اشتهای آفَتزا: پیوند شوم کووید ۱۹ با صنعت دامپروری
دولت چین تمامی بازارهای خریدوفروش حیوانات حیاتوحش را تعطیل کرد، چراکه معتقد است این بازارها منشا اصلی پاندمی (همهگیری بیماری عفونی) کووید ۱۹ هستند. حال سوال مهمی که با آن مواجه هستیم این است که آیا بعد از این، مراکز دامپروی هم تعطیل می شوند یا خیر؟
در سال ۱۸۶۵ صدراعظم آلمان «اوتو وان بیسمارک» یکی از منتقدانش را برای مبارزه به دوئل دعوت کرد. منتقد او یک پاتولوژیست بود که نسبت به بیماریهای مشترک بین دام و انسان شناخت کافی داشت. فکر می کنید وقتی موقع انتخاب سلاح شد، او چه انتخابی کرد؟ گوشت! دو سوسیس کاملا مشابه از گوشت خوک برداشت که تنها تفاوت آنها در این بود که یکی با انگل کشنده تریشینلا آلوده شده بود. بر اساس قرار قبلی بیسمارک میتوانست انتخاب کند که کدام گوشت را بخورد و رقیب او نیز باید گوشت دیگر را میخورد. پاتولوژیست بدون شک برنده شد چراکه بیسمارک قدرت سلاحی که در برابرش قرار گرفته بود را فهمید و از دوئل انصراف داد.
در طول تاریخ بیسمارک تنها کسی نبود که با گوشت مغلوب شد. ماه گذشته بعد از مدتها جنجال سرانجام دولت چین اعلام کرد که پیامدهای گزاف تجارت حیوانات حیاتوحش از سود حاصل از آن، فراتر رفته است؛ به همین علت تصمیم گرفته تا با صدور ممنوعیت دائمی در مصرف و تجارت حیوانات حیات وحش از پخش شدن گوشتهای «آلوده و احتمالا کشنده» جلوگیری کند. متاسفانه این تحریم خیلی دیر اعمال شد. باور عمومی بر این است که ویروس کرونای جدید که منشا احتمالی آن در گوشت خفاش و پنگولین بوده است، در یکی از بازارهای حیوانات حیاتوحش چینی یافت شده است. کووید ۱۹ یک بیماری حاد تنفسی با عامل ویروسی است که در سراسر جهان پخش شده و جان هزاران نفر را گرفته و صدها هزار نفر را مبتلا کرده و خسارات تریلیاردی به اقتصاد جهانی زده است.
بازارهای خرید و فروش حیوانات وحشی از گذشته به عنوان مکان های محتمل برای بروز بیماری های ویروسی زئونوز (مشترک بین دام و انسان) شناسایی شده بودند. سرکوب سیستم ایمنی حیوانات استرس گرفتهای که در این محیطها نگهداشته میشوند، نگهداری در وضعیت آلوده و پرتجمع، شرایط ایدهآلی را برای انتشار بیماری فراهم کرده است. فعالیتهای مرتبط به شکار، نگهداری، جابهجایی، کشتار و مصرف این حیوانات باعث انتقال این بیماری به انسان شده است. این دقیقا اتفاقی است که سال ۲۰۰۳ به علت اپیدمی سارس افتاد و بیش از ۸۰۰۰ نفر را مبتلا، ۷۷۴ نفر کشته و ۴۰ میلیون خسارت به اقتصاد جهانی وارد کرد. در آن بحران گربههای سیویت در بازار حیوانات حیاتوحش در گوانگدونگ به عنوان عامل انتقال احتمالی سارس به انسان شناسایی شدند. اما کووید ۱۹ در همه ابعاد از نظر تلفات جانی و مالی فراتر از سارس ۲۰۰۳ رفته است.
