اگر من رئیس نظام دامپزشکی بودم ...
دکتر محمد لطفیزاده
دامپزشک و متخصص بهداشت عمومی
به نام خدای سبحان و سلام بر شما
برای جناب آقای دکتر صفری که انتصاب وی به ریاست سازمان نظام دامپزشکی قابل پیشبینی هم بود، آرزوی توفیق نموده و به ایشان تبریک عرض میکنیم. همه ما به عنوان اعضای صنف دامپزشکی باید تلاش خود را بر این استوار کنیم که به مسئولین مختلف برای اتخاذ تصمیم درست و منطقی کمک نماییم. اگر فردی در یک مسئولیت قرار گرفت، به معنای آن است که او باید بیش از بقیه تلاش کند اما این رافع مسئولیت اعضای صنف و سازمان در وظیفه ارشاد و راهنمایی او نیست. بنابراین برای ارائه راهکار و برنامه فرقی نمیکند کدامیک از ما پشت میز ریاست نشسته باشیم، بلکه تکتک ما باید فکر کنیم اگر جای آقای دکتر صفری بودیم چه کاری انجام میدادیم و همان را به ایشان ارائه نماییم؛ چه بسا از میان این راهکارها برخی هم مورد پسند واقع شود و مؤثر افتد و به سود صنف دامپزشکی باشد.
با این توضیح، بنده بر اساس سابقهای که در سازمان نظام دامپزشکی کشور داشته و اکنون نیز پس از ده سال مسئولیت بهداشتی در عرصه کلان کشور و تجربه مدیریت برنامهمحور، فرض میکنم که اگر من رئیس سازمان نظام دامپزشکی بودم چه کارهایی انجام میدادم. البته این کارها را در یک برنامه سهوجهی (کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت) باید به سرانجام رساند و هرآنچه عرض میکنم تقریباً مشابه آن را آزمودهام. امیدوارم آنچه ارائه میشود سبب انگیزه مضاعف برای خدمت بهتر به صنف دامپزشکی باشد.
1- همان ابتدای کار از طریق سایت سازمان نظام دامپزشکی، حقوق و دریافتی خودم، مسئولین ستادی و نیز هزینهکرد اعتبارات در ستاد و نظام دامپزشکی استانها را به تفکیک و با شفافیت اعلام میکردم.
2- با همه احترامی که برای بازنشستگان عزیز قائلم، در همان ابتدای کار با تقدیر از فعالیتهای آنان چه در تهران و چه در شهرستانها، حضور بازنشستگان محترم در مسئولیتهای سازمان نظام دامپزشکی چه در تهران و چه در نظام استانها را ممنوع و جوانان توانا و پرتلاش را به این عرصه وارد میکردم.
3- با برنامهریزی درست و آیندهنگر، سایت سازمان نظام دامپزشکی و کانال اطلاعرسانی در فضای مجازی را با بهرهمندی از جوانان خوشفکر و متخصص در این حوزه به منبع اصلی خبر و نقد و نظر در حیطه دامپزشکی تبدیل میکردم.
4- با دعوت از رؤسای قبلی سازمان نظام دامپزشکی (با هر تفکری که دارند) شورای مشورتی تشکیل میدادم و هر سه تا شش ماه یکبار با طرح مسائل راهبردی (و نه روزمره و جاری) از نظرات و تجربیات آنان استفاده میکردم.
5- کلیه نظام دامپزشکی استانها را موظف میکردم با برنامهریزی در طول یک سال، با همه اعضاء تلفنی تماس حاصل نموده و مشارکت آنان را در تصمیمگیریها جلب مینمودم (ابعاد این کار به تفصیل قابل بررسی است).
6- با ارائه طرحی به شورای مرکزی سازمان نظام دامپزشکی، رئیس، اعضای این شورا و شوراهای استانی را موظف به پرداخت 2 برابر حق عضویت معمول مینمودم (اینجا مجال طرح اثرات مفید این کار نیست!)
7- به نحوی کارها را پیگیری میکردم که از این پس کسانی که اشتغال واقعی به حرفه دامپزشکی ندارند؛ از پرداخت حق عضویت معاف شوند.
8- کنگرههای کمخاصیت یا بیخاصیت را حذف و روشهای نوین (وبینار و غیره) را جایگزین آن نموده و انحصار تدریس افراد خاص بخصوص مسئولین نظام دامپزشکی را میشکستم.
9- کمیتههای تخصصی را به نحوی فعال میکردم که دستور کار مشخص داشته باشند و این دستور کار به دورهمی و صرف میوه و شیرینی محدود نشود، بلکه از دل آن تصمیمات کارشناسی در حوزههای مختلف بیرون آید که در تعامل با سازمان دامپزشکی کشور و سایر نهادها بتوان آن را پیگیری نموده و منفعت عمومی صنف دامپزشکی به وسیله آن تأمین شود.
