
علاقه عاطفی شدید میان اسب و صاحبش، باعث شد که استاد دکتر نوروزیان، تمام تلاش خود را برای نجات حیوان به کار گیرد و حالا در گفتوگو با حکیم مهر، جزئیات این جراحی پیچیده را تشریح کند.
«در سابقه این اسب آورده شده بود که متعاقب عدم مراقبت کامل از وارد نمودن کاتتر و ثبت آن در ورید گردنی (وداج) بهمنظور تزریق سرم حاوی دارو و ادامه تزریق آن بدون نظارت، در ساعتهای بعدی نشت سرم در اطراف محل تزریق رخداده و در زیر جلد روند ایجاد واکنش آماسی (التهابی) و فرایند تشکیل بافت فیبروز در روزهای بعد و بیتوجهی در پیشگیری از توسعه آن، تودهای بسیار سفت از بافت فیبروتیک در طول ورید و در مجاورت دیگر ساختارهای حیاتی واقع در ناودان گردنی (وداجی) شکل گرفت.»
این را دکتر نوروزیان میگوید و ادامه میدهد: «بهطوریکه هم از نظر ظاهری و هم از نظر اختلال در حرکت جریان خون بهویژه خون برگشتی (وریدی) و نیز عدم توانایی عضلات ناحیه گردن در کمک به حرکت، اسب مزبور بهناچار به استراحت مطلق در اصطبل توصیه شد.»
به گفته او، این مسئله علاوه بر اینکه صاحب اسب را نگران کرده بود، در ظاهر اسب و همچنین در جریان گردش خون حیوان نیز مشکلاتی را به وجود آورده بود. در نهایت اسب خیلی بیقرار شده و بخش عظیمی از پرفورمنس خود را که وابسته به حمایت ناحیه گردنی است، از دست داده بود.
دکتر نوروزیان به حضور یک خانم دکتر دامپزشک از کشور هلند و یک دکتر دامپزشک آقا از آلمان اشاره میکند و ادامه میدهد: «همانجا یک بحث علمی در خصوص مشکلات این اسب میان ما در گرفت. پیشنهاد بنده این بود که گردن را باز و توده را خارج کنیم، اما این دو دامپزشک از پیشنهاد بنده استقبال نکردند. نظر آنها این بود که انجام عمل جراحی جهت خارج ساختن چنین توده بزرگی که با چسبندگیهای بسیار با ساختارهای شریانی، وریدی و عصبی در ناحیه ناودان گردن همراه است، میتواند با نتیجه دلخواه همراه نباشد.»
این جراح پیشکسوت ایرانی که نیت صاحب حیوان را بسیار مؤثر در فرآیند جراحی آن میداند، میافزاید: «من به این مسئله اعتقاد زیادی دارم. کمااینکه معتقدم تجربه و علم جراح باید با نیت همخوانی داشته باشد تا درمجموع به نقطه مطلوب برسد. چراکه صد در صد وقایع تحت اختیار و کنترل ما نیست و بخشی از آن به برخی انتظارات معرفتی بازمیگردد. خدا را شکر صاحب اسب نیز از بنده و پیشنهاد من حمایت کردند. به جراحان حاضر توضیح دادم که این کار را انجام خواهم داد، چراکه صاحب اسب علاقهمند به اجرای پیشنهادم هستند. لذا کارهای مقدماتی انجام شد.»
جراحی، اما نه در بیمارستان
یکی از نکات جالب در مورد اسب درساژ این بود که فرایند جراحی آن در بیمارستان صورت نگرفت. دکتر نوروزیان در توضیح چرایی این اتفاق، میگوید: «بنده قصد داشتم جراحی را در حالت ایستاده انجام دهم تا تمام تسلط خود را روی اسب داشته باشم و بتوانم مجاورات را بهخوبی جداسازی کنم، لذا این عمل را متعاقب انجام عمل سونوگرافی و تزریق داروهای مناسب جهت ایجاد بیهوشی سبک و ایجاد بیدردی در حالت ایستاده انجام دادم. شاید این جراحی در ابتدای امر خیلی عمل شاخصی به نظر نرسد، اما از آنجا که ناحیه بسیار حساس بود و باید سلامتی همه بافتهایی که توده آنها را در برگرفته بود، حفظ میشد، این را با یک جسارت زیاد انجام دادیم. سعی ما این بود که کار را با تمام استانداردهای موجود و با کمک تجربه دوستان خوبی که در کنارم بودند، انجام بدهم.»
