اهمیت همکاری و تعامل بیشتر سازمان دامپزشکی کشور با دانشکدههای دامپزشکی/ نگاهی به تجربه سایر کشورها
دکتر مهدی وصفی مرندی
استاد گروه بیماریهای طیور دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
تشخیص بالینی، کالبدگشایی، تفریقی، آزمایشگاهی و اپیدمیولوژیکی بیماریهای طیور فهرست A سازمان بهداشت جهانی بیماریهای دام و طیور (OIE) از اهمیت فوقالعاده زیادی در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی برخوردار است.
در کشورهای پیشرفتهای مثل آمریکا که استراتژیهای آنها تشخیص، کنترل و ریشهکنی بیماریهای واگیرداری مثل آنفلوانزا و نیوکاسل ولوژنیک است، دامپزشکی فدرال آمریکا (USDA ) همکاریهای دانشگاهی بسیار گسترده و تنگاتنگی با اغلب دانشکدههای دامپزشکی دانشگاههای آمریکا دارند، به طوری که از 14 آزمایشگاه ملی آمریکا (اسلاید)، 10 آزمایشگاه ملی تشخیص بیماری آنفلوانزا و نیوکاسل متعلق به دانشکدههای دامپزشکی دانشگاههای آمریکاست و جالبتر اینکه تنها آزمایشگاه رفرانس مورد تایید آنفلوانزا و نیوکاسل OIE در دانشکده دامپزشکی دانشگاه آیوای آمریکاست.
این در حالیست که علیرغم پیشتاز بودن دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در تشخیص و شناسایی ویروسهای آنفلوانزا در دهه 70 خورشیدی و تحقیقات بیشمار دیگر در سطح ملی و بینالمللی از اول تاسیس تا به امروز و اعلام آمادگیهای مکرر اساتید دانشکده دامپزشکی جهت همکاریهای پایدار و هدفمند در تشخیص بالینی و آزمایشگاهی بیماریهای طیور و پرندگان با سازمان دامپزشکی کشور، متاسفانه ظاهراً این سازمان هیچگونه تمایلی به همکاری با این دانشکده قدیمی با سابقه 90 ساله ندارد. به نظر میآید حلقه بسیار تنگ سازمان دامپزشکی در تشخیص بیماریهای طیور، میتواند خسارات اقتصادی جبرانناپذیری به صنعت طیور در سالهای آینده وارد نماید.
رمز همکاری تنگاتنگ سازمانهای دامپزشکی کشورهای پیشرفته مانند آمریکا با دانشکدههای دامپزشکی این کشور، علاوه بر بالا بردن ضریب اطمینان در تشخیص بالینی، کالبدگشایی، تفریقی و آزمایشگاهی بیماریهای آنفلوانزا و نیوکاسل ولوژنیک، ثبت دقیق علمی یافتههای بالینی، آزمایشگاهی و اپیدمیولوژیکی واگیریهای بیماریهای آنفلوانزا و نیوکاسل است. عدم ثبت و گزارش یافتههای علمی و حبس تجربیات در سینههای مدیران اجرایی کشور، میتواند منجر به تکرار خطاها و اشتباهات احتمالی در مقیاس نامحدود بشود.
به عزیزان و مدیران ارشد سازمان دامپزشکی کشور، دلسوزانه پیشنهاد و توصیه میکنم استراتژیهای درازمدت جهت همکاریهای علمی - تحقیقاتی با دانشکدههای دامپزشکی و موسسات تحقیقاتی کشور را طراحی و اجرا نمایند. توجه جامعه بسیار عزیز دامپزشکی کشور را به این نکته مهم جلب میکنم که همه ماها، روزی از دانشکدههای دامپزشکی دانشگاههای ایران و قطعاً از این جهان فانی خداحافظی خواهیم کرد ولی این دانشکدهها و موسسات تحقیقاتی هستند که موظف به ادامهی وظیفه ذاتی خود در تربیت نیروهای کارآمد، خلاق و متخصص جهت خدمت در سازمان دامپزشکی کشور و بخشهای خصوصی و جامعه بزرگ دامپزشکی کشور باقی خواهند ماند.
