حکیم مهر - مشروح سخنرانی استاد دکتر بازرگانی با عنوان دیدگاه دامپزشک 70 ساله با 40 سال سابقه تدریس و تشخیص، از ابتدا تا امروز دامپزشکی + بیوگرافی استاد
برابر شناسنامه به جا مانده از خانواده اینجانب تقی تقیپور بازرگانی در 1318 در روستای بازرگان محله از حومه شهرستان رودسر از استان گیلان به دنیا آمدهام. به دلیل آنکه در خانواده کشاورزم نگهداری از گاو (اعم از نر اخته برای کشت زمین و ماده گاو برای تأمین شیر و ماست خود و هم محلیها) و نیز اسب (اعم از نر اخته یا سیلمی یا مادیان) برای جمعآوری شالی از کشتزار به خانه و جابجا کردن برنج مازاد به بازار برنج و شغل خرید و فروش اسب) با دام و دامداری از همان سالهای نخستین بچگی آشنا بودم و از سنین 9 تا 10 سالگی در چراندن یا تأمین غذا به صورت دستی سهمی داشتم که با افزایش سن میزان این تأثیرگذاری بیشتر میشد. در آن ایام و تا سالها بعد امر تشخیص و درمان بیماریهای دامی توسط بیطار دنبال میشد. بیطار را فردی محلی یا غیرمحلی (مثلاً میرزا احمد جراح که در بازرگان محله هم بیطاری میکرد و در روستای پیش بیجار که چند ده روستا با بازرگان محله فاصله داشت زندگی میکرد) و اغلب بیسواد که تنها در زمینه پرورش دام صاحب تجربه بود میگفتند. از دیدگاه تاریخ دامپزشکی ، بیطاری محدود به ایران نبود. برای روشن شدن این ادعا به نقل خاطرهای بسنده میشود.
روزی دامپزشکی از بخش خصوصی در منطقه Langford از حومه بریستول انگلیس مادیانی را که دارای یک node سربرآورده از سطح خارجی Valva بود در حضور من مورد معاینه قرار داد و در پایان به صاحب دام گفت که باید ضایعه بیوپسی و برابر نظر هیستوپاتولوژیست اقدام شود. بعد از ترک محل، دامپزشک تشخیص بالینی مورد را از من جویا شد. در جواب گفتم که مادیان به ملانوما مبتلا است. دامپزشک گفت که از نظر تاریخی این تیپ تشخیص ایشان را به یاد دامپزشکی 400 سال پیش انگلیس میاندازد و افزود: در آن زمان دامپزشکی کلاسیک (علمی) مطرح نبود و امر تشخیص و درمان بیماریهای دامی توسط دامداران مجرب انجام میشد و بعنوان مثال گفت : روزی گاوداری به یکی از این افراد میگوید که پوست گاوش پر از برآمدگی (Lump) است. فرد مورد مشورت از صاحب دام میخواهد که تعداد برآمدگی شمارش و به ایشان بازگو شود. گاودار تعداد برآمدگیها را 61 عدد اعلام میکند. بعد از لبخوانی فرد مجرب آندو از هم جدا میشوند. بعد از مدتی فرد مجرب عاقبت گاو را از صاحب جویا میگردد. پاسخ آن بود که همه از بین رفته جز یکی. فرد مجرب نتیجه را حاصل نادرست شمردن برآمدگیها اعلام میکند. اینجانب از دامپزشک درخواست کسب اطلاع از نظر هیستوپاتولوژیست را نمودم. ایشان در پاسخ گفتند که من میدانم شما چقدر به تشخیص بالینی خود مطمئن هستید و پیام من به شما این است که در انگلیس باید مورد بیماری مستند گردد تا در تدوین مثلاً ملانوما از چنین سندی نیز استفاده شود.
