متاسفانه در مقابل اندک تجارب مثبتی که در این زمینه توسط دامپزشکان حرفهای در ایران رقم خورده، هر ساله شاهد تجارب تلخ متعددی نیز هستیم. تلفات تاملبرانگیز گونههای در معرض خطر انقراض در حین زندهگیری، بیهوشی و جابجایی نظیر مورد پلنگ بمو که در اسفندماه سال گذشته رخ داد یا تلف شدن یک راس گوزن زرد ایرانی (زیرگونه منحصربفرد و بومی ایران) در خلال جابجایی از کرمانشاه به خوزستان در شهریور سال ۹۴ یادآور میشود که این رشتهی تخصصی هنوز آنطور که باید و شاید در ایران جدی گرفته نمیشود.
آنچه در ادامه میخوانید، گزارشی از مصاحبهی اختصاصی دیجیکالا مگ با دکتر ایمان معماریان فارغالتحصیل رشتهی دامپزشکی دانشگاه تهران و فلوشیپهای بیهوشی، مقیدسازی و بیماریهای حیاتوحش از کشورهای نامیبیا، هلند و اسپانیا است.
دکتر معماریان علاوه بر اینکه پشتوانهی سالها تحقیق و تجربه را نهتنها در جراحیهای اختصاصی حیاتوحش مانند جراحی بر روی دندان ریکا پلنگ ایرانی با سابقهی ۴ بار جراحی بالای ۸ ساعت و جراحی لمینکتومی لورا پلنگ ایرانی ماده (تنها جراحی موفق بر روی ستون مهرههای پلنگ در خاورمیانه) در کارنامهی خود دارند بلکه در عین حال در پروژههایی همچون پروژهی تحقیقاتی پلنگ برفی در قرقیزستان، پروژهی تحقیقاتی گرگ خاکستری در همدان، مطالعه در زمینهی شرایط تکثیر در اسارت پلنگ ایرانی و یوز آسیایی، معرفی قواعد و تکنیکهای جدید برای بیهوش کردن حیواناتی نظیر گور آسیایی- گرگهای خاکستری و کفتارهای راهراه نیز دستاوردهای قابلتوجهی داشتهاند.
بیهوشی، درب تازهای بر روی مدیریت حیاتوحش
بیهوشی در حیاتوحش از بسیاری جهات با بیهوشی در انسانها تفاوت دارد. بدیهی است که معاینهی خیلی از حیوانات وحشی تنها از طریق بیهوشی آنها امکانپذیر است. یک حیوان وحشی مثل انسان نیست که پزشک را در مراحل درمانی یاری رساند. البته بیهوشی حیوانات وحشی میتواند دلایل عدیدهی دیگری هم داشته باشد که از آن جمله میتوان به نمونهگیری از حیوان، تجهیز حیوان به ردیابهای خاص ماهوارهای جهت پروژههای خاص مطالعاتی و موارد مشابه دیگر اشاره کرد.
دکتر معماریان اساس تفاوت در بیهوشی انسان با حیاتوحش را اینطور تشریح میکند: «مهمترین فرق آن را میتوان در تفاوتهای فیزیولوژیکی و آناتومیکی که نهتنها بین خانوادههای مختلف بلکه حتی میان گونههای مختلف و یا جلوتر از آن در بین افراد یک گونه نیز وجود دارد، جستجو کرد. از طرف دیگر قابلیت دسترسی به انسان یکی دیگر از مواردی است که این تفاوت را معنادار ساخته است. شما میتوانید از یک انسان بخواهید که در مرحلهی اول یعنی پذیرش بیهوشی با شما همکاری کند، در حالیکه این وضعیت طبیعتاً در مورد حیوانات مصداق ندارد. همین تفاوت ظاهراً ساده باعث میشود داروهایی که برای القاء بیهوشی (مرحلهی اول بیهوشی) در انسانها کاربرد دارند، در مورد حیوانات کاربردی نباشد چرا که یک حیوان نه اجازه میدهد که برایش ماسک بگذارید و نه میتوانید از طریق تزریق وریدی داروهایی مثل تیوپنتال سدیم (یک نوع باربیتورات) یا فرضاً پروپوفول (از دستهی باربیتوراتها نیست اما مثل آنها باید داخل ورید تزریق شود) را برایش استفاده کنید. داروهای بیهوشی حیاتوحش معمولاً از راه دور و با استفاده از ابزار و تجهیزاتی نظیر دارت و اسلحهی مخصوص بیهوشی به حیوان تزریق میشوند. در نتیجهی این نوع تزریق که تزریق عضلانی است، شما را ملزم به استفاده از یکسری داروهای خاص میکند.»