اگر بهدلیل عدم همکاریهای سازمان دامپزشکی کشور با دانشکدههای دامپزشکی کشور، دانشآموختگان ضعیف به جامعه دامپزشکی کشور تحویل داده شوند، گناه نابخشودنی آن، بر دوش مدیران اجرایی امروز و بازنشستگان فردا بسیار سنگینی خواهد کرد.
جناب دکتر وصفی مرندی
حقیقتا از اینکه مجددا مطلبی به سان روزهای قدیم از شما خواندم برایم جای خرسندی دارد و یادآور روزهایی است که شبانه روز در مسیر حفاظت از بهداشت مردم سر از پا نمی شناختیم
چندیست که روند فعالیت های سازمان دامپزشکی کشور که سالها برای علمی شدن و قانونمند شدن آن تلاش می نمودیم را دنبال می کنم و قصدم اینست که ببینم نسل جدید چه چیزی به آن اضافه می نمایند و در چه مسیری حرکت می کنند.
جدای از بی اعتنایی و حتی پاسخ احوالپرسی سرد و بی روح از طرف افرادی که نقش مهمی در بسترسازی پیشرفتشان در دوره مدیریت خود برایشان داشتیم که به گله شخصی می نماید و فرصت آن در این مجال نیست چند نکته در نظرم آمد که شاید جلوی انحلال سازمان دیرپای دامپزشکی را بگیرد:
1- بازنگری در قوانین و آئین نامه ها و بخشنامه های سازمان دامپزشکی کشور میبایست توسط افرادی صورت بگیرد که اشراف کاملی بر قوانین داشته باشند و کوله بار تجربه آنها سنگین تر از سایرین باشد و تنها به بهانه مدیر و رئیس و معاون بودن نمیتوان رای فردی را بر دستگاهی به این قدمت تحمیل نمود و همچنین محل بازنگری در این امور در محرمانه ترین جلسات و در خود سازمان دامپزشکی کشور است نه در رسانه ها و پشت تریبون اتاق بازرگانی و انجمن هذا و کذا
2- تمامی تلاش ما بر انتخاب و گزینش افرادی بود که حرفی برای گفتن در حوزه تخصصی خود داشته باشند خاطرم هست که زحمات شبانه روزی بسیاری برای سیستم کلان مدیریت سازمان دامپزشکی کشور صرف شد ولی اکنون دیده میشود که این دقت و وسواس درگیر باندبازیهای گروهی و یا سیاسی گردیده که آفت اساسی کنونی سازمان دامپزشکی کشور محسوب می گردد و قضیه تا آنجا به پیش رفته است که افراد برای استخدام برادر همسر و یا خواهر زاده خویش به حاکمیتی ترین و استراتژیک ترین پست های سازمان نیز به دیدگاه پله ارتقاء و استخدام می نگرند
3- تامین بهداشت مردم و حراست از سرمایه های دامی کشور بازی رایانه ای نیست که به سادگی خرید لوح فشرده جدیدی نسخه قدیمی آن را دور بیاندازید چه آنکه حتی در بازی رایانه ای که اکنون نوه های اینجانب به آن شبانه روز مشغولند پیشرفت های خود را برای نسخه بعدی ذخیره می کنند در حالیکه شما همه پیشرفتهای قبل را در سطل زباله ریخته و به دنبال ابداع چرخ از ابتدا هستید آنهم با هزینه های گزاف که کمر بودجه سازمان دامپزشکی کشور را شکسته است.
