حکیم مهر- محسن
طاهرمیرزایی:
«دکتر بهادر باقری» از جمله دامپزشکانی است که در یک مقطع زمانی خاص توانستند تخصص
فارماکولوژی انسانی بخوانند. وی که در حال خاضر دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی سمنان است، به حکیم
مهر میگوید: «من هم شانس خود را امتحان
کردم و با وجود اینکه خیلیها میگفتند امکان ندارد و سخت است و بیشتر مباحث مربوط
به داروسازها و پزشکان است، اما همان سال اول در دانشکده داروسازی تبریز قبول شدم.
نکته جالب اینکه از آن چهار نفری که ما آن سال در دانشکده داروسازی تبریز قبول شدیم،
سه نفر دامپزشک و یک نفر داروساز بودیم.»
وی در گفتوگو با
حکیم مهر معتقد است آنچه امروز آموزش
فارماکولوژی را دچار مشکل کرده، افت شدید ورودی دورههای PhD فارماکولوژی است: «زمانی دانشکده داروسازی
تبریز بهعنوان دومین دانشکده داروسازی باسابقه کشور یا اصفهان و تهران پر از
دانشجویان PhD فارماکولوژی بود. اما الان مدتهاست که تبریز
دانشجوی PhD ندارد یا حداکثر یک نفر دارد. اصفهان ندارد
و در مشهد و اهواز خیلی کم شده است.»
از نظر دکتر باقری،
پیشبینی میشود که ما در آینده نه چندان دور با مشکل جدیدی در آموزش فارماکولوژی
مواجه میشویم: «شاید یکی از مشکلاتی که در این میان برای فارماکولوژی اتفاق
افتاد، این بود که ارتباط بین انجمن با بورد فارماکولوژی مقداری ضعیف بود و این سیگنالها
در زمان خوب مخابره نشد و نتیجه شد اینکه الان در سطح کشور تمام دانشکدههای
داروسازی با کمبود فارماکولوژیست مواجه هستند.»
حکیم مهر: آقای
دکتر، ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟
بنده ورودی سال ۸۰ دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد
گرمسار هستم. آن زمان دو ورودی در ماههای مهر و بهمن داشتیم که من ورودی مهر
بودم. یک جمع حدود ۵۰
نفره بودیم و دانشکده گرمسار هم آن زمان وضعیت کمی متفاوتتری نسبت به امروز داشت
و اکثر اساتید آن از دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران میآمدند و برخلاف خیلی از
دانشکدههای دیگر، روز اصلی فعالیت آن پنجشنبهها و جمعهها بود. مثلا ما شنبهها
و یکشنبهها معمولا کلاس نداشتیم و پنجشنبهها و جمعهها اوج کلاسهایمان بود.
حکیم مهر: آیا از
ابتدا به دامپزشکی علاقهمند بودید؟
در سال اول یا حداقل در دو سال اول علاقه زیادی
به دامپزشکی نداشتم و برنامه اصلی من بیشتر این بود که پزشکی بخوانم اما نشد و به
ناچار به دامپزشکی آمدم. هرچه گذشت بیشتر درگیر کار شده و بیشتر با دروس آشنا شدم
که اتفاقا زیباییها و سختیهای خود را دارد و در طول مسیر به این رشته علاقهمند
شدم. گاهی که به نمرات نگاهی میاندازم، میبینم که نمرات سال سه و چهار من با
نمرات سال یک و دو زمین تا آسمان فاصله دارد. البته همه دروس را سر وقت گذراندم و
پاس کردم تا اینکه در مهر ۸۶
دفاع کردم و از دانشکده دامپزشکی گرمسار فارغالتحصیل شدم.
حکیم مهر: برای
دوره تخصص چه کردید؟
همان سال و شاید
با فاصله چند ماه وارد دوره تخصص شدم. در واقع مهر ۸۶ دفاع کردم و آذر همان سال وارد دوره PhD فارماکولوژی پزشکی شدم. آن زمان فارغالتحصیلان
دامپزشکی میتوانستند وارد دوره PhD فارماکولوژی (وزارت بهداشت) شوند. من هم
شانس خود را امتحان کردم و با وجود اینکه خیلیها میگفتند امکان ندارد و سخت است
و بیشتر مباحث مربوط به داروسازها و پزشکان است، اما من همان سال اول در دانشکده
داروسازی تبریز قبول شدم و یادم است که از هفته آخر بهمن ۸۶ رسما کلاسهای ما شروع شد.
نکته جالب اینکه از آن چهار نفری که ما آن سال
در دانشکده داروسازی تبریز قبول شدیم، سه نفر دامپزشک و یک نفر داروساز بودیم.
حدود شش سال هم دوره PhD من طول کشید. بهمن ۹۲ دفاع کردم و از ابتدای سال ۹۳ به عنوان استادیار در دانشکده پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی سمنان مشغول به کار شدم. امروز مدت ۱۰ سال است که در دانشگاه علوم پزشکی
سمنان هستم و اخیرا دانشکده داروسازی آن راهاندازی شده و گروه فارماکولوژی از
دانشکده پزشکی به دانشکده داروسازی منتقل شده است. در حال حاضر ما مشغول آموزش
فارماکولوژی به دانشجویان پزشکی، داروسازی، دندانپزشکی و مابقی رشتههای پزشکی
مقاطع کارشناسی ارشد و کارشناسی هستیم.
