حکیم مهر: باران ۳ ساله بچه شامپانزهای است که این روزها بر سر نگهداری از او میان سازمان محیط زیست و باغوحش ارم در یک سوی ماجرا و فعالان و متخصصان محیط زیست از سوی دیگر کشمکش است. امروز مرگ و زندگی این حیوان بیپناه در دستان افرادی است که قاعدتا باید به فکر حفظ حیات وحش باشند.
به گزارش حکیم مهر به نقل از رویداد ۲۴، ۱۶ سال است که هیچ بچه شامپانزهای در ارم بزرگ نشده، زیرا هر بچهشامپانزهای که در این باغوحش متولد میشود، توسط شامپانزههای بزرگتر از بین میرود. داستان زندگی این شامپانزهها به شدت تلخ است و به دلیل نگهداری در شرایط نامساعد، پرخاشگر شدهاند. با این حال، اما باران ۳ سال پیش و در ۶ ماهگی به صورت نارس در همین باغ وحش و درمیان همین گروه متولد شد.
فعالان محیط زیست میگویند «دکتر ایمان معماریان» که آن زمان دامپزشک باغوحش ارم بود در آنجا حضور داشت و مانع از مرگ باران شده است. به لطف مراقبتهای ۲۴ ساعته، آخرین بچه شامپانزه ارم زنده ماند و اکنون ۳ ساله است، اما گویا با وجود رفتارهای عجیب سازمان محیط زیست و باغ وحش ارم، شانس از باران روگردانده زیرا این دو مجموعه دست به دست یکدیگر دادهاند تا این بچه شامپانزه را که هنوز مراحل کودکی خود را طی نکرده، در شرایطی قرار دهند که به احتمال بسیار قوی زمینهساز مرگ یا گرفتار شدن او به اختلالات روحی خواهد شد.
هیچباغوحشی در کشور شرایط نگهداری از باران را ندارد
«دکتر ایمان معماریان» دامپزشک حیات وحش و عضو سازمان جهانی نجات حیاتوحش به رویداد۲۴ میگوید: شامپانزهها ۹۸.۶ درصد DNA مشترک با انسان داشته و در واقع نزدیکترین گونه به انسان هستند، در باغوحش ارم از سالها پیش یعنی قبل از انقلاب که نام آن باغوحش تهران بوده و در مقابل پارک ملت قرار داشته است، تعدادی شامپانزه نگهداری میشده است که جایگاه نگهداری آنها از اول نیز شرایط بسیار بدی داشته است.
وی ادامه میدهد: در دهه ۵۰ یک شب بخاری نشتی کرده و با انتشار گاز CO همه شامپانزهها به جز یک جفت نر و ماده به نامهای پرویز و شیرین میمیرند. این دو شامپانزه گویان منفذی برای تنفس از هوای بیرون پیدا کرده و به این ترتیب زنده میمانند.
این دامپزشک حیات وحش با بیان اینکه در باغوحش ارم ۸ شامپانزه وجود دارد که همگی فرزندان پرویز و شیرین هستند، عنوان میکند: این دو شامپانزه در حال حاضر زنده و بسیار پیر هستند، پرویز ۶۸ ساله بوده و علاوه براینکه چشمهایش نمیبیند، بیماری قلبی هم دارد. شیرین هم بسیار پیرشده است به نحوی که حدود ۱۵ تا ۲۰ سال از یائسه شدن او میگذرد.
وی اضافه میکند: تا پیش از اینکه شیرین قابلیت باروریاش را از دست بدهد گروه شامپانزهها که همگی فرزندان شیرین هستند بچههای متولد شده را زنده نگه میداشتند، اما وقتی شیرین یائسه شد، هر بچه شامپانزهای که در این گله به دنیا آمد توسط افراد گله کشته شد. آخرین فرزند شیرین به نام شمسی مادر بچه شامپانزهای است که امروز به نام باران شناخته میشود.
این دامپزشک حیات وحش تعریف میکند: جایگاه نگهداری این شامپانزهها ۱۲۰ متر است؛ که فضای خارجی آن ۴ قسمت و فضای داخلی آن ۶ قسمت شده است. فرزندان شیرین در این شرایط تبدیل به ۳ گروه مجزا از یکدیگر شدهاند که این سه گروه مجزا ۳ سردسته نر دارند و به همین دلیل هم به هیچ عنوان قابلیت یکی شدن این گروهها وجود ندارد. زیرا نه تنها یکدیگر را نمیپذیرند که میتوانند آسیبهای بسیار جدی به یکدیگر بزنند. فضای داخلی که هر شب و بهویژه در طول دوره سرما در آنجا هستند بسیار شرایط نامناسبی دارد. این مساله باعث شده که شامپانزهها مشکلات روانی شدید پیدا کرده و به صورت غریزی دوست ندارند که بچه شامپانزهای در این شرایط بزرگ شود و زنده بماند. به همین دلیل همه بچه شامپانزهها را کشتهاند.
