حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی:
«دکتر مرتضی اکبری» در یکی از دبیرستانهای کرمانشاه در رشته تجربی دیپلم گرفت اما
چون سال اخذ دیپلم او با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها مصادف شد، نتوانست
وارد دانشگاه شود و در سال ۶۱
به دانشگاه افسری ارتش ورود پیدا کرد و در رسته توپحانه به مدت دو سال فرمانده آتشبار
بود و در عملیاتهای مختلف در جبهههای غرب و جنوب کشور شرکت داشت. خودش میگوید:
«در زمان جنگ، خیلی از عشایر اطراف منطقه سرپل ذهاب با گوسفند و گاوهای خود تا نزدیک
موضع آتش میآمدند و خیلی مواقع مخصوصا زمانی که دامهای آنها مریض میشد، با ما
ارتباط برقرار میکردند. ما یک بهداری کوچک داشتیم و آنها مشکل خود را با بهداری
در میان میگذاشتند. البته ما هم نمیتوانستیم مشکل اصلی را تشخیص دهیم اما در حدی
که میتوانستیم از بهیار مشورت میگرفتیم و مشکل را رفع و رجوع میکردیم. واقعیت این
است که من از آنجا به رشته دامپزشکی علاقهمند شدم.»
دکتر اکبری در سال ۷۲ وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی
واحد کرج شد و همزمان به اداره دامپزشکی ارتش واقع در تهران منتقل گردید. وی در
سال ۷۸
فارغالتحصیل شد و بعد از آن بهعنوان فرمانده گردان بهداری در پشتیبانی منطقه یک
ارتش مشغول به خدمت شد و مدتی فرمانده گردان بود و بعد از آن به اداره بهداری ارتش
رفت. در سال ۸۴،
بورسیه قبول شد و از دانشگاه علوم پزشکی تهران مدرک MPH
(گواهی عالی بهداشت عمومی) خود را اخذ کرد. بعد از آن به مدت ۱۰ سال معاون بهداشت اداره
بهداشت و درمان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و در نهایت در سال ۹۷ با ۳۶ سال خدمت صادقانه بازنشسته
شد.
خودش میگوید: «تمامی پیمانهایی که ارتش در خصوص خرید
مواد غذایی با پیمانکاران میبندد، استانداردهای آنها توسط دامپزشکان و معاونت
بهداشت اداره بهداری تعیین میشود. همچنین نظارت بر این استاندارد هم به عهده همین
دامپزشکان است. استانداردها را دامپزشکان تدوین و بهطور مستمر به روزرسانی میکنند.
در واقع یکی از گرایشهای خیلی پرکاربرد در ارتش، گرایش مواد غذایی برای کنترل
مواد غذایی و گرایش بهداشت از جهت پیشگیری از بیماریهاست.»
حکیم مهر: آقای دکتر، لطفا کمی از گذشته خود برایمان بگویید.
من در یکی از دبیرستانهای کرمانشاه در رشته تجربی دیپلم
گرفتم و همیشه درسم خوب بود. اخذ مدرک دیپلم من مصادف با انقلاب فرهنگی و تعطیلی
دانشگاهها شد و نتوانستم وارد دانشگاه شوم. به همین دلیل در سال ۶۱ و با همان مدرک دیپلم وارد
دانشگاه افسری ارتش شدم و به استخدام ارتش درآمدم. آن زمان کشور درگیر جنگ بود و
شرایط مملکت اقتضا میکرد که به آن جبهه کمک کنیم. لذا من به دانشگاه افسری رفتم و
در رسته توپحانه وارد کادر ارتش شدم. بعد از آن به جبهه رفتم و به مدت دو سال
فرمانده آتشبار بودم و در عملیاتهای مختلف در جبهههای غرب و جنوب کشور شرکت
داشتم.