در سال ١٣٩٦ نیز به عنوان محقق مهمان در دانشگاه بريتيش كلمبيا كانادا حضور داشتم و همچنين سال ١٤٠٠ دوره پسا دكتري (post doc) در مركز قلب دانشگاه زوريخ سوئيس پشت سر گذاشتم.
حکیم مهر: علت اینکه الان دامپزشکان اجازه ندارند که
فارماکولوژی انسانی بخوانند، چیست؟
واقعیت این است که من هیچ موقع متوجه نشدم که علت باز شدن این
قضیه چه و همچنین علت بسته شدن آن چه بود؟ فکر میکنم در یک مقطع ده ساله این
اتفاق افتاد و اینکه اصلا چه شد که بسته شد را نمیدانم. تا آنجا که من میدانم، این
قضیه چند جنبه دارد؛ طبیعی است که به دامپزشکان حساس هستند و دامپزشکانی که
فارماکولوژیست شدند و دورههای PhD
پزشکی را گذراندند، بدون تعصب عرض کنم که تمام آنها جذب دانشکده پزشکی یا داروسازی
شدند و در نهایت هیچکدام بیکار نماندند. گروه فارماکولوژی در بعضی دانشکدههای
پزشکی کشور، در دانشکده داروسازی و بعضی هم در دانشکده پزشکی مستقر شده است.
از سال ۹۲
بورد فارماکولوژی و تشکیلاتی که آن زمان در وزارتخانه مستقر
بودند، تصمیم گرفتند که ورودی دامپزشکی را ببندند. علت آن این بود که یک مقدار
توازن به هم خورده بود و طبق آن چیزی که من بعدها متوجه شدم، مثلا اگر سالی ۳۰ نفر پذیرش میشدند، تقریبا
معادل آن یا بیشتر، دامپزشکان قبول میشدند، چون واقعا سطح بالایی داشتند. همان
سال ۸۶ که
من قبول شدم، رتبه اول فارماکولوژی کشور یک دامپزشک بود و سال بعد و چند سال بعد
هم همینطور و همه ما در رقابت با داروسازان بودیم.
بنده به شخصه هیچ مشکلی در پذیرش دامپزشکان در رشته
فارماکولوژی ندیدم و واقعا نمیدانم که چرا این اتفاق افتاد، اما به یکباره گفتند
که دامپزشکان دیگر نمیتوانند PhD
فارماکولوژی قبول شوند.
حکیم مهر: تبعات این تصمیم چیست؟
نکتهای که الان یک مقدار آموزش فارماکولوژی را دچار مشکل
کرده این است که در این چند سال اخیر، ورودی دورههای PhD فارماکولوژی به شدت افت پیدا کرده است. زمانی دانشکده داروسازی
تبریز بهعنوان دومین دانشکده داروسازی باسابقه کشور یا اصفهان و تهران پر از
دانشچویان PhD فارماکولوژی بود، اما الان مدتهاست که تبریز
دانشجوی PhD ندارد یا حداکثر یک نفر دارد. اصفهان ندارد
و در مشهد و اهواز خیلی کم شده است. در طول سال چند نفر بیشتر قبول نمیشوند یا
کمتر از ظرفیتی که وزارتخانه میخواهد، قبول میشوند و مثلا در دانشکده داروسازی
تهران یا شهید بهشتی دوره را میگذرانند
و فارغالتحصیل میشوند.
لذا پیشبینی میشود که فارغ از این بحثها، ما در آینده نه
چندان دور با مشکل جدیدی در آموزش فارماکولوژی مواجه میشویم. شاید علت اصلی این
قضیه این باشد که الان ۱۰ سال
است که ورودی برای فارغالتحصیلان دامپزشکی بسته است، در صورتی که برای خیلی از
رشتههای علوم پایه پزشکی هنوز باز است، اما به نظر من این تصمیم برای فارماکولوژی
کار اشتباهی بوده است که آن زمان تصویب کردند و هنوز هم روی آن ماندند. شاید روزی
دوستان به این جمعبندی برسند که دوباره بازگشایی اتفاق بیفتد و بتوانند برای
آموزش فارماکولوژی در کل کشور از حضور دامپزشکان استفاده کنند.
حکیم مهر: به نظر شما چطور میتوانیم از اینکه این اتفاق برای
سایر رشتههای علوم پایه پزشکی نیفتد، پیشگیری کنیم؟ چون فکر میکنم حدود ۳۰ رشته هستند که چنین شرایطی
دارند.
من فکر میکنم تشکیلاتی که میتوانند در این خصوص کمک خیلی زیادی
بکنند، انجمنهای علمی هستند. چون ما تقریبا برای همه رشتههای علوم پایه پزشکی
انجمن علمی داریم و اگر انجمن بتواند ارتباط مستقیمی با بورد داشته باشد، کمک بزرگی
است. فلسفه انجمنهای علمی، پیگیری امور صنفی و علمی فارغالتحصیلان آن رشته است.
