حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: استفاده از پرینت سهبعدی مستخرج از داده دایکام در جراحی ارتوپدی دامپزشکی توسط یک عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه رازی کرمانشاه و با همکاری چند عضو هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران برای اولین بار در کشور انجام شد. این خبر بهانهای شد تا به سراغ «دکتر علی قشقایی» برویم و دقایقی را با وی به گفتوگو بنشینیم.
این متخصص جراحی و عضو هیات علمی دانشگاه رازی که بیش از ۲۶ سال در دانشگاه رازی مشغول به کار و تدریس است، در گفتوگو با حکیم مهر معتقد است که متاسفانه تعداد فارغالتحصیلان دامپزشکی خیلی بیشتر از نیاز کشور است: «سالانه حدود ۲۵۰۰ نفر فارغالتحصیل داریم، در حالی که مطابق آنچه سازمان دامپزشکی کشور اعلام کرده، نیاز کشور ما حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر در سال است.»
از نظر او بهترین کار این است که دانشکدههای فاقد امکانات کافی، تعطیل و اعضای هیات علمی و امکانات آنها در دانشکدههای با امکانات بیشتر تجمیع شوند.
وی تصریح میکند: «وزارت بهداشت نباید از آموزش عالی جدا میشد و اینها دوباره باید با هم یکی شوند، کمااینکه در تمام دنیا به همین شکل است. این دو باید یک متولی داشته باشند که آن هم وزارت علوم است.»
حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
من در سال ۶۱ و در اولین کنکور بعد از انقلاب فرهنگی پذیرفته شدم. آن زمان علاقه خاصی به رشته دامپزشکی نداشتم وکلیه شرکتکنندگان در همان روز آزمون فرم انتخاب رشته که محدود به 12 انتخاب بود را پر کردیم و چون کارنامه و رتبهای در کار نبود، لذا چند رشته پزشکی، دامپزشکی، کارشناسی و کاردانی را انتخاب کردم. سال ۶۲ اسامی اعلام و من در رشته دامپزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته شدم. بهمن ماه همان سال تحصیلات خود را با دومین ورودی بعد از انقلاب فرهنگی شروع کردم و تا سال ۶۸ دوره عمومی را گذراندم و فارغالتحصیل شدم.
علاقه من به رشته دامپزشکی در همان دورانی که دانشجو بودم شکل گرفت. به هر حال دامپزشکی مقطع دکترای عمومی و هم سطح و تنوع مطالبی که آموزش داده میشد، جذاب بود و هم سرو کار ما با موجوداتی فاقد زبان گویا و بعضا بیدفاع و در عین حال مفید و دوستداشتنی است. نقش دامپزشکی در بهداشت زنجیره غذایی هم انکارناپذیر است. لذا در کنار تعدادی از همکلاسیها هر سالی که در این رشته سپری میکردیم، علاقه ما به دامپزشکی بیشتر و بیشتر میشد. سال ۶۸ فارغالتحصیل و حدود ۶ ماه در اداره کل دامپزشکی استان کرمانشاه بودم. در ادامه به مدت ۲ سال خدمت سربازی را در لشکر ۵۸ ذوالفقار تهران که آن موقع در گیلانغرب مستقر بود، گذراندم و آن ۲ سال را در منطقه بودم.
حکیم مهر: در منطقه چه میکردید؟
کار من بیشتر در ارتباط با بهداشت مواد غذایی و اماکن، بازدید از گردانها، سخنرانیهای بهداشتی برای سربازان و بازدید از آشپزخانه گردانهای مستقر در منطقه بود که گسترهای از 15 کیلومتر مانده به شهر گیلانغرب تا نفتشهر را شامل میشد. ۸ ماه آخر را هم هفتهای چند روز بر اساس علاقهای که داشتم و درخواست فرمانداری و دامپزشکی گیلانغرب، به اداره دامپزشکی میرفتم و آنجا که در آن زمان دامپزشک نداشتند، در امور درمانی در خدمت دامداران منطقه بودم.
سالی که فارغالتحصیل شدم، در کل استان کرمانشاه تنها ۹ نفر دامپزشک اداری و غیراداری داشتیم. دامپزشک غیر اداری که اصلا نداشتیم، چون ۸ نفر در اداره دامپزشکی شاغل بودند و یک نفر از همکاران هم در بخش بهداشت مواد غذایی دانشگاه علوم پزشکی بود. در کل تعداد نیروهای فارغالتحصیل دامپزشکی خیلی کم بود.
