جشن تولد تب برفکی: شصت و پنجمین سال تشخیص آزمایشگاهی اولین مورد تب برفکی در ایران
دکتر وحید عطارد
باز هم تب برفکی. سال 1335 را از خاطر نمیبرم زیرا سالی است که این بنده حقیر متولد شدهام. اولین مورد تشخیص بیماری تب برفکی در ایران هم همان سال 1335 است که سویه O تشخیص داده شده است و این بدان معنی است که من و تب برفکی همسن و سال هستیم، با یک تفاوت بزرگ که بر من سالها گذشته و گرد پیری بر من نشسته است اما تب برفکی همچنان زنده و جوان و شاداب و فعال به زیستن ادامه می دهد. شکی نیست که قبل از این سال هم تب برفکی در بین دامهای بومی ایران شایع بوده اما برای این بیماری اهمیتی قایل نبودند تا اینکه دامهای به قول معروف اصیل پرتولید پا به عرصه تولید در ایران گذاشتند و با توجه به خسارات زیاد بیماری در آنها، توجه را به خود جلب نمود و از آن پس در موسسه رازی موضوع تولید واکسن برای جلوگیری از بیماری مطرح و عملیاتی شد که به سالهای 1338 تا 1340 شمسی بر میگردد.
تب برفکی بیماری ناشناخته ای نیست، چرا که اولین بار در سال 1897 نشان داده شد که عامل بیماری ویروس است و تقریبا همه گوشه ها و زوایای آن را متخصصین شکافته اند و در بسیاری از کشورهای جهان ریشه کن شده است اما چرا در کشور ما همچنان ادامه دارد و به نظر می آید ادامه خواهد داشت، موضوع دیگری است. روشهای کنترل هم مشخص و معلوم است و نیازی نیست که پیوسته از چگونگی اقدامات بر علیه آن بحث و گفتگو شود و بهتر هست که ریشه یابی کلی در این زمینه انجام پذیرد.
موضوع مهم این هست که واکسیناسیون دامها بر علیه تب برفکی بدون برنامه و بدون توجه به ساختار بهداشتی و رعایت مقررات بهداشتی و جمع آوری داده های لازم و آنالیز آنها و اعمال سیستمهای سرویلانس و مونیتورینگ به جایی نخواهد رسید. به این معنی که قوانین و مقررات لازمالاجرایی باید از طریق تصویب قوانین مربوطه ایجاد و اجرای آن برای همگان الزامی گردد، همانند سایر کشورهایی که موفق به کنترل و ریشه کنی این بیماری گردیده اند.
تفکر مبتنی بر تولید واکسن بسیار عالی جهت از بین بردن بیماری بدون نیاز به رعایت الزامات بهداشتی و موارد ذکر شده فوق، اگر نگویم که کمی ایده آل گرایانه است بلکه بطور کلی در مورد واکسن و واکسیناسیون مصداق کلی ندارد و درحال حاضر هم وجود ندارد و پیروی از این دیدگاه که این واکسن خوب است و آن واکسن بد، عملا به بیراهه رفتن است زیرا که پروتکل تولید واکسن در تمام دنیا در حال حاضر یکی هست و همگان می توانند با مراجعه به مراجع علمی به سهولت به منابع آن دسترسی پیدا کنند.
اما «گذشته چراغ راه آینده است». اگر گاهگاهی نگاهی به گذشته ها شود شاید که در طرز تفکرمان نسبت به آینده کمی تغییر ایجاد شود. در سال 1955 اتحادیه اروپا، برای ریشه کنی تب برفکی در کشورهای اتحادیه کمیته علمی اجرایی تب برفکی اتحادیه اروپا را با قوانین و مقررات خاص و تصویب شده پایه گذاری کرد (EUFMD ) و از آن پس این کمیته مبارزه بر علیه بیماری را شروع نمود. تمام کشورها موظف بودند در یک ماه خاص همه گاوهای خود را با یک واکسن، واکسینه نموده و الزامات بهداشتی را رعایت کنند. واکسیناسیون فقط یک بار در سال انجام میشد. تا اینکه در سال 1995 ریشه کنی بیماری با کشتار تعداد کمی از دامهای دامداریهای آلوده، در اتجادیه اروپا اعلام شد. از آن پس ماموریت این کمیته معطوف به جلوگیری از ورود ویروس تب برفکی به اتحادیه گردید و همچنان ادامه دارد و برای اینکه بیماری اتحادیه اروپا را تهدید ننماید، کشورهای دیگر را نیز برای کنترل بیماری کمک می کند.
