حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر
غزاله فضلی» اولین بانوی دامپزشک مسئول فنی در استان خراسان رضوی، از سال اول دبیرستان
آن چنان علاقهای به دامپزشکی داشت که تمام همکلاسیهای او، میدانستند که روزی دامپزشک
میشود. وی فعالیت خود را در یک کشتارگاه طیور در شهرستان سبزوار آغاز کرد و در حالی
که او را تهدید به چاقو خوردن کرده بودند، اما به مدت ۱۳ سال
در این عرصه تاب آورد و دامپزشک نمونه استان نیز شد. دکتر فضلی در ادامه به حوزه دام
کوچک ورود کرد و حالا صاحب تنها کلینیک دام کوچک شهرستان سبزوار است.
وی تصریح میکند: «تمام خواهر و برادران من پزشک هستند اما
مطبهای آنها تجاری نیست. من نمیدانم چه فرقی بین پزشکی و دامپزشکی است که فشار میاورند
که مطب دام کوچک باید تجاری باشد. این مسائل باعث شده که ما مجبور باشیم هر سال پول
جمع کنیم و برای پیگیری حقوق خودمان وکیل بگیریم.»
حکیم مهر: خانم دکتر، ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟
بنده ورودی سال ۷۹ دانشگاه شهید چمران اهواز هستم.
حکیم مهر: چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
برخلاف خیلی از دامپزشکان، من خاطرم هست که از سال اول دبیرستان
عاشق دامپزشکی بودم و از همان زمان خودم را یک دامپزشک می دیدم. تا جایی که تمام معلمان
و هم کلاسیهای من میدانستند که آروزی من این است که دامپزشک شوم. شاید دست تقدیر
هم دخیل بود اما با علاقه خیلی زیاد وارد این رشته شدم.
حکیم مهر: ریشه این علاقه از کجا بود؟
مثل همه دامپزشکان، من هم حیوانات را خیلی دوست داشتم. در مورد
رشته دامپزشکی اطلاعات زیادی نداشتم و بیشتر به خاطر علاقهای که به حیوانات داشتم،
وارد این رشته شدم.
حکیم مهر: بعد از قبولی در دانشگاه چه کردید؟ فضای دانشکده
دامپزشکی چطور بود؟ آیا به آنچه در ذهن شما وجود داشت، شبیه بود؟
بله. فضای دانشگاه شهید چمران به گونهای بود که روز به روز
علاقه من به رشته دامپزشکی را زیادتر میکرد. ما کیس زیاد داشتیم و اساتید خوبی ما
را آموزش میدادند. بعد از اینکه ۶
سال دوره عمومی من تمام شد، به نیشابور برگشتم و درخواست کار
دادم. در ادامه به سبزوار آمدم، مسئول فنی شدم و شروع به کار کردم.
حکیم مهر: در کدام بخش مسئول فنی شدید؟
این هم داستان دارد. زمانی که من میخواستم شروع به کار کنم،
در استان خراسان هیچ خانمی مسئول فنی کشتارگاه طیور نبود. به خانمها این اجازه را
نمیدانند و این مساله یک چالش خیلی بزرگ بود. من سر این قضیه خیلی جنگیدم و به نوعی
به من برخورد و گفتم باید مسئول فنی کشتارگاه طیور شوم. در نهایت هم مسئول فنی کشتارگاه
طیور بیهق شدم و حدود ۱۳
سال در آنجا کار کردم. در طول آن سالها، دامپزشک نمونه استان
شدم و بعد از من راه برای سایر خانمها باز شد. در خراسان خیلی نسبت به این قضیه سخت
میگرفتند و خیلی من را ترساندند، اما به راحتی کار کردم و حتی دامپزشک نمونه شدم.
هنوز هم همان شرکت تعاونی میگوید که تو از بهترین دامپزشکان ما بودی و همه چیز را
بر اساس قانون پیش بردی و خیلی از من راضی بودند.