حکیم مهر: چه زمانی وارد دانشگاه شدید؟
بعد از جنگ، مدتی جبههها به شکل آتش خاموش بود و نیروها
به صورت مراقبت مرزی و تامین مرزی خدمت میکردند. فرصت فراعت خوبی برای بچههای
جبهه بود، چون دیگر جنگ و مشغلههای زمان جنگ را کمتر داشتیم. من از آن فرصت برای
درس خواندن استفاده کردم، چون از همان دوران دبیرستان علاقه زیادی به درس خواندن
داشتم. لذا شروع به مطالعه کردم و در نهایت در رشته دامپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی
کرج قبول شدم. سیستم ارتش به گونهای است که شما در هر رستهای که باشید، اگر در
رشته مورد نیاز ارتش قبول شوید، شما را بورس میکنند. یعنی عملا از آن خدمت منفک میشوید
و اجازه دارید که درس بخوانید تا بعد در جای دیگری خدمت کنید. من هم اعلام کردم که
در دانشگاه قبول شدم.
حکیم مهر: آیا از قبل به
دامپزشکی علاقهمند بودید یا دست تقدیر شما را وارد این رشته کرد؟
در زمان جنگ، خیلی از
عشایر اطراف منطقه سرپل ذهاب با گوسفند و گاوهای خود تا نزدیک موضع آتش میآمدند و
خیلی مواقع مخصوصا زمانی که دامهای آنها مریض میشد، با ما ارتباط برقرار میکردند.
ما یک بهداری کوچک داشتیم و آنها مشکل خود را با بهداری در میان میگذاشتند. البته
ما هم نمیتوانستیم مشکل اصلی را تشخیص دهیم اما در حدی که میتوانستیم از بهیار
مشورت میگرفتیم و مشکل را رفع و رجوع میکردیم. واقعیت این است که من از آنجا به
رشته دامپزشکی علاقهمند شدم. عشایر با اینکه زیر آتش دشمن بودند، اما بدون ترس از
مراتع استفاده میکردند. یک بار یک دامدار که گوسفندش به دور خود میپیچید، جلوی
من را گرفت و گفت که حال گوسفند من اینطور است، آیا میتوانی کاری برای او انجام
دهی؟ من از بهیار آمبولانس کمک خواستم اما او گفت که کاری از دستش برنمیآید. من
آنجا دیدم که عشایر با چه خلوص نیتی سعی در حفظ دامهای خود دارند. انسانهایی کمسواد
اما با صداقت، صفا و صمیمیت زیاد که اگر کسی به دادشان نرسد، سرمایههایشان از بین
میرود. از آنجا رشته دامپزشکی در ذهن من نشست و برای تحصیل در این رشته به
دانشگاه کرج آمدم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی
هستید؟
ورودی سال ۷۲ هستم. بعد از قبولی در دانشگاه، به اداره
دامپزشکی ارتش که واقع در میدان رشدیه بود، منتقل و در آنجا مستقر شدم. آنجا اداره
دامپزشکی بود و لذا همه حاضرین دامپزشک بودند، آزمایشگاه داشت، یک قسمت آن مربوط
به شیمی و میکروبیولوژی مواد غذایی بود و بخش دیگر هم یک کلینیک دامپزشکی به همراه
داروخانه بود. بخش جالبتر آن که یک نعلبندخانه داشت که از قدیم مانده بود و کار
نعلبندی را در آنجا انجام میدادند. حیف شد که شهرداری تهران آنجا را خراب کرد،
کمااینکه پتانسیل تبدیل شدن به موزه را داشت. الان متاسفانه هیچ اثری از آن نیست و
اگر بشود با شهرداری صحبت کرد که یک نمادی از دامپزشکی قدیم در آنجا نصب شود، خیلی
خوب است. مردم باید بدانند که آنجا متعلق به دامپزشکی ارتش بوده است. همانطور که
نام خیابان دامپزشکی به دلیل اداره دامپزشکی ارتش انتخاب شده است.
حکیم مهر: دوران تحصیل
شما چطور گذشت و بعد از آن چه کردید؟
در اداره دامپزشکی درسم
را خواندم و در سال ۷۸ فارغالتحصیل شدم. بعد از آن بهعنوان فرمانده گردان بهداری در پشتیبانی
منطقه یک ارتش واقع در میدان حر مشغول به خدمت شدم و مدتی فرمانده گردان بودم.