4- نکته بسیار جالبی که اخیرا با آن مواجه شده ام تغییرات سریع مدیریتی در سازمان دامپزشکی کشور است بطوریکه میانگین طول زمان ثابت بودن مدیریت در سازمان دامپزشکی کشور و ادارت کل به زیر سه ماه رسیده است به راستی انتظار دارید مدیر سه ماهه چه برنامه ای را دنبال کند و شما چه انتظاری از وی دارید مگر اینکه اهداف خاصی را دنبال کنید که در حوصله من نمیگنجد... مهمتر از آن چگونه از مدیری برای مدیریت یک استان استفاده می کنید که حتی نام شهرستانهای آن را نمی داند و مدیر پروازی محسوب میگردد آنهم نه در استان دور افتاده که در استراتژیک ترین استانها و یا از مدیری استفاده می کنید که مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره چندین و چند شرکت مختلف می باشد و در این خصوص حتی به ترکیب کارمندان یک دفتر یا یک استان نیز رحم نمی کنید و با چه جراتی کارمند تازه استخدامی را که تعهد خدمت در استان خود را دارد به نهران منتقل می کنید آنهم بدون تجربه و تخصص
5- حضور هر روزه مدیران سازمان در رسانه ها و انتشار روزی ده مصاحبه جز به لودگی سازمان دامپزشکی به هدف دیگری نخواهد انجامید و ادامه این روند موجب وهن سازمان دامپزشکی و بی اعتباری سخنان منتشر شده از سوی آن در میان بهره برداران خواهد گردید و فضا را به گونه ای خواهد آراست که تو گویی مدیران سازمان از این نشست خبری به آن مراسم و از این نمایشگاه به آن افتتاحیه می روند تا مقام و منصب خود را تثبیت نمایند و در این میان کی فرصت می کنند به امورات سازمان دامپزشکی برسند.
6- پیگیری و تصویب قوانینی در جهت رفاه و حقوق و مزایای کارمندان و همچنین حق و حقوق همکاران بخش خصوصی که اکنون خود جزئی از آنان می باشم تنها باقیات و صالحات شما در دوران بازنشستگی خواهد بود (البته اگر به آن نائل شوید) و اگر اکنون توان پرداختی دارید به دلیل زحماتی است که پیشینیان شما دنبال نمودند در حالیکه می بینم اکنون هیچ برنامه ای در این خصوص ندارید و صدای کارکنان بلند شده است و تعرفه های بخش خصوصی سه سال به سه سال مصوب میشود.
به هر حال برای ما که با وجدان کامل در خدمت همکاران خود بودیم و از مشارکت جمعی دانشکده ها و موسسه رازی و سایر مراکز علمی و تحقیقاتی بهره می بردیم تلاش به یادگار ماند و برای من این سوال باقی است که برای شما که تمام رشته های ارتباطی سازمان را منقطع می کنید و حتی با موسسه رازی نیز ارتباط ندارید چه رخ خواهد داد مگر اینکه هدف آن باشد که سازمانی باقی نماند که خوب باید اعتراف کنم در راستای این هدف خوش درخشیده اید.