او با یادآوری اینکه باران در اردیبهشت ماه ۳ سال پیش به دنیا آمد، توضیح میدهد: او نارس و بسیار کوچکتر از اندازه طبیعی شامپانزه تازه متولد شده بود. مادر او فکر میکرد که باران مرده به دنیا آمده و به همین دلیل هم با نوزاد روی زمین را تمیز میکرد که این موضوع باعث شده بود صورت و گوشهای باران به شدت زخمی شود. وقتی باران را دیدم و متوجه شدم که باران هنوز زنده است و نفس میکشد. قصد داشتم که شمسی را بیهوش کرده و باران را بگیرم و به او رسیدگی کنم، اما خود شمسی نوزادش را به من تحویل داد.
معماریان افزود: ابتدا به دلیل اینکه باران نارس بود از او در دستگاه نگهداری کردیم، بعد برای او لوله معده گذاشتیم و بعد از مدتی توانست خودش کار مکیدن را انجام دهد. پروسه رشد شامپانزهها مانند انسان، اما بسیار کندتر است. آنها تا ۳ سالگی چسبیده به مادرشان میمانند و بعد از این سن به تدریج شروع میکنند به فاصله گرفتن کم از مادر تا ۵ سالگی شیر مادر میخورند و تا ۶ سا لگی کاملا در کنار مادرانشان میمانند.
عضو سازمان جهانی نجات حیاتوحش که طی این ۳ سال با توجه به شرایط باران، به نوعی از سوی او به عنوان مادر شناخته شده است، میگوید: باران به مراقبت ۲۴ ساله نیاز داشت و به همین دلیل هم از همان زمان به صورت ۲۴ ساعته همراه من بود و حتی وقتی در سازمان محیط زیست جلسهای بود باید او را همراه خودم میبردم، زیرا باید سریع شیر میخورد و اینکه شامپانزهها به صورت غریزی به مادر خود وابسته بوده و اگر مادر کنارشان نباشد به صورت بسیار شدید از غریبهها میترسند.
وی عنوان میکند: سال گذشته مجبور شدم از باغ وحش ارم استعفا بدهم. از این مجموعه خواستم از دانشمندانی که در سطح جهان در خصوص شامپانزهها تحقیق میکنند استعلام گرفته و بررسی کنند که چه اتفاقی باید برای این بچه شامپانزه بیفتد. ارم هم این کار را کرد و به دنبال آن مراکز بینالمللی و دانشمندانی که در این خصوص فعالیت میکردند توصیهنامههای خود را ارسال کردند. به دنبال این موضوع ارم نامهای به سازمان محیط زیست ارسال کرد مبنی براینکه باران امکان بازگشت به گروه پرخاشگر قبلی را ندارد، زیرا حتما او را میکشند، شامپانزهها حیواناتی اجتماعی هستند پس نمیتواند او را به تنهایی در یک قفس انداخت یا میمیرد یا مشکلات روانی شدید پیدا میکند.
معماریان اضافه میکند: از سوی دیگر برخلاف آنچه در باغ وحش صفادشت تبلیغ میشود که میتوان شامپانزهها را در آغوش گرفت، اما آنها مانند حیوان خانگی نیستند و از یک سنی به بعد حتی با کتک زدن هم نمیتوان آنها را واداشت که به آغوش بازدید کنندهها بروند شاید اکنون که کمسن است بتوان با کتک او را وادار به عکس گرفتن و رفتن در آغوش دیگران کرد، اما این حیوانات به صورت غریزی از غریبهها میترسند لذا وقتی بزرگتر شد ۸ برابر قویترین انسان قدرت بدنی پیدا میکند و کنترل او سخت میشود و عاقبت باران میشود افتادن در یک قفس تنها با مشکلات روانی شدید.