یکی از ویژگیهای حرفهای دکتر نوروزیان این است که قبل از شروع جراحی، ابتدا با مرور متون، خود را در جریان موارد مشابه و آخرین یافتههای مربوط به آن قرار میدهد. این بار هم این اتفاق افتاد: «بهزعم ایشان هر عمل جراحی حتی اگر بارها انجام شده باشد، باید بر آن فرض دانست که برای خود، اولین بار خواهد بود. لذا داشتن سابقه علمی ثبت شده به شکل مقاله و مطالعه آن قبل از عمل، جراح را قادر میسازد که با اطمینان خاطر بیشتر به انجام عمل بپردازد که این مهم در ارتباط با این مورد نیز صورت گرفت. اگرچه به گزارشهای محدودی دسترسی حاصل شد، ولی این اعتماد را به وجود آورد که نتیجه میتواند مثبت باشد. لذا جراحی 4 ساعته را آغاز و در تمام مدت سعی کردم ساختارهای اساسی آسیبی نبیند.»
وی در ادامه تصریح میکند: «حوصله زیادی به خرج دادم و زمانی که بخیههای آخر را میزدم، به همکارم مهندس "سید جواد" که همیشه همراه من در کارها بوده و هست، گفتم ما باید هر طور شده این کار را تمام کنیم، چراکه این خانم و آقای دکتر کنار ما ایستاده و شاهد کارهای ما هستند. سرانجام این کار انجام شد و آنها خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند، چراکه برای آنها غیرقابلباور بود که این عمل جراحی در حالت ایستاده انجام شود. ما هیچ نگرانی نداشتیم و اسب را برای پانسیون فرستادیم.»
یک اتفاق غیرمنتظره
ماجرا اما به اینجا ختم نشد و حدود ساعت 6 بعدازظهر همان روز، به دکتر نوروزیان اطلاع میدهند که از محل بخیهها خون زیادی میرود. «حجم تودههای خارج شده از ناحیه گردنی غیرقابل انتظار و کنترل خونریزیها ناشی از جداسازی نسوج مرضی از نسوج سالم، بهویژه ساختارهای عروقی و عصبی بسیار حوصلهبر بوده که اگرچه با دقت فراوان صورت پذیرفت، ولی پس از بستری نمودن حیوان در اصطبل و انجام مراقبتهای پس از عمل، در ساعات پایانی شب مجدداً مجبور شدیم که برای کنترل خونریزیهای مجدد در محل اسبداری حاضر شده و به رفع و رجوع مشکل پیش آمده بپردازیم.»
وی میافزاید: «خوشبختانه با صرف وقت بسیار و اصرار بر این نکته که ما میتوانیم از این مهم سربلند بیرون آییم، همهچیز را تحت کنترل خود درآورده و اسب پس از یک هفته در وضعیت قابلقبول قرار گرفت. ویزیتهای مکرر از اسب مزبور تا بهبودی کامل و انجام تمرینات لازم امکان برگشت اسب را به انجام حرکات نمایشی به شکل اولیه فراهم نموده که تا امروز ادامه دارد.»
دکتر نوروزیان در ادامه خاطرنشان میکند: «داشتن حس کار تیمی و مدیریت علمی در آن، داشتن غرور و تعصب ملی بهویژه در هنگامی که در رقابتهای خواسته یا ناخواسته، با آن قرار میگیریم آن هم در ابعاد علمی و سماجت به خرج دادن در رسیدن به نتیجه قابلقبول و استاندارد میتواند اعتبارآفرین باشد.»
وی در پایان تصریح میکند: «جا دارد که در اینجا از همکاریهای علمی دکتر سعید رحمانی تشکر نمایم، زیرا تاریخچه و اطلاعات دقیقی که ایشان در روز اول درباره این اسب به من داد، کمک زیادی به ما کرد و شاید بخشی از تصمیمگیری بنده روی اطلاعاتی بود که ایشان در سونوگرافی به من نشان داد و مجاورات را برای ما مشخص کرد که باید از همکاری علمی ایشان تشکر نمایم.»
براوو..
سلام .استاد عزیز خسته نباشید .انشااله همیشه سلامت باشید .واقعا جراحی ناحیه گردنی اسب ان هم در حالت ایستاده کار هر کسی نیست.