حکیم مهر: دقیقا شما را از چه میترساندند؟
من با پدرم به آنجا رفته بودم و یادم است که به من میگفتند
آنجا ممکن است چاقو بخوری، آنجا کشتارگاه است و وقتی میخواهی قانون را رعایت کنی،
اذیت میشوی. با این حرفها خیلی من را ترساندند اما به هر حال مقاومت کردم. از طرفی
پدرم چون من را میشناخت، به آنها گفت که روحیات دختر من به شکلی نیست که نتواند اوضاع
را رو به راه کند و اگر این طور نبود، من هیچوقت او را به اینجا نمیآوردم. در نهایت
آنها وقتی دیدند که پدر من موافق است، قبول کردند و گفتند برو و مشغول شو، اما بدان
که بیشتر از شش ماه دوام نمیآوری. من هم رفتم و حدود ۱۳ سال
ماندم و اصلا دوران سختی برای من نبود.
حکیم مهر: آیا واقعا اصلا برای شما سختی نداشت؟ از نظر شما
مهمترین معضلات مسئول فنی علیالخصوص برای خانمها چیست؟
بعضی وقتها سختی کار را احساس میکردم اما شاید به خاطر روحیه
خودم بود که این سختیها روی من تاثیرگذار نبود. سختیهایی که من داشتم، برای تمام
مسئولین فنی صادق است و ربطی به جنسیت نداشت. بیشتر این سختیها هم مربوط به درگیری
با مدیرعامل بود. کمااینکه به هر حال شغلی است که باید در آن خیلی حواس جمع بود، چون
ممکن است شاهد تقلب باشید و من با این قضایا درگیری داشتم. اتفاقا چون خانم بودم، راحتتر
میتوانستم حرفم را بزنم و شاید اگر مرد بودم، بیشتر میتوانستند من را تهدید کنند.
اما کلا خیلی اذیت نشدم؛ بیشتر سیستم دامپزشکی من را اذیت کرد و به من فشار آورد تا
محیط کار.
حکیم مهر: دریافت مستقیم حقوق از کارفرما، چقدر جلوی شما را
برای نظارت بهتر میگرفت؟
اوایل سالهایی که مسئول فنی شده بودم، از کشتارگاه حقوق میگرفتم.
کشتارگاهی که من در آن مشغول به کار بودم، شرکت تعاونی بود و مقداری شرایط بهتر بود،
اما با این حال خیلی وقتها پیش میآمد که حقوق ما پرداخت نمیشد و باید پیگیر میشدیم.
در مقطعی قانون نظام سبز سلامت پیاده شد، کمی بعد کنسل شد و اخیرا دوباره اسم آن به
میان آمده است. آن زمان که بنده با صندوق نظام سبز سلامت قرارداد بستم، حقوق ما دیگر
با سایر کارکنان واریز نمیشد. من یادم است که آن سال، سختترین سال کاری من بود. چون
حقوق ما به حساب صندوق نظام سبز واریز میشد و صندوق حدود یک ماه حقوق ما را نگه میداشت.
از طرفی کشتارگاه که میبایست حقوق را به حساب دیگر بریزد و جدا از سایر کارکنان بود،
هیچ فشاری برای پرداخت احساس نمیکرد و شاید سه ماه طول میکشید که حقوق ما را واریز
کند. نظام سبز هم اصلا پیگیری نمیکرد و ما باید از طریق نظام سبز پیگیری و التماس
میکردیم. میگفتند که به ما ارتباطی ندارد، هر زمان کارفرما حقوق شما را واریز کرد،
ما به حساب شما میریزیم؛ در نهایت هم مبلغی را به عنوان کارمزد برمیداشتند.
آن سال من خیلی اذیت شدم و خاطرم هست زمانی که گفتند میتوانید
با نظام سبز قرارداد نبندید، احساس راحتی کردم؛ اما خب از نظر وجه قضایی خیلی خوب بود
و این یکپارچگی را ایجاد کرده بود که حقوق مسئولین فنی بالا برود و همه یکدست شوند.
