خلاصهای بر چگونگی برقراری سیستم اطلاعات جغرافیایی بیماریهای دامی
دکتر وحید عطارد
صادقانه بگویم خیالی نداشتم در این زمینه سخنی بگویم اما چون میبینم بحث مراقبت و سیستم آن بارها مطرح میشود و هر کس بر خیال خود کامنتی بر آن مینگارد، بر آن شدم خلاصه تاریخچه آن را به صورت کلی بیان کنم:
در سال 1371 که آقای دکتر رسولی مدیرکل اداره دامپزشکی استان فارس شدند، از شهرستان کوار برای بررسی و مراقبت بیماریها به مرکز استان منتقل شدم. شرح اقداماتی که در کوار طی 10 سال انجام گرفت، هنوز زبانزد همگان است و لازم به بازگویی ندارد که اگر حوصلهای بود که نیست، شاید روزی نگاشته شود. در مرکز استان اقدامات لازم در جهت تغییر فرمهای بررسی بیماری شروع شد و عملا به سازمان نیز منتقل گردید که بعضا مثل همیشه با مخالفت مدیران کل سازمانی و بعضی دیگر از دوستان روبرو شد اما باعث نگردید که این اقدام مسکوت گردد. بالاخره در اواخر سال 1374 که به سازمان منتقل شدم، توانستیم با همکاری دوستان روند ثبت گزارشات و فرمهای بررسی و مراقبت را تغییر و به استانها ابلاغ کنیم؛ البته حمایت بیدریغ اقای دکتر هاشمزاده هیچگاه از یاد نخواهد رفت.
در همین ایام آقای دکتر منتظری، از دیگر دوستان بازنشسته فعلی، از مخابرات که در آنجا مشغول کار بودند به دفتر بررسی بیماریهای سازمان منتقل و همکاریشان را با گروه شروع کردند. از جمله اقداماتی که به پیشنهاد ایشان شروع شد، طرح انتقال مخابراتی فرمهای بررسی و مراقبت بیماری بود که مورد استقبال قرار گرفت و از یاد نباید برد سعی و کوشش همکار بسیار ارجمندم آقای دکتر درودی که بسیار در این مهم کوشیدند (خدایشان بیامرزد و روحشان قرین رحمت).
یکی از موضوعاتی که به این مهم کمک فراوان کرد، در سال 1375 اینجانب برای شروع برنامه و راهاندازی رادیسکون (Radiscon) در کشور که برنامه بررسی و مراقبت بیماریهای دامی سازمان خواربار جهانی (FAO) بود، به ایتالیا سفر کردم که حاصل ان کارگاه اموزشی اپیدمیولوژی 15 روزه در شهر ترامو بود و مقرر گردید که سه دستگاه کامپیوتر پیشرفته آن زمان و متعلقات آن به کشور جهت اجرای پروژه اختصاص یابد و اینگونه شد و کامپیوترها از دفتر سازمان خواربار جهانی در کشور دریافت شد و این مقدمهای شد برای ادامه انتقال مخابراتی فرمها از استانها و در چند استان نیز شروع گردد (لاشه کامپیوترها هنوز موجود است).
در همین ایام سال 1376 برابر با 1977میلادی با موافقت سازمان با توجه به موافقتنامه همکاری دوجانبه سازمان دامپزشکی کشور و دامپزشکی فرانسه، اینجانب همراه با تعداد دیگری از همکاران برای گذراندن دورههای اموزشی راهی فرانسه شدیم. این دورهها شامل دو دوره طولانیمدت بود که منجر به دریافت مدرک میشد و بقیه دورهها تنها گواهی دریافت میکردند. یکی از دورههای بلندمدت اپیدمیولوژی بود و به اینجانب تعلق گرفت و به بقیه هم کاری ندارم که خود داستان دیگری دارد.
