حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر ودود رضویلر» در سال ۱۳۲۳ در شهر تبریز متولد شد. وی در سال ۱۳۴۹ دکترای عمومی (DVM) خود را از دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال ۱۳۵۶ (۱۹۷۷) موفق به دریافت مدرک فوقلیسانس طب پیشگیری (MPDVM) در زمينه Food Safety از دانشگاه ایالتی دیویس کالیفرنیا گردید. در ادامه و در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) دکترای تخصصی (PhD) خود را در رشته میکروب شناسی از همین دانشگاه دریافت کرد و در طول تحصیلات عالیه خود در دانشگاه دیویس کالیفرنیا همزمان به تحقیق و تدریس در این دانشگاه پرداخت.
دکتر رضویلر در طول خدمات خود در دانشگاه به عنوان استاد نمونه دانشگاه تهران (۱۳۸۰)، پژوهشگر نمونه دانشگاه تهران (۱۳۸۲) و استاد برتر واحدهای علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد (۱۳۹۲) برگزیده شده است. یکی از کتابهای او تحت عنوان میکروبهای بیماریزا در مواد غذایی در سال ۱۳۷۹ از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب برجسته سال انتخاب شد.
وی در گفتوگو با حکیم مهر معتقد است که رشته دامپزشکی مسائل خاص خود را دارد و زحمت آن زیاد است. علم آن وسیع است اما از نظر اجتماعی جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. از نظر او تخصص بهداشت مواد غذایی در دانشکده دامپزشکی بخشی از کل دانشکده است و حمایت چندانی از آن نمیشود: «اصل کار روی کلینیک دامهای کوچک و بزرگ میچرخد و این طبیعی است، لذا اگر دانشجویان علاقهمند به کلینیک این رشته را انتخاب کنند، آینده آنها بهتر تامین میشود.»
حکیم مهر: آقای دکتر، متولد چه سالی و کجا هستید؟
بنده متولد 21 دی سال 1323 در تبریز هستم.
حکیم مهر: دوران کودکی شما چطور گذشت؟
دوران کودکی من در تبریز گذشت و تا کلاس هشتم دبیرستان در آنجا بودم. از کلاس هشتم به بعد به تهران آمدم و باقیمانده تحصیلات را در تهران ادامه دادم.
حکیم مهر: چه شد که به تهران آمدید؟
پدرم به واسطه ضرورتهای شغلی خیلی جلوتر از ما به تهران آمده بودند و کار ایشان در تهران بود. مدتی بعد برادرم آمد و بعد من آمدم. شخصی که از شهرستان به تهران میآید، مخصوصا اگر زبان متفاوتی هم داشته باشد، مشکلات زیادی را احساس خواهد کرد. اما من بالاخره از این مشکلات عبور کردم و کلاس نهم که تمام شد، مجوز ادامه تحصیل در هر سه رشته طبیعی، ادبی و ریاضی را به دست آوردم و رشته طبیعی را انتخاب کردم.
حکیم مهر: آیا از ابتدا شاگرد درسخوانی بودید؟
واقعیت این است که در دوران دبستان خیر. من در دوره دبستان وضعیت خوبی از لحاظ تحصیلی نداشتم. به هر حال مدرسه ما دور بود و سرمای هوا سختیهای زیادی را به وجود میآورد. مثلا در یک مورد یک درس را تجدید شده بودم که متاسفانه اصلا پیگیری نشد و باعث شد که آن پایه را تکرار کنم. این موارد من را از نظر ذهنی به این تصمیم رساند که سالهای عقب افتاده را جبران کنم و این باعث شد که من با تلاش فوقالعاده شخصی درحالی در کنکور قبول شدم که حتی یک کلاس تخصصی و کمکی نرفتم و امکانات آن را هم نداشتم.
حکیم مهر: چه سالی دیپلم گرفتید و چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
من دیپلم را در سال 1344 گرفتم. بعد از اخذ دیپلم، سه ماه فصل تابستان را روزی 15 ساعت کامل به طور خودکار مطالعه کردم و در نهایت توانستم در گروه پزشکی پذیرفته شوم اما نه در رشته پزشکی. با حق انتخاب در سه رشته دندانپزشکی، داروسازی و دامپزشکی، با مشورت از بزرگان فامیل رشته دامپزشکی را انتخاب کردم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟
سال 1344 بلافاصله پس از اخذ دیپلم وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شدم.