وی میگوید: بسیاری از این بچهشامپانزهها در حیات وحش به دلایلی مانند همین مساله قاچاق حیوانات از گروه خود دور میمانند به این معنا که کل خانواده آنها توسط قاچاقچیان کشته شده و بچههای آنها را میدزدند تا به افراد علاقهمند فروخته شود؛ لذا در جهان مراکزی وجود دارند که بچه شامپانزههایی که به دلایل مختلفی از گروه خود دور ماندهاند را در این مراکز نگهداری کرده و آنها در کنار همسن وسالهای خود در این مراکز بزرگ میشوند. یعنی تمام بچه شامپانزههایی که در گروه سنی باران قرار دارند در یکجا و یک گروه نگهداری شده و میتوانند تبدیل به یک گروه شامپانزه جدید و طبیعی شده و در یک جایگاه استاندارد نگهداری شوند؛ بنابراین راهکار درست برای حل مشکل باران و تامین آینده سلامت او همین است. توصیهنامههایی هم که برای ما در ارم صادر شد بر همین موضوع تاکید داشتند.
این دامپزشک خاطرنشان میکند: در آن زمان ارم به سازمان محیط زیست نامه زد و این توصیهنامهها را نیز پیوست کرد، اما جوابی از سوی سازمان داده نشد و در نهایت بعد از تغییر مدیرعامل باغ وحش ارم از من شکایت کردند به جرم خیانت در امانت در خصوص باران. به دادسرا مراجعه و دلایل خودم برای نگهداری از باران را ارائه دادم. دادستان نامهای به سازمان محیط زیست نوشت مبنی بر اینکه ضمن استماع دلایل و توصیهنامههای بینالمللی نظر خود را درباره راهکار حل مشکل این بچه شامپانزه ارائه دهند.
وی ادامه میدهد: چند روز پیش ۱۰۹ نفر از کارشناسان و متخصصان حوزه حیات وحش و جانور شناسی نامهای را امضا کردند مبنی براینکه باغوحش ارم شرایط مناسب برای نگهداری از این بچه شامپانزه را ندارد. زیرا پیش از این به دستور دادگاه باران به باغوحش صفا دشت منتقل شد. در آن زمان من در ایران نبودم، به صورت نادرست به دادستان اعلام شده بود که باران به صورت قاچاق از آلمان وارد ایران شده و به این ترتیب باران را تحویل این باغ وحش داده بودند و باران ۲ روز در این باغ وحش بود.
معماریان میافزاید: وقتی از موضوع باخبر شدم با همه سختیهایی که بعد از بحث هواپیمای اوکراینی وجود داشت به ایران آمدم و مدارکم را دال بر تولد باران در ایران و ماجرای زندگیاش و اخبار خبرگزاریها ارائه دادم. حکم بازپسگیری باران را گرفتم، اما در همین مدت ۲ روز این بچه شامپانزه مشکلات زیادی برایش ایجاد شده بود. علاوه براینکه به شدت ترسیده بود، در این باغ وحش شناختی از شامپانزهها نداشتند و رفتارهای نادرستی با او شده بود.
عضو سازمان جهانی نجات حیاتوحش توضیح میدهد: از آنجاییکه مسئولان این باغ وحش با شامپانزهها هیچگونه آشنایی نداشتند، ترکهای پشت دست این حیوان را که ناشی از راه رفتن آنها با پشت دست است، تراشیده و اعلام کرده بودند که پوستش قارچ زده است و پماد ضد قارچ زده بودند که این درمانها باعث ایجاد حساسیت در پوست پشت دستش شده بود. همچنین از آنجاییکه اطلاع نداشتند شکل مدفوع شامپانزهها با انسان متفاوت است گفته بودند مبتلا به اسهال عفونی است و به همین دلیل هم اذیت شده بود. اما از آن روز به بعد شکایتها و اینکه باید باران پس داده شود همچنان ادامه دارد.
وی خاطرنشان میکند: اگر باران به باغوحش بازگردد شرایط او بسیار بد میشود اگر به صفادشت بازگردد که این مرکز تا به حال شامپانزه نداشته و هیچ جایگاهی برای این حیوانات ندارد، در ارم هم که نمیتواند به گروه قبلی بازگردد لذا به هر یک از این دو باغوحش یا هر یک از باغوحشهای غیراستاندارد کشور که برود یا خواهد مرد یا اینکه آینده بسیار بدی در انتظار اوست. در حال حاضر ۲۴ ساعته کنار من است، زیرا هنوز بچه است.
این دامپزشک حیات وحش میگوید: بازپرس دستور داده است که باران را تحویل سازمان محیط زیست بدهم تا بررسی کنند که آیا شرایط نگهداری از او در ارم وجود دارد یا خیر. در واقع ماجرا برعکس است به جای اینکه ابتدا بررسی شود که آیا شرایط نگهداری از او در ارم وجود دارد یا نه و چه اتفاقی برای او باید رخ دهد، اما دستور دادهاند که ابتدا او را تحویل دهم بعد بررسی شود. این درحالیست که به اذعان کارشناسان داخلی و بینالمللی چنین شرایطی در ارم برای باران فراهم نیست.