بیهوشی در حیوانات وحشی چگونه و چطور اتفاق میافتد؟
دکتر معماریان مراحل بیهوشی را در حیوانات بدین شرح توصیف میکند: «۴ مرحله بیهوشی در حیوانات به ترتیب عبارت است از مرحلهی اول که حیوان در آن سرپا است فقط اصطلاحاً یک مقدار (Dissociate)یا از محیط جدا شده. مرحله دوم که حیوان دیگر توانایی ایستادن را ندارد، چشمانش این سمت آن سمت میرود اما کماکان هم حس درد و هم قابلیت تحرک دارد. مرحله سوم که در آن حیوان دیگر توان تحرک ندارد، خود سه پلان دیگر دارد که در مرحلهی سه و پلان سه تازه میتوان جراحی را بر روی حیوان آغاز کرد. از مرحلهی سه و پلان سه به بعد حیوان بیهوش دیگر به سمت کما یا اصطلاحاً (Overdose) میرود یعنی اگر حیوان به مرحله چهار برسد، در حقیقت به مرحله اغماء رسیده و به سمت مرگ میرود.»
تفاوت داروهای بیهوشی انسان با حیاتوحش
داروهای مخصوص بیهوشی حیاتوحش نظر به خطرات و چالشهایی که این نوع عملها با خود به همراه دارند، میبایست حتماً چندین ویژگی مهم را داشته باشند. دکتر معماریان ویژگیهای مذکور را بدین شرح تشریح کرد: «اول اینکه غلظت این داروها بالاست یا اصطلاحاً (High Concentrate) هستند یعنی با یک حجم کم آنها میتوان حیوانی حتی درشت جثه را بیهوش کرد. از طرف دیگر ظرفیت دارت بیهوشی که ابزاری مخصوص برای تزریق دارو است، معمولاً خیلی کم است یعنی اگر آن دارو غلظت کافی و بالا نداشته باشد طبیعتاً برای استفاده در خود دارت بعنوان وسیله بیهوشی هم مناسب نیست. دوم اینکه دارو اصطلاحا باید (Marginal Safety) خیلی زیادی هم داشته باشد یعنی فاصلهی بین دوز تاثیرگذار تا دوز مرگآور خیلی زیاد باشد. اما چرا؟ معمولاً یک دامپزشک وقتی میخواهد حیوانی را بیهوش کند باید اول وزن آن را حدس بزند به عنوان مثال حدس میزنیم که این یوزپلنگ بین ۴۰ تا ۶۰ کیلوگرم وزن دارد. قانون دامپزشکی حیاتوحش برای به حداقل رساندن احتمال خطر میگوید که آن حدس بالاتر باید ملاک کار باشد یعنی در اینمورد فرضاً ۶۰ کیلوگرم را ملاک کار قرار میدهیم. اما در هر صورت آن حدس میتواند اشتباه باشد. اگر دارو آن ایمنی یا اصطلاحاً (Marginal Safety) زیاد را نداشته باشد، نمیتواند حدس اشتباه شما را پوشش دهد. سوم اینکه یک داروی مخصوص بیهوشی حیاتوحش باید با همان تزریق اول حیوان را به مرحله سه بیهوشی ((Surgical Stage برساند یعنی مرحلهای که بتوان عمل جراحی را بر روی آن حیوان آغاز کرد. نکتهی چهارم اینکه داروی بیهوشی حیاتوحش باید برگشتپذیر (Reversible) باشد یعنی به محض اینکه دامپزشک احساس کند که شرایط بیهوشی مناسب نیست و احتمال تلف شدن حیوان وجود دارد یا اینکه اگر فرضاً حیوان را در طبیعت بیهوش کرده باشد، بتواند با تزریق داروی ضد بیهوشی (آنتیدوت) سریعاً حیوان را به وضعیت طبیعی برگرداند. مجموع این شرایط باعث شده که عملاً تفاوتهای ملموسی میان داروهای بیهوشی حیاتوحش با داروهای بیهوشی مختص انسانها وجود داشته باشد. داروهای بیهوشی حیاتوحش حاصل سالها کار و تحقیق متخصصان فعال در این عرصه هستند و اکثر آنها در مورد انسانها به هیچوجه کاربرد ندارند.»