...................... باید نظرات آن دو دامپزشک هم پرسیده و بصورت مستند درج می شد اصلا شاید آنها راه کار درمانی بهتری به غیر از جراحی سراغ داشتند ...چه معلوم !!!!!
|
كارشناس جان ميخواي دكتر نوروزيان رو بكشيم يا اينكه بياريم بذاريم جلوي ديوار هو كنيم شايد مقداري از آتش حسادت شما خاموش بشه
|
بنده ضمن ارج نهادن به ارزش کار استاد گرانقدر جناب آقای دکتر نوروزیان که افتخار جامعهی دامپزشکی کشور ما هستند، نظر این کاربر محترم (کارشناس) مبنی بر گزارش نظر آن دو دامپزشک خارجی نیز منطقی و به حق است. آن دو این همه راه نیامدند فقط بگویند ما انجام نمیدهیم. حتماً توجیحات و دلایل کارشناسی متقنی داشتند یا به قول این کاربر محترم راه کار درمانی بهتری غیر از جراحی داشتند. اگر نظرات کارشناسی آنها بطور مفصل گزارش میشد شاید ارزش کاری که استاد گرامی جناب آقای دکتر نوروزیان انجام دادند ده چندان نمود پیدا میکرد.
با سلام. از اینکه آقای دکتر با اعتماد به نفس بالا و ایمان به توانایی خود این جراحی رو انجام داده خوشحالم .و بیایید یکبار از موفقیت همکار خود خوشحال باشیم، یک بار.....
|
دوست عزیز شما به عرایض بنده اصلا توجه نکرده اید ... آیا آن دو دامپزشک اظهار عجز و ناتوانی کرده بودند ؟آیا روش درمانی دیگری پیشنهاد نموده بودند ؟آیا نظر آنها معدوم کردن حیوان بود ؟
استاد خسته نباشيد، برگ زرين ديگري به افتخارات شما و جامعه دامپزشكي ايران . واقعاً لذت بردم ، ارزوي سلامت و طول عمر براي شما استاد بزرگوار را دارم. تنها نكته اي به ذهنم رسيد كه ماحصل چند سال انجام كار كلينيكي در امريكاي شمالي هست را صرفا جهت تبادل نظر عرض مي كنم. انجام كار دامپزشكي در كشورهاي پيشرفته بر طبق استانداردهاي تعيين شده مي باشد و هر دامپزشك سالانه مبلغي براي بيمه مسوليت پرداخت مي نمايد. در صورتيكه شكايتي در مورد يك كيس به انجمن دامپزشكان شود بعد از انجام تحقيق مورد مذكور با استانداردهاي موجود تطبيق و از نظر متخصصين بهر مند شده و رأي صادر ميشود. در يك مورد اخير ، دامپزشك متخصص جراح أسب پس از تشخيص و شيري درماني يك توده ساركوما در نزديكي چشم رأست يك أسب ، با رضايت صاحب دام اقدام به برداشت توده و إرسال براي هيستو پاتولوژي نمود. متاسفانه عليرغم تمام تلاشهاي دامپزشك بر طبق استانداردهاي موجود نهايتاً مجبور به يوتانايز أسب مذكور شدند. لازم به ذكر كه اين أسب يك أسب اموزشي يك اصطبل اموزشي بود و از ارزش بالايي مثل البهائية درساژ برخوردار نبود. متعاقب شكايت دامدار، نظام دامپزشكي مورد را پيگيري و نهايتاً رأي به جريمه نسبتاً سنگين دامپزشك دادند و ان هم تنها به يك علت، جراحي در كلينيك رفرالي انجام نشده بود و جراحي در كلينيكي صورت گرفته بود كه از تاريخ تمديد اعتبار سالن جراحي ان گذشته بود و كلينيك تنها مجوز معتبر كار كلينيكي را داشت و اقدام مجدد براي تمديد پروانه سالن جراحي نكرده بود. با عنايت به اينكه ارزش اسبهاي درساژ بسيار بالا بوده و دامپزشك خارجي از قوانين و مقررات داخلي ما اطلاعي ندارد و دسترسي بِه سالن جراحي متناسب با استانداردهاي مد نظرشان را ندارند پس منطقي به نظر ميرسد كه از انجام هر اقدام درماني اجتناب كنند چون تحت پوشش بيمه مسوليت كشورهاي نبوده و در يك كشور خارجي با شهرت نچندان مناسب بين المللي ريسك انجام عمل را نپذيرند ، بايد ديد ايا اين دامپزشكان در كشور خود هم از انجام عمل سر باز ميزدند ؟ اگر اين دو دامپزشك عمومي بودند در كشورشان مورد را به متخصص جراح إرجاع مي نمودند و اگر متخصص جراح بودند بطور حتم توانايى انجام جراحي مطابق استانداردهاي خود را دارند.
حقیقت این است که برخلاف علم پزشکی که ریشه آن نزد ایرانیان است در مورد دامپزشکی ریشه تمامی علوم نزد اروپا و آمریکا است ...پس بیخودی شلوغش نکنید .... با تشکر .....