کد خبر: ۲۷۰۲
تعداد نظرات: ۱۱ نظر

حکیم مهر - چهار عقاب، پنج جغد، چهار سگ شپرد، 16 گربه اهلی، یک گربه وحشی و یک اسب و دهها شغال، مرغ، خروس، اردک، غاز و مرغابی همه اهالی مزرعه حیوانات آقای خزلی هستند. بیشتر اهالی این مزرعه رانده شدگان طبیعتند که به خانه او در روستای گل آقایی کوچصفهان پناه آورده اند.
وسط زمین هشت هزار متری ساختمان ویلای صاحب مزرعه قرار گرفته است. درب این مزرعه به روی همه حیواناتی که از روستاییان و محیط زیست گیلان رنجیده اند باز است.

کوروش خزلی ده سال پیش با دو دکترای حقوق و فلسفه از اتریش به ایران آمد و با محیط زیست کوچصفهان گیلان چنان خو گرفته که حاضراست با وجود تحصیلات عالی که دارد یک کارمند ساده در اداره محیط زیست گیلان باقی بماند در حالی که می توانست به دنبال یک کار نان و آبدار برود که حداقل به دلیل چند ساعت تاخیر 150 هزار تومان از حقوقش کم نکنند!

او می گوید:" کارکردن در اداره محیط زیست خوب است به شرطی که اجازه کار کردن به آدم را بدهند. فعالیت برای بقای جانداران را دوست دارم. ای کاش به جای فلسفه و حقوق درس دامپزشکی و محیط زیست می خواندم تا بهتر می توانستم به جانداران کمک کنم."

 

 

خزلی دوست دارد همه بحثها را به حیوانات و جانداران پیوند دهد. چون از مردم و مسئولان به خاطر برخی ناملایمتیها با حیوانات دلخور است. او از ماجرای پناهندگی اهالی مزرعه اش می گوید:" سال 78 رئیس محیط زیست استان گیلان دستور می دهد سه عقاب زخمی را در محل دفن زباله های سراوان رها کنند! پرو بال این عقابها ریخته بود و دیگر نه می توانستند پرواز در آسمان را تجربه کنند و نه گوشتی را با پنجه های آسیب دیدشان پاره کنند. دو روز بعد وقتی از این ماجرا خبردار شدم به آن محل رفتم و تنها توانستم یکی از آنها را پیدا کنم. پنجه هایش مرده بود. روستاییان پنجه های عقابی که گیر انداخته بودند را محکم با سیم بسته بودند. عقابی که به واسطه قدرت پنجه هایش زنده است از نظر محیط زیست مرده به حساب می آمد. چون باید غذایش را آنقدر تکه تکه کرد تا عقاب بتواند آن را به نوک بگیرد. عقاب را به خانه آوردم و نگهداری می کنم."

کوروش خزلی هر دو روز یکبار برای عقاب زخمی و ناتوان کفش درست می کند. به پنجه هایش دارو می مالد تا چرک نکند. بعد پارچه محکمی را به تعداد پنجه ها سوراخ می کند و آن را به ساق پای عقاب می بندد. در تمام این مراحل روی صورت عقاب خوابیده روی میز، پارچه ای می اندازد تا احساس خطر نکند. قفسه سفید سینه عقاب گرم گرم است و بالا و پایین می رود. انگار زیر پارچه راحت خوابیده و از اینکه خزلی یک کفش نو برایش درست می کند خوشحال و آرام است.

خزلی عقاب زخمی دیگری را در اداره محیط زیست پیدا کرد که در قفسی انداخته بودند تا بمیرد! "وقتی فهمیدم متاثر شدم. به محیط بان گفتم عقاب را نگه دارد تا زیرپایش را تمیز کنم. بی احتیاطی کردم. چنگالش را در دستم فرو کرد. نوک چنگالش از کف دستم بیرون زد. دردم یادم رفت. به این فکر می کردم که خداوند چه قدرتی در پنجه های عقاب قرار داده که اینطور از گوشت و استخوان من عبور کرد! سه روز و سه شب تب داشتم. اما او را پیش خودم آوردم تا تیمار کنم. "

 

 

او درباره آمدن کره اسب به مزرعه هم تعریف می کند که "روزی روستاییان قصد داشتند تا سر یک کره اسب که دستش شکسته بود را ببرند. نمی دانم با صاحبش دشمن بودند و دست اسبش را بریده بودند و یا داس به طور ناگهانی به ساق دست اسب خورده بود. تا به حال آمپول به اسب نزده بودم. کار سختی بود اما درمانش کردم. هر چند که دیگر دستش مثل قبل سالم نشد. اسمش را  ستاره گذاشتم."