سارس و کووید ۱۹ هردو مجموعه ای از بیماری های عفونی هستند که به دلیل مصرف گوشت در انسان به وجود آمدهاند. ابولا که از سال ۲۰۱۴ تاکنون جان بیش از ۱۳۰۰۰ نفر را گرفته است از طریق خفاش میوه fruit bat و پریماتهای کشتار شده برای غذا منتقل شده بود. در سال ۱۹۹۸ ویروس nipah نیز از خفاش میوه و از طریق خوکهای پرورش داده شده در مالزی، به انسان منتقل شد و نیمی از مبتلابان را کشت. همچنین دانشمندان بر این باورند، سرخک نیز که یک بیماری باستانی بوده و انتشار وسیع آن از دیرباز باعث مرگ میلیون ها نفر شده است، از ویروسی گوسفندی طی فرایند اهلیکردن به انسان منتقل شده است. بیماری ایدز نیز که عامل آن ویروس HIV می باشد اولین بار در شامپانزههای غرب آفریقا در سال ۱۹۸۹ شناسایی شد و سپس از طریق شکار، کشتار و یا خوردن گوشت پریماتهای مبتلا، انتقال یافته بود. ایدز تا به امروز جان بیش از ۳۲ میلیون نفر را گرفته است.
این الگوی بیماریزایی واقعا تکان دهنده است: ماجراجویی انسان به دنبال مصرف گوشت حیوانات، به خصوص حیوانات حیات وحش نقش اساسی در انتشار بیماریهای عفونی داشته که تا به حال جان بیشماری از انسانها و حیوانات را گرفته است.
با توجه به تلفات و تهدید مداوم برای حیات زندگی موجودات، در مواجهه با کووید ۱۹ جای این پرسش باقی است که آیا شرایط مسبب ظهور و انتشار این بیماری در مکانهای دیگر نیز وجود دارد؟ جواب بارها و بارها مثبت است. شرایط بروز و انتشار پاتوژنهای ویروسی در دامهای صنعتی و فعالیت دامپروری وجود دارد. ۹۹ درصد دامهای پرورشی در آمریکا از مزارع کارخانهای میآیند. در کل جهان، این میزان ۹۰ درصد است. حجم وسیعی از گوشت و تخممرغ روزانه از فعالیت میلیاردها گاو، خوک، مرغ، اردک، بز، گوسفند و سایر حیوانات که از نظر دستگاه ایمنی نسبت به این بیماری در معرض خطرند ، تامین می شود. نگهداری پرتجمع، شرایط بهداشتی نامناسب و گاها حمل و نقل های طولانی از جمله شرایطی است که این دامها با آن مواجهند. این کارها به عنوان نقاط حساسی برای انتقال بیماریها و جهش ویروسهایی که ممکن است توانایی پاندمیک شدن را داشته باشند، شناسایی شده اند.
آنفلوانزای پرندگان یا آنفولانزای مرغی هم مسئله دیگری است. انسان ها بیشتر از چیزی که فکر می کنند مشابه مرغها هستند. از جمله توانایی مبتلا شدن به ویروسهای مشابه! همچون پاندمی انسانی که به واسطه انتقال سویهای از ویروس آنفولانزا از پرندگان وحشی به مرغهای پرورشی به وجود آمد. از این میان میتوان به سویه آنفولانزای اسپانیایی سال ۱۹۱۸ اشاره کرد. این بیماری جان ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون انسان را گرفت. ده ها هزار سرباز زخمی جنگ جهانی اول در اردوگاههای شلوغ و آلوده در جبهه غربی در اثر تماس مستقیم با خوکها، اردکها و غازها و مرغهای پرورشی به این بیماری ویروسی مبتلا شدند. با پایان جنگ و بازگشت سربازان به خانههایشان در سراسر جهان، این ویروس پراکنده شد و شیوع پیدا کرد. همین شرایط تولید پاندمی در حال حاضر در مراکز دامپروری صنعتی وجود دارد ولی تفاوت اصلی این است که در سال ۱۹۱۸ سربازان به عنوان مرغهای نگهداری شده در انبارها عمل میکردند که ویروس در بدنشان تولید و سپس تکثیر میشد.