اما در همین ایام، دفتر بررسیهای سازمان از محل خود در خیابان انقلاب به سازمان منتقل میشود و آنچه که همکاران برای این پروژه انجام داده بودند، یکسره به فنا رفت و اثری از آن نماند؛ تنها موضوعی که از خود باقی گذاشت، بازدید آقای «دکتر بن جبارا» مدیر پروژه رادیسکون از دفتر بررسیهای سازمان دامپزشکی کشور بود که فرمهای بررسی و مراقبت بیماریها مورد توجهش قرار گرفت و با خود به عنوان نمونه به فائو برد و بد نیست بدانید که از آنها به نحو احسن برای برنامهریزیهایشان استفاده کردند و سیستم اولیهWahid سازمان جهانی بهداشت دام نیز از انها بهره گرفت. پروژه رادیسکون هم بعدها متحول شد و چون خارج از موضوع میباشد، به آن نخواهم پرداخت.
متعاقب بازگشت به کشور در سال 1380، موضوع بررسی و مراقبت بیماریها همچنان مانند قبل ادامه داشت. در همین سال موضوع دولت الکترونیک مطرح و پروژه تکفا به سازمان ارجاع گردید تا اگر طرحی در دست اقدام وجود داشته باشد، به مرحله اجرا گذاشته شود. نماینده سازمان در طرح آقای دکتر منتظری معرفی شده بودند و توسط ایشان موضوع به اینجانب منتقل و طرح سیستم اطلاعات جغرافیایی بیماریهای دامی به تکفا ارایه گردید و مورد موافقت قرار گرفت. اینجانب نامهای، که هماکنون توسط اینجانب نگهداری شده است، به اقای دکتر مطلبی رئیس محترم وقت سازمان نوشتم و تقاضای موافقت کردم که موافقت شد و دستخط ایشان ذیل نامه به اقای دکتر چرخکار موافقت را اعلام و دستور اجرای کامل آن را دادند. فکر نمیکنم در این نوشته امکان ارائه کلیه مکاتبات وجود داشته باشد، که به درازا میکشد، اما قرارداد موضوع جهت آندسته از همکاران که در جریان نیستند، جهت اطلاع آورده شده است و از جمله گزارشی که به آقای دکتر شمس مدیر کل محترم دفتر آمار و اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی با امضای اقای دکتر چرخکار معاون محترم وقت سازمان دامپزشکی ارسال گردیده است که توسط اینجانب تهیه میگردید:
مدیر کل محترم دفتر آمار و اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی
برادر ارجمند جناب آقای دکتر شمس
با سلام
محترما: در مورخه 13/12/82 طی جلسهای در سازمان دامپزشکی کشور که با حضور نماینده محترم آن دفتر آقای علیجانی و شرکت حاسب سیستم، آقای زلفعلی و مسئولین ذیربط سازمان تشکیل گردید، سیستم نرمافزاری بانک اطلاعات بیماریهای دامی و GIS، توسط شرکت مربوطه به منظور تحویل، معرفی شد که موارد زیر را به اطلاع میرساند:
1- با توجه به متن قرار داد فیمابین آن دفتر و شرکت حاسب سیستم، جمعآوری اطلاعات و آنالیز دادهها توسط نرمافزار به صورت آزمایشی مطلوب میباشد ولی با توجه به اینکه تایید قطعی سیستم نیازمند اجرای آن در سه سطح شهرستان و استان و مرکز و تایید کارآیی کامل سیستم میباشد لذا مقرر است که پس از اجرای برنامه به صورت پایلوت در یکی از استانها، در صورت مشاهده هر گونه اشکال، شرکت اقدام به رفع آن نماید.
2- در مورد مرحله 5 قرار داد (اجرای برنامههای GIS)، شرکت حاسب سیستم به منظور اجرای GIS از نرمافزار Map object استفاده نموده که نیازهای اولیه و ابتدایی سازمان را برطرف مینماید ولی با توجه به متن قرار داد، از آنجا که به دلیل کارایی مناسب و امکان توسعه سیستم نرمافزاری، نرم افزار ArcView مورد نظر میباشد (از نظر تهیه نمودارها و استفاده از قابلیتهای ArcView به منظور آنالیز آماری دادهها)، ضروری است امکان نمایش و پردازش دادهها در محیط ArcView فراهم گردد. همچنین کلیه خروجیهای سیستم از جمله نتایج آزمایشگاه قابلیت نمایش در محیط GIS را داشته باشد.