بنا به اسناد موجود اولین قدمها در جهت کلاسیک شدن آموزش دامپزشکی با تأسیس مدرسه (بنا به نامگذاری ما دانشکده) داپزشکی در لیون فرانسه در 1762 برداشته شد و اولین دامپزشکان ایران نیز از دانشآموختههای همین مدرسه میباشند.
آموزش دامپزشکی از نوع کلاسیک آن در ایران با شکلگیری مدرسه فلاحت پایهریزی گردید. اولین ساختار مستقل آموزش دامپزشکی به افتتاح دانشکده دامپزشکی در خیابان کاخ سابق (فلسطین فعلی) برمیگردد. به باور تاریخ دامپزشکی لزوم دایر شدن تشکیلات آموزشی و خدماتی دامپزشکی در جهان از جمله ایران به ضرورت مبارزه با طاعون گاوی برمیگردد. این بیماری برای مدتها در اروپا نیز بعنوان بلای آسمانی تلقی میشد و هر بار شیوع آن با تلفات گاو در حد اعجابآور و به تبع آن با خسارات غیرقابل تصور به پایان میرسید. در ایران نیز بعد از سه شیوع طاعون گاوی در 1295 ، 1303 و 1311 که هر یک با خسارات حیرتبرانگیز پایان مییافت مؤسسه رازی به منظور مبارزه با این بیماری تأسیس شد.
امروزه به همت دانشمندان دامپزشکی تلاشگر حتی جان برکف (آسیبهای فیزیکی طی مسافت، آسیبهای فیزیکی حین معاینه و مداوا و آسیب بهداشتی ناشی از بیماریهای قابل انتقال از دام به انسان و مشترک بین این دو نوع) نه تنها این بیماری ، بلکه در 2008 بیماریهای گاو شیری در شانزده مدخل با کمک 19 دانشمند در 659 صفحه از نظر سببشناسی، همهگیری شناسی، بیماریزایی عامل و شرایط، نشانههای بالینی، نشانههای آزمایشگاهی، آسیبهای درشت و ریزبینی بافتی منجمله سلولشناسی روشهای مبارزه (کنترل و پیشگیری و در مورد طاعون گاوی حتی ریشهکنی) به خوبی تبیین گردیده ضمن آنکه هنوز فهرست معدودی از بیماریها با سببشناسی غیرقطعی و نامشخص وجود دارد. بالاخره باید باور داشت که در هر زمان چالشها در رابطه با بروز و حتی شیوع بیماریهای نوپدید مطرح بوده و خواهد بود. به عنوان مثال تظاهر آنسفالوپاتی اسفنجی شکل (دیوانگی گاو) در 1987 در انگلیس و کشیده شدن دامنه جغرافیایی آن به بعضی از دیگر کشورهای اروپایی و حتی تشخیص آن در کانادا و به سرعت مشخص شدن نه تنها سبب این بیماری بلکه چگونگی مبارزه با آن و در نتیجه فرو نشستن سریع شعله این بیماری خود گواه روشنی از شکوفایی علم دامپزشکی و توانمندی فکر دانشمندان این علم میباشد. البته در همین مورد نیز به وضوح میتوان از تأثیر مثبت پیشرفت علم دامپزشکی بر کیفیت بهداشت عمومی (یعنی ما انسانها) اشاره داشت و از همزادی دو علم دامپزشکی و پزشکی نه بعنوان مداخلهجویی بلکه با هدف مشاورهخواهی در موارد ضرور به صراحت سخن گفت و با شهامت علمی یادآور شد.
طی شدن فاصله بین طاعون گاوی به عنوان بلای آسمانی و اینکه پروتئینی در شرایط خاص میتواند منجر به دیوانگی گاو شود در خلال 125 سال از شروع آموزش کلاسیک دامپزشکی در مقایسه با عمر نوع بشر خود سند محکمی است بر این حقیقت که صیقل یافتن توان مغزی انسان به کمک علم چه حاصل معجزهآسایی به بار میآورد.