حدود یک سال و اندی آنجا بودم و بعد از آن به اداره بهداری ارتش منتقل شدم.
در اداره بهداری ارتش هم
شرایط به گونهای بود که میخواستند اداره دامپزشکی و اداره بهداری را یکی کنند.
چون دیگر آن شرایط قدیم که ارتش دام زیادی داشت و از قاطر و اسب برای حمل و نقل
ادوات جنگی استفاده میکرد، تمام شده بود و اداره دامپزشکی عملا به یک مرکز تحقیقات
و کنترل مواد غذایی تبدیل شده بود. درنهایت اداره دامپزشکی در دل اداره بهداری
ارتش ادغام شد و ریاست اداره دامپزشکی و سازمانی که در آنجا مستقر بود، تبدیل به یک
معاونت تحت عنوان معاونت بهداشت و کنترل مواد غذایی در دل اداره بهداری شد. من نیز
همانجا بهعنوان معاونت بهداشت به ارائه خدمت مشغول شدم.
البته قبل از آن و در
سال ۸۴، بورسیه قبول شدم و از دانشگاه علوم پزشکی
تهران مدرک MPH گرفتم. حدود دو سال منفک از
خدمت شدم و بعد از آن بود که معاون بهداشت شدم. یعنی همزمان و متناسب با پست
معاونت بهداشت، درس آن را خوانده بودم و شاید بگویم گزینهای بهتر از من نداشتند،
چون هم دامپزشک بودم و هم تخصص بهداشت گرفته بودم. معاونت بهداشت هم که تازه ایجاد
شده بود و چون نفر مشابهی نبود، من در آن پست قرار گرفتم و به همین دلیل ۶ سال هم اضافه خدمت کردم.
حکیم مهر: در این سازمان
جدید چه کارهایی انجام دادید؟
یک آزمایشگاه احداث کردیم
که هم آزمایشگاه مواد غذایی در حوزه میکروبیولوژی بود و هم در حوزه شیمی مواد غذایی
کار میکرد و هنوز هم برقرار است. همچنین بخشهای بهداشت روان، کنترل و پیشگیری و
بهداشت دهان و دندان زیر مجموعه ما بودند. به این شکل میشد در سطح ارتش کارهای
بزرگی انجام داد چون سازمان جدیدی را پایهگذاری کردیم.
ما در بحث پیشگیری کارهای
زیادی کردیم. چه در حوزه جسمی از بابت پیشگیری از بیماریها و چه حوزه روانی. کمااینکه
در حین خدمت فشار روانی زیادی هم برای کادر و هم وظیفه هست. برای خانوادهها کارهای
زیادی میکردیم، از جمله در بحث پیشگیری از پوسیدگی دندان و پیشگیری از بیماریها.
دختران در سن راهنمایی که دوره بلوغ آنهاست، کمتر مورد توجه قرار میگیرند و
خودشان هم کمرو هستند و بروز نمیدهند و اغلب دچار فقر آهن و زینک و... هستند. ما
برای آنها کلاس برگزار میکردیم و پزشکان ما برای آنها قرص تجویز میکردند که در
آن سن، رشد آنها عقب نیفتد.
حکیم مهر: چه سالی
بازنشسته شدید؟
من به مدت ۱۰ سال معاون بهداشت اداره بهداری ارتش بودم و
بعد از آن در سال ۹۷ با ۳۶ سال خدمت صادقانه بازنشسته شدم.
حکیم مهر: در حال حاضر
چه میکنید؟
الان یک داروخانه کوچک
در بیمارستان سپیدار سعادتآباد
دارم و گهگاهی هم در دانشکده افسری تدریس میکنم. یک کتاب تحت عنوان «بهداشت در
رزم» تدوین کردم که رفرنس تدریس دو واحد دانشجویان دانشکده افسری است. در واقع یکی
دو روز از هفته را در دانشکده هستم و مابقی آن هم در داروخانه و بدین شکل گذران
عمر میکنم. واقعیت این است که قصد دارم مقداری هم از بازنشستگی و فراغت بعد از
خدمت لذت ببرم. گاهی با بعضی دوستان جمع میشویم و تفریح میکنیم. به هر حال عمر
انسان در شرایطی میگذرد که ۱۸ سال اول را در تلاش برای اخذ دیپلم است. بعد از آن به دانشگاه میرود و
درگیر انتخاب شغل است و در ادامه بحث ازدواج مطرح و اشتغال به کار. اگر بعد از
بازنشستگی هم بخواهیم به دنبال شغل و درآمد باشیم، عمرمان تمام میشود و نمیفهمیم
که چه زمانی تفریح کردیم.
