دولتها را تحریک میکنند تا یوزها را از طبیعت زنده گیری کرده و به فضاهای اسارت بیاورند. اتفاقی که در آفریقا رخ داده است و متأسفانه در ایران نیز با وجود آغاز نشدن این پروژهها میل به زنده گیری کاملاً مشهود است.
این کارشناس محیط زیست یادآور شد: برخی گروهها معتقدند که باید یوزهای نری از طبیعت زندهگیری شود. ایده این فضا در توران بر این اساس مطرح شد که «ایران» به طبیعت برده شود که نرها را به خود جذب کند و نرها در اسارت نگهداشته شوند. این روش از لحاظ فنی و رفتارشناسی بسیار حساس و پرخطر است.
به این دلیل که نمیتوان تضمین کرد نری که وارد اسارت میشود به علت استرسی که به آن وارد میشود به ایران آسیب وارد نکند و یا برعکس. امکان کشته شدن نرها توسط ماده به این دلیل که مادهها به راحتی به نرها اجازه جفت گیری نمیدهند بسیار زیاد است. از طرفی ممکن است یوز وحشی منتقل شده به فضای محصور (به هر روشی) احتمال آسیب رساندن به خود را نیز دارد که کنترل این موضوع بسیار دشوار است.
ابوالقاسمی افزود: به اعتقاد کارشناسان فعال در حوزه تکثیر در اسارت این است که در ایران متخصصی برای تکثیر در اسارت و نیمه اسارت و حتی طراحی اینگونه فضاها وجود ندارد. مهمتر اینکه ساخت چنین ذخیرهگاه بیابانی کنترل شدهای، علاوه بر زمان زیاد، بودجه بسیار زیادی نیاز خواهد داشت. عموماً در پروژههای تکثیر در اسارت یا نیمه اسارت، هزینههای اجرای فرآیند تکثیر از هزینه ساخت فضای تکثیر بسیار بیشتر خواهد بود. جدای از هزینههای هنگفت ساخت فضای تکثیر، گزارشها نشان میدهد هر سایت تکثیر روزانه ممکن است چند صد دلار در ازای هر هکتار هزینه داشته باشد.
این درحالیست که سازمان حفاظت محیطزیست در حال حاضر برای تأمین مخارج روزمره مناطق و محیطبانان مانند سوخت وسایل نقلیه برای گشت زنی نیز با مشکل جدی روبروست. در این شرایط چطور میتوان گفت که هزینههای هنگفت برای هر هکتار تکثیر در اسارت هزینه شود در حالی که شانس موفقیت آن کمتر از سه درصد است؟ و علاوه برآن، یوزهای به دست آمده در صورت موفقیت، قابلیت معرفی به طبیعت را نخواهند داشت!
در خصوص تأمین هزینههای پروژهی تکثیر در اسارت توسط بخش خصوصی گفت: اگر چنین حجم سرمایه گذاری هم وجود دارد بهتر است برای بهبود شرایط طبیعی و حفاظت زیستگاهها هزینه شود. در شرایط فعلی هیچ اطلاعات بهروزی از وضعیت زیستگاههای یوز وجود ندارد. این در حالیست که هر کار حفاظتی و مدیریتی نیازمند آمار دقیق و به روز است تا بتوان براساس آن تصمیم گیریکرد. اهمیت این موضوع برای اجرای پروژههای کلان عمرانی مانند تکثیر در اسارت که زمان، بودجه و نیروی انسانی فراوانی را به خود اختصاص میدهند بسیار بیشتر خواهد بود.
ابوالقاسمی یادآور شد: حداقل سه سال است که اطلاعات کافی از زیستگاههای یوز در دست نیست. تنها در دو نوبت در منطقه میاندشت، دوربین گذاری توسط سمنها انجام شده و این تنها اطلاعات موجوداست. این مطالعه نیز در حدود ۹۰ هزار هکتار از ۶ میلیون هکتار زیستگاه، یعنی کمتر از دو درصد از زیستگاههای حفاظتشده یوز انجام شده است. در چنین شرایط فقر اطلاعاتی از وضعیت یوز در زیستگاهها، چگونه میتوان تصمیم به این بزرگی اتخاذ کرد؟ تصمیمی که بودجهای معادل چندین برابر کل بودجه «پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» در طول ۱۸ سال اخیر را نیاز دارد.
وی هشدار داد: مهمتر از همه این است که وقتی حفاظت از زیستگاه تحت تأثیر فعالیتهایی مانند تکثیر در اسارت به فراموشی سپرده شود، اگر هزاران یوز هم در اسارت داشته باشیم، قابلیت بازگشت به زیستگاه را نخواهند داشت.
حتی اگر توانایی بقا در زیستگاه طبیعی را داشته باشند، دیگر زیستگاه طبیعی وجود ندارد که به آن منتقل شوند و سرانجام چه در اسارت و چه نیمه اسارت، طبق نظر متخصصان ژنتیک، با سه یوز موجود در اسارت و حتی دو یوز دیگر از طبیعت که ایده زندهگیری آنها مطرح است، تنوع ژنتیکی بدست آمده آنقدر پایین است که نخواهند توانست در طبیعت دوام بیاورند و ارزش آنها به منظور حفاظت در سطح ژن نیز به دلیل تنوع ژنی پایین بسیار کم خواهد بود.