حکیم مهر- پدیده مظفری: اینکه به جای «حیوانات کوچک» از لفظ «حیوانات مونس و همدم» استفاده کنیم، پیشنهاد جالبی است که یکی از کلینیسینهای با سابقه فعال در حوزه دام کوچک مشهد در گفتوگو با حکیم مهر عنوان میکند: «واژه پت، یک اصطلاح خارجی است و حتی حیوانات خانگی هم یک ترجمه بد به حساب میآید. اگر از واژه حیوانات مونس و همدم استفاده کنیم، شاید موضوع در ذهن بسیاری از مسئولین و مردم بیشتر قابل لمس باشد.»
از نظر «دکتر آرشام اشراقی» میبایست در سازمان دامپزشکی کشور، معاونت دام کوچک تشکیل شود، چون این موضوع در حال اهمیت پیدا کردن است: «دام کوچک اولا از نظر بهداشت بسیار مهم است، چون آنها وارد خانهها شدهاند، پس باید سازمان دامپزشکی بخشنامهای صادر کرده و این مساله را کنترل و برای آن برنامهریزی و نظارت بیشتری داشته باشد. مجموع این عوامل میطلبد که یک معاونت داشته باشد تا بهداشت عمومی را کنترل کند.»
وی در گفتوگو با حکیم مهر معتقد است مشکلات میان کلینیکها و شهرداری، از سوی شهرداری ایجاد نشده، بلکه خود دامپزشکان باعث و بانی آن بودهاند: «ریشه این مشکلات، نبود قانون است. وقتی سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی، هیچ قانون و دستورالعمل مشخصی در این خصوص تدوین نکنند، مسلم است که همین میشود.»
دکتر آرشام تصریح میکند: «به جوانانی که کارآموزم هستند یا میخواهند مشورت بگیرند، میگویم اگر واقعا به رشته دامپزشکی علاقهمند هستی، وارد شو، چون دامپزشکی جذابیتهای مادی ندارد؛ با این حجم فارغالتحصیل و با این وضعیتی که هست، فقط باید به دامپزشکی علاقه داشته باشی.»
حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که به دامپزشکی علاقهمند شدید؟
پدر بنده اصالتا اهل منطقه پارک ملی توران و اصطلاحا آوردگاه یوزپلنگهاست و به همین دلیل من از کودکی به آن منطقه رفت و آمد میکردم، جایی که الان یک منطقه حفاظت شده به حساب میآید. آن منطقه از نظر تنوع زیست محیطی حیوانات، بسیار قوی است که البته در حال حاضر کمی ضعیفتر شده است. در حدود ۴۰ سال پیش، علاوهبر حیوانات اهلی که در آنجا وجود داشت، ما حیوانات حیاتوحش را هم از نزدیک میدیدیم. مثلا اگر در حال پیادهروی بودیم، گلههای آهو و گورخر، به راحتی دیده میشدند و جمعیت آنها هنوز کم نشده بود. آن زمان من تقریبا ۱۰ ساله بودم و اغلب دو ماه تابستان را در کنارعموهایم در مزرعه آنها و با حیوانات بودم و از آن منظره زیبا لذت میبردم. علاقه به دامپزشکی در من در همان زمان شکل گرفت. بعدها هم که به رشته دامپزشکی رفتم و الان حدود ۲۵ سال است که کار دامپزشکی انجام میدهم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟
بنده ورودی سال ۷۰ دانشگاه آزاد ارومیه هستم.
حکیم مهر: بعد از گذراندن دوره عمومی چه کردید؟
من در سال ۷۶ فارغالتحصیل شدم و چون علاقهمند به بحث هومیوپاتی بودم، در سال ۸۸ یک دوره هومیوپاتی در دانشگاه مشهد در کنار پزشکان گذراندم و الان هم تقریبا ۲۵ سال است که کار حیوانات خانگی انجام میدهم.
حکیم مهر: فعالیت در عرصه حیوانات خانگی را از کجا شروع کردید؟
سال ۷۶ در تربت جام کار را شروع کردم و تا سال ۸۰ ادامه دادم. در آن زمان دام کوچک خیلی زیاد نبود و من در حوزه عمومی کار میکردم. اما از سال ۸۰ که به مشهد آمدم، فقط دام کوچک کار کردم.
حکیم مهر: در حال حاضر چه میکنید؟
در کلینیک خودم در مشهد که به نام دکتر آرشام است، مشغول به کار هستم.