ویروسهای آنفلوانزاهای پرندگان بسیار خطرناکند چراکه نه تنها پرندگان بلکه قادرند پستانداران را نیز مبتلا کنند. وقتی دو عدد یا بیشتر از سویههای ویروس در یک سلول خوک، مرغ و یا انسان وارد شود، آن میزبان به عنوان یک سرنگ مخلوط کننده عمل میکند. در طی این فرایند سویههای مختلف دچار پدیده نوترکیبی میشوند. از سویههای مختلف ویروس یک سویه جدید با توانایی تولید یک بیماری عفونی همهگیر به وجود میآید. وقتی ویروس آنفولانزای پرندگان خوکهای پرورشی را مبتلا کرد، از ترکیب چهار سویه مختلف از سه گونه ی مختلف (خوک ها، پرندگان و انسان) سویه H1N1 از آنفولانزای خوکی ایجاد شد. سویه H1N1 در سال ۲۰۰۹ جان ۳۰۰٫۰۰۰ نفر را گرفت. همچنین سویههای نوظهور دیگر مثل پاندمی آنفولانزای آسیایی سال ۱۹۵۷ و آنفولانزای هونگ کونگ سال ۱۹۶۸ بین ۱ تا ۴ میلیون نفر کشته داد.
شایان ذکر است که این اعداد شامل حیوانات کشته شده نمیباشد چراکه تعداد آنها بیشمار و غیرقابل محاسبه است. به عنوان مثال تب خوکی آفریقایی که هم اکنون دامپروریهای چین را درگیر کرده، تاکنون باعث مرگ میلیون ها خوک شده است. همین ویروس فقط در سال گذشته منجر به مرگ شش میلیون خوک در ویتنام شد. کشتن اجباری خوکهای مشکوک (بیمار و غیر بیمار)، فقط مختص آسیا نبود. بیش از ۶٫۵ میلیون گاو، خوک و گوسفند در سال ۲۰۰۱ در بریتانیا به علت بیماری همه گیر FMD کشته شدند. کشتارجمعی مکرر و جهانی دامها، بخاطر بیماریهای عفونی، یک نشانه هشداردهنده جدی از بشدت ناسالم و خطرناک بودن این صنعت میباشد، چه تنها نگران بقا و بهزیستی گونه انسان باشیم و یا به فکر دیگر گونهها نیز باشیم. ویروسهایی که به صورت دورهای باعث ایجاد چنین قتل عامهایی میشوند، دایما در حال ترکیب شدن و جهش یافتن و تولید بیماریهای عفونی جدید بالقوه کشندهای هستند که هیچ کسی نسبت به آنها مقاوم نیست.
بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که دامپروریها تا چه حد خطر بروز پاندمیها را بالا بردهاند. پژوهش ثابت کرده است که صنعت پرورش دام به وجود آمدن سویه های جدید آنفولانزا را افزایش داده و باعث بروز و انتقال و همه گیری بیماریهای زئونوز در ابعاد وسیع میشود. همچنین پژوهش ها نشان دادهاند که جنگلزدایی به هدف احداث مزارع دامپروری و استفاده گسترده از آنتیبیوتیکهای شایع، خطر بروز بیماریهای جدید را افزایش میدهد. دامپروری فشرده و پرجمعیت بیتردید، تهدید بزرگی در سطح بروز پاندمیها و بیماریهای همهگیر و خطرناک برای سلامتی انسان و سایر حیوانات است. مطالعه ای در سال ۲۰۱۷ نشان داد سرعت ایجاد سویههای جدید آنفولانزا، از سال ۲۰۰۰ تاکنون افزایش یافته است و موجب افزایش احتمال بروز پاندمی شدهاست. در حال حاضر، زمینه وحشتناک دیگری برای بروز بیماری به واسطه تقاضای انسان برای مصرف گوشت تشدید شده است. ما اکثرا تصمیم گرفتهایم تا خطرات ناخواسته ناشی از بزرگترین منبع تولید گوشت، یعنی مراکز دامپروری را نادیده بگیریم.
