حکیم مهر: ماجرا به حدود ۲۵سال پیش برمیگردد؛ زمانیکه
انتشارات سنت مارتین یک جلد از خاطرات دامپزشک ناشناس اسکاتلندی بهنام جیمز هِرییِت
را با عنوان «همه آن مخلوقات کوچک و بزرگ» منتشر کرد. البته این کتاب در حال حاضر
با عنوان «سربهسر دامپزشک نگذار» با ترجمه سیروس قهرمانی از سوی نشر «مروارید»
چاپ شده است.
به گزارش حکیم
مهر به نقل از هفت صبح، اما برگردیم ببینم هِرییِت
که بوده؟ گذشته او به این ترتیب بود که بعد از اتمام تحصیلات، کارش را بهعنوان یک
جراح دامپزشک در روستای یوکشایر در حومه انگلستان آغاز کرده بود. جالب اینجاست تا
پایان عمر هم آنجا ماند. چرا؟ بعد از اینکه هِرییِت کارش را آغاز کرد، متوجه شد
آنچه واقعاً در روستا در جریان است با آموختههایش از محیط استریل کالج دامپزشکی
گلاسکو، زمین تا آسمان فرق دارد.
او در ۵۰سالگی
تصمیم میگیرد خاطرات و تجربیاتش را از دهها
سال درمان و مواجهه با حیوانات و صاحبانشان، با تیزبینی، قدرت روایتگری،
طنز، شفقت و عشق خارقالعادهاش
همراه با توصیفاتی دقیق از احساسات خودش و کشاورزان سالهای
دهه ۱۹۳۰، در
پنج جلد برای جهانیان روایت کند.
هريیت در اعماق زمستان برای ملاقات بیمارانش به
دورافتادهترین
نقاط روستایی سفر میکند تا حیواناتی بدحال را معالجه کند. در عین حال با صاحبانی
نامهربان ملاقات دارد یا در مقطعی دیگر تلاشی سخت و طاقتفرسا دارد برای به دنیا
آوردن یک گوساله. همین؟! نه واقعا! او در این مسیر متوجه میشود
که دامپزشکی چه تنوع شگفتانگیز
و چالشهای
عجیبی دارد.
برخی از ملاقاتهایش
نیز به نحوی دیگر دشوار است؛ مانند مواجهه با مردی که تمام امید و همدمش، سگی
بسیار پیر و بیمار است. به هر حال این حیوان قرار است بمیرد و دامپزشک ما باید با
چنین مردی چه کند؟ آنهم زمانیکه به هر حال مرگ محتوم سگ بهزودی از راه میرسد.
برخی دیگر از روایتهای
کتاب هم سرگرمکنندهاند؛
مثل ملاقاتهای
دورهای
او با «تریکی»، سگی نازپرورده و پرخور که برای خودش لوازمالتحریر
و تفریحات و مهمانیهای
ویژه دارد. برخی روایتها
هم الهامبخشاند؛
مثل کشاورزان فقیری که درآمدشان را جمع میکنند تا بتوانند از حیواناتی که برایشان
کار میکنند مراقبت کنند.
هِرییِت طی این سالها با هلن ازدواج میکند،
به خدمت سربازی در نیروی هوایی ارتش بریتانیا میرود،
صاحب دو فرزند به نامهای
جیم و رزی میشود
و همچنان که فرزندانش در حال رشد و نمو هستند، در دهه ۱۹۸۰ به روسیه و استانبول سفر میکند؛
این بار حکایات تکاندهندهتری
از ملاقاتش با حیوانات برایمان دارد…
هريیت در قسمتهای
پایانی این اتوبیوگرافی با شیفتگی و محبت بیپایانش نسبت به حیوانات، به بیان
پیشرفتهای چشمگیر پزشکی در درمان حیوانات و تأثیراتی که جنگ جهانی دوم روی خود او
گذاشته میپردازد. راوی این اتفاقات در کتابش در واقع به این دلیل دوستداشتنی است
که از زندگی لذت میبرد،
آن را با ذوقی سرشار در آغوش میگیرد و دربارهاش مینویسد.
جالب است بدانید تا به حال بیش از ۸۰میلیون نسخه از خاطرات جیمز هِرییِت،
در سراسر جهان به فروش رفته و همچنان طرفدارانی پروپاقرص دارد. از کتابهای او یک
مجموعه تلويزیونی بهنام «ماجراهای یک دامپزشک جوان» تولید و پخش شده. بهعلاوه در سال ۱۹۷۹، نشان امپراطوری بریتانیا را
به او دادند. شما هم اگر حیوانات را دوست دارید، به نثر روان و سرشار از طنز و
درام علاقهمندید و میخواهید شادمانی زندگی یک دامپزشک عاشق را درک کنید، «سربهسر
دامپزشک نگذار»، کتابی برای شماست.