حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «بیشتر رشتههای ما از جمله رشته دامپزشکی، ارتباط خوبی با صنعت ندارند و دستگاههای اجرایی هم در این زمینه همکاری نمیکنند»؛ این را دانشیار بهداشت و بیماریهای آبزیان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به حکیم مهر میگوید: «متاسفانه سازمانهای دامپزشکی و شیلات تمایل دارند فعالیتها و پروژههایشان را افراد مرتبط با خودشان انجام دهند. از طرفی در دانشگاه فضای مدرکگرایی یا مقالهگرایی نیز وجود دارد و همه کارها را به ارائه مقاله پیوند میزنند و آنچه که در پژوهشها باید جنبه کاربردی پیدا کند تا معضلات را حل کند، کمتر دیده میشود. این مساله نیز خواه یا ناخواه اساتید را به سمتی سوق میدهد که از پروژههای دانشجویی مقاله استخراج کنند.»
«دکتر سید سعید میرزرگر» با تاکید بر اینکه در مساله الحاق آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت، باید همه جوانب را سنجید، به حکیم مهر میگوید: «مسالهای که دوستان مخالف بحث ادغام مطرح میکنند این است که شاید دامپزشکان پس از ادغام در وزارت بهداشت، در آنجا شهروند درجه یک محسوب نشوند. کمااینکه بعضی برخوردها با دامپزشکی در سالهای قبل از سوی نمایندگان مجلس و مدیران کشور تاسفبار بود. مثلا در بحث اینکه دامپزشکان در حوزه بهداشت عمومی لحاظ شوند یا در بحث محرومیت از مطب نشان دادند که درک درستی از دامپزشکان ندارند و نمیخواهند داشته باشند.»
حکیم مهر: آقای دکتر، لطفا کمی از گذشته خودتان برایمان بگویید.
بنده متولد سال ۱۳۴۲ در شهرستان یزد هستم. در کودکی پدرم که فرهنگی بودند، بنا به مسائل کاری به تهران مهاجرت کردند و من در سال ۶۰ دیپلم ریاضی و فیزیک خود را از دبیرستان خوارزمی شماره ۴ واقع در میدان هفتم تیر تهران گرفتم. آن موقع سال انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها بود و من به انجام خدمت سربازی پرداختم. در ادامه رشتههای ریاضی و پزشکی دانشگاهها باز شدند و خیلی از دوستان من در سال ۶۱ کنکور پزشکی دادند و قبول شدند و الان هم متخصص هستند. من در سال ۶۲ کنکور مهندسی دادم و در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه تهران پذیرفته شدم. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که علاقهای به دروس ریاضی و مهندسی ندارم، لذا بعد از حدود ۳ ترم، انصراف دادم و خدمت سربازی را تمام کردم. سال ۶۵ دوباره کنکور پزشکی دادم و در رشته دامپزشکی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران قبول شدم.
حکیم مهر: آیا به دامپزشکی علاقهمند بودید؟
این طبیعی است که هر کس در شاخه پزشکی امتحان میدهد، علاقه اول او پزشکی باشد. خب، من هم پزشکی را دوست داشتم اما نه به آن شکل. به هر حال قسمت من این بود که بعد از چند انتخاب رشته پزشکی در تهران و شهرستان، در دامپزشکی تهران پذیرفته شوم. البته رشته دامپزشکی را فقط در شهر تهران زده بودم که قبول هم شدم.
حکیم مهر: آیا شناختی هم از رشته دامپزشکی داشتید؟
بدون ذهنیت هم نبودم. کمااینکه خواهر من در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی قبول شده بودند و البته تغییر رشته دادند و به پزشکی رفتند. از خویشاوندان هم یک خانم و آقای دامپزشک داشتیم و لذا ذهنیت بدی نسبت به رشته دامپزشکی نداشتم. بعضی از آشنایان نیز آزمایشگاه پزشکی داشتند و در خلال تعریفهای آنان، با توجه به علاقهام به علوم زیستی و طبیعی، به دامپزشکی هم گرایش پیدا کرده بودم. در نهایت در سال ۶۵ که دوران جنگ بود وارد این رشته شدم. به علت معادلسازی تعدادی از واحدها از رشته قبلی، یک ترم از سایر همکلاسیها جلو افتادم و در سال ۷۱ شاید اولین یا دومین فارغالتحصیل ورودی خودمان یا به قول استاد بازرگانی دانشآموخته ورودی ۶۵ بودم. در دوره ما موقعیت شغلی زیاد بود و من هنوز تصمیم قطعی نگرفته بودم که برای استخدام به کجا بروم. خیلی از دانشگاهها و سازمانهایی مثل وزارت کشاورزی و موسسه رازی بورس میکردند اما من علاقهای به این مسائل نداشتم و میخواستم برای سرنوشت خودم راحتتر تصمیمگیری کنم.