حکیم مهر: فعالیت در عرصه دام کوچک در شهر مشهد که یک شهر مذهبی است، همواره با محدودیتهایی همراه بوده است. شما چطور این مسائل را مدیریت کردید؟
من معتقدم که باید به فرهنگ هر منطقه احترام گذاشت. واقعیت این است که حتی در آمریکا هم چنین شرایطی وجود دارد و مثلا ممکن است که قوانین هر منطقه با منطقه دیگراز لحاظ فرهنگی فرق کند. ما در مشهد زندگی میکنیم و باید شرایط این شهر را بسنجیم. در مشهد همانطور که کنسرت برگزار نمیشود، در بحث حیوانات خانگی از جمله سگ هم باید حساسیت را کم کنیم. متاسفانه سازمان دامپزشکی در یک حرکت اشتباه، به صورت بیرویه پروانه کلینیک حیوانات خانگی صادر کرد، آن هم صرفا در خیابانهای اصلی مشهد که این مساله باعث شد چهره شهر به یکباره عوض شود. این اتفاق خوشایند نبود و کنش و واکنشهایی را درست کرد که منجر به یکسری مسائل شد.
من فکرمیکنم اشکال اصلی از آنجا بود که سازمان دامپزشکی یک برنامهریزی منسجم برای این مساله نداشت، کمااینکه اگر کمی با برنامهریزی جلو میرفت و پروانهها را به صورت متمرکز در خیابانهای اصلی صادر نمیکرد و آنها را در سطح شهر پخش میکرد، حساسیت کمتر میشد. اما متاسفانه این حساسیت به وجود آمد و دادستانی به موضوع ورود پیدا کرد و خواست که به آن سامان دهد که من معتقد هستم باید هم سامان پیدا میکرد.
حکیم مهر: در این سالها با چه مشکلات دیگری مواجه شدید؟
به نظر من باید از حیوانات کوچک، تحت عنوان حیوانات مونس و همدم یاد کنیم. کمااینکه واژه پت، یک اصطلاح خارجی است و حتی حیوانات خانگی هم یک ترجمه بد به حساب میآید. اگر از واژه حیوانات مونس و همدم استفاده کنیم، شاید موضوع در ذهن بسیاری از مسئولین و مردم بیشتر قابل لمس باشد. شما وقتی یک حیوان خانگی دارید، یک مونس و همدم دارید و دیگر از بحث حیوان، خارج میشود. فرایند صنعتی شدن واقعیت جامعه است و همانطور که سایرین به سمت صنعتی شدن رفتهاند، ما هم میرویم. تنهایی یک درد است و مردم به دنبال مونس و همدم میگردند که حیوانات هم میتوانند مونس و همدم باشند و این اصلا منعی ندارد، کمااینکه در همه جای دنیا مونس و همدم شدند. اگر از اصطلاح حیوانات مونس و همدم استفاده شود، این مساله بیشتر لمس میشود که این حیوانات خانگی که با خانوادهها زندگی میکنند، چقدر عزیز هستند و حالا باید برای این مونس و همدمها فکر اساسی کنیم.
حکیم مهر: چه راهکاری را پیشنهاد میدهید؟
به نظر من میبایست در سازمان دامپزشکی کشور، معاونت دام کوچک تشکیل شود، چون این موضوع در حال اهمیت پیدا کردن است. دام کوچک اولا از نظر بهداشت بسیار مهم است، چون آنها وارد خانهها شدهاند، پس باید سازمان دامپزشکی بخشنامهای صادر کرده و این مساله را کنترل و برای آن برنامهریزی و نظارت بیشتری داشته باشد. مجموع این عوامل میطلبد که یک معاونت داشته باشد تا بهداشت عمومی را کنترل کند.
از طرف دیگر بحث اشتغالزایی مطرح است؛ وقتی ما این همه فارغالتحصیل داریم باید به نحوی آنها را جذب کنیم. بحث دام کوچک تقریبا از حالت اشباع گذشته و فوق اشباع است و نیاز به برنامهریزی دارد. برای برنامهریزی هم نیاز به سطح بالاتری از اختیارات است که که این سطح از اختیارات، حداقل یکی از معاونتهای سازمان دامپزشکی است. بنابراین اگر با این دید نگاه کنیم، میتوانیم از این بیبرنامگی خارج شویم. کمااینکه دام کوچک، ویترین دامپزشکی به شمار میرود؛ یعنی چیزی است که همه مردم آن را میبینند و لذا باید به آن توجه بیشتری کرد. متاسفانه ما یک نقشه راه یا برنامه بلندمدت برای این موضوع نداریم و نمیدانیم که چه میکنیم. برای همین است که با شهرداریها مشکل داریم و شهرداریها و سایر مقامات نمیدانند ما را کجا قرار دهند. لذا اگر بحث دام کوچک به کنترل در بیاید و برنامهریزی شدهتر جلو برود، پیشنهاد من همان در حد معاونت است.