او چند تا عقاب دیگر را هم که بنا به دلایلی زخمی شده بودند درمان کرد و آنها هم یا پرواز کردند و رفتند و یا در مزرعه ماندند. قویی را هم که ساچمه خورده بود از مرگ نجات داد.

از دخمه ای کنار ویلای خزلی صدای خفیف سوت مانندی می آید که  از حضور پنج جغد خبر می دهد. جغدها جوجه بودند که به مزرعه آمدند. آنها امروز به پرندگانی بزرگ تبدیل شده اند. لانه آنها درست روبه روی درخت کمیاب بامبوس است. درخت خیزران یا همان بامبوس سبزتر از درختان دیگر مزرعه تا چهل متر قد می کشد. برگهای تودرتوی این درخت اگر چه خوراک پانداهاست اما در مزرعه کوچصفهان گیلان لانه امنی برای گنجشکها شده است.

 

 

کوروش خزلی با حقوقی که دارد خرج خانواده دو نفری و اهالی مزرعه اش را می دهد. معتقد است:" وظیفه اداره محیط زیست نگهداری از حیوانات و محیط زیست آنهاست اما این اداره فرسنگها از اهدافش فاصله دارد. متاسفانه سازمان متولی حفاظت از محیط زیست به یکی از سازمانهایی تبدیل شده که با محیط زیست دشمن است!"

او به حیواناتش اجازه نمی دهد بیرون از مزرعه توی زباله ها دنبال غذا بگردند و پلاستیک بخورند. گربه ها یک یخچال پر از خوراکی دارند. حوصله بچه گربه ها در انباری مزرعه سر نمی رود. کافی است یک کلاف کاموا جلویشان بگذاری تا ساعتها کاری به کار دیگران  نداشته باشند. منگول گربه وحشی وقتی ببیند خزلی تنهاست از راه همیشگی وارد انباری می شود روی یخچال منتظر غذا می نشیند.  چهار تا سگ شپرد آلمانی مزرعه هر روز معجونی از گوشت و نان و آب و ... می خورند. نگهبانان اصلی مزرعه همین چهار تا سگ هستند. نگهبانانی که خزلی چنان آنها را تربیت کرده که جز او  و آقای گل آقایی، همسایه خزلی فرد دیگری را نمی شناسند. کافی است صاحبشان در را روی آنها باز کند تا برای تشکر به سمتش بدوند و خودشان را هم قد خزلی کنند. 

 

 

اهالی دیگر این مزرعه شبها به خانه می آیند. وقتی کارمند محیط زیست چراغش را در تاریکی به پشت دیوارها و حصارهای مزرعه می اندازد نور رفلکس شده چشمان ریزی خبر از حضور تعداد زیادی مهمان ناخوانده به نام شغال می دهد.

شاید ترسناک ترین اهالی این مزرعه در کنار سگهای گرگ مانند شپرد شغالهایی باشند که هر شب پشت دیوارهای مزرعه جمع می شوند و منتظر غذا می مانند.  سگها پارس می کنند. می خواهند از حصار بیرون بدوند و آنها را تکه تکه کنند.

اما این مزرعه قانون دارد. کسی حق تجاوز به حریم دیگری را ندارد. گربه ها اگر به سمت لانه مرغها بیایند با تشر صاحب مزرعه برمی گردند.

کوروش خزلی می گوید: اگر حیوانات مزرعه نفهمند که اینجا نظم دارد و به حرفم گوش نکنند فاجعه می شود. او فاجعه دیگر را برخورد انسانها با محیط زیست می داند و می گوید: "نمی دانم چرا انسانها بدترین رفتارها را با موجودات زنده می کنند در حالی که آنها هیچ کاری با انسانها ندارد. مطمئن باشید تا انسان حیوانی را آزار ندهد آن حیوان به او حمله نمی کند مگر در شرایط سخت مثل گرسنگی در سرمای زیاد."

این دوستدار محیط زیست ادامه می دهد:" سوسک و موش از ترس آدمها درون چاه زندگی می کنند اما زمانی که برای غذا پیدا کردن بیرون می آیند توسط انسانها کشته می شوند."

 

او خاطره بدی از آزار انسانها به حیوانات در ذهن دارد. یکی از دوستان پدر خزلی شبها در دوران جوانی برای تفریح آهو می کشت. شاید ده تا 20 تا آهو هر شب برای تفریح این مرد می مردند. چند سال گذشت. تنها دختر این مرد سرطان گرفت و آرام آرام جلوی چشمان پدر از بین رفت. اکنون اگر آن مرد را ببینید به حال و روزش گریه می کنید. خزلی معتقد است آن مرد تقاص آزاری را داد که به آهوان وارد کرده بود.