تردید نیست که علم دامپزشکی از سطح مقدماتی (تربیت کاردان) تا کسب درجاتی چون PhD و پسدکتری همه کاربردی است و لذا همتراز با آموزش کلاسیک آن تدارک ابزار لازم برای بکار بستن آموختهها همواره مدنظر بوده و باید باشد.
به همین دلیل همسو با گسترش آموزش کلاسیک دامپزشکی از یک طرف دایرشدن آزمایشگاههای نه تنها عمومی بلکه اختصاصی و به ویژه مثلاً آزمایشگاه رفرانس تب برفکی آن هم از نوع جهانی به علت ضرورت واقعیت و تا آن حد وسعت یافته که تهیه درختهای ارتباط خانوادگی (Phylogenic trees) بر پایه اطلاعات حاصل از مولیکولار اپیدمیولوژی برای اجرام بیماریزا در حد معمول شدن است. بلکه از نظر بالینی امروزه ابزار تشخیص محدود به دماسنج، گوشی و چکش دقه نیست، بلکه مهندسی دامپزشکی به معنی تدارک سیستمهای فیزیکوالکتریکی برای برملاکردن اشکالات درون نسجی اندامها که ممکن است نه بروز بالینی و نه حتی قابل شناسایی در سطح آزمایشگاه باشد از تنوع و کیفیت بالایی برخوردار میباشند. از آن جمله است الکتروکاردیوگرافی، الکترومیوگرافی، رادیوگرافی و سونوگرافی.
تردیدی نیست که در اساس دامپزشکی، پزشکی اقتصادی است و در همین چارچوب چه درمان (درمان سببشناختی، درمان علامتی و درمان پشتیبان با بهرهگیری از روشهای دارودرمانی ، رادیو درمانی ، انرژی درمانی و هومیوپاتی) و نیز کنترل پیشگیری از بیماریها با استفاده روشهای بهداشتی مبتنی بر اطلاعات اتیواپیدمیولوژی اصلاح تغذیه ، بکارگیری مواد معدنی و بیولوژیک ، استفاده از آهنربا و بهرهگیری از واکسنها از اتوواکسن گرفته تا نوع آنتی ایدیوتیپ و بالاخره منوکلنال آنتیبادی با بهترین کارآیی مطرح است.
نویسنده این مختصر بعد از آشنایی با علم دامپزشکی در چهل سال آنچه در توان داشتم و میتوانستم از زمان بهرهمند گردم چیزی کم نگذاشتم و حاصل آن از یک طرف سهم داشتن در تربیت بیش از 2000 دانشجو به طور مستقیم و شناسایی 20 بیماری برای اولین بار در ایران و حتی تعدادی از آنها برای اولین بار در سطح جهان از طرفی دیگر بوده است. در انجام این رسالت با تشکیلات دامپزشکی کشور و نیز همکاران دامپزشک و دامداران در سطح کشور در روز و تا پاسی از شب منجمله ایام تعطیل چه در میدان عمل و چه تلفنی همواره همراه بوده و هستم و در طی این مسیر دچار جرب آهوهای دم سیاه جزیره خارک هم شدم که یکی از مدرسین مطرح بیماریهای پوست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران با وجود داشتن تاریخچه کامل از اینجانب در تشخیص آن کم آورد و اگر نبود اصرار من و کوشش رزیدنتی از مرکز بیماریهای پوست رازی در برملاکردن حضور بندپای عامل جرب در سطح پوست بدنم امکان به درازا کشیده شدن و فراگیری هر چه بیشتر ضایعات پوستی در من و درگیر شدن خانوادهام حتمی بود و این مورد یکی از سندهای دنبال کردن حرفه دامپزشکی در سطح کشور توسط اینجانب بوده است. در همین راستا زمانی مشغول شناخت بیماری پوستی در گاومیشهای غرب استان گیلان و در ایامی درگیر شناسایی بیماری پوست گاو در جیرفت و نیز برای روشن شدن گودم گوسفند در بافت کرمان و بسنوایتیوزیس بز در منطقه تفتیده سیاه کوه این شهرستان توان گذاشتم و زمان گذراندم.