حکیم مهر: آیا از قبل به رشته دامپزشکی علاقه داشتید؟
واقعیت این است که شخصا اطلاع چندانی از این رشته نداشتم و با مشورت وارد این رشته شدم. هدف من صرفا پزشکی بود اما بعد از ورود به دانشکده دامپزشکی به آن علاقهمند شدم. گرچه بازخوردهای منفی از طرف بعضی از فارغالتحصیلان این رشته داده میشد.
حکیم مهر: فضای دانشکده دامپزشکی در آن روزها چه تفاوتی با امروز داشت؟
بسیار عالی بود و در واقع ورود به دانشکده از روزهای دلپذیر زندگی من بود. ارتباط با دوستان دانشکده و شرکت در کلاسها بسیار خوب و عالی بود.
حکیم مهر: آیا انگیزه دانشجویان قدیم دامپزشکی بیشتر بود یا کنونیها؟
فکر میکنم که انگیزه دانشجویان امروز بیشتر باشد چون رشته دامپزشکی با گذشت زمان خیلی بیشتر شناخته شده است.
حکیم مهر: چه سالی فارغالتحصیل شدید؟
در سال 49 فارغالتحصیل شدم که معادل سال 1970 بود.
حکیم مهر: بعد از آن چه کردید؟
بعد از آن جهت خدمت وظیفه به سپاه ترویج ملحق شده و محل خدمت من شهرستان صحنه از توابع کرمانشاه بود. حدود یک سال و نیم دوران سربازی را آنجا بودم. بلافاصله بعد از سربازی به عنوان رئیس دامپزشکی قصرشیرین استان کرمانشاه به صورت پیمانی استخدام شدم. جناب دکتر حکمتی خیلی علاقه داشتند من را پیش خود بیاورند و به عنوان مربی گروه درمانگاهی (جراحی) در کنار ایشان باشم. بعدها هم اتفاقات دیگری افتاد که مسیر زندگی من عوض شد.
حکیم مهر: چه اتفاقاتی؟ برای دوره تخصص چه کردید؟
بعد از اینکه دکتر حکمتی من را پیش خود آورد، من در حوزه دامهای بزرگ کار میکردم و متاسفانه مفصل شانه من در حین کار آسیب دید که هنوز هم بعد از حدود 50 سال آثار آن باقی است. به همین دلیل احساس کردم که دیگر نمیتوانم در آنجا ادامه دهم. خود آنها هم انگار این مساله را فهمیده بودند. آن زمان جناب دکتر نشاط رئیس دانشکده بود و گفت میخواهم شما را به یک دوره اپیدمیولوژی (MPVM) بفرستم، در صورتی که اپیدمیولوژی ارتباط چندانی با جراحی ندارد. من و آقای دکتر معین وزیری از گروه درمانگاهی در کنار هم کاندید این موضوع شدیم. رشتهای که من در داخل MPVM به آن علاقه داشتم، میکروبیولوژی و امنیت غذایی بود و کورسهای امنیت غذایی را در بخش public health به طور کامل گرفتم. چون میدانستم که دوباره نمیتوانم به کلینیک وارد شوم، بنابراین بعد از اینکه مستر آنجا را گرفتیم، به تهران برگشتیم.
در برگشت من برای تغییر دپارتمان مشکلات زیادی داشتم. مخصوصا این جریان را از طریق کلینیک خیلی آسان نگرفتند و نهایتا دکتر نشاط من را به حوزه بهداشت مواد غذایی فرستادند. در آنجا بعد از یکی دو ماه احساس کردم که به علت تغییر گروه اوضاع زیاد مناسب نیست و به بخش سمشناسی پیش استاد دکتر هاشمی تنکابنی رفتم و از زندهیاد دکتر هاشمی استفاده علمی زیادی کردم. بعد از آن به جای اینکه به حوزه بهداشت مواد غذایی برگردم، باز هم به علت نبود شرایط مناسب به ناچار به گروه بهداشت آبزیان ورود کردم. چون آنجا هم یک کورس داشت که مربوط به صنایع مواد غذایی آبزیان بود. احساس من این بود که گاهی نمیتوانم با محیط بجنگم. به هر حال مطالعاتی کردم و تخصصی دارم و در حوزه سمشناسی هم چیزی به من اضافه شد، لذا بهتر است به آنجا بروم.
در نهایت تدریس بهداشت صنایع و مواد غذایی دریایی و بخشی از درس بیولوژی را به عهده گرفتم تا اینکه انقلاب شد. بعد از انقلاب زندهیاد دکتر مخیر که ایشان هم در حوزه آبزیان بودند و در جریان مشکلات من قرار داشتند، به عنوان رئیس دانشکده من را به گروه بهداشت مواد غذایی انتقال داده و میکروبشناسی مواد غذایی را به عهده من گذاشتند. آن زمان روانشاد دکتر ملکی رئیس دانشگاه شده بودند و من در گروه بهداشت مواد غذایی جای ایشان را گرفتم.