در طول دوره خدمت سربازی، روزهای مرخصی را با سازمان امور عشایری استان همکاری میکردم. به مناطق عشایری میرفتیم، چند شب میماندیم و گلههای عشایر را ویزیت، بیماریابی و مداوا کرده و برخی اقلام دارویی ضروری را در اختیار عشایر قرار میدادیم. بعد از اتمام دوره خدمت سربازی مدت کوتاهی در امور عشایری بودم و با ادغام قسمت دامپزشکی سازمان امور عشایری در سازمان دامپزشکی، دوباره به اداره دامپزشکی برگشتم و تا پایان طرح که مقارن با بهمن سال ۷۳ بود، در اداره دامپزشکی بودم. بعد از اتمام دوره طرح نیروی انسانی، در آموزشکده دامپزشکی دانشگاه رازی که از 15 سال پیش به دانشکده دامپزشکی ارتقاء پیدا کرد، مشغول به کار شدم.
حکیم مهر: تخصص را چه زمانی گرفتید؟
سال ۷۶ در کنکور دوره تخصصی جراحی که رشته مورد علاقهام بود، شرکت کردم و رشته جراحی دانشگاه شیراز را انتخاب کردم. از مهر 77 تحصیلات خود را در این رشته شروع و در تیرماه ۸۲ موفق به اخذ مدرک تخصصی شدم. از آن سال نیز همچنان در دانشگاه مشغول انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی هستم و در کنار آن در بخش خصوصی نیز فعالیتهایی دارم. تا چند سال پیش با گاوداریهای بزرگ استان همکاری میکردم اما چند سالی است که کار خود را در زمینه طب دام بزرگ کم کرده و بیشتر به فعالیت در دانشگاه و همچنین طب دامهای کوچک مشغول هستم.
حکیم مهر: اشاره کردید که در گذشته تعداد دامپزشکان خیلی کم بود. آیا این یک مزیت بود یا عیب؟
اصلا مزیت نبود. اصولا در هر شغلی تعداد دانشآموختگان باید در حدی باشد که هم بتواند نیاز جامعه را فراهم کند و هم ارزش و اعتبار شغل و حرفه حفظ شود. اعتقاد برخی بر آن است که همیشه باید تعداد فارغالتحصیلان کمتر از نیاز واقعی جامعه باشد، چرا که این باعث میشود همکاران همیشه فرصت شغلی و قدرت انتخاب داشته باشند و در نتیجه شأن شغلی آنها هم حفظ شود. کمبود فارغالتحصیل دامپزشک در آن موقع اصلا خوب نبود، چون نیاز خیلی زیاد بود و تعداد همکارانی که حضور داشتند و باید خدمات ارائه میدادند، خیلی اندک بود.
حکیم مهر: الان وضعیت چگونه است؟
الان متاسفانه تعداد فارغالتحصیلان خیلی بیشتر از نیاز کشور است. سالانه حدود ۲۵۰۰ نفر فارغالتحصیل داریم، در حالی که مطابق آنچه سازمان دامپزشکی کشور اعلام کرده، نیاز کشور ما حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر در سال است.
حکیم مهر: چه راهکاری به نظر شما میرسد؟
راه حل این مشکل مشخص است و آن اینکه تعداد دانشکدههای دامپزشکی به شکل واقعی و متناسب با نیاز کشور کاهش پیدا کند. به نظر من بهترین کار این است که دانشکدههای فاقد امکانات کافی، تعطیل و اعضای هیات علمی و امکانات آنها در دانشکدههای با امکانات بیشتر تجمیع شوند. به عنوان مثال تمام دانشکدههای نزدیک به تهران در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران تجمیع شوند. در شمال شرق کشور دانشکده دامپزشکی مشهد را داریم که باید آن را تقویت و تمام دانشکدههای واقع در شمال کشور را به آن سمت منتقل کنیم. در شمالغرب، دانشکدههای دامپزشکی ارومیه و تبریز را داریم که باید یکی حفظ شوند. در منطقه جنوب غربی نیز دانشکده دامپزشکی دانشگاه اهواز و در مرکز دانشکدههای دامپزشکی دانشگاههای شیراز و کرمان را داریم. به طور کلی اگر بین ۸ تا ۱۰ دانشکده دامپزشکی داشته باشیم که هر کدام سالانه حدود ۶۰ نفر دانشجو بگیرند و اعضای هیات علمی سایر دانشکدهها در این تعداد تجمیع شوند و روی افزایش کیفیت فارغالتحصیلان این دانشکدهها کار شود، ما میتوانیم فارغالتحصیلان توانمند و باکیفیتی را وارد گردونه کاری کنیم.
