حکیم مهر - اکوویژن به نقل از دانش نفت نوشت :
خود را آدم بسیار کوچکی از مجموعه عاشقان امام ره، رهبری و شهدا می داند با آنکه یک نفتی با ریشه است و سابقه ای روشن در نفت از خود به یادگار گذاشته، اما خود را شایسته لقب ژنرالی نمی داند.خود را یک روستایی زاده با بضاعت متوسط عنوان می کند و در هر شرایطی خدمت به نظام را یک اصل خدشه ناپذیر برای خویش می داند. آری! سخن از مهندس مسعود سلطانپور است.وی از رئیس فعلی کمیسیون انرژی مجلس به شدت ناراحت،گله مند و دلخور است چه اینکه معتقد است میر کاظمی در برخورد با مهندس زنگنه، در جریان برای اعتماد جانب انصاف را رعایت نکرده و در عوض به شدت سیاسی و حزبی عمل کرده است. مهندس سلطانپور معتقد است که اصولاً میرکاظمی نفتی نیست و چیزی از نفت نمی داند به همین خاطر به وی پیشنهاد می کند که به کمیسیون تخصصی مرتبط در مجلس عزیمت نماید تا بدینوسیله منشاء خدمت برای کشور باشد و در عوض فردی در راس کمیسیون انرژی قرار گیرد که جنس اش و تخصص اش نفت باشد. مهندس سلطانپور که در سوابق سیاسی اش عضویت موثر و مداوم در شورای مرزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی از تشکل های پرنفوذ جمهوری اسلامی دیده می شود، در حوزه صنعت نفت نیز از بنیان گذاران و بانیان اصلی صنعت فراساحل کشور محسوب می شود. تلاش های وی در عرصه دریا و فراساحل موجب گشت که این صنعت راهبردی در کشورمان با نام شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران بومی و نهادینه شود.
وی در مورد قرارداد کرسنت هم معتقد است: کرسنت، مانند هر قراردادی یک قرارداد است. ممکن است اشکالاتی هم به آن وارد باشد به خاطر طول کشیدن آن اما حتما هم فوایدی برای کشور دارد. با مهندس سلطان پور در دفتر کارش در نبش خیابان طالقانی حافظ هم کلام شدیم در صبح روز 29 مردادماه 92. خواندن این مصاحبه را به خوانندگان عزیز توصیه می کنیم.
در یک ماراتن سخت و پیچیده، مهندس زنگنه موفق شد از پیچ تند بهارستان سربلندانه عبور کند. این عبور موفق و رای اعتماد قاطبه مجلس به ایشان بر اساس شواهد، بر خلاف خواست و نظر رئیس کمیسیون انرژی مجلس صورت گرفت، این رای تاریخی و منجصر به فرد را چگونه ارزیابی می کنید؟
در مورد رای آقای مهندس زنگنه بایستی گفت که بالاخره با یک کشاکش زیاد که به نظر من متاسفانه مولود دسیسه های غیر حرفه ای بود،ایشان موفق به کسب رای اعتماد شد.با کمال تاسف برخی فضای مجلس را مشوش کردند و در مجلس باعث تشویش شدند وگرنه اگر این کارشکنی ها نبود اعتقاد من این است که رای آقای زنگنه به راحتی بالای 200 رای از مجلس محترم است. یقین دارم با آغاز به کار وزارت آقای زنگنه بسیاری از نمایندگان محترم که بر اساس یک سری باورهای صادقانه و تنها با اشتباه در تشخیص به آقای زنگنه رای منفی دادند به جمع پشتیبانان ایشان در سنگر مقدم نفت بین جبهه جمهوری اسلامی و بنیان گذاران و حامیان تحریم بپیوندند و این سنگر را تقویت کنند.در مورد جناب آقای میرکاظمی بایستی بگوییم که عنوان رئیس کمیسیون انرژی را با خود یدک می کشند باعث تعجب و حیرت من است که در مجلس حرفه ای با این سطح تخصص بالا حتماً باید هر مسوولیتی متناسب و متجانس با حوزه کاری هر فردی باشد. به نظر من ایشان از دو جنبه فاقد این تناسب و ویژگی هاست. اول اینکه سابقه کار ایشان در خصوص موارد لجستیکی و خرید مواد غذایی است! که البته در نوع خود کار بسیار مهمی است و حتماً بایستی به ایشان کمک کنیم که به حوزه تخصصی خویش بازگردد. دوم اینکه ایشان به شدت سیاسی است به همین خاطر از نمایندگان محترم مجلس انتظار داریم که پدیده مبارکی که با انتخابات یازدهم ریاست جمهوری شروع شده و طلیعه همکاری مؤثر بین قوه مجریه و مقننه که در تمام جنبه ها هم متوقع و متصور است اجرا شود و اجازه ندهند در حوزه های تخصصی گروه های سیاسی که با رد صلاحیت کاندید ایشان عملاً از صحنه سیاسی کشور حذف شده اند و تعدادی از نمایندگان شان که در مجلس حضور دارند از طریق نماینده اشان در کمیسیون انرژی مجلس بخواهند ابزار منازعات سیاسی را ادامه دهند. به اعتقاد من ریاست محترم مجلس و اعضای محترم کمیسیون انرژی حتماً باید مدیریت کنند که کمیسیون انرژی حتماً باید کمیسیون انرژی با دغدغه ها و رویکردهای حرفه ای تثبیت و تعریف شود و کارش را ادامه دهد. مطلقاً نباید این کمیسیون ظرفیتی در اختیار یک گروه سیاسی و برای تسویه حساب ها و عقده گشایی های سیاسی باشد. نمی خواهیم بگوییم الان هست اما باید حتماً مراقبت شود و انتظار از نمایندگان متخصص، غیور و خوش سابقه مرتبط با نفت در کمیسیون انرژی این است که مراقب افکار سیاسی آقایان باشند. در وهله بعدی از آقای میر کاظمی هم انتظار داریم که در درجه اول شکست خود را در انتخابات به عنوان گروه جبهه پایداری بپذیرند چرا که عملاً مرتبط با گروه انحرافی است چون ایشان حتماً از مرتبطین نزدیک جناب آقای مشایی بودند و حتماً باید به خطی که داشتند وفادار بمانند و در شرایط و تطورات سیاسی نباید خط عوض کنند.در همین حال، ایشان بپذیرد و اجازه دهد که وزیر نفت جناب آقای زنگنه که مورد اقبال و احترام بزرگان نظام و وثوق و اعتماد همه بخشهای صنعت نفت در جامعه بزرگ نفت و همه متخصصان و خبرگان نفتی است، کارش را انجام دهد و از این چالش هایی که در دوره وزارت ایشان میرکاظمی در صنعت نفت ایجاد شده است، بتواند این کشتی به گل نشسته نفت را راه بیاندازد و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم و حتی بهبود وضعیت سیاسی کشور و شکستن حلقه تحریم ها در بخش مهم نفت سامان پیدا کند.به هر حال جمع بندی من این است که رای آقای زنگنه در معدل کمی و کیفی بالاترین رای کابینه است. چون با تمام احترام به وزرایی که رای بالایی آوردند اما حوزه کاری آنها حوزه چالشی نبوده است بنابراین رای آقای زنگنه یک نشانه بوده و رای آوری ایشان رای آوردن گفتمان تدبیر و امید بوده است چون به باور من باقی وزرا نماد این گفتمان نبودند. رای آقای زنگنه به عنوان یک جهادگر با سابقه 35 سال، سرباز امام و یار رهبری معنی خاصی داشته است. درست است که رای ایشان 166 رای موافق بوده است اما من اینگونه تعبیر می کنم که ایشان از یک «دره خونین» گذشت و وزیر شد. مابقی وزرا اصلاً معارضی نداشتند. حتی یک تیر مشقی هم برای آنها شلیک نشد. به همین دلیل به اعتقاد من رای آقای زنگنه رای بسیار معنی داری است. امیدوارم به جز آن تعداد از نمایندگانی که از نظر سیاسی شکست خورده اند، فکر می کنم رای آقای زنگنه ظرف6 ماه تا یک سال آینده به بالای 250 رای خواهد رسید و با روشن شدن حقایق برای نمایندگان صادق و اهل تکلیفی که به تشخیص شان به آقای زنگنه رای ندادند و تحت تاثیر تبلیغ این گروه سیاسی امر برای آنها مشتبه شد، وقتی موضوعات و حقایق روشن شد این نمایندگان صادق اند و اطمینان دارم که از آرایی که به مهندس زنگنه داده نشد حدود 100 رای با آقای زنگنه همراه خواهند شد و به آقای زنگنه کمک خواهند کرد و رای ایشان جزو آرای بالای مجلسیان خواهد بود و من به این موضوع بسیار امیدوارم و به عنوان یک کارشناس در نفت از مجلس انتظار دارم به مهم ترین بخش اقتصادی که سر خط درگیری با غرب است کمک کنند با فرض اینکه نفت یک مقوله کاملاً بالادستی و حاکمیتی است. نفت در تمام شئون اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی ما هم موثر است و هم متاثر که امیدوارم با حضور جناب مهندس زنگنه و کمک دیگران با هر طرز فکر و گرایش سیاسی و آنهایی که دل در گرو آرمان های امام؛ نظام و رهبری دارند ایشان توفیق داشته باشند و غیر از اینکه نفت را سامان می دهد بر سایر مسایل کشور نیز اثر مثبت داشته باشد. متاسفانه در راس کمیسیون انرژی فردی قرار گرفته که توانایی و تجربه لازم را ندارد. آقای میر کاظمی به شدت سیاسی، است. در دوره کوتاه صدارت ایشان در نفت وی تنها وزیری است که وقتی از نفت رفت باغبان های ساختمان وزارت نفت و نیروهای خدماتی وزارت نفت شیرینی توزیع کردند و این هنر بسیار بزرگی از سوی این وزیر بوده است! او اهل برخوردهای تند و خشن است و به دلیل همین برخوردها و صفات ایشان او از حداقل آموزش ها در دوره حضور در نفت محروم شد. ایشان راجع به نفت متاسفانه هیچ چیزی نمی دانند. ایشان هیچ تناسبی با نفت ندارد. برخوردهای عصبی، فضاسازی های سیاسی و انتصاب های جناحی از آن جمله است. ایشان در وزارت بازرگانی هم کفایت نداشت چون وزارت بازرگانی در دوره ایشان به وزارت واردات تبدیل شد.
به طور نمونه چه نوع وارداتی؟
سنگ قبر! در دوره صدارت ایشان سنگ قبر امواتمان سنگ قبر چینی و برزیلی شد! برای یک نمونه فقط ذکر می کنم. در دوره مشعشع وزارت کاری ایشان شرکت پارس الکتریک با 4600 مهندس، تکنسین و کارگر و ظرفیت تولید 75 درصد مصنوعات صوتی تصویری کشور کاملاً ورشکست شد و در حال حاضر فقط 40 نفر نگهبان دارد. هم اکنون از سر خیابان جمهوری تا امین حضور تمام لوازم صوتی تصویری لوازم خانگی و ... خارجی است چرا که در دوره وزارت ایشان در بازرگانی واردات در راس قرار داشت و همه درآمدهای نفتی صرف واردات شد، رانت های وارداتی در آن دوره داده شد و ....
بنابراین حضور ایشان در راس کمیسیون انرژی مجلس با این سابقه حتماً خوب نمی تواند باشد. ایشان یک آدمی بود که کارش روش ها و انبار داری بود و در رده 78 سازمان اتکا و بخش لجستیک بود.وی در مناسبات سیاسی که با دفتر احمدی نژاد داشت رشد کرد وگرنه سطح ایشان اصلاً این نبود. به نظر من در نفت از ابتدا تا آخر وزارت چیزی متوجه نشد الان هم از نفت چیزی نمی داند و هر وقت با ایشان حرف می زنید ایشان با پرخاش، تندی، توهین و تحقیر و ... برخورد می کند به همین دلیل به نظر من ادامه حضور ایشان در کمیسیون انرژی به صلاح مجلس نیست.
جناب مهندس سلطان پور، در هفته گذشته آقای میر کاظمی دوباره به دفاع از عملکرد خود در توقف سوآپ نفت پرداخت، نظر شما چیست؟
من معتقدم که ایشان اهلیت فنی در این خصوص ندارد و دچار اشتباه فاحشی در توقف سوآپ نفت شده است و عملکرد وی موجب شد که به کشور خسارت سنگینی وارد شود. دستور توقف سوآپ نفت موجب گردید که 500 میلیون دلار زیرساختهای سوآپ هم اکنون بلااستفاده باقی مانده است علاوه بر آن توقف یک طرفه سوآپ موجب بی اعتبار شدن صنعت نفت کشورمان در نزد طرف های خارجی مقابلمان شده است و کار حتی به جایی رسیده که از صنعت نفت کشورمان شکایت کرده اند. متاسفانه ایشان چون آشنایی با صنعت نفت ندارد و مشاوره درستی هم به او نمی دهند متوجه نیست که چه زیانهایی را بر کشور وارد آورده است. به نظر من ورود دستگاه های نظارتی بر موضوع سوآپ و رسیدگی آنان به پرونده سوآپ نفت موضوع را کاملاً مشخص و شفاف خواهد کرد و معلوم خواهد شد که چه کسی در سوآپ نفت مقصر است، طرفداران سوآپ یا مخالفان آن.
در بخشی از اظهاراتتان به انتصاب های ایشان اشاره کردید. واقعاً انتصاب های ایشان چقدر به نفت ضربه زد؟
ببینید! انتصاب های ایشان عمدتاً سیاسی بود. ایشان در دولت دهم با برنامه به نفت آمد و یک دستورالعمل با خود داشت همان دستورالعملی که وزرای قبلی احمدی نژاد حاضر نشدند به آن عمل کنند و آن را اجرا کنند. ایشان این دستور العمل را برای اجرا پذیرفت که عمل کند. ماموریت وی لایه برداری عمیق مدیریتی در نفت بود. حاصل این ماموریت این شد که امروز در طبقات 1314 و 15 وزارت نفت هیچ مدیر ارشد نفتی وجود ندارد که این اتفاق فقط در دوره ایشان حادث شد. نه قبل و نه بعد از وی این اتفاق نیفتاد. شرط انتصاب در نفت هم حضور در ستادهای آقای احمدی نژاد بود نه تخصص. به دلیل اینکه در نفت نیرویی به آن صورت و با آن ویژگی ها پیدا نمی شد ایشان از تمام دستگاههای مرتبط و نامرتبط نیروی انسانی به نفت آورد.به طور مثال ایشان از وزارت بازرگانی یک دامپزشک آورد به نفت. تمام سوابق غیر مرتبط این دامپزشک محترم که شخص بسیار محترمی هم هست را دستور ترتیب برابری دادند و تمام سوابق غیر مرتبط وی را با بالاترین درجه ارزیابی کردند و ایشان یک ماهه شد مدیر برجسته نفت. بنابراین انتصاب های ایشان کاملاً سیاسی بود. از وزارت بازرگانی، شهرداری، از گردشگری، دانشکده ادبیات، از مجموعه لجستیک و انبارها و .... نکته تاسف بار اینکه برای اولین بار در دوره ایشان متوسط سطح تحصیلات هیات مدیره شرکت های اصلی نفت به زیر لیسانس کاهش پیدا کرد یعنی ما الان دیپلمه و فوق دیپلم در هیات مدیره شرکتهای اصلی نفت داریم! البته بایستی بگویم که آقای مهندس قاسمی خیلی تلاش کردند که این انتصاب ها را اصلاح کند اما خوب ایشان نیز از طرف دولت تحت فشار بود اما خیلی از انتصاب های ایشان فضای نفت را تا حدود زیادی تلطیف کرد. به بیان دیگر توهین و تحقیر صنفی که از زمان آقای میر کاظمی به نفت وارد شده بود، در زمان آقای قاسمی تا حدود زیادی مرتفع گردید. سیستم های تهدید، دوربین گذاشتن و شنود گذاشتن در اتاق تمام مدیران از عوارض آن دوره است، متاسفانه مدیر حراست غیر نفتی بود، مدیر روابط عمومی غیر نفتی بود و....
به هر حال امیدوارم با حضور زنگنه، صنعت پیچیده نفت توسط خود نفتی ها اداره شود. نفتی ها در دوره آقایان هویت صنعتی شان لگد مال شد.البته من اعتقاد ندارم که نفتی ها کارهای لجستیکی که میرکاظمی انجام داده بتوانند انجام بدهند. هرکس، باید سرجای خود باشد. شغل قصابی شغل بسیار محترمی است. جراحی هم یک شغل است نمی شود قصاب را در اتاق عمل جراحی آورد و به او بگوییم جراحی قلب باز انجام بده! تناسب در دوره میر کا ظمی همین گونه بود یعنی قصاب ها عمل جراحی قلب باز انجام دادند. آدم ها به جای اینکه بروند خانه، رفتند سردخانه!
با مواردی که بر شمردید، گویی مهندس زنگنه کار سختی برای چیدمان و تغییر در ترکیب مدیران صنعت نفت دارد؟اینگونه نیست؟
البته بعضی از کسانی که از چند سال پیش آمده اند ممکن است استعداد و تخصص پیدا کرده باشند و کار یاد گرفته باشند. من موافق نیستم که کار غلطی که در دوره میر کاظمی شروع شد، با یک کار غلط دیگر جواب داده شود. آقای مهندس زنگنه دارای دانش، تجربه و تسلط کافی هستند. اگر فردی از وزارت بازرگانی 4 سال پیش آمده آن روز غلط بوده و آسیبش را هم زده اما حالا که کار یاد گرفته و اکنون در وزارت نفت حضور دارد و در حوزه ای که کار می کند، اگر توسط متخصصان آن حوزه به رسمیت شناخته شده باشد پس حتماً مورد تایید است. من مخالف خانه تکانی به معنی درو کردن هستم.اگر افرادی هستند که هویت صنفی ندارند، کار هم یاد نگرفته اند و حضورشان در نفت آزاردهنده بوده و کاری هم نمی توانند یاد بگیرند یک منصبی را هم اشغال کرده و مزاحم نفت هستند حتماً باید جابجا شوند حتی اگر به دکتر روحانی رای داده باشند. بحث گرایش سیاسی یک بحث است، تخصص بحث دیگر. مثال نفت مانند این است که با یک خلبان 747 در حال سفر هستیم، نمی توانیم بگوییم به چه کسی رای داده ای، ما یک خلبان را عوض نمی کنیم بعد یک راننده وانت را به جای او بگذاریم! در این صورت هواپیما قطعاً سقوط می کند. متاسفانه هواپیمای نفت هم در دوره آقای میر کاظمی سقوط کرد. هواپیمای نفت با 140 هزار خدمه و 80 میلیون سرنشین سقوط کرد. ما نمی دانیم چند نفر کشته شدند و چقدر تلفات دادیم اما منابعمان قطعاً از بین رفت.
به اعتقاد من بایستی مهندس زنگنه بررسی کند و صرف نظر از گرایشات سیاسی عمل شود. مثلاً یک فردی آقای روحانی و زنگنه را دوست دارد اما اگر کارش تناسب با نفت ندارد نباید در نفت باشد. اصلاً تسویه حساب سیاسی در نفت و حوزه نفتی کاملاً غلط است. در حوزه های تخصصی و فنی گزینش باید فنی باشد و بر اساس شایسته سالاری باشد. همیشه نفت اینگونه بوده است فقط آن دو سال شومی که ایشان در نفت بود این صنعت آسیب جدی خورد و گرنه در دوره قبل از ایشان و بعد از ایشانمهندس قاسمی بدین گونه عمل نشد.
شما دارای سوابق روشن نفتی هستید و به زعم خیلی ها یک ژنرال نفتی هستید که در جریان انتخاب آقای زنگنه و رای آوری ایشان تلاش بسیاری نمودید، آیا برای کمک کردن به ایشان در صنعت نفت به شما پیشنهاد شده است؟
این تعبیر ژنرال در مورد من درست نیست. من آدم جزیی بودم که در بخشی از صنعت نفت کار می کردم. از اول دولت دکتر احمدی نژاد با من و خیلی های دیگر بنای خصومت داشتند و تا الان هم من نفهمیدم چرا؟! نمی دانیم که چرا مورد بی مهری قرار گرفتیم. من الان هم برای ایشان به عنوان رئیس جمهور مشروع دو دوره قبل احترام زیادی قایل هستم. تا الان هم نمی دانم که این خصومت با همه مدیران نفتی از کجا نشات گرفته است. چون حداقل سلایق سیاسی من به اصلاح طلبان نزدیک نبود که برعکس به اصولگرایان نزدیک بوده است.اما در عین حال من صادقانه وظیفه ام را انجام دادم. تا 34 سال قبل از اینکه من از آن مجموعه شرکت تاسیسات دریایی ایران جدا شوم، نمی گذاشتند من کار کنم. گزارش های غلط، تهدیدها و توبیخ های پی درپی بود اما من فکر می کردم تا روزی که هستم بایستی کارم را انجام دهم.بعد از اینکه از آن مجموعه تأسیسات دریایی جدا شدم فعالیتهایی را در عراق شروع کرده ام و در خارج از کشور و حوزه های محدودی هم در داخل کشور در صنعت نفت در حال کار هستم، ما باید کمک کنیم که ظرفیت ها شکل بگیرد و از فرصت های سرمایه گذاری در کشور عراق باید استفاده کنیم. من فکر می کردم با آمدن آقای زنگنه در حقیقت یک فردی که کاملاً با نفت تناسب دارد و وی صنعت نفت را که بر اثر نابخردی و بی دانشی آسیب دیده است می تواند احیا کند. فکر کردم که وظیفه شرعی، قانونی و انقلابی و اخلاقی ام است. البته به جز من خیلی ها کمک کردند. دوستان هم به من محبت دارند. در خصوص کمک به ایشان نیز یک بحث هایی با بنده شده است اما خود بنده بنا ندارم که در بحث ستادی کاری بگیرم. فکر می کنم در بیرون از نفت که کار می کنیم در خدمت نظام و کشور هستیم و هرزمان که بتوانیم در خدمت نفت هم خواهیم بود.اما در هر صورت ترجیح می دهم که بیرون از وزارت نفت خصوصاً با محوریت عراق فعالیت کنم و یک ظرفیت ویژه را به ظرفیت کشور اضافه نمایم. عراق برای ما کشوری بدون رقیب است. در حال حاضر در این کشور رقیبی نداریم. غربی ها می ترسند در عراق کار کنند و ما فرصت خوبی داریم که یک جای پایی برای کشور درست کنیم.
به نظر شما محوری ترین کار مهندس زنگنه در برهه کنونی چه می تواند باشد، اصلاح ساختار، احیای دیپلماسی انرژی، بازاریابی و فروش نفت و یا اتمام فازهای پارس جنوبی؟
البته مهندس زنگنه به اندازه کافی تسلط و دانش مواجهه با مشکلات را دارد اما به نظر من اولین کاری که ایشان باید بکند احیای هویت نفت، صنعت نفت و صنعتگران نفت است، چون این هویت لگدمال شده است. بخشی از مشکلاتی که در صنعت نفت داریم معلول همین بی هویتی است. اگر نفتی ها احیای هویت شوند و کارشان را شروع کنند خودشان کارگشایی های مهمی را صورت خواهند داد. باز فعال شدن و احیای این هویت به صنعت نفت کمک جدی خواهد کرد. اگر مدیران کارشناسان و کارگران ماهر هویتشان متبلور شود بسیاری از امور حل خواهد شد البته آقای مهندس قاسمی در این زمینه خیلی تلاش کردند به همین دلیل انتظارم از آقای مهندس قاسمی این است که به آقای مهندس زنگنه کمک کنند چون این دو بزرگوار از یک جنس هستند.هر دوی این عزیزان از نیروهای خوش سابقه انقلابی و جهادی هستند. مهندس رستم قاسمی در سپاه و آقای مهندس زنگنه در جهاد خدمت کرده اند. بنابراین این دو بال انقلابی باید با هم به جلو حرکت کنند و کاری را که در دو سال اخیر شروع کرده اند با ورود آقای زنگنه تکمیل شود و ظرفیت های آسیب دیده نفت دوباره احیاء گردد. همچنین، به نظر من مهندس زنگنه طرح های اولویت دار صنعت نفت را به زودی تهیه خواهد کرد که به اعتقاد من در 5 طرح می تواند باشد.
در حوزه گاز پارس جنوبی؛ فاز 12 معادل سه فاز ویا بیشتر، فاز 15 و 16 معادل 2 فاز و فاز 17 و 18 معادل 2 فاز. عملاً حدود 8 فاز چون فاز 12 حدود 53 فاز یا بیشتر است. در حوزه تامین بنزین به نظر من تمرکز اتمام پروژه پالایشگاهی ستاره خلیج فارس که متکلف تولید 35 تا 40 میلیون لیتر بنزین در روز و آزاد کردن ظرفیت واحدهای درگیر پتروشیمی از تولید بنزین و برگرداندن آنها به تولید محصولات خودشان است. این کارهای جدی مهندس زنگنه در حوزه گاز و پالایش و پخش است. در حوزه نفت هم همانگونه که مهندس زنگنه اشاره کردند، بر افزایش تولید ظرفیت تولید نفت به بیش از 4 میلیون بشکه در روز متمرکز شده اند.
پس مابقی طرح ها چه می شوند؟
به اعتقاد من سایر طرح های نیمه تمام که با تعطیلی سیستم برنامه ریزی کشور به صورت غیر حرفه ای و ایجاد جبهه های کاری عرضی در نفت باز شد و هیچ تناسبی با ظرفیت های واقعی کشور ندارد بایستی به کناری گذاشته شوند. به بیان دیگر در حال حاضر نه ظرفیت پیمانکاری در کشور به آن اندازه داریم نه امکانات مالی مان اجازه می دهد آن طرح ها را ادامه دهیم و نه امکانات لجستیکی و .... به نظر من اگر مهندس زنگنه بتواند 45 طرح گفته شده را ظرف 4 سال تمام کند کار بسیار بزرگی انجام شده است. ببینید! الان 3 سال پشت سر هم وعده داده شد که فازهای 15 و 16، 17 و 18 و 12 به زودی به مدار تولید می آید. با این روند پیشرفت 4 سال دیگر هم به مدار نمی آید اما اگر مهندس زنگنه این 8 فاز را متمرکز مدیریت کند و سالی دو فاز یعنی سالی 2 میلیارد متر مکعب معادل 56 میلیون متر مکعب گاز در روز بتواند به ظرفیت گاز کشور اضافه نماید کار شاهکاری کرده است بنابراین باقی حرفها شوخی است و پیشنهاد من این است که تمام طرح ها را متوقف کنند و بعد که بر روی این طرح های الویت دار متمرکز شدیم و این طرح ها به بهره برداری رسید از محل درآمدهای طرح های مزبور، سایر فازها و پروژه ها به سرانجام برسند. در قدم دیگر، دیپلماسی انرژی که شما هم اشاره کردید ایجاد رابطه، ارتقای جایگاه نفتی مان در منط