حکیم مهر - روزنامه ایران به مناسبت روز دامپزشکی (14 مهر) گفتگویی با دکتر احمد اقتصاد رئیس اسبق سازمان دامپزشکی کشور و مدیرعامل فعلی شرکت نظام سبز سلامت و دکتر زهرا طوطیان متخصص آناتومی و عضو هیأت علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران داشته است که در اینجا برای اطلاع عموم بینندگان محترم حکیم مهر بازخوانی میگردد :
ایران : دامپزشکی ازجمله شاخههای مهم علوم زیستی است که از منظر اقتصادی، سلامت انسان و بهداشت جامعه در کشورهای مختلف از اهمیت بسزایی برخوردار است. با توجه به این که