با امید آنکه دانشمندان دامپزشکی در جهان از جمله کشورم از همه زمان برای شکوفایی هر چه بیشتر توان نهفته در مغز استفاده برده و با تکیه بر این توان به پیش و بیشتازی علم و حرفه دامپزشکی عاشقانه همت گمارند به گفتارم پایان میبخشم.
گفتنی است بر اساس بیوگرافی منتشر شده در کتاب شانزدهمین کنگره دامپزشکی ایران – که اشکالات ویرایشی زیادی دارد – استاد دکتر بازرگانی خود را اینگونه معرفی فرمودهاند :
اینجانب تقی تقیپور بازرگانی در 18 آذر 1318 در روستای بازرگان محله از توابع شهرستان رودسر از استان گیلان به دنیا آمدم. از هفت سالگی به مدت شش سال دوره دبستان را در این ده و شش سال دوره دبیرستان را در شهرستان رودسر دنبال کردم. بعد از دریافت مدرک دیپلم به تهران آمدم و بمدت یک سال دوره تربیت معلم را پشتسر گذاشتم و با این گواهی به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمدم. بعد از سه سال معلمی در دبستانهای تهران در کنکور سراسری شرکت کردم و مدت 5 سال ضمن معلم بودن دوره دکترای عمومی را در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در 1348 به پایان رساندم و بی وقفه به عنوان مربی کار را در بخش بیماریهای درونی دامهای بزرگ از گروه آموزشی بیماریهای دامهای بزرگ و مامایی و جراحی از سر گرفتم و بمدت دو سال (از سال 51 تا 53) برای کسب درجه M.Sc به دانشگاه بریستول انگلیس اعزام شدم و بعد از برگشت و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در 1357 در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران تدریس بیماریهای متابولیک و کمبودهای عناصر و ویتامینها و آموزش عملی دانشجویان در تشخیص درمان و مبارزه با بیماریهای درونی دامهای بزرگ دنبال کردم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تدریس مسمومیتها ، بیماریهای پوست و غدد درون ریز ، چشم و گوش و بخشی از بیماریهای ویروسی و نیز بخشی از بیماریهای انگلی را بعهده گرفتم. مضافاً در دوره انقلاب فرهنگی به عنوان مسئول شاخه دامپزشکی از گروه پزشکی با کمک همکاران تدوین برنامه آموزش دامپزشکی در 4 مقطع از تربیت کاردان گرفته تا دکترای تخصصی را به انجام رساندم. بعد از بازگشایی دانشکده بعنوان یکی از سه عضو شورای سرپرستی و بعد به سمت معاون آموزشی و پژوهشی دانشکده برگزیده شدم. در این مسیر در 1353 استادیار ، در 1372 دانشیار و در 1386 استاد شدم و بعد از نزدیک به 45 سال خدمت رسمی در 15 بهمن ماه 88 حکم بازنشستگی اینجانب صادر شد.
ضمناً دیگر فعالیتهای اینجانب در طی اشتغال در دانشکده به شرح ذیل میباشد :
1 - چاپ 95 مقاله در مجلات داخلی و خارجی
2 - ارائه 117 مقاله به سمینارها و کنگرههای داخلی و خارجی
3 - راهنمایی 90 پایان نامه دکتری عمومی و تخصصی
4 - تشخیص 16 بیماری برای اولین بار در ایران و 8 بیماری برای اولین بار در جهان
5 - نظارت بر ترجمه 5 جلد کتاب
نشریه حکیم مهر برای استاد گرانمایه جناب آقای دکتر بازرگانی از درگاه خداوند متعال آرزوی طول عمر باعزت و سلامتی و دوام توفیقات مینماید.
با تشكر