چالشهای بیهوشی در حیاتوحش
فراموش نکنید که بیهوش کردن یک حیوان وحشی به هیچوجه کار راحتی نیست، دکتر معماریان در پاسخ بدین سوال که مهمترین معضل در بیهوشی حیاتوحش چیست، می گوید: «یکی از مشکلات بیهوشی در حیاتوحش این است که گاهی مرز تفاوتها بسیار زیاد است یعنی یک دامپزشک ممکن است که فرضاً یکسری ویژگیها را در یک گونه ببیند که در گونهی دیگر اصلاً وجود نداشته باشد. درست است که در انسانها تفاوتهای فردی خیلی زیاد است، همانطور که در مورد فرضاً یک کفتار با کفتار دیگر هم این مساله صادق است اما تفاوتهای بین گونهای در حقیقت مصداق بارز تفاوت از زمین تا آسمان است. میزان حساسیتها به دارو هم در گونههای مختلف حیاتوحش خیلی متفاوت است بعنوان مثال تکسمیها در مقایسه با نشخوارکنندگان میزان حساسیت خیلی کمتری نسبت به داروهایی مثل آلفاتوآگونیستها (Alpha 2-agonists) دارند در حالیکه حساسیت نشخوارکنندگان شاید چیزی در حدود ۱۰ برابر بیشتر است در نتیجه با هر دارویی که مخصوص نشخوارکنندگان است، نمیتوان یک تکسمی را بیهوش کرد. این تفاوتهای گونهای است که باعث میشود نوع داروها به طور کل فرق داشته باشد چرا که نهتنها آناتومی و فیزیولوژی بلکه حتی متابولیسم هم فرق دارد. علاوه بر این در بیهوشی حیاتوحش هر گونه اشتباه میتواند نهتنها برای شخص دامپزشک و حیوان بیهوش بلکه حتی برای کسانی که بنا به دلایل متفاوت در محل حضور دارند خطرناک و مرگبار باشد.»
مرزبندیها
کنترل پروسهی بیهوشی و علائم حیاتی نهتنها در انسان بلکه حتی در حیوانات نیز سخت است. انجام این پروسه در برخی از گونههای پستانداران و برخی از گونههای پرندگان به نسبت آسانتر است اما وقتی صحبت از خزندگان به میان میآید، کار کنترل علائم حیاتی در مجموع سخت و دشوار است.
دکتر معماریان معتقد است که سختی کار در مورد بیهوشی حیاتوحش بیشتر به دلیل تفاوتهای آشکار و ملموس گونهای است. وی در مورد بیهوشی متفاوت خزندگان میگوید: «یک مزیت بیهوشی در خزندگان این است که مرگ آنها به واسطهی متابولیسم پایین و سیستم تکاملنایافتهتری که دارند، ناگهانی و به آسانی رخ نمیدهد ولی در عین حال یکی از مشکلات بیهوشی آنها ایجاد وضعیتی مشابه خواب زمستانی است که در آن هم ضربان قلب خیلی کم میشود و هم تنفس به طرز چشمگیری افت میکند. در حیواناتی که متابولیسم بالاتر دارند، مدت زمان بیهوشی معمولاً پایینتر است اما بالعکس آنهایی که متابولیسم پایینتری دارند، مدت زمان بیهوشیشان بیشتر و طولانیتر است.»
