این روزها بحث ارائه مشوقهای صادراتی به کارخانههای لبنی داغ است؛ مشوقهایی که با اما و اگرهای فراوانی همراه بوده و عدهای آن را لازم و گروهی نیز غیرمنطقی میدانند. از سوی دیگر، آمار و ارقامی که توسط مسئولان مطرح میشود، از نظر بعضی کارشناسان، غیرواقعی و نادرست است و باید درباره آن تجدید نظر کرد. بهعنوان مثال، معاون امور تولیدات دامی، چندی پیش در کرمانشاه عنوان کرده بود: "در حال حاضر در کشور سالانه بیش از ۹ میلیون تن شیرخام تولید و بهصورت مواد لبنی مختلف فرآوری میشود."
این در حالی است که برخی چنین آماری را مستند ندانسته و آن را اغراقآمیز تلقی میکنند. در این زمینه خبرنگار خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) گفتوگو کوتاهی با «محمد فربد» یکی از کارشناسان صنعت شیر انجام داد که در ادامه میخوانید.
چرا در انجمن صنایع لبنی، دو دستگی ایجاد شده و گروهی مشوق صادراتی را قبول دارند و گروهی مخالف آن هستند؟
در انجمن صنایع لبنی دودستگی وجود ندارد، اما اختلاف نظر همانند همه مجموعههای کشور هست. مگر ما در مجلس شورای اسلامی اختلاف نظر نداریم؟ در تمام مجالس دنیا اختلاف نظر وجود دارد. انجمن صنفی صنایع لبنی نیز جدای از سایر مراکز تصمیمگیری نیست، اما مهم این است که کسی مانع ابراز نظر کسی نیست و دمکراسی در آن حاکم است.
آیا در صنایع لبنی، رانت و لابی وجود دارد؟ لطفاً توضیح دهید.
در صنعت لبنیات همانند بقیه صنایع ممکن است افرادی بهدنبال رانت و لابی برای تأمین منافع شرکت خود باشند، اما مهم این است که مسئولان مراقبت کنند. یکی از مشکلات ساختاری در نظام اداری کشور نصب عناصر بدون تجربه اجرایی در مناصب تصمیمگیری است که بهدلیل نداشتن آگاهی و تجربه مرتکب خطای تصمیمگیری میشوند. شما اگر به جداول حقوق و دستمزد در کشورهای توسعه یافته دقت کنید، مشاهده خواهید کرد که برای کسب حداکثر دستمزد به ۱۵ سال تجربه نیاز دارید. در اینجا آیا کسی به این امر توجه دارد که کسی که مثلاً عنوان معاونت وزیر در اموری را کسب میکند باید حداقل ۱۵ سال تجربه عملی در آن بخش داشته باشد؟ به همین دلیل دیگرانی که ممکن است فرصت طلب و رانتخوار باشند آنها را جهت میدهند. موضوع اخیر (اعطای مشوق صادراتی) بهنظر بنده میتواند به بروز تخلفاتی منجر شود.
برخی مدعی شدهاند ۵۰ هزار تن شیرخشک صادر میکنند و خواستار ۲۰۰ میلیارد تومان پاداش هم هستند. بنده بهعنوان یک کارشناس عرض میکنم چنین امری محال است و از الان باید منتظر تسلیم اسناد جعلی صادرات باشیم. من برای اثبات این موضوع فقط به شنیدهها درباره ارائه اسناد جعلی بسنده نمیکنم بلکه استناد بنده به آمار واردات و صادرات سه ساله شیرخشک صنعتی ۹۳ - ۹۱ است. این اطلاعات گویای این است که صادرات ۵۰ هزار تن شیرخشک، غیرعملی و تشویق آن اتلاف منابع ملی است.