هرچند که برای این مساله هم راه فرار وجود داشت. نظام سبز باید خودش پیگیر حقوق مسئول
فنی باشد، نه اینکه مسئول فنی دوباره برود و برای حقوق به کارفرما رو بیندازد. اگر
مسئول فنی برای حقوق خود به کارفرما وابستگی نداشته باشد، دست او خیلی بازتر است.
حکیم مهر: بعد از اتمام کار مسئول فنی چه کردید؟
از حدود پنج سال پیش، به حوزه دام کوچک ورود کردم. من در تمام
مدتی که مسئول فنی بودم، به دام کوچک هم علاقه زیادی داشتم. در منزل سگ و گربه نگهداری
میکردم و تمام نزدیکان من در این خصوص از من راهنمایی میگرفتند. شهر ما کوچک و تقریبا
مذهبی است و در ابتدا ترسی همراه من بود که شاید در اینجا کار کردن سخت باشد و آنقدر
برای من درآمد نداشته باشد. اما در نهایت دل را به دریا زدم و ابتدا با راهاندازی
یک پتشاپ شروع کردم و گفتم خود را محک بزنم. اوایل خیلی سخت بود اما در این چند سال
فضای کار خیلی پیشرفت کرده و بهتر شده است. اما همچنان نسبت به شهرهای بزرگ عقب است،
با این حال جای خوشحالی است که در شغلی فعالیت میکنم که آرزوی همیشگی من بوده است.
در حال حاضر سبزوار یک کلینیک تخصصی دام کوچک دارد که آن هم من هستم.
حکیم مهر: لطفا اشارهای هم به مشکلات حوزه دام کوچک بفرمایید.
تنها مشکلی که من دارم، بحث حمایت است، چون حدود ۵۰ درصد
از کار ما جنبه حمایتی پیدا میکند، در حالی که من با هیچ ارگان حمایتی کار نمیکنم.
با این حال درصد حیواناتی که پیدا میکنند و میآورند و پولی برای پرداخت ندارند، زیاد
است. هزینههای بالای درمان، ضدعفونی کردن، نگهداری، جراحی، لوازم جراحی و... باعث
شده که مردم توان پرداخت این هزینهها را نداشته باشند. این مسائل باعث شده که من به
نوعی ۵۰ درصد
از هزینهها را از جیب خودم پرداخت کنم، اما در نهایت آن حس خوبی که برای من میماند،
کافی است.
حکیم مهر: آیا با مزاحمتی از جانب شهرداری مواجه نشدید؟
خیر. من از این بابت مشکلی ندارم چون از ابتدا کلینیک خود را
در همان منطقه دامپزشکی و در یک مکان تجاری، راهاندازی کردم، اما میبینیم که همکاران،
خصوصا در خراسان چقدر تحت فشار هستند. تمام خواهر و برادران من پزشک هستند اما مطبهای
آنها تجاری نیست. من نمیدانم چه فرقی بین پزشکی و دامپزشکی هست که فشار میاورند که
مطب دام کوچک باید تجاری باشد. این مسائل باعث شده که ما مجبور باشیم هر سال پول جمع
کنیم و برای پیگیری حقوق خودمان وکیل بگیریم.
حکیم مهر: آیا هیچ وقت به ادامه تحصیل و اخذ تخصص فکر نکردید؟
اتفاقا خیلی دوست داشتم و به فکر آن هم بودم. اما شرایط زندگی،
ازدواج و فرزند باعث شد کمی تنبلی کنم. زمانی که من فارغالتحصیل شدم، شاید فکر نمیکردم
که تخصص تا این اندازه کاربردی باشد. آن زمان وقتی تخصص میخواندیم، باید در دانشگاه
فعالیت میکردیم و بورس میشدیم و من اصلا این را دوست نداشتم. من میخواستم کار بالینی
و کلینیکی کنم و به همین خاطر به فکر آن نیفتادم. اما الان تمام کارآموزان را تشویق
میکنم و میگویم که آن دوره گذشت و الان همه باید تخصص بگیرید، چون در حال حاضر تخصص
ارجحیت دارد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.