اما از آنجایی که بیهوشی خزندگان وابسته به دماست، اگر شما یک خزنده را در محیط گرم بیهوش کنید، هم زود بیهوش میشود و هم زود به هوش میآید اما اگر دمای محیط خیلی خیلی کم باشد، ممکن است شما امروز دارو تزریق کنید ولی مدتها بعد تاثیرش را ببینید و علت این مساله هم این است که متابولیسم آن خزنده بسته به دما آنقدر پایین آمده که طول میکشد تا دارو جذب بدنش شود.
دکتر معماریان میافزاید: «بیهوشی یک خزنده تکامل نیافته مستلزم این است که شرایط به طور کامل کنترل شود یعنی اگر به شکلی دمای بدن یک خزنده را بالاتر ببرید، زودتر بیهوش میشود اما اگر آن افزایش درجه حرارت را به همین صورت ادامه دهید، زودتر هم به هوش میآید.»
دکتر معماریان چالشهای بیهوشی حیوانات بزرگجثه را قابلتعمق توصیف کرده و میگوید: «در حیواناتی مثل فیل و خرس به دلیل وزن بالا شرایط بیهوشی به نوعی متفاوت است یعنی نحوهی خواباندن آنها، چگونگی گرفتن آنها و کنترل فشاری که به دستگاه گوارش و قفسهی سینهشان وارد میشود، همه از عناصر مهم و کلیدی است. در هنگام بیهوشی گربهسانان و سگسانان درشتجثه یک نکته خیلی مهم این است که هیچوقت از قفسه سینه و شکم نباید آنها را بلند کرد و تنها راه بلند کردن صحیح آنها از طریق پوستشان است. در وضعیت عادی این عضلات هستند که به تنفس ما کمک میکنند اما در هنگام بیهوشی عضلات ارادی کار نمیکنند، اگر شما حیوانی را از ناحیه قفسه سینه نگاه دارید یا نادرست بلند کنید، قطعاً میتواند باعث مرگ آنی شود و این مساله در حیواناتی که وزن بیشتری دارند، قطعاً خطرناکتر است. در مجموع بیهوشی کلاً در حیوانات مختلف تفاوت های عمدهای با یکدیگر دارد.»
بذری که کاشته شد
در مطالب ایشون اشتباهات بسیاری وجود داره که اصلاً علمی نیست. ای کاش به جای مصاحبه با این عزیز (که گمان نمی کنم مدرک اعلام شده برای ایشون اصلاً اعتباری در ایران داشته باشه!!!) با افرادی از جمله پروفسور ناصر وصال مصاحبه انجام بشه چرا که ایشون تنها متخصص بیهوشی دامپزشکی در کشور هستن و تمامی صحبت هاشون بسیار علمی و خارج از بزرگ نمایی و اغراق های من بزرگ کن!!! هست.
حکیم مهر عزیز، در این کشور پهناور، همونطور که به خوبی میدونید، متخصصان گرایش های مختلف دامپزشکی به وفور یافت می شن. خواهشمندم ازتون که حداقل در انتخاب خبرهاتون به کسانی مراجعه کنید که شان کار رو حفظ می کنن (چه تئوری، چه عملی). پوشیدن لباس مناسب خودش یک دنیا حرف داره که برای مثال این دکتر عزیز اصلا انجامش نمی دن!!!! حدوداً سه سال قبل مقاله ای رو به یک ژورنال ارزشمند دامپزشکی (جاوما) فرستاده بودم. مقاله ای که باید در حدود زمان یکسال پذیرش می گرفت، به خاطر دو تا عکس با یکی دو تا خطای ظاهری بسیار کوچک از دید ما، 2 سال در رفت و آمد بود...
شان دامپزشکی رو فقط خود ما دامپزشک ها می تونیم حفظ کنیم و بالا ببریم.