«محمد داسمه» وکیل پرونده باران و فعال محیط زیست درباره این پرونده به رویداد۲۴ میگوید: تا کنون دو جلسه دادگاه در خصوص این پروند به طرفیت باغ وحش ارم به عنوان شاکی و آقای معماریان به عنوان متشاکی برگزار شده است.
او با اشاره به شرایط تولد باران و گلهای که این بچه شامپانزه متعلق به آن است، اظهار میکند: باغوحش ارم علیه آقای معماریان شکایتی را مبنی بر خیانت در امانت مطرح کرده است، علت این عنوان اتهامی نیز نگهداری از باران در منزل آقای معماریان است. اما به چند دلیل رفتار این فرد خیانت در امانت نیست.
این وکیل دادگستری با بیان اینکه برای وقوع جرم به ارکان سهگانه جرم نیاز است، توضیح میدهد: یکی از این ارکان وجود سوءنیت است، سوءنیت مجرمانه نیاز به سوءنیت خاص دارد، یعنی اضرار به غیر، این درحالیست که معماریان به دلیل نداشتن سوءنیت عام از سوءنیت خاص نیز مبری است. به این معنا که این دامپزشک سنوات خود را که حدودا بیش از ۱۰۰ میلیون تومان است (یعنی طلبش از باغ وحش ارم) به عنوان تضمین در گرو این مجموعه گذاشته است تا بتواند از باران تا رسیدن به سن تکامل نگهداری کند. همچنین طی این ۳ سال صدها میلیون تومان برای نگهداری از این بچه شامپانزه هزینه کرده است؛ لذا این عملکرد او نه تنها ناشی از سوءنیت مجرمانه نیست بلکه به دلیل حسننیت متعالی است؛ لذا رکن معنوی جرم در این پرونده مفقود است.
وی ادامه میدهد: از بعد ارکان مادی جرم خیانت در امانت، این ارکان افعال حصری بوده و جنبه تمثیلی ندارد یعنی یا باید تصاحب رخ داده باشد، یا استعمال به قصد مالکانه یا تلف شدن. این درحالیست که معماریان هیچگونه ادعای مالکیت در خصوص باران ندارد، استفاده مالکانهای هم ندارد و باران تلف هم نشده است. براساس توافقی که آن زمان این دامپزشک با مدیریت وقت ارم و مدیرکل سازمان محیط زیست تهران داشته است، قرار شده بود که باران تا زمان تکامل در کلینیک آقای معماریان نگهداری شود. باران تا ۵ سالگی نیاز به شیردادن داشته و روند رشد او هم بسیار کند است.
داسمه با اشاره به اینکه در نص عنصر قانونی جرم خیانت در امانت عبارت «بنا براین بوده» نشاندهنده توافق میان طرفین است، تصریح میکند: در توافق میان آقای معماریان و باغوحش ارم بنا براین بوده که باران تا زمانی که نیاز به نگهداری دارد توسط وی مورد مراقبت قرار گیرد. اما با تغییر مدیریت ارم این باغوحش مدعی میشود که باران باید به این مرکز عودت داده شود. این بچه شامپانزه بنا بر طبیعت خود باید به صورت گروهی زندگی کند این درحالیست که درحال حاضر در باغوحش ارم هیچ بچه شامپانزهای وجود ندارد و گروهی که در این باغ وحش زندگی میکنند بسیار پرخاشگر هستند.
وی عنوان میکند: حسب نظر مراجع بینالمللی از جمله اتحادیه باغوحشهای اتحادیه اروپا، سرپرست دامپزشکان باغوحش موزه طبیعی پاریس و ۱۰۹ نفر از دامپزشکان و کارشناسان حیات وحش ایران همچنین به گواهی دکتر اباذری دامپزشک سابق ارم و دامپزشک فعلی باغوحش ایثار کردان و آقای عمارلویی رئیس مرکزبازپروری پردیسان، ارم هیچگونه شرایطی برای نگهداری از باران ندارد. حتی ناظر بینالمللی اروپایی باغوحش ارم نیز این موضوع را رسما به مجموعه ارم و سازمان حفاظت از محیط زیست طی مکاتبات متعدد اعلام کرده است.
