
مدیرکل دامپزشکی استان همدان در گفت و گوی اختصاصی با حکیم مهر، ضمن تایید این مطلب، گفت: «در این حادثه، دکتر حیدر سلگی از ناحیه کمر و ستون فقرات و کارشناس نظارت بر بهداشت مواد غذایی اداره دامپزشکی شهرستان نهاوند از ناحیه دست و صورت و همچنین گوش، زخمی شده اند که احتمال پارگی پرده گوش وجود دارد.»
دکتر محمودرضا رسولی با بیان اینکه وضعیت عمومی این همکاران مناسب است، تاکید کرد: «همکاران که هم اکنون تحت مداوا هستند، به مراجع قضایی مراجعه و پرونده قضایی تشکیل داده اند که پیگیری های لازم در این خصوص در حال انجام است.»
وی در توضیح بیشتر این اتفاق، با یادآوری اینکه این فروشنده سابقه تخلف های مشابه را داشته است، تصریح کرد: «همکاران ما پیش از این در چندین نوبت به او اخطار کتبی داده و متخلف را به تعزیرات معرفی کرده بودند. این بار که مراجعه صورت گرفت، فرد متخلف کنترل خود را از دست داده و به همکاران حمله ور شده است.»
رسولی در ادامه به خبرنگار حکیم مهر گفت: «با توجه به شیوع بیماری آنفلوانزای پرندگان در برخی نقاط کشور و نیاز به انجام اقدامات پیشگیرانه و جلوگیری از انجام اقداماتی که سلامت شهروندان را تهدید می کند، همکاران ما همواره با افراد متخلف برخورد می کنند.»
به نظر بنده در صورت امکان جهت برخورد با اینگونه متخلفین باید با هماهنگی و حضور مراجع نظامی و انتظامی اقدام نمود.
درمورد مشابهی در شهرستان ما بعد از کلی رفت و آمد به دادگستری آخرش ما کارشناسان شبکه و اداره کل محکوم شدیم .
در کار دامپزشکی دامپزشک ها تنهاترین هستند و در صورت بروز اتفاق و حادثه خودشان هستند و خودشان بدون هیچ حامی و پشتیبان...
جاي بسيار تاسف دارد براي اين همكار با وجدان كاري بالا كه دچار چنين حادثه اي شدند. حس وظيفه شناسي و وجدان كاري براي حفظ سلامت جامعه بسيار ستودني است اما نه در سيستمي كه اگر خداي تا خواسته مساله منفجر به اسيب جدي همكار شود سازمان هيچگونه حمايتي از فردو خانواده اش نمي كند. همكاران عزيز جان خود و امنيت خانواده خود را بخاطر سيستم معيوب سازمان به خطر نياندازيد. اين مساله براي چندمين بار هست كه رخ مي دهد و در شهرها ديگر موارد مشابه در كشتارگاهها بسيار رخ داده و نهايت امر هنوز نشكل پابرجاست چون ضعف سيستم همچنان پابرجاست. جاي شرمساري براي مسولين رده بالآي سازمان و اندسته از مديران كه كار را به اينجا كشاندند و حالا نقش مشاوران همان سازمانهاي دارند، ........................
تو یه بازرسی یه محموله چند تنی مرغ آلوده رو توقیف کردم و تو راه انتقال به سردخونه صاحب بار اومد ۱میلیون داد گفتم این پولا خوردن نداره، گفت یا پولو میخوری یا چاقومیخوری، به رییسم اطلاع دادم و اون با کمال میل پولو خورد و محموله رو آزاد کرد