منظور من از بیان این موضوع، وضعیت واکسن مورد استفاده می باشد. واکسنی که در آن زمان تهیه میشد، از واکسن فعلی بسیار متفاوت بود. سلول مورد استفاده برای کشت سلولی لایه اپیتلیوم زبان گاو بود که خود می توانست به راحتی ویروس بیماری را در خود داشته باشد. برای غیرفعال کردن ویروس از فرمالین استفاده میشد که خود به تنهایی قادر بود تعدادی سلول غیرفعال نشده را در واکسن وارد نماید. پوتنسی واکسن کمتر از 3PD50 بود که به مرور تولید واکسن تکامل بیشتری یافت. و در حال حاضر هم اتحادیه اروپا این پوتنسی را برای کشورهای عضو در صورت وقوع بیماری مورد تایید قرار داده است. اما متعاقب واکسیناسیون نمونه های لازم برای تعیین تیتر برداشت می گردید و در هر مورد بیماری با نمونه برداری و تعیین علت وقوع، بررسی می شد. چگونه است که با پیشرفت تولید واکسن و وجود واکسنهای خالص با پوتنسی های بسیار فراتر از 3PD50، هنوز امکان کنترل و ریشه کنی بیماری در کشورهای آسیایی و آفریقایی فراهم نگردیده است؟؟ علت چیست؟؟
علتها را باید در موارد زیر جستجو کرد:
1- نداشتن تفکر جامع برای کنترل بیماری – در اتحادیه اروپا، دام و تولیدات دامی سرمایه های اصلی کشورها هستند و بنابراین برای نگهداری آنها نهایت تلاش و کوشش را می نمایند. فاقد ذخایر نفتی برای ایجاد سرمایه هستند و سرمایه آنها دامهایشان است. زیرا که در صورت عدم وجود مواد غذایی امکان خوردن نفت و فرآورده های نفتی برای کسی امکان پذیر نیست. نگاهی کوچک به تولیدات دامی کشورهای اروپایی به سهولت می توان به اهمیت دام و دامداری پی برد.
2- کنترل بیماری در اروپا بیش از 35 سال طول کشید، اما در تمام این سالها روش مبارزه یکسان بود و تنها اشتباهات جبران می گردید و تکنولوژی تولید واکسن پیشرفت میکرد. لازم است بدانیم که در اروپا وفق مقررات قانونی فقط دامپزشکان قادر به تلقیح واکسن تب برفکی بودند.
3- ایجاد جمعیتهای دارای سطوح ایمنی یکسان و ایمنی گله ای رمز موفقیت هر کشوری در کنترل بیماریها است. زیرا که در غیر اینصورت جمعیتهایی با ایمنیت متفاوت ایجاد میگردد که به سهولت به ویروس امکان گردش در جمعیت را می دهد و باقی ماندنش را پایدار می نماید، چنانکه در کشور ما اینچنین است.
4- قوانین و مقررات سختگیرانه ای در مورد بیماری باید ایجاد شود و همه کسانی که در امر دامداری به هر شکل فعالیت می نماید، باید از آنها تبعیت کنند. نگهداری دام شرایط خاص می خواهد نه آنکه هر کس تعدادی دام در چهار دیواری نگهداری کند.
5- ایجاد، آموزش و آماده سازی گروه های مختص سرویلانس و مونیتوریگ و آنالیز داده های بیماری تب برفکی با اختیارت کامل بدون دخالت همگان در روشها و اقدامات آنها لازم و ضروری است.
6- استفاده از قوانین و دستور العملهای مراجع بین المللی و همکاری نزدیک با آزمایشگاههای رفرانس بطوری که بتوان هر لحظه از وضعیت هر وقوع بیماری آگاهی به روز پیدا کرد.
7- آنالیز ریسک: بررسی کلیه عوامل شناخته شده و یا ناشناخته برای پیش بینی وقوع احتمالی. این موضوع از اهمیت فوق العاده ای در کنترل بیماری برخوردار است.
8- ایجاد اسناد و مدارک مربوط به بیماری و انتشار صحیح آنها برای همگان اعم از دست اندرکاران دام و یا غیر دام. نگاهی به وقوع بیماری در سال 2001 اهمیت پلیس در کنترل بیماری را بخوبی نشان می دهد بطوری که شناسایی مورد بیماری بعضا توسط پلیس انجام گرفته است، بخصوص در کشور فرانسه.
9- با توجه به موارد فوق ایجاد مرکز بررسی، کنترل و ریشه کنی مستقل بیماری تب برفکی لازم است به فوریت با اختیارات تام انجام گردد.
10- کمک به تولیدکنندگان واکسن داخلی: اگر هزینه هایی که برای واردات واکسن طی سالها از کشورهای مختلف به دلایل مختلف صرف شده است را محاسبه کنیم، آنچنان آزمایشگاه تشخیصی و کارخانه تولید واکسنی در کشور می توان به راه انداخت که نمونه ای در جهان نداشه باشد. اما گویی که تفکر دست اندرکاران اینچنین نبوده و نیست و لازم است که حتما به شرکتهای خارجی کمک مالی بی دریغ شود.
علیهذا منظور از نگارش این مقوله آن است که توجه همگان به این موضوع جلب شود که کنترل و ریشه کنی بیماری تب برفکی در کشور به از بین بردن بسیاری از مشکلات کمک خواهد گرد زیرا که تولیدات دامی که غذای مردم است را به شدت افزایش خواهد داد و باعث افزایش ثروت کشور خواهد شد. جمعیت دامی کشور ایران جمعیت قابل توجهی است و می تواند با بهترین کشورهای جهان رقابت کند. در غیر اینصورت باید منتظر جشن تولد صد سالگیش در سی و پنج سال آینده بود.