از نظر شما مشوق صادراتی برای صادرات لبنیات به روسیه، به ازای هرکیلوگرم چقدر باید باشد؟ این مطلب را چگونه اثبات میکنید؟
تفاوت قیمت شیرداخلی و خارجی در حال حاضر دو هزار ريال است (قیمت هرکیلو شیرخام مرغوب در ایران ۱۲ هزار و ۵۰۰ ريال و در سایر کشورها ازجمله روسیه حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ ريال) بنابراین اگر قرار است تشویقی بدهند باید همه صادرات لبنیات را شامل شود، نه فقط شیرخشک. البته باید تمهیدات لازم برای کنترل آن نیز صورت گیرد و صادرات، محدود به گمرکات اصلی شود. خبرها حاکی از آن است که در یکی از گمرکات کوچک جنوب کشور بدون اینکه صادرات صورت بگیرد اسناد جعلی صادر شده است. از مقامات امنیتی کشور میخواهم به این مسئله ورود کنند تا افراد خاطی شناسایی و مجازات شوند. البته میدانید خاطیان اثری از خود باقی نمیگذارند که بهسادگی با آنها برخورد شود. نه فرد یا افرادی که اسناد جعلی را تهیه کردهاند، نه کسی که از آنها بهرهبرداری کرده است.
ممکن است عناصر شاغل در گمرک در بروز این تخلف هم خیلی مقصر نباشند و مثلاً کنترل محموله را دقیق صورت نداده باشند. شنیده شده یک ردیف جلوی درب، شیرخشک چیده شده و ردیفهای بعدی مثلاً کالای دیگری مثل پودر آب پنیر بوده که ارزش ناچیزی دارد.
آمار تولید شیرخام در کشور چقدر است؟ چرا به زعم شما مسئولان باید به فکر آمارسازی باشند یا آمار مرکز ایران صحیح باشد؟
تولید شیرخام در سال۹۰ بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران ۶,۶ میلیون تن اعلام شده است. مطالعات شخصی در فاصله سالهای ۱۳۸۷ - ۱۳۶۷ ( دوره ۲۰ ساله) حکایت از رشد متوسط سالانه سه درصد در تولید شیرخام کشور دارد. چنانچه این رشد را به تولید ۶.۶ میلیون تن تسری دهیم، تولید شیرخام کشور در پایان سال ۹۴، ۷.۵ میلیون تن برآورد میشود. حال آنکه FAO تولید شیرخام در کشور را ۷,۸ میلیون تن اعلام کرده است که با تحلیل اینجانب تفاوت کمی دارد (حدود چهار درصد). البته طبیعی است که برخی مسئولان برای اثبات مدیریت خود آمارسازی کنند، اما به قول گفتنیها، شنونده باید عاقل باشد! معالوصف چنانچه آمار مرکز آمار ایران اشکال دارد، باید وزارت جهاد کشاورزی با تماس با آنان نسبت به رفع اشکال اقدام کند. باید همه بپذیریم تنها مرجع رسمی ارائه آمار در کشور، مرکز آمار ایران است.
پرداخت مشوق صادراتی، چه تضمینی برای افزایش قیمت شیرخام و نزدیک شدن آن به قیمت مصوب یکهزار و ۴۴۰ تومان دارد؟ اگر بعد از صادرات، وضعیت دامداران همچنان نابسامان بود چه باید کرد؟
تأثیر چندانی ندارد، اما در صورت عدم تحقق خواست دامداران باید مسئولان ذیربط پاسخگو باشند.
چرا به جای حل شدن مشکلات در سرچشمهها مانند کاهش قیمت خوراک و یا افزایش توان دامداران، همیشه راهحلها در آخرین مقاطع تولید، یعنی کارخانهها جستجو شده است؟ این طرز تفکر از کجا نشات میگیرد؟
از مسئولان بپرسید، اما پاسخ این پرسش به ناتوانی و بیتجربگی آنها برمیگردد.
راهکار عملی و کاربردی شما برای حل موضوع شیر در کشور چیست؟