حکیم مهر - در روزهای ابتدایی اسفندماه وقتی باخبر شدیم که سمبل پروژه شبیهسازی حیوانات در ایران یعنی رویانا، درگذشته است، بلافاصله سوالاتی برای جستجوی علت مرگ این گوسفند مشهور که خود مبنای انجام موفقیتآمیز پروژه شبیهسازی در پژوهشکده رویان تلقی میشد، در ذهنمان شکل گرفت.
به همین دلیل سراغ یکی از دامپزشکانی که رویانا را از بدو تولد تا هنگام مرگ زیر نظر داشت، رفتیم و دریافتیم که این گوسفند مشهور ایرانی به دلیل ابتلا به نارسایی مزمن گوارشی و کبدی و با تصمیم دامپزشکان معالج و بر اساس اصول اخلاق پزشکی، حیات را بدرود گفته است. تصمیم گرفتیم تا با دکتر سیدمرتضی حسینی، مسوول بخش جنینشناسی پایگاه تحقیقاتی رویان در اصفهان به گفتگوی مفصلتری بنشینیم تا اطلاعات بیشتری از دلایل مرگ حیوان و شباهت یا عدم مشابهت این دلایل با مرگ دالی نخستین گوسفند و در واقع حیوان شبیهسازی شده دنیا را از زبان وی بشنویم.
از آنجا که ریشه اصلی پرسشهای مطرح شده در ارتباط با مرگ حیوانات شبیهسازی شده به تفاوتهای بارز و مطرح میان روند طبیعی تولیدمثل و شبیهسازی باز میگردد، لازم است ابتدا مختصری درباره تفاوتهای این دو روش توضیح دهید؟
در بدن هر موجود پستاندار 2 دسته کلی سلول وجود دارد: سلولهای سوماتیک که مسوول حفظ تمامیت بدن فرد هستند و سلولهای تولیدمثل که مسوول توالد و ادامه نسل هستند.
در واقع با این که هر دو نوع سلولهای مذکور در یک موجود دارای ژنتیک یکسانی هستند، تفاوتهای فراژنتیک (Epigenetic) موجود در این دو سلول است که منشأ پتانسیلهای کاملا متفاوت آنها شده است.به بیان دیگر، در حالیکه سلولهای جنسی تخمک (در حیوان ماده) و اسپرم (در حیوان نر) به طور ذاتی دارای خصوصیات اپیژنتیک خاص ادامه توالد هستند سلولهای بدنی (سوماتیک) هر عضو و هر بافت دارای خصوصیات اپیژنتیک خاص فعالیت آن بافت هستند که بسیار متفاوت با سلولهای جنسی است.
در واقع نکته شگفتانگیز روند شبیهسازی آن است که سلولهای کاملا تمایز یافته سوماتیک طی روند شبیهسازی قادر میشوند که تمام خصوصیات اپیژنتیک خود را طی برخی تحولات ژنومی شگرف با نام برنامهریزی مجدد ژنومی (Reprogramming) به نحوی بازسازی کنند که مشابه سلولهای جنسی و در واقع هسته جنین اولیه باشد.
مرگ رویانا، اولین گوسفند شبیهسازی شده ایران و خاورمیانه و پیش از آن مرگ گاوهای شبیهسازی شده این سوال اساسی را مطرح میکند که آیا ارتباطی میان مرگ زودرس این حیوانات و کلون بودنشان وجود دارد؟
مرگ گوسالههای کلون بنیانا و تامینا و مرگ گوسفند کلون رویانا 2 داستان کاملا متفاوت و غیرقابل قیاس است. بنیانا و تامینا در بدو تولد و به دلیل سندرم تب غیرقابل کنترل که خصوصا در گاوهای کلون شایع است (مرجع این ادعا کتاب رفرنس طب داخلی دامپزشکی است) دچار مرگ شدند در حالی که مرگ رویانا در سن 3 سال و نیم برای رهانیدن وی از تحمل درد ناشی از بیماری نارسایی مزمن کبدی انجام گرفت. ممکن است مطالعات دقیقتر تشخیصی، علت اصلی مرگ رویانا را نشان دهد. اما آنچه مسلم است اگرچه واژه مرگ زودرس درباره بنیانا و تامینا صدق میکند، تصمیم به تجویز مرگ راحت برای یک گوسفند نر در آستانه 3 سال ونیم زندگی نمیتواند مبین مرگ زودرس باشد.