کوروش خزلی نزدیک به سی سال است که گوشت نمی خورد. وقتی ازدواج کرد همسرش هم با او هم نظر بود حتی در نگهداری از حیوانات و گیاهان. دخترش هم که اکنون در اتریش زندگی می کند با موجودات زنده بدرفتاری نمی کند چون این خانواده معتقدند که" ترس از حیوانات و کشتن آنها در ذهن انسانها القا شده است در حالی که این تصور کاملا غلط است. همه انسانها باید بدانند اگر محیط زیست بمیرد یعنی همه چیز مرده است."

 

انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
تهامی
|
-
|
۰۲:۲۱ - ۱۳۸۹/۰۵/۲۲
0
0
ای کاش دنیا جز به امثال آقای خزلی به هیچ انسانی اجازه ی ادامه ی حیات نمیداد.کاش همه ی آدمها از جنس آقای خزلی بودند.
مصطفی خزایی
|
-
|
۰۷:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
0
0
من یکی از اشنایان اقای خزلی هستم، ایشان واقعا عاشق محیط ریست اند، ای کاش همه انسانها مثل ایشان فکر می کردند...
ژيلا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۶
0
0
با عرض سلام من ميتونم شماره تلفن ايشون رو داشته باشم يا ادرسي كه بشه بهشون مراجعه كرد ممنون ميشم كه كمكم كنيد
خزایی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۷
0
0
من هم از اهالی روستای گردیان هستم و از این مرد بزرگ رفتارهای خوب و زندگی ساده ایشان زیاد شنیده ام
zahra
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
0
0
سلام آقای دکتر
من برنامه ماه عسل شما را دیدم و خوشحال هستم که هنوز انسانهای بلند همت وجود دارند که به حیوانات مظلوم کمک کنند و این جزء اعمال صالحات و باقیات می باشد من هم تا کنون 18 بچه گربه بی مادر را بزرگ کرده که 4 تای آنها معلول بوده و با مراجعه به دامپزشکی تقریبا سلامت خود را باز یافتند و بعد از مدت 5 الی 6 ماه همه آنها را در پارک شهرمان آزاد نمودم.
من در استان دیگری ساکن هستم و از همین راه دور روحیات بزرگ و لطیف شما را ستایش می کنم و برای انسانهایی که حیوانات را آزار می دهند و یا با بی احتیاطی در جاده ها و خیابانها باعث مرگ آنها می شوند متاسفم .
خوشحال می شوم که با شما در ارتباط بوده و از راهنمایی شما استفاده کنم.
لیلا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۸
0
0
هزاران سپاس و هزاران درود به روح بلند و گرم شما استاد مهربان.
من در رشت زندگی میکنم و به دنبال شما میگردم.باید پیداتون کنم استاد عزیز.من هم قلبم برای طبیعت و جانداران بیزبان اون میتپه و کمک به این موجودات نازنین جهان هستی آرزو و دغدغه ی من بوده وهست.به امید دیدارتون ای بزرگوار
پاسخ ها
توتونچیان
| United States of America |
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۵
آدرس دکتر یاشماره تماس دکتر را میخواهیم
Nadyia
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۳۱
0
0
سلام اقای دکتر ممنون واقعاا این کارتون قابل ستایش و باعث بقای انها میشید ،دکتر میخواستم اگر لطفی بکنیدادرس و شماره تلفنی اور لطف کنید بذارید ک بتونیم با شما درارتباط باشیم .ماهم سگی داریمم ک باتوجه ب شرایط نمیتونیم نگهش داریمم و بهش وابسته ایم و خیلی دوسش داریمم و .. امااا میخواهیم به یک ادم مطمین بدیم ک ازش مراقبت میکنه وشما هم انتخاب کردیم و میخوایم با شما ارتباط داشته باشمیم اما چطور?
رضا
|
United States of America
|
۰۱:۴۴ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۳
0
0
با سلام
یه سوالی داشتم می تونم آدرس آقای دکتر داشته باشم
مهسا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۱/۰۷
0
0
سلام آقای دکتر
سگی در بندر انزلی دست و پایش شکسته است و بسیار درد دارد. اما کسی نیست که با دوست من که هم اکنون برای مسافرت آنجا رفته همکاری کند و او را به دامپزشکی برای درمان ببرند. سگ به کمک احتیاج دارد. لطفا ما را راهنمایی کنید. ممنون
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۲/۲۶
0
0
لطفا شماره تماسی یا ادرسی بزارین به کمک برای حیوون بیگناه نیاز دارم لطفا
نظر شما
ادامه