حکیم مهر: در نهایت چه کردید؟
به طور کلی علاقه و روحیه انجام کار کلینیکی نداشتم و دلم میخواست در محیط دانشگاه و مشغول به تدریس باشم. اواخر سال ۷۰ که هنوز پایاننامه من مانده بود، گروه بهداشت بیماریهای آبزیان که مرحوم دکتر مخیر آن را بنیانگذاری کرده بودند، آگهی استخدام منتشر کردند. آن زمان دکتر سلطانی مربی بودند و خانم دکتر حدادی، دکتر شفیعیپور و بنده میتوانستیم با دکترای عمومی بهعنوان مربی استخدام شویم. مراحل گزینش طی شد و من و آقای دکتر ابراهیمزاده که همکلاس بودیم، پذیرفته شدیم. حدود ۲ سال در آنجا مربی بودم و بعد که دوره تخصصی بهداشت و بیماریهای آبزیان با همت دکتر مخیر راهاندازی شد، بنده، دکتر موسوی که با هم همکار بودیم، دکتر مسعود ستاری از دانشگاه گیلان، دکتر حاجی مرادلو و دکتر شاهسون اولین ورودیهای دوره دستیاری بهداشت بیماریهای آبزیان بودیم.
حکیم مهر: چه سالی فارغالتحصیل شدید؟
تخصص من حدود ۴ سال طول کشید و در سال ۷۷ بهعنوان استادیار در دانشکده مشغول کارهای تدریس و پژوهش و اجرا شدم تا الان که نزدیک بازنشستگی من است.
حکیم مهر: از نظر شما مهمترین مشکلات آموزش دامپزشکی چیست؟
یکی از مشکلات عام برای حوزه پژوهش در همه رشتهها بحث بیپولی است. در حال حاضر کمبود بودجههای تحقیقاتی و پژوهشی به یک معضل تبدیل شده است که علت آن هم بها ندادن دستگاههای اجرایی و مسئولین به بحث پژوهش در دانشگاهها و همچنین عدم ارائه امکانات و بودجه به دانشگاه است. بسیاری از مواد شیمیایی، امکانات و دستگاهها باید از خارج از کشور بیاید که به دلیل گرانی دلار و مباحث ارزی، مشکلات بیشتر شده است.
مشکل دیگر عدم ارتباط صحیح دانشگاه با صنعت است، کمااینکه بیشتر رشتههای ما از جمله رشته دامپزشکی، ارتباط خوبی با صنعت ندارند و دستگاههای اجرایی هم معمولا خیلی همکاری نمیکنند. در مورد رشته ما سازمانهای دامپزشکی یا شیلات مطرح هستند که متاسفانه تمایل دارند فعالیتها و پروژهها را افراد مرتبط با خودشان انجام دهند. از طرفی در دانشگاه فضای مدرکگرایی یا مقالهگرایی نیز وجود دارد و همه کارها را به ارائه مقاله پیوند میزنند و آنچه که در پژوهشها باید جنبه کاربردی پیدا کند تا معضلات را حل کند، کمتر دیده میشود. این مساله نیز خواه یا ناخواه اساتید را به سمتی سوق میدهد که از پروژههای دانشجویی مقاله استخراج کنند.