3- ضروری است مدیریت FTP در برنامه نرمافزاری در سطوح مختلف اعمال گردد.
4- همانطور که مستحضرید یکی از مهمترین خصلتهای سیستمها، پویایی آنهاست و در این ارتباط با توجه به اینکه این سیستم ضروری است سایر قسمتهای سازمان از جمله بیماریهای طیور، آبزیان و زنبور عسل را نیز شامل شود، خواهشمند است موضوع پروژه تکمیل و توسعه سیستم در سال آینده مد نظر قرار گیرد.
لذا با در نظر گرفتن موارد فوق، تحویل سیستم به طور موقت مورد تایید و بدیهی است پس از آزمایشات کامل که قطعا متعاقب گذشت دوره پشتیبانی میباشد، نسبت به تایید و تحویل قطعی اقدام خواهد شد.
دکتر سعید چرخکار
معاون بهداشتی و پیشگیری
رونوشت:
- ریاست محترم سازمان جهت استحضار.
- معاونت محترم اداری و پشتیبانی جهت استحضار.
- مدیر کل محترم دفتر برنامه و ارزیابی عملکرد جهت اطلاع.
این قرارداد و نامه را از آن جهت ارائه دادم تا خوانندگان به درستی متوجه کسانی که در جریان به ثمر رسیدن طرح بودند کاملا مشخص گردد. هزینه طرح نیز 18 میلیون تومان بود که مستقیما از طریق وزارتخانه پرداخت میشد و با اعلام انجام امور توسط اینجانب در اختیار شرکت قرار میگرفت.
در این زمان به دلیل نبودن بستر دادههای مناسب اپیدمیولوژیک، روند اجرای آن در استانها به کندی صورت میگرفت زیرا تمامی واحدهای اپیدمیولوژی باید برداشت میشدند. وجود آقای دکتر بختیاری در این زمان در دفتر بررسی و مراقبت بیماریهای دامی منجر به دریافت دو دستگاه GPS از وزارت جهاد کشاورزی گردید که به دلیل قدیمی بودن مورد استفاده قرار نگرفت ولی باعث شد تعداد 30 دستگاه توسط سازمان خریداری و در اختیار گذاشته شود که به هر استان برای برداشت نقاط دامداری تحویل گردید. از این به بعد موضوع آموزش کارکنان و جمعآوری اطلاعات در فایل اکسل و ارسال آن به سازمان برای ایجاد بستر دادههای لازم شروع گردید؛ کاری طاقتفرسا و زمانبر که باید به هر استان مراجعه میشد، آموزشهای لازم داده میشد، اطلاعات با پیگیریهای مکرر جمعآوری میگردید و بارها و بارها بازنگری میشدند تا اشتباهی صورت نگرفته باشد و بتوان در سیستم وارد نمود.
آقای دکتر بختیاری پس از چند ماه کوتاه به دلیل انتقال به اداره دامپزشکی تهران از همکاریشان محروم شدیم ولی با کمک و همکاری بسیار نزدیک و دلسوزانه دوستان و همکاران ارجمندم آقای دکتر ویشته و دکتر عبدالهی بعد از چند سال موفق به تکمیل آن شدیم که نزدیک به 80000 واحد با مشخصات برداشت شد و دهها بار دادهها بازنگری گردید که باید بگویم در یکی از موارد که محاسباتی انجام گرفت، نزدیک به 150 میلیون کاراکتر مورد بررسی مدام قرار گرفته بود. نمیخواهم بزرگنمایی کنم، اما کسانی که در جریان آن هستند، میتوانند شاهدی بر اقدامی بسیار چشمگیر باشند و الحق شرکت حاسب سیستم بارها و بارها به دلیل مشکلاتی که پیش میآمد، به درخواست من مجبور به ترمیم سیستم میگردید و در تمام این سالها همراه ما بود؛ یاد مهندس زلفیلی به خیر.
در سال 2005 پیشنهاد کشور فرانسه مبنی بر ورود به پروژه EuFMD مورد موافقت سازمان قرار گرفت و در سال 2006 از آنجا که اینجانب در سازمان برای مدت کوتاهی حضور نداشتم، آقای دکتر ویشته و دکتر عبدالهی برای حضور در کنفرانس این پروژه در یونان شرکت نمودند و گزارش از سیستم ارائه شد (چگونگی گزارش را میتوانید از اینترنت دریافت کنید) که مورد استقبال مسئولین پروژه قرار گرفت و موجب شد پس از برقراری پروژه که آنهم داستان خاص خود را دارد، مبالغی برای ارتقای سیستم و دفتر آن از طریق FAO در اختیار قرار گیرد که باز در این مختصر نمیتوان همه را بیان نمود. لازم به یادآوری است که اطلاعات مربوط به تب برفکی که توسط سیستم انجام گرفته است، در کنفرانسهای متعدد EuFMD به صورت سخنرانی ارائه گردیده است و در اینترنت قابل دستیابی است.
بالاخره در سال 2011 با درخواست خودم و به پیشنهاد آقای دکتر سلیمانی به دفتر قرنطینه و امور بینالملل منتقل و پس از شش ماه بیکاری و البته حسن همجواری با آقای دکتر میردامادی که بسیار مطلوب بود، به امر صدور مجوز برای ورود واردات گوشت و ماهی و غیره مشغول گردیدم. من که نزدیک به 27 سال زمان را به امر بررسی و مراقبت و تدریس اپیدمیولوژی و ایجاد تغییرات اصولی و اساسی برای بررسی و کنترل بیماریها گذرانده بودم و سودی نصیب من و هیچ کسی دیگری نشده بود، اینبار به دو ماموریت گوشت رفتم که برای تمدید قوا و بیرونرفت از فکر کنترل بیماریها که هیچگاه با این روشی که بوده و در پیش است، به هیچ کجا هم نخواهد رسید، بسیار لازم بود. سیستم هم از حالت فعال خارج، دفتر و وسایلش پراکنده و به قبرستان قرنطینه کمالآباد منتقل و منفعل باقی مانده است. اینجانب هم در سال 1395 با درخواست خودم به دلیل مشکلات شخصی بازنشسته گردیدم و از آنهمه بیبرنامگی سازمانی نجات یافتم.
چند دلیل عدم پیشرفت سیستم را هم بد نیست بدانیم:
- مدیران کل مانند همیشه حرف آخر را میزنند. در این مورد هم بجز چند نفر محدود، دیگران علاقهای به انجام نداشتند، چون فکر میکردند اقدامات سازمان و بخصوص تصمیمات مدیران زیر سؤال خواهد رفت و بدیهی بود که اینگونه میشد؛ چنانچه در یکی از گزارشات مشخص شد وضعیت واکسیناسیون با بیماری هماهنگی ندارد و و مثلا کنترل سل و بروسلوز دارای اشکالات اجرایی عدیده است که بیش از این نمیخواهم موشکافاتهتر بگویم.
- در یک مورد بگذارید این یکی را واضحتر بگویم، به دلیل مخالفتهای آقای دکتر بابایی و شکایتهای پی در پی من به آقای دکتر چرخکار، ایشان طی نامهای به دفتر مبارزه، که آن را هم نگهداری کردهام، نوشتند که دکتر وحید عطارد منبعد به طور مستقیم با ایشان همکاری و هماهنگی مینماید. خدا نگهدارشان باشد که باعث شدند سیستم تا این حد پیشرفت کند و من راحتتر کارم را ادامه دهم.
- برای کسانی که میگویند آموزش داده نشده، هر استان نمایندهای را برای ارتباط مستقیم و همکاری با سیستم و اجرای آن در استان معرفی کرده بودند. این افراد مرتبا مورد آموزش قرار میگرفتند که بهترین فرصت آن در پروژه EuFMD فراهم شده بود. نامبردگان به نحو احسن به سیستم مسلط و گزارشهای ماهیانه را با تفسیر به دفتر بررسیها میفرستادند. این گزارشات هماکنون موجود است. اما طبق معمول از هیچکدام استفاده بهینهای نشده و هیچکدام به کار گرفته نشدند و دیگران که آموزشی ندیده بودند، به جای آنها مشغول به کار شدند. کلاسهای آموزشی برگزار شده در تمام طول سازمان برای سیستم و اپیدمیولوژی و آمار در این مدت بیسابقه است.
- سالهای گذشته دفتر بررسی و مبارزه از یکدیگر مجزا بودند و دارای مدیرکل و معاونت مستقل از یکدیگر. دفتر مبارزه خیلی دلی به بررسی و مراقبت هرگز نبسته بود و فکر میکردند که زدن واکسن کافی است و نتیجهبخش که متاسفانه هنوز هم ادامه دارد. به همین دلیل همیشه در پی تهیه واکسن و زد و بندهای مرتبط با آن بودند. سعایت کسی را نمیکنم اما بد نیست بدانید، بالاخره با کوشش فراوان آقای دکتر درودی (خدایش بیامرزد) و انجام نمونهبرداری و تحلیل موضوع و هماهنگی با FAO در زمینه طاعون گاوی، مدارک لازم جهت ارائه به این سازمان و سازمان جهانی بهداشت دام برای اعلام عاری بودن از بیماری و توقف واکسیناسیون فراهم شد و مقرر شد در جلسهای با حضور همکاران سازمان و موسسه رازی و دانشکده دامپزشکی پیشنهاد قطع واکسیناسیون و اعلام عاری بودن از بیماری بررسی و نتیجهگیری شود. موسسه رازی مخالف بود؛ البته چون دیگر لازم نبود واکسن تولید کند و اساتید دانشکده بهخصوص از مهمترینشان هم مرتبا میفرمودند «اگر قطع شود، طاعون تمام دامها را از بین میبرد» و تایید بعضی همکاران سازمان. بالاخره از آنجا که آقای دکتر سیاری ریاست سازمان را بر عهده داشتند، مقرر شد که واکسیناسیون قطع و اسناد ارسال گردد. کاملا مشخص بود که بیماری در دنیا از بین رفته و تنها کشوری که ادامه واکسیناسیون میداد، ما بودیم. بنابراین با تصمیم دفتر مبنی بر قطع واکسیناسیون و انجام مراقبت، شر واکسیناسیون طاعون گاوی از سر دامداران کم شد، که البته همگی اتفاق کامل داشتند بالاخره شیوع خواهد یافت و سر اینجانب را ابتدا بر باد خواهد داد که چنین نشد. اکنون که دیگر دفاتر شکل واقعی خود را از دست دادهاند و چیزی از بررسی و مراقبت باقی نمانده است.
بالاخره شرح همه موضوعات به جزییات نیازمند نوشتن کتابی جامع است و دیگر از حوصله اینجانب خارج. نه علاقهای به وارد شدن به بحث خاصی دارم و نه اینکه نیازی به آن، و میدانم هرچه هم بنویسم نه کسی گوش میدهد و نه مورد علاقه کسی است که به دلیل طبیعت بشری آدمها از شنیدن حقایق واهمه دارند و ناخودآگاه در مقابل آن جبهه خواهند گرفت، ولی بد نیست بگویم «تایید و دفاع از نادانی جرمی بدتر از نادانی است». نه به ناحق صحبتی میکنم و نه به ناحق کسی را تایید. ضمنا هرگز به اهانت به کسی دهان نگشودهام. آقای دکتر مرادی خدایش بیامرزد دارای شایستگیهای لازم بودند و دکتر بابایی دارای شایستگیهای لازم نبودند و آمدنشان به مدیرکلی دفتر مبارزه صرفا برای این بود که با سمت مدیرکلی بازنشسته شوند. علاقهای به بیان علل عدم شایستگی ایشان ندارم و در فعل هم بیان آنها فایدهای ندارد.
در خاتمه چون امکان نامبردن از کلیه همکارانم در سازمان و استانها و شهرستانها وجود ندارد، تکتکشان را میشناسم و از همکاری بیدریغشان باز هم تشکر میکنم، هرچند که همیشه قدردان محبتها و همکاریهایشان هستم؛ یاد همگیشان بخیر.