اکولوژیست نمونهای به نام راب والاس، نویسنده کتاب «مزارع بزرگ انفولانزاهای بزرگ میسازند» در مورد این مسئله بحث میکند که بروز یک پاندمی ناشی از مزارع دامپروری تنها یک احتمال نیست بلکه حتمی است. او می نویسد: «تجارت محصولات کشاورزی و دامپروری که به وسیله ایالت در کشور و خارج از آن حمایت می شوند، همانقدر که علیه آنفولانزا عمل می کند همانقدر هم به تولید و گسترش آن کمک می کند.» دکتر میکائیل گرگر نویسنده ی کتاب های «چگونه نمیریم؟» و «آنفولانزای پرندگان: ویروسی حاصل از تخمگذاری ما» به دامپروری صنعتی، یک محیط طوفانی عالی برای سویههای ویژه بیماریزایعفونی میگوید. همچنین می گوید: «اگر واقعا میخواهید یک پاندمی جهانی بسازید، یک مزرعه دامپروری بسازید.» شاید برخی تصور کنند که این دیدگاه افراطی و زیادهروی باشد ولی انعکاس این حرفها را در سخنان دانشمندان و افراد شناختهشده نیز میبینند. در سال ۲۰۰۸ کمیسیون پیو در گزارش خود در مورد تولید دامهای پرورشی صنعتی در آمریکا، در مورد خطرات "غیرقابل قبول” بهداشت عمومی ناشی از دامپروری صنعتی هشدار داد. متخصصین بهداشت عمومی مدتهاست که از این خطرات آگاه هستند. سال ۲۰۰۳ یک مقاله در مجله بهداشت عمومی آمریکا برای پایان دادن به دامپروری و کشاورزی صنعتی منتشر شد و صراحتا تصدیق کرد که کشتن حیوانات برای تامین منابع غذایی به ویژه به واسطه دامپروریهای فشرده احتمال بروز بیماریهای همه گیریعفونی را افزایش می دهد. نویسنده این مقاله دکتر دیوید بنعطار همچنین مینویسد: «کسانی که گوشت حیوانات را مصرف میکنند، نه تنها به آن حیوانات آسیب زده و خود را نیز به خطر می اندازند، بلکه سلامتی سایر انسانهایی که اکنون و یا در آینده ساکن این سیاره هستند را هم تهدید می کنند…. زمان آن فرا رسیده است که انسان سرش را از میان برف درآورد و ببیند خطری که او را تهدید میکند ناشی از رفتار نادرست او با سایر گونههاست.»
در چین قبل از اینکه شیوع بیماری کووید ۱۹ مقامات را مجبور به تعطیلی بازارهای حیاتوحش کند، صنعت حیاتوحش بیش از ۷۴ میلیارد دلار ارزشگذاری شده بود. منتقدانی که از خطر بروز بیماریهای عفونی ویروسی در این تجارت آگاه بودند، سالها برای نادیدهگرفتن دیدگاههای اخلاقی و اصولی خود توسط دولت به دلیل سود های اقتصادی اعتراض میکردند. بهای ایجاد ممانعت دائمی برای این صنعت، یک اپیدمی وسیع و تقریبا تعطیلی کامل اقتصادی چینی بود. شرایطی که باعث ظهور بیماری کووید ۱۹ شد به راحتی در مزارع دامپروری قابل مشاهده است. به نظر شما بهتر نیست دولت پیش از بروز یک اپیدمی گستردهتر و کشندهتر از رخ دادن آن جلوگیری کند نه بعد از آن؟