وقتی یک انجمن بتواند به خوبی درخصوص ماهیت رشته و کمبودها و برتریهای آن بگوید و
ارتباط مستقیم و بدون واسطه با بورد آن رشته داشته باشد، خیلی میتوانند همدیگر را
تقویت کنند.
شاید یکی از مشکلاتی که در این میان برای فارماکولوژی اتفاق
افتاد، این بود که ارتباط بین انجمن با بورد فارماکولوژی یک مقدار ضعیف بود و این
سیگنالها در زمان خوب مخابره نشد و نتیجه شد اینکه الان در سطح کشور تمام دانشکدههای
داروسازی با کمبود فارماکولوژیست مواجه هستند.
حکیم مهر: راهکار چیست؟
من فکر میکنم که راهکار مناسب برای پیشگیری این است که اولا
خود دامپزشکان از طریق انجمنهای علمی پیگیر حقوق خود باشند. انجمن هیچ سازوکار پیچیدهای
ندارد و آن اشخاص کاملا در دسترس هستند و میتوانند مراجعه کنند، به شرطی که انجمن
فعال و پویایی باشد و حداقل از میان اعضای هیات مدیره حداقل دو سه نفر عضو بورد هم
باشند که در آنجا لابیهای منطقی شکل بگیرد و بتوانند از حقوق خود دفاع کنند. اگر
ما در تمام رشتههای علوم پایه پزشکی از جمله فارماکولوژی فارغالتحصیلان
دامپزشکی را هم مشارکت بدهیم، هیچ اتفاق بدی نمیافتد، کمااینکه اگر دوستانی که آن
زمان پایهگذار این جدایی بودند، همین امروز بدون تعصب یک آنالیز انجام دهند و تحلیل
کنند، به نتایج دیگری میرسند. مثلا ۲۰ یا
۳۰ نفر فارماکولوژیست را که پایه
دامپزشکی داشتند با تعداد مشابهی که پایه پزشکی یا داروسازی داشتند، با هم مقایسه کنند
تا خودشان به یک جمعبندی برسند.
این نکته را هم باید در نظر گرفت که ۱۰۰ درصد افرادی که دامپزشک بودند
و رشته فارماکولوژی قبول شدند، سهمیه آزاد داشتند و لذا بدون اینکه جای کسی را
اشغال کنند، وارد سیستم آموزش عالی شدند اما متاسفانه بعدها که خواستند فارغالتحصیل
شوند، دیدند که فلان دانشگاه اعلام میکند که ما پایه دامپزشکی نمیخواهیم. این یک
مقدار ناجوانمردانه است که سیستمی اجازه میدهد دانشجویان ورود کنند و بعد که فارغالتحصیل
میشوند، میگوید بسته است و شما نمیتوانید جذب شوید. این فرد در ادامه دوباره میخواهد
به دامپزشکی برگردد و دانشکده هم مدعی میشود که چون شما رفتید و PhD پزشکی خواندید، نمیتوانید در دانشکده دامپزشکی مشغول به کار شوید.
در نهایت جوانی که کلی برای او هزینه شده و در دانشگاه خوب آموزش رایگان گرفته و
درس خوانده، عملا از کار بیکار میشود.
حکیم مهر: فکر میکنید اصلیترین عامل موفقیت خودتان چه بوده
است؟ آیا توصیهای برای دانشجویان جوان دارید؟
شاید خیلی نتوانیم اسم آن را موفقیت بگذاریم و در واقع دیگران
باید نمره دهند، اما حداقل برای دانشجویانی که تازه وارد رشتههای PhD
یا خود دامپزشکی میشوند، پیگیری مهمترین قضیه است. اینکه انسان
نسبت به محیط اطراف خود آگاه و حساس باشد و علاوه بر دلمشغولیهای روزمره، نسبت
به درس خواندن که وظیفه اصلی هر دانشجویی در هر مقطع چه پزشکی، دامپزشکی، داروسازی
و چه در مقاطع تحصیلات تکمیلی است، همچنین به روز بودن و رجوع به منابع علمی، حساس
باشد.
علیرغم شرایط بد اقتصادی موجود، اما هنوز هم اگر فارغالتحصیلان
کارآمد باشند و برنامه داشته باشند که جذب دانشگاهها شوند، بدون شک این اتفاق برای
آنها خواهد افتاد. اما لازمه آن، این است که خودمان به خود بها دهیم و نگاه ما به
آینده باشد.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
برای همه دانشجویان و فارغالتحصیلان دامپزشکی آرزوی موفقیت
میکنم. خوشبختانه فکر میکنم که در این چند سال اخیر حداقل در زمینه پت یا دام
کوچک، اوضاع بهتر شده و کلینیکهای دامپزشکی گستردهتر شدند. همچنین بیمارستانهای
زیادی مخصوصا در شهرهای بزرگ داریم و امیدوارم فارماکولوژییستهایی که به کار بالینی
علاقه دارند یا آنهایی که به دنبال علوم پایه هستند، موفق و پیروز باشند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.