در همان زمانی که در حسن کیاده کار شناسایی انگل های آبزیان حوزه سفید رود را انجام می دادم، روزی چند ماهی را از صیادان بومی خریدم و به مسافرخانه بردم. پس از شکافتن شکم ماهیان، اندرونه ها (امعاء و احشاء) را بیرون کشیدم و یک به یک روی نایلونی پهن و به دقت هر کدام را بازرسی کردم. این کار را تا نیمه شب ادامه دادم. از آن پس بسیار خسته و درمانده شده بودم و توانایی هیچ کاری را نداشتم. بی آنکه اندرونه ها را جمع کنم، به رختخواب رفتم و خوابیدم.
بامداد که بیدار شدم، دیدم ای شگفت! کرم هایی از کبد ماهیان سر بیرون آورده است. بلافاصله با برش کبد و بیرون آوردن انگل، آن را برداشتم و در زیر میکروسکوپ بازرسی کردم. آنچه دیده می شد، انگل دیفیلوبوتریوم بود.
مرحله نخست زندگی آن در بدن ماهی (اندرونه ها و ماهیچه ها) است و انسان و دیگر جانوران با خوردن ماهی، به شکل بالغ انگل مبتلا می شوند. اندازه این انگل mm 5/2 ˟ 25 – 2 و از دسته کرمهای پهن است. من اگر می خواستم که این انگل را در ماهی بیابم، باید اندامهای مختلف را پیوسته برش می دادم و مقطع های بریده شده را زیر میکروسکوپ بازرسی می کردم تا سرانجام بتوانم پس از جستجوی بسیار، انگل را بیابم. در حالی که خستگی شبانه و رها کردن اندرونه های ماهیان به حال خود، انگل را به روی کبد کشانده و نمایانده بود.
سرانجام پس از مدتها کار شبانه روزی، نزدیک به چهل گونه انگل را در ماهیان حوزه سفید رود شناسایی کردم و در مقاله هایی علمی، نتیجه کار را گزارش دادم. این طرح پژوهشی در دانشگاه تهران به عنوان طرح ممتاز شناخته شد و وزارت علوم به همین مناسبت جایزه هایی به من داد.
برگرفته از کتاب خاطره های دامپزشکان، تالیف دکتر ودود حاجی زاده (داریوش افروز)