حکیم مهر: از دوره تخصص خیلی زود گذشتید. لطفا جزئیات آن را بیشتر شرح دهید.
زمانی که در گروه فعالیت میکردم، احساس کردم برای اینکه بیشتر خود را جا بیندازم، احتیاج دارم که تحصیلات خود را در این زمینه گسترش دهم. طرحی نوشتم و از دپارتمانی که در زمان دوره اپیدمیولوژی با آنها کورس گذرانده بودم و دکتر کنستانتین جنی جورجی، تقاضای فرصت مطالعاتی کردم که خیلی سریع به من پذیرش دادند. آن زمان آقای دکتر مخیر رئیس دانشکده و دکتر صمدی یزدی هم رئیس دانشگاه بودند و هر دو با فرصت مطالعاتی من موافقت کردند؛ در نتیجه به آمریکا رفتم و در دوره فرصت مطالعاتی کلاسهای تخصصی بهداشت مواد غذایی که در آنجا تحت عنوان فود ساینس بود، از دپارتمان فود ساینس کورس میکروبشناسی گرفتم و مثل یک دانشجوی PhD همراه دانشجویان تخصصی تمام امتحانات کورس را انجام دادم و اتفاقا بالاترین نمره کلاس را گرفتم. روزی که رفتم تا نمره را از پروفسور Barrett بگیرم، ایشان با تبریک گفتند که خوشبختانه بالاترین نمره کلاس را گرفتی و من خیلی خوشحال شدم. از آنجا من در گروه فود ساینس شناخته شده و به این حوزه علاقهمند شدم. بعد از آن اتفاق ایشان همیشه علاقه داشتند که من را به دانشگاه ببرند اما با همه اصراری که بود، من به خاطر تعهد نه مادی بلکه قلبی و معرفتی که به دانشگاه خودمان داده بودم، در آنجا نماندم ولی برای ادامه تحصیلات در رشته میکروبیولوژی با بورسیهای که در اختیار من گذاشتند، فرصت مطالعاتی من تبدیل به PhD در دپارتمان میکروبیولوژی شد. این دپارتمان کاملا متفاوت از MPVM بود کوالیفیکیشنهای خاص علمی را میطلبید و ادامه تحصیل در آن دوران بسیار سخت و طاقتفرسا بود.
بلافاصله بعد از پایان دوره در حالی که دانشگاه خصوصا پروفسور Barrett طالب ماندن من به عنوان هیات علمی در دانشگاه دیویس بود، پایاننامه خود را در روز جمعه سابمیت و در روز شنبه بعد بلافاصله به سمت ایران حرکت کردم که مبادا با گذشت زمان وسوسه شوم و بمانم.
حکیم مهر: چه سالی ازدواج کردید؟
در سال 1360 و درست در زمان اوج انقلاب.
حکیم مهر: چند فرزند دارید؟
دو دختر دارم که هر دو دکتر هستند و PhD گرفتند و در کانادا زندگی میکنند. من صرفا برای ملاقات آنها به عنوان ویزیتور سفر میکنم و مقیم ایران هستم.
حکیم مهر: آیا تمایل داشتید که فرزندان شما هم دامپزشکی بخوانند و آنها را تشویق میکردید؟
آنها علاقه داشتند اما من اجازه نمیدادم.
حکیم مهر: چرا؟
رشته دامپزشکی مسائل خاص خود را دارد و زحمت آن زیاد است. علم آن وسیع است اما از نظر اجتماعی جایگاه واقعی خود را مخصوصا در آن زمان پیدا نکرده بود. البته الان هم پیدا نکرده ولی وضعیت بهتر از زمان ماست.
حکیم مهر: به عنوان حرف آخر چه توصیهای برای جوانان علاقهمند به دامپزشکی و حوزه بهداشت مواد غذایی دارید؟
بهداشت مواد غذایی هنوز جایگاه خاص خود را در داخل کشور پیدا نکرده است، چون در دانشکده دامپزشکی بخشی از کل دانشکده است و حمایت چندانی هم از آن نمیشود و اصل کار روی کلینیک دامهای کوچک و بزرگ میچرخد و این طبیعی است، لذا من فکر میکنم که اگر دانشجویان علاقهمند به کلینیک این رشته را انتخاب کنند، آینده آنها بهتر تامین میشود.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.