حکیم مهر - یادداشت : واردات باید صورت گیرد و سفرههای مردم رنگین بماند - دکتر مجتبی مرتضوی
اهمیت امنیت غذایی یک کشور از امنیت نظامی آن کمتر نیست. همه دولتها برای تامین غذای جامعه خود حداکثر تلاش را دارند و با مستحکم نمودن زیرساختهای تولید غذا، به فکر تغذیه سالم، کامل، پایدار و ارزان مردم خود هستند و برای نیل به این هدف هر کشوری برنامهریزی و دورنمای مخصوص به خود را طراحی نموده و نکته به نکته به اجرای ان اهمیت میدهد.
واقعیت این بوده که بعد از انقلاب اسلامی، دولتهای پیشین اولویت توسعه اقتصادی را به توسعه صنعتی داده بودند و بخش کشاورزی و دامپروری را مهم ندانستند و در سایه همین نگرش بود که زیرساختهای تولید غذا از بین رفت. دامداریها و مرغداریها یکی بعد از دیگری مخروبه شدند و از همه مهمتر غذای مردم گرانتر ،کمتر و کم کیفیتتر شد. با نگاهی به قیمتهای کشورهای همسایه درمییابیم که غذا در ایران گران است. گوشت مرغ در ترکیه 1000 تومان ارزانتر از ایران است. گوشت برزیلی در عراق 800 تومان ارزانتر از ایران به فروش میرسد. در ارمنستان با 16 هزار تومان میتوان یک ران کامل گوسفند خرید و غیره.
از طرفی به دلیل عدم برنامهریزی دراز مدت و مناسب در جهت مراقبت از ذخایر ژنتیکی و در مقاطعی با صرفهنبودن دامداری، ذخایر ژنتیکی دامی کشور از بین رفت و دامهای مولد کشتار شدند و الآن به جایی رسیدهایم که در بازار کنونی گوسفند نژاد قزل 550 هزار تومان است، در حالی که گوسفند استرالیایی "c&f" بندر عباس 50 دلار پیشنهاد شده است.
اما چه شد که به این بن بست رسیدیم ؟!!!
یک روش مهم حمایت از دامداری و دامپروی، مراقبت از ذخایر ژنتیکی بومی با راندمان عالی و نیز استفاده از ذخایر ژنتیکی سایر کشورها از طریق واردات و بومیسازی آن طی چندین سال مطالعه و کار عملی و علمی است. قبل از انقلاب اسلامی واردات گاو نژاد دو منظوره هولشتاین یا گوسفند نژاد اواسی باعث تحولات شگرفی در توسعه دامپروری کشور گردید اما طی چند دهه گذشته سازمان دامپزشکی بر اساس یک سیاست انقباضی و غیر علمی، واردات هر گونه دام زنده را به کشور ممنوع نمود و این عمل باعث شد که هیچ مؤسسهای اعم از تولیدی یا تحقیقاتی فرصت واردات ژنهای جدید خارجی را نداشته باشد و با بسته بودن مرزها ذخایر ژنی یا دام های مولد رفته رفته از بین رفت و امکان بهگزینی هم فراهم نگردید و در نهایت غذای کشور کم شد! و به یکباره مثل فروپاشی شوروی مجبور شدیم برای تأمین غذا مرزها را باز نگه داریم و این بلا سرمان آمد.
جالب این جاست که بعد از این بحران به بهانه ورود تب برفکی که همه می دانیم مقصر ردیف اول ظهور مجدد یا ورود آن به کشور متولیان ورود دام میباشند به دلیل عدم دقت در انتخاب کشورهای مبدأ برای واردات و کنترل مرزها و به ناچار و با عجله به همان سیاست بستن مرزها و بسنده نمودن به نژادهای کم بازده بومی و ژنهای فرسوده مثل گوسفند ریزه میزه زل یا توده کم شیر سرابی و غیره بازگشتیم.
دو راهکار کوتاه مدت و بلند مدت برای برون رفت از این بحران به نظر میرسد. در کوتاه مدت باید با انتخاب کشورهای مبدأ عاری از تب برفکی که به تأیید OIE رسیده جهت واردات و سپردن تصدیگریها به شرکتهای متخصص و پاسخگو بتوانیم غذای مردم را تأمین کنیم که این مهمتر از هر چیزی است. در دراز مدت با ترسیم یک افق دور نژادهای خوب و پربازده را وارد کنیم و بعد از بومی سازی آنها زیر ساخت تولید غذا را به یک حد مطمئن برسانیم. البته اگر این قانون ممانعت از واردات مانع کار نشود.
در این راستا گوسفند نژاد رومانوف Romanov را به عنوان نمونه خوب معرفی می نمایم که با واردات ان تحول و انقلابی در پرواربندی گوسفند ایجاد می شود.
این گوسفند از دره ولگا در شمال غربی مسکو بوده و یک نژادخالص است. کلمه رومانوف از خانواده سلطنتی رومانوف در روسیه گرفته شده است. این نژاد در قرن 18 مورد توجه قرار گرفت و سپس به آلمان و فرانسه منتقل گردید. در سال 1986 دولت کانادا با واردات 14 رأس میش و 4 رأس قوچ این نژاد را وارد و بمدت 5 سال تحقیقات روی آن انجام داد. در ایالات متحده هم مرکز تحقیقات مخصوص رومانوف وجود دارد.
این گوسفند را ماشین تولید بره مینامند. اکثر نژادهای گوسفندان تک قلو یا حداکثر در اثر اعمال مدیریت تغذیه و عمل فلاشینگ درصدی از گله دوقلوزایی دارند ولی در مورد گوسفند نژاد رومانوف چهارقلو ،پنج قلو و حتی شش قلوزایی نرمال است. در امریکا به رکورد 9 قلوزایی هم رسیدهاند. برخی از منابع روسی تعداد بره را 3 الی 5 میگویند. این گوسفند یک شگفتی در رسیدن به بلوغ جنسی است. در 3 ماهگی قوچ و میش ها، بارور هستند و در تمام ماه های سال جفتگیری میکند. برخلاف نژادهای دیگر که جفتگیری فصلی دارند این قابلیت جفت گیری خارج از فصل به همراه چند قلوزایی، راندمان رومانوف را بالا میبرد. هر 8 ماه یک بار بره زایی اتفاق میافتد. یعنی در طول 2 سال این حیوان 3 بار زایمان میکند که هر دفعه 3 تا 5 یا 6 بره به دنیا میآورد. این گوسفند یک نژاد گوشتی بوده که پشم خوبی هم دارد. ضمناً mothering یا قبول نمودن برههایش هم عالی است. وزن قوچ این نژاد 175 الی 240 پوند و وزن میش به 135 الی 160 پوند میرسد و بازده لاشه بالای 65 درصد است.
درصورتی که این حیوان را بتوان به ایران آورد، انقلابی در پرواربندی اتفاق میافتد. واردات از مسیر هوایی مسکو-سامارا-نخجوان و یا از طریق شهر سامارا به ایروان توسط بنده امکان سنجی شده و می توان به کنار مرز جلفا یا نوردوز رسانید اما با طرح قانون فعلی وارد کردن این حیوانات به ایران حالا حالا ها مقدور نخواهد بود!