از جریده وزین حکیم مهر تقاضا مندم این درد دل را هرگونه که صلاح میداند منتشر نماید چرا که بر صبح فردا هیچ اطمینانی نیست که برآید یا خیر
دکتر ص
طهران اسفند یکهزار و سیصد و نود و هشت
و با تشکر از حکیم مهر بخاطر روشنگری
متاسفانه عده ای کمر همت بسته اند تا سازمان و موسسه رازی را به انحلال بکشانند و هر روز دستورالعمل های تسهیل گرانه برای واردات چی ها و کشتارگاهها صادر شده و مسئولین بهداشتی و کارکنان ، در زیر لگدهای .... در حال خرد شدن هستند
حیفم آمد نصیحتی از سعدی بزرگوار را به اشتراک نگذارم که تاییدی بر فرمایشات شما هست:
به پیکار دشمن دلیران فرست
هژبران به ناورد شیران فرست
به رای جهاندیدگان کار کن
که صید آزمودهست گرگ کهن
مترس از جوانان شمشیر زن
حذر کن ز پیران بسیار فن
جوانان پیل افکن شیرگیر
ندانند دستان روباه پیر
خردمند باشد جهاندیده مرد
که بسیار گرم آزمودهست و سرد
جوانان شایستهٔ بخت ور
ز گفتار پیران نپیچند سر
گرت مملکت باید آراسته
مده کار معظم به نوخاسته
سپه را مکن پیشرو جز کسی
که در جنگها بوده باشد بسی
به خردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
رعیت نوازی و سر لشکری
نه کاری است بازیچه و سرسری
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکاردیده مفرمای کار
نتابد سگ صید روی از پلنگ
ز روبه رمد شیر نادیده جنگ
چو پرورده باشد پسر در شکار
نترسد چو پیش آیدش کارزار
به کشتی و نخجیر و آماج و گوی
دلاور شود مرد پرخاشجوی
به گرمابه پرورده و عیش و ناز
برنجد چو بیند در جنگ باز
دو مردش نشانند بر پشت زین
بود کش زند کودکی بر زمین
یکی را که دیدی تو در جنگ پشت
بکش گر عدو در مصافش نکشت
مخنث به از مرد شمشیر زن
که روز وغا سر بتابد چو زن
چه خوش گفت گرگین به فرزند خویش
چو قربان پیکار بربست و کیش
اگر چون زنان جست خواهی گریز
مرو آب مردان جنگی مریز
سواری که در جنگ بنمود پشت
نه خود را که نام آوران را بکشت
شجاعت نیاید مگر زآن دو یار
که افتند در حلقهٔ کارزار
دو همجنس همسفرهٔ همزبان
بکوشند در قلب هیجا به جان
که تنگ آیدش رفتن از پیش تیر
برادر به چنگال دشمن اسیر
چو بینی که یاران نباشند یار
هزیمت ز میدان غنیمت شمار
اگر چه استاد بزرگ سخن توصیه و هشدار داده که :
به خردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
رعیت نوازی و سر لشکری
نه کاری است بازیچه و سرسری
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکاردیده مفرمای کار!!!
اما بنده ناچیز شخصا به نتیجه گیری شیخ اجل در پایان این حکمت رسیده ام که:
چو بینی که یاران نباشند یار
هزیمت ز میدان غنیمت شمار!!!
بنابراین بهتر است چهارگوشه میدان را بوسیده و از دور نظاره گر ماجرا باشیم.
که سعدی بزرگ در غزلی نیز به زیبایی این یاس و ناامیدی را بازگو فرموده و حضرت استاد شجریان به زیبایی غزل را آنگونه که باید و شاید به تحریر آواز در آورده اند:
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
کنون دم درکش ای سعدی که کار از دست بیرون شد
به امید دمی با دوست وان دم هم نمیبینم!!
اما باز هم امیدی توام با یاس در دل بسان لسان الغیب در دل داریم:
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟!
و به خدای بزرگ وا می گذاریم :
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
بزنم به تخته کار با کامپیوترتون از ما جوون ها بهتره
یک خصلت خیلی بدی که ما داریم اینه که وقتی کسی بازنشست شد، ببخشید دیگه اون تشکیلات آدم حسابش نمیکنه در صورتی که خزانه تجربه محسوب میشند
یک عده که هد کار سازمان هستند تو ویلا های شمرون شون دارند حال میکنند براشون مهم نیست، همون ها هم واردات واکسن و دارو و ملزومات میکنند * پول شویی هم برای عده ای خاص در بدنه دولت هم میکنند
سازمان دامپزشکی نیاز به ریفرم داره و اگر سریع نجنبه صندوقی براش نمیمونه که بخواد به کارمندان خودش پرداختی داشته باشه چه برسه به بازنشسته ها، حداکثر نهایتا دو تا سه سال آینده است