حکیم مهر: آقای دکتر، در
زمان مسئولیت شما، کارکردی که دامپزشکان نظامی داشتند، چه بود؟ به طور کلی نقشی که
دامپزشکان در سلامت نیروهای مسلح دارند، چیست؟
در ساختار ارتش، صفر تا
صد کنترل مواد غذایی و بهداشت مواد غذایی به عهده دامپزشکان است. غذا منشاء دامی
داشته باشند یا نه، حتی برنج، لپه و نخود، وقتی بخواهد به داخل سیستم ارتش بیاید،
حتما از ناحیه دامپزشکان کنترل میشود. سموم از نظر دارا بودن قارچ به آزمایشگاه
مواد غذایی میآیند. یک بخش از آزمایشگاه، مربوط به شیمی مواد غذایی است و تمام
آنها در آزمایشگاه از نظر باقی مانده سموم ارزیابی میشوند. در خصوص مواد غذایی
مثل مرغ و گوشت و... از نظر باقیمانده آنتیبیوتیکها، در مورد عسل از نظر تقلبی بودن یا
نبودن و در مورد پنیر درخصوص میکروبهای مجاز و محدوده مجازی که باید رعایت شود.
حتی برخی ادویهجات را هم که خرید میکردیم، ممکن بود بین آنها تقلبی وجود داشته
باشد. یعنی خاک داخل آنها میریختند و ما آنها را هم تجزیه و تحلیل میکردیم. برنج
خریداری شده نیز به درجه یک و درجه دو گریدبندی میشد و ما این مشاوره را به آماد
و پشتیبانی نیروی زمینی میدادیم که با چه شرایطی خرید شوند.
به طور خلاصه تمامی پیمانهایی
که ارتش در خصوص خرید مواد غذایی با پیمانکاران میبندد، استانداردهای آنها توسط
دامپزشکان و معاونت بهداشت اداره بهداری تعیین میشود. همچنین نظارت بر این
استاندارد هم به عهده همین دامپزشکان است. استانداردها را دامپزشکان تدوین و بهطور
مستمر به روزرسانی میکنند. در واقع یکی از گرایشهای خیلی پرکاربرد در ارتش، گرایش
مواد غذایی برای کنترل مواد غذایی و گرایش بهداشت از جهت پیشگیری از بیماریهاست.
چون سربازان ما با خیلی از بیماریها از جمله شپش و گال و... و همچنین بیماریهای
ویروسی و میکروبی در تماس هستند. البته در این مورد از مشاورههای متخصصین عفونی
هم استفاده میکنیم. اما مباحث تخصصی دامپزشکی مثل سمپاشی و خرید سم، تماما با
نظر دامپزشکان انجام میشود. همچنین آموزش افرادی که قصد سمپاشی پادگانها را
دارند نیز به عهده دامپزشکان است. دهها
دامپزشک در ارتش در حوزههای پیشگیری و بهداشت، مشغول به کار هستند.
حکیم مهر: بهعنوان حرف
آخر...
دامپزشکی رشتهای است که
خوشبختانه در همه جا از جمله پزشکی، بهداشت و اپیدمیولوژی جایگاه دارد، چون پایه
دامپزشکان از نظر تئوری قوی است و معمولا در تمام زمینهها افراد فعالی هستند. من
در دانشگاه تهران هم که بودم، بسیاری از اساتید خوب و درجه یک ما دامپزشکانی بودند
که اپیدمیولوژی خوانده بودند و تخصص ویروس شناسی و میکروبیولوژی داشتند و در
دانشکده پزشکی دانشگاه تهران تدریس می کردند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی
که در اختیار ما قرار دادید.