10- کمیته ویژهای برای احقاق حقوق صنف دامپزشکی تشکیل داده و به طور خاص با دخالت در طبابت و دستاندازی نهادهای موازی در حرفه دامپزشکی به شدت برخورد میکردم.
11- کسی را به مسئولیت روابط عمومی منصوب میکردم که آشنا به رسانه بوده و زبان گویای این سازمان باشد و در عین حال بتواند پیشبینیکننده چالشها و دریافتکننده واقعی انتقادات اعضاء و مخاطبین باشد. حتماً در صورتی که متوجه میشدم او از من یا سازمان شروع به تعریف و تمجید نموده یا انتقادات را سانسور و کانالیزه میکند، وی را عزل میکردم.
12- پروژههای مسکن بیخاصیت و یا مجلل که به سود کل اعضاء نیست را تعیین تکلیف نموده و اجازه ادامه چنین روندی نمیدادم، بلکه به پشتوانه تعداد قابل توجه اعضای سازمان، صندوق رفاهی تشکیل میدادم که منفعت آن به کل اعضاء برسد، نه آنکه متوجه یک گروه خاص گردد.
13- از آنجایی که دانشجویان بخصوص سال آخر به زودی باید به عضویت سازمان درآیند، برای آنان برنامه ویژهای طراحی نموده و ضمن هدایت شغلی (نه کاریابی) از توان آنان برای پیشبرد اهداف سازمان استفاده میکردم.
14- در فواصل کوتاه با دعوت از خبرنگاران به صورت شفاف پاسخگوی سؤالات و حتی انتقادات بودم.
15- سه کارگروه تخصصی در 3 زمینه راهبردی بین سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی در پی توافق با رئیس سازمان دامپزشکی تشکیل میدادم و تصمیمات مهم را از طریق این کارگروهها اتخاذ میکردم.
16- ملاک شرکت در کنگرههای سازمان نظام دامپزشکی را از ارزشیابی و معیار بازآموزی به منظور حذف رانت تغییر داده و پرداخت پول به ازای بازآموزی را حذف میکردم.
17- در تأمین هزینه جاری سازمان نظام دامپزشکی از روشهای بازرگانی نوین (که به طور مفصل قابلیت بررسی دارد) استفاده میکردم.
18- حداکثر هر سه ماه یکبار با سفر به یک استان از نزدیک فعالیت نظام استانها را رصد نموده و سپس با طراحی برنامه آیندهنگر برای هر استان با توجه به محاسن، نواقص و معایب نقشه راه ترسیم میکردم.
19- از همه ظرفیتهای قانونی و اختیارات برای تعیین واقعی و منطقی تعرفهها استفاده میکردم.
20- بیلان فعالیتها را به صورت سه ماه یک بار به تفکیک هر استان دریافت (آنان را ملزم به ارائه بیلان واقعی میکردم) و از طریق سایت سازمان به اطلاع اعضاء میرساندم.
21- برای دارندگان مدارک غیر دکترای دامپزشکی عضو سازمان نظام دامپزشکی کمیته ویژه تشکیل نمیدادم و سعی میکردم جایگاه واقعی آنان را در تعامل با دامپزشکان تبیین و زنجیره خدمات دامپزشکی را به این صورت تکمیل نمایم.
22- بانک اطلاعات توانمندی دامپزشکان و اعضای سازمان نظام دامپزشکی را تشکیل داده و از توانمندی هر یک از اعضاء در زمینه خاصی که میتواند به پیشبرد اهداف صنف دامپزشکی کمک کند، استفاده میکردم.
23- در باب تبلیغ حرفه دامپزشکی و تبیین نقش شاغلین این حرفه از ظرفیتهای مختلف رسانهای و هنرمندانه با تشکیل کارگروه تخصصی استفاده میکردم.
24- امکان سؤال و استیضاح رئیس سازمان نظام دامپزشکی را با شجاعت از طریق مکانیزم قانونی دنبال و فراهم میکردم!
25- از ظرفیت اعضای حقوقی شورای مرکزی نظام دامپزشکی برای ارتباط با سازمانها و وزارتخانهها و نهادها و همافزایی اقدامات مؤثر و مفید در صنف دامپزشکی و حمایت از اعضاء به نحو احسن استفاده میکردم.
26 برنامه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای تعامل با مراجع بینالمللی در حدود اختیارات قانون را تدوین و به نحو شایسته از این ظرفیت مهم برای تعالی صنف دامپزشکی استفاده میکردم.