داسمه تصریح میکند: بازپرس پرونده دستور داده که ابتدا باران تحویل سازمان حفاظت از محیط زیست شده و در مرحله بعد به ادعاها و مستندات آقای معماریان خصوصا به گواهی آقای عمارلویی مبنی بر عدم صلاحیت ارم برای نگهداری از این بچه شامپانزه رسیدگی شود تا ببینند آیا ارم صلاحیت نگهداری از این بچه شامپانزه را دارد. این در حالیست که اگر باران به این مرکز بازگردانده شود، بیتردید تلف میشود.
وی با اشاره به عضویت ایران در کنوانسیون جهانی حفظ تنوع زیستی، اظهار میکند: درسال ۱۳۷۵ این کنوانسیون در مجلس به تصویب رسیده است بنابراین طبق ماده ۹ قانون مدنی در حکم قوانین داخلی و لازمالاجراست. براساس این کنوانسیون کشورهای عضو موظف به ارتقای امنیت حیات وحش هستند. همچنین در سیاستهای کلی نظام در باب محیط زیست که توسط رهبری در راستای بند اول اصل ۱۱۰ قانون اساسی، ابلاغ شده است، کشور موظف به تامین امنیت حیات وحش است؛ لذا این اقدام که توسط سازمان حفاظت از محیط زیست هدایت میشود و مستند اداره محیط زیست تهران براساس نامه مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان آقای منتظمی است برخلاف مقررات کنوانسیون حفظ تنوع زیستی هم مخالف سیاستهای کلی نظام در باب محیط زیست است.
این وکیل دادگستری خاطرنشان میکند: باران طبق نامه کتبی آقای پرهیزگار مدیریت وقت باغوحش ارم تحویل آقای معماریان شده بود که پرهیزکار هم به دادگاه آمده و شهادت داد که خودش با مجوز سازمان محیط زیست در دوران مدیریت خرازیان مقدم مدیرکل دفتر حیات وحش این سازمان چنین مجوزی را به آقای معماریان داده است.
وی تصریح میکند: تنها راه حلی که خیر و صلاح باران در آن است، انتقال او به دنیای میمونها است که اتحادیه باغوحشهای اروپا دو دهکده میمونها را برای این کار در انگلستان و هلند به سازمان حفاظت از محیط زیست معرفی کردهاند. اما شرایط فعلی ارم و صفادشت به هیچعنوان مناسب نگهداری از باران نیست.
به گزارش رویداد۲۴ باران هنوز کودک است و صد البته که یکی از سرمایههای حیات وحش ایران، جان و سلامت او در خطر است خطری که ناشی از ناآگاهی یا خودخواهی است، اما هرچه که هست شرایط برای ادامه حیات او در باغوحشهای کشور مهیا نیست، اما در خارج از کشور جهانی مناسب حال او میتواند برایش آغوش بگشاید و ما به عنوان موجوداتی که خود را مالک مطلق دنیا میدانیم میتوانیم برایش زندگی بهتر در گروههای آرام و همسن و سالش را فراهم کنیم.
شاید بهتر باشد سازمان محیط زیست و باغوحش ارم نگاهی دوباره به خانواده باران بیندازند، خانوادهای که تحت مدیریت این باغ دچار اختلالات روحی شده و انقدر ناامید و عصبانی است که تمامی نسلهای بعد از خود را میکشد تا شاید آنها مجبور نباشند در قفسی ۱۲۰ متری به دور از محیط طبیعی خود و هرگونه آرزویی زندگی کنند. همانطور که معماریان گفت شامپانزهها بیشترین شباهت ژنتیکی را با انسان دارند و شاید امید و آرزوداشتن در دنیای آنها نیز مفهوم داشته باشد. حال باید سازمان محیط زیست و باغوحش ارم هر دو توضیح دهند که چرا میخواهد بچه شامپانزهای را که در حال حاضر به نیمه دوران تکامل خود رسیده است از فردی که مادر خود میداند زودتر از موعد جدا کرده و به به دامان همان شرایطی بیندازند که پیشتر خانواده او را مرز دیوانگی کشانده است؟ آیا این عملکرد به معنای حفاظت از حیات وحش و نگهداری از امانتی است که مردم و بهویژه مردم دوستدار حیات وحش به سازمان محیط زیست سپردهاند.
قرار نیست که از فردا ، هرکس (اعم از مدیران باغ و حش یا محیط زیست یا حتی دامپزشک) حیوانی رو برداره و پس از چند سال نگهداری در خانه و انس گرفتن ، بگوید که دیگر نمیشه جداش کرد.
اگه قرار باشه هر کسی از هر حیوانی که مشکل داره ، ببره و خونه اش نگهداری کند و بعد هم پس نده ، سنگ روی سنگ بند نمیشه