حکیم مهر: به بحث شهرداری اشاره کردید. این مشکل که در شهر مشهد، شدیدتر از سایر شهرها بود، به کجا رسید؟
من معتقدم که این مسائل را شهرداری برای ما ایجاد نکرده، بلکه مشکلاتی است که خودمان برای خود درست کردیم و ریشه آن هم «نبود قانون» است. وقتی سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی هیچ قانون و دستورالعمل مشخصی در این خصوص تدوین نکنند، مسلم است که همین میشود. همه بزرگان باید جمع شوند و چالشها را حذف و قانونگذاری کنند. ما وقتی قانونی نداریم، به این مشکلات میخوریم. مثلا میگویند شما تجاری میخواهید یا خیر؟ قانونی که وجود دارد، به پزشکان اشاره میکند و هیچ اشارهای به دامپزشکان نمیکند.
از نظر من دامپزشکان را ترساندهاند و گفتند که این سکوت باشد، ما میرویم و از آن استفاده میکنیم. در صورتی که قانون باید یک بار برای همیشه مشخص کند که آیا کلینیک دامپزشکان هم مثل پزشکان، نیاز به تجاری دارد یا نه. دقیقا چه راهکاری لازم دارد؟ چه جایی باید باشد؟ نقشه باید داشته باشد یا خیر؟ نبودن این خلاءهای قانونی دست شهرداری نیست و تقصیر خود دامپزشکی و نظام دامپزشکی است و کسانی که باید خودشان قانون را رعایت کنند. عدم وجود ضوابط به این مشکلات منتهی میشود و این مشکلات بعضا دامنگیر سایر مسائل نیز میشود. آنجا که دوست عزیز ما در یک مجتمع مسکونی کلینیک راهاندازی میکند و این کلینیک برای مجمتع مسکونی ایجاد مشکلات متعدد میکند که نباید این اتفاق بیفتد؛ این یک نفر باعث میشود که صد نفر دیگر هم آسیب ببینند. برای همین اگر ما ضوابط خود را سریعتر اصلاح نکنیم، مشکلات ما روز به روز بیشتر میشود. سکوت دردی از ما دوا نمیکند.
حکیم مهر: برای دامپزشکان جوانی که قصد ورود به حوزه دام کوچک دارند، چه توصیهای دارید؟
به هر کس که میآید و کارآموزم است یا میخواهد مشورت بگیرد، میگویم اگر واقعا به رشته دامپزشکی علاقهمند هستی، وارد شو، چون دامپزشکی جذابیتهای مادی ندارد. با این حجم فارغالتحصیل و با این وضعیتی که هست، فقط باید به دامپزشکی علاقه داشته باشی. اگر علاقه داشته باشی که بحث آن جداست، اما اینکه به دنبال منافع مادی از دامپزشکی باشی، دیگر دوران آن سپری شده و منافع مادی ندارد. این را میگویم چون دلم نمیخواهد یک نفر بیاید و پس از ۱۵ سال آن را بفهمد. با علم به این مساله وارد رشته شود، بهتر است.
نبود قوانین به دامپزشکی آسیب میزند. مثلا من ۲۵ سال است که کلینیک دامپزشکی دارم. در هیچ جای دنیا کلینیک دامپزشکی را به شکل بیرویه زیاد نمیکنند، چون نیازی به این کار نیست. بلکه نیازسنجی میکنند که جمعیت دامی و جمعیت دام کوچک چقدر است و متناسب با آن پروانه کلینیک با فواصل مشخص داده میشود. بنابراین کلینیک ارزش پیدا میکند. یعنی من که ۲۵ سال کار کردم و میخواهم ۵ سال دیگر بازنشسته شوم، کلینیک من یک ارزش افزودهای برای من ایجاد میکند، چون به این راحتی مجوز کلینیک داده نمیشود، پس کسی که میخواهد وارد حرفه شود، باید پروانه یکی از کلینیکهای موجود را بخرد و این باعث میشود که رشته دامپزشکی، شکل و شمایل خود را از دست ندهد.
هر جامعهای که نظم، قانون، پرستیژ و دیسیپلین را رعایت نکند، دچار مشکل میشود و این ۴ مقوله در جامعه دامپزشکی بسیار ضعیف است. حتی اگر دامپزشکی را با جوامع داخل ایران از جمله جامعه مهندسی، وکلا و پزشکان مقایسه کنید، متوجه میشویم که جامعه دامپزشکی در آن ۴ مقوله بسیار عقب است و این مساله به رشته آسیب میزند و باعث میشود بچههای با رتبه بالای کنکور، دیگر جذب دامپزشکی نشوند. الان من میبینیم افراد دارای رتبه، بیشتر تمایل دارند لیسانسها مثل بیناییسنجی، پرستاری و... را بزنند تا دامپزشکی. این مساله برای دامپزشکی خیلی بد میشود. واقعیت دامپزشکی هم همین است که اگر زودتر نجنبیم و این ۴ مورد را سامان ندهیم و خودمان را بالا نکشیم، این جامعه روز به روز ضعیفتر میشود.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.