مشکل دیگر بیرغبتی دانشجویان دورههای تخصصی در سالهای اخیر است که بنا به دلایل مختلفی ایجاد شده و شاید ذکر آن در اینجا لازم نباشد. آنها انگیزهای برای انجام کارهای تحقیقاتی ندارند و وقت، دقت، حوصله و انرژی خود را روی این مباحث نمیگذارند و شاید تصور میکنند که این کارها روی سرنوشت آنها خیلی تاثیرگذار نیست که این هم بهنوعی از مشکلات است.
واقعیت این است که در وزارت علوم، دانشکده دامپزشکی علی رغم اینکه ماهیت آن پزشکی است و تحقیقات آن هم به گرایشهای پزشکی نزدیک است، اما خیلی غریب افتاده است. دانشگاههای بزرگ مثل تهران رشتههای مختلفی مثل رشتههای مهندسی، رشتههای علوم انسانی، علوم رفتاری و... که دارند که در این بین، اهمیتی که باید به دامپزشکی داده نمیشود. بودجههایی که تخصیص پیدا میکند و درک ماهیت کارهای پژوهشی در دامپزشکی، در وزارت علوم و دانشگاههایی که به قول معروف پایه و مادر هستند، احساس نمیشود که این هم یکی از مشکلات پژوهش در رشته دامپزشکی است.
حکیم مهر: به نظر شما آیا الحاق آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت میتواند این مشکلات را حل کند؟
الحاق به وزارت بهداشت از چند بعد قابل بررسی است که یک بعد آن آموزشی است. واقعیت این است که از نظر بعد آموزشی و پژوهشی، هماهنگی و تناسب رشته دامپزشکی با رشتههای پزشکی خیلی بیشتر و ماهیت آن خیلی به آنها نزدیکتر است. از این نظر اگر به وزارت بهداشت برود، به نوعی میتوان گفت که برای آنها بهتر است. یکی از درگیریهای دانشکده ما با مدیریت دانشگاه، مربوط به چارت تشکیلاتی است. آنها معتقدند که دانشگاه باید ۳ یا ۴ گروه داشته باشد و همه گروههای فعلی در هم ادغام شوند. در حالی که ما معتقد هستیم که اگر یک گروه داخلی داریم، گروه داخلی دامهای بزرگ از دامهای کوچک از نظر ماهیت کاری بسیار متفاوت هستند و هر کدام برای خودشان ویژگیهای خاصی دارند. مثلا امکان ندارد که گروه مامایی دامپزشکی با گروه جراحی ادغام شوند، چرا که مسائل و مشکلات کاری آنها متفاوت است. اما آنها این مسائل را درک نمیکنند.
کارهای تحقیقاتی دامپزشکی و پزشکی از نظر مواد و نمونههای آزمایشگاهی هزینههای بالایی دارد و از این نظر رشتههای دامپزشکی و پزشکی شباهت دارند اما از نظر دیگر، اگر آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت منتقل و جایگاه صنعت یا دستگاههای اجرایی مرتبط با دامپزشکی یا تغذیه کننده از دامپزشکی مثل وزارت جهاد کشاورزی، سازمان دامپزشکی یا موسسه شیلات و تحقیقات شیلات در وزارتخانه دیگری باشند، این هم مشکلات خاص خود را ایجاد میکند و طبیعتا آنها میخواهند که در چارت سازمانی خود بمانند.
مساله دیگری که دوستان مخالف بحث ادغام مطرح میکنند این است که شاید دامپزشکان پس از ادغام در وزارت بهداشت، در آنجا شهروند درجه یک محسوب نشوند، کمااینکه بعضی برخوردها با دامپزشکی در سالهای قبل ازسوی نمایندگان مجلس و مدیران کشور تاسفبار بود. مثلا در بحث اینکه دامپزشکان در حوزه بهداشت عمومی لحاظ شوند یا در بحث محرومیت از مطب نشان دادند که درک درستی از دامپزشکان ندارند و نمیخواهند داشته باشند. یا مثلا در بحث تسری حقوق اعضای هیات علمی غیربالینی وزارت بهداشت و درمان نسبت به وزارت علوم، دامپزشکان تلاش زیادی کردند که بقبولانند که کار ما مانند پزشکان است. در هر صورت در بحث الحاق به وزارت بهداشت، جوانب را باید در نظر داشت و همه اینها را با هم سنجید تا بعد به یک جمعبندی برسیم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.