27- بیلان فعالیت هر یک از اعضای انتصابی شورای مرکزی و نیز هیأت انتظامی را در 4 سال گذشته تهیه نموده و به وزارتخانه یا نهاد مرتبط با وی ارسال میکردم!!!
28- در مورد کمک اشخاص حقیقی و حقوقی به عنوان یک منبع تأمین مالی پیشبینی شده در حدود قانون دست افرادی که احتمالاً از این طریق ممکن است برای آنان رانت ایجاد شود، قطع میکردم.
29- برای تأمین مالی جهت اجرای قانون (مرتبط با بند قانونی کمک اختیاری دولت) از ظرفیت نهادهایی که عضو شورای مرکزی هستند و نیز ظرفیت حکم امضاء شده خود از طریق رئیس جمهور اقدام میکردم.
30- علاوه بر آنچه در بند یک انجام دادم، به اعضاء در پایان هر سال با شفافیت اعلام میکردم که حق عضویت پرداخت شده توسط آنان دقیقاً کجا و چطور مصرف شده است!
31- از انتشار هرگونه مجله مکتوب و صرف هزینه در این زمینه خودداری نموده و از روشهای نوین برای اطلاعرسانی و بازآموزی استفاده میکردم.
32- آییننامههایی نظیر رتبهبندی و مانند آن را با دعوت از صنوف بازنگری نموده و کاربردی و واقعی میکردم.
33- با تعامل گسترده (که روشهای آن به تفصیل قابل بررسی است) طوری برنامهریزی، کار و اطلاعرسانی میکردم که اکثریت اعضای سازمان، کار من و مجموعه را بیهوده ندانند و پرداخت حق عضویت را اجباری نپندارند!!!
34- با همکاری مراجع ذیربط، موضوع مشاغل مورد غفلت که باید دامپزشکان در آن ایفای نقش کنند را پیگیری نموده و در احیاء جایگاههای شغلی از دست رفته تلاش مینمودم.
35- نظام دامپزشکی استانها را از حیث عملکرد و اجرای آنچه به آنها ابلاغ شده در پایان هر سال رتبهبندی نموده و اگر این نمره پایینتر از حد انتظار بود، انحصار مدیریت بر نظام دامپزشکی یک استان را توسط یک جریان خاص میشکستم.
36- در مورد آموزش دامپزشکی به نحوی موضوع را پیگیری میکردم که اولاً آمایش سرزمینی در این خصوص مورد توجه واقع شود و ثانیاً مسأله تبدیل حداقل نیمی از دانشکدههای دامپزشکی به پژوهشکده تخصصی با حفظ هیأت علمی به درستی دنبال شده و به ثمر برسد.
37- از پرداخت اضافهکار بیجا و یا حقوق بلاوجه و اسراف در هزینهها (به روشهای متعدد و مختلفی که به تفصیل قابل بررسی است) پرهیز میکردم.
38- شیوه خدماتدهی الکترونیک به اعضاء را در کمترین زمان با تکریم آنان دنبال نموده و به ثمر میرساندم.
39- همه توان خود را در اصلاح قانون نظام دامپزشکی از طریق مجلس شورای اسلامی و نهادهای دیگر مؤثر و مرتبط صرف میکردم.
40- افرادی که در طول سالیان قبل در نظام دامپزشکی ستاد، تهران و استانها کار میکردند اما کارآیی لازم را نداشتهاند با کمال احترام کنار گذاشته و اشخاص پرانگیزه، جوان، با برنامه و دلسوز را جایگزین میکردم و وقت خود را نیز فقط صرف این سازمان نموده و از اشتغال به امور دیگر یا صرف وقت در سایر مشاغل جداً پرهیز مینمودم.
41- تلاش میکردم بدون شعار دادن و از طریق اختیارات قانونی و همافزایی با نهادهای مرتبط، نقش مؤثری در به جایگاه اصلی بازگرداندن «دامپزشکی» به عنوان یک حرفه «علمی و پزشکی» ایفا نمایم.
42- پروژه بزرگ سهامداری اعضای هر استان برای خدمت طبیبانه به استان خود را (که به تفصیل قابل بررسی است) تدوین و به ثمر میرساندم.
43- در بُعد مسائل رفاهی با عقد قراردادهای جذاب (که افراد آشنا به این امور باید با اختیار ویژه به دنبال این کار باشند) برای هر استان یک سبد رفاهی مشخص و معین تهیه و ارائه میکردم.
این فهرست و موارد آن به تعداد اعضای سازمان نظام دامپزشکی کشور میتواند پویاتر گردیده و قابل گسترش باشد.
به امید روزهای بهتر برای صنف دامپزشکی
بند ۵ هم یک آدم کاملا بیکار میخواد تا به همه اعضا تلفن بزند
.............