حکیم مهر: به غیر از بحث فارغالتحصیلان، چه مشکلات دیگری در آموزش دامپزشکی داریم؟
اگر خیلی از دانشکدههای دامپزشکی در سطح کشور مورد سنجش واقع شوند، به این نتیجه میرسیم که از نظر امکانات، تعداد اعضای هیات علمی یا تخصصهای مربوطه، معیارهای کافی و لازم برای تربیت دانشجویان دامپزشکی را ندارند. طبیعتا وقتی نیروی انسانی و امکانات آموزشی کم باشد، آموزش هم تحت تاثیر قرار میگیرد. به اعتقاد من دانشکده دامپزشکی برای آموزش یا باید امکانات کامل داشته باشد یا آنقدر ارتباط آن با بخش صنعت قوی باشد که بتواند از ارتباطات خود استفاده کند. در شرایط حاضر و مطابق آنچه طی سالهای گذشته به تجربه دیدهایم، بخش صنعت امکانات خود را در حد مطلوب در اختیار دانشکدهها قرار نداده و نخواهد داد. چون دانشجوی دامپزشکی باید آزمون و خطا کند تا یاد بگیرد و تجربه بیاموزد، اما در صنعت این فرصت مهیا نیست. بنابراین درستترین کار این است که خود دانشکدههای دامپزشکی دارای فارمهای آموزشی و پژوهشی بزرگ باشند.
دانشکده دامپزشکی تهران مجموعه گاوداری امینآباد را با حدود ۵۰۰ راس گاو دارد که این امکان را برای دانشجویان فراهم کرده تا کارهای اولیه مثل جراحی، مامایی، داخلی و... را در دام بزرگ انجام دهند. یا همچنین دانشکده باید دارای یک مجموعه مرغداری مناسب بصورت مستقل یا مشترک با دانشکده کشاورزی باشد. کمااینکه در دانشکدههایی که این امکانات را ندارند، آموزش عملی دانشجویان دامپزشکی که قسمت مهمی از آن مهارتآموزی و کسب تجربه است، متاسفانه مغفول میماند و دانشجویان با توانمندی پایین وارد زندگی شغلی و انجام وظایف کاری خود میشوند.
ما این مشکل را به خصوص در دانشگاههای آزاد به وفور میبینیم؛ دانشکدههایی که وقتی دانشجویان آنها برای کارآموزی به من مراجعه میکنند و با آنها صحبت میکنم، حتی کلاسهای عملی آنها از جمله آناتومی، انگلشناسی، فیزیولوژی، پاتولوژی یا جراحی و مامایی، به درستی برگزار نمیشود و در دوره کارورزی هم تعداد بسیار اندکی کیس دیدهاند. لذا ممکن است از نظر تئوریک دانشجویان توانمند و باهوش وارد این مجموعهها شوند، اما متاسفانه به خاطر نبود امکانات در کار عملی، مهارتهای لازم را کسب نکنند و آموزش آنها ناقص و ابتر شود.
حکیم مهر: آیا از نظر شما الحاق آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت میتواند این مشکلات را حل کند؟
در شکل فعلی بعید میدانم. بحث بر سر این است که برای ما در شرایط کنونی، فرقی ندارد که رئیس یا اصطلاحا کدخدا چه کسی باشد؟ مهم سیستم و برنامهریزی است که ما کجا هستیم و کجا باید باشیم. برخی مخالف و برخی موافق الحاق ما به وزارت بهداشت هستند. علت موافقت بعضی از دوستان، نگاه بالینی موجود در وزارت بهداشت و همخوانی بیشتر این دیدگاه با رشته دامپزشکی است. متاسفانه این نگاه مشترک در وزارت علوم وجود ندارد. یعنی مثلا رئیس دانشکده علوم یا مهندسی دید درستی از دامپزشکی و شرایط و امکانات مورد نیاز و هزینهبر بودن این رشته ندارند. بنابراین همیشه با مشکل قانع کردن این دوستان مواجه هستیم. بهعنوان مثال؛ در مورد نسبت استاد به دانشجو میگویند ۲۰ استاد و ۲۰۰ دانشجو دارید و این نسبت یک به ۱۰ میشود، در حالی که باید یک به ۱۸ باشد. قضاوت آنها بر اساس رشتههایی نظیر علوم انسانی است، در حالی که در دامپزشکی این نسبت باید یک به ۶ باشد که به سبب تنوع دروس تخصصی نظری و حجم بالای دروس عملی است.
نظر کلی من این است که وزارت بهداشت نباید از آموزش عالی جدا میشد و اینها دوباره باید با هم یکی شوند. کمااینکه در تمام دنیا به همین شکل است. این دو باید یک متولی داشته باشند که آن هم وزارت علوم است. اگر پزشکی در وزارت علوم قرار گیرد، شرایط بهتری خواهیم داشت. اینکه ما زیر نظر وزارت بهداشت قرار بگیریم راه حل مناسبی نیست. برخی دوستان تصور میکنند که چون وزارت بهداشتیها بالینی هستند و درک بهتری از شرایط ما دارند، شاید وضعیت بهتر شود. این اتفاق در دانشگاه آزاد افتاد و آنجا دامپزشکی را زیرمجموعه پزشکی قرار دادند. اتفاقا یکی از همکاران در دانشگاه آزاد میگفت وضعیت ما خیلی بدتر شده و ناراضی بودند. پس باید دید که میخواهیم چه کنیم و نگاهمان چیست و روش اجرا چگونه است.
حکیم مهر: آقای دکتر، لطفا کمی هم در مورد نوآوری اخیر در زمینه پرینت سهبعدی بفرمایید.
این کار به کمک همکاران عزیز در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران انجام شد. عمده مراحل این کار در تهران انجام شد و من به عنوان استاد راهنما فقط هدایت کار را برعهده داشتم. زحمت اصلی را دوستان ما در تهران آقایان دکتر ملازم، دکتر پدرام و دوستان دیگر کشیدند. حتی دکتر جهانی که در بخش خصوصی فعالیت میکنند و جراح هستند، خیلی در این کار به ما کمک کردند.
پرینت ۳ بعدی یک دریچه نو به جراحی است و من امیدوارم این تکنولوژی در آینده با در دسترس قرار گرفتن امکانات، مورد توجه جراحان پزشک و دامپزشک قرار گیرد. هدف ما این بود که یک پایلوت انجام داده باشیم تا مزایای آن را در بهبود روند کار و سرعت انجام جراحی بسنجیم. ما در جراحی یک شعار داریم و آن این است که «time is trauma»: زمان یعنی آسیب. بنابراین هرچه زمان جراحی را کوتاهتر کنیم، میزان تروما کمتر و اصطلاحا بستری شدن و دوره نقاهت حیوان کوتاهتر میشود و سریعتر به زندگی طبیعی و فعالیت طبیعی خود برمیگردد.
در پرینت ۳ بعدی این هدف را دنبال میگردد که از اندام شکسته یک تصویر سیتیاسکن گرفته و بعد به کمک نرمافزارهای خاص و با استفاده از تکنولوژی پرینت سهبعدی، یک مدل سهبعدی از همان استخوان آماده میشود. این مدل از نظر اندازه و شکل شبیه عضو مورد نظر مثلا استخوان بازو، ران، فک، جمجمه یا ... خواهد بود. این به ما کمک میکند که قبل از انجام جراحی، ابزارهای مورد نیاز برای تثبیت شکستگی را بهدرستی انتخاب کنیم، مثلا اگر قصد پلیتگذاری داریم، پلیت با سایز مناسب را انتخاب و آن را بر اساس شکل استخوان، در روی مدل خم کنیم و پیچهای با سایز مناسب انتخاب کنیم و اگر احیاناً نیاز بود آنها را کوتاه کنیم.
به کمک این روش، در برخی جراحیها بیش از ۳۰ درصد کاهش زمان جراحی را داریم، چون تمام این کارها را قبل از اینکه شروع به جراحی کنیم انجام دادهایم و وسایل را ریسایز و آماده کردهایم و در زمان جراحی لازم نیست تصمیم بگیریم که کدام کدام پلیت و پیچ را استفاده و چقدر آن را خم یا کوتاه کنیم. این مساله به کاهش زمان جراحی کمک میکند.
حکیم مهر: روش پرینت ۳ بعدی چه محدودیتهایی دارد؟
محدودیت اول این است که این روش گران است، چون نیاز به سیتیاسکن و تهیه پرینت ۳ بعدی دارد. محدودیت دوم این است که فعلا در تمام نقاط کشور قابل انجام نیست، چون امکان سیتیاسکن در دامپزشکی را فقط در دانشگاه تهران داریم و فکر کنم بخش خصوصی هم هنوز به این عرصه ورود نکرده است. محدودیت سومی که برای آن قائل هستیم و البته خیلی هم مهم نیست، این است که کمی زمانبراست، چون باید سیتیاسکن را بگیریم و انجام کارهای نرمافزاری و تهیه پرینت ۳ بعدی بسته به مدل بین ۸ تا ۲۴ ساعت طول میکشد که ممکن است باعث تاخیر در جراحی شود، بهخصوص در زمانی که جراحی باید هرچه سریعتر انجام شود. اما مساله این است که خیلی از جراحیهای ارتوپدی را اگر با تاخیر ۲ یا ۳ روزه هم انجام دهیم، خیلی مشکلی ایجاد نمیشود، لذا با سرعت خیرهکنندهای که در پیشرفت تکنولوژی شاهدیم، آینده خوبی را برای استفاده این روش در جراحی دامپزشکی تصور میکنم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.