از آنجا که دالی به دلیل بهرهگیری از شرایط مراقبتی ایدهآل، طول عمر طولانیتری نسبت به دیگر گوسفندهای همدوره غیرکلون خود در مقابل بیماریهای شایع داشته است، برایمان بگویید که شرایط و مراقبتهای ویژه نگهداری از این نوع حیوانات تا چه اندازه در تداوم طول عمرشان موثر است؟
مسلما شرایط زندگی و نحوه رسیدگی به حیوان عامل تاثیرگذاری در سلامت و طول عمر محسوب میشود. ناگفته نماند که ادامه درمانهای حمایتی میتوانست طول عمر رویانا را افزایش دهد، اما تجویز مرگ رویانا در واقع بیشتر به دلیل خلاصی وی از تحمل طولانی رنج ناشی از بیماری بود.
مطالعات ژنتیکی انجام شده روی دالی، موید بروز نوعی سندرم مرگ زودرس در حیوانات کلون شده به واسطه کوتاهتر بودن زنجیره کروموزومی مربوط به طول عمر این نوع حیوانات است. آیا تایید این قضیه بحث کلون بودن یعنی شباهت بیقید و شرط نمونه کلون شده را نسبت به مولدش (دهنده سلول تخم) زیر سوال نمیبرد؟
توالیهای تلومری نواحی خاصی از DNA موجود زنده هستند که ظاهرا طی سیکل تقسیم سلولی دچار کاهش میشوند و به نظر میرسد که یکی از عوامل تاثیرگذار در طول عمر حیوان این دنبالههای تلومری باشند. در مورد گوسفند شبیهسازی شده دالی اثبات شد که طول توالیهای تلومری آن کوتاهتر از گوسفندان همسن طبیعی است، ولی هیچ گونه شواهدی مبنی بر ارتباط این موضوع با مرگ دالی یافت نشده است.
آیا ریشه این چنین تفاوتی را با انجام نشدن کامل چرخه کلون یا امکان بروز تفاوتهای ژنتیک میان موجود کلون شده و نمونه مولدش (دهنده تخمک) میتوان جستجو کرد؟
اگرچه انجام برنامهریزی مجدد ژنومی (Reprogramming) در هسته سلولهای سوماتیک 12 گونه پستانداری با تولد موجودات کلون به اثبات رسیده است، ولی از آنجا که سلولهای سوماتیک، سلولهای کاملا تخصص یافته غیرجنسی هستند، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که انجام این تغییرات اپیژنتیک در آنها نتواند به طور کاملا مناسب ایجاد شود؛ لذا ممکن است یکسری از ژنهای مهم دخیل در تکوین به نحو مناسب دچار تغییرات ژنتیک نشوند و بنابراین جنین حاصله در مقاطع مختلف تکوین قبل و بعد از لانهگزینی یا قبل و بعد از تولد دچار اشکالات حیاتی شود. در واقع نتایج تمام تحلیلهای آماری سلولی و ملکولی شبیهسازی مبین آن است که کیفیت و کمیت تغییرات اپیژنتیک سلولهای سوماتیک طی شبیهسازی، عامل اصلی تعیینکننده کفایت نهایی روند شبیهسازی است.
دلایل مرگ رویانا موید چه واقعیتهای علمی و کلینیکال است؟
همانطور که گفتم، دلایل متفاوتی برای مرگ رویانا نسبت به دالی وجود دارد. کما اینکه مرگ دالی بر اثر ابتلا به نوعی سرطان ریه شایع در اروپا، که تازه دیرتر از سایر گوسفندان هم به آن مبتلا شد، صورت گرفت و این مساله هیچ ربطی هم به کلون بودن حیوان نداشت.
در حالی که رویانا پس از یک دوره که با کاهش قوای جسمانی همراه بود و موجب شده بود به سوءتغذیه و کاهش وزن تدریجی و تحلیل مزمن دچار شود، به نارسایی کبدی مبتلا شد که تا این لحظه هم هیچ ارتباطی میان بروز این نارسایی و کلون بودن حیوان پیدا نشده است، گرچه مطالعه روی این مساله همچنان ادامه دارد.
با این حال، مرگ رویانا از ارزشهای این دستاوردهای موفق، تحت عنوان تولید حیوانات کلون شده و تراریخت کم نمیکند، چراکه هدف از تولید این حیوانات رسیدن به داروهای نوترکیب در شیر حیوانات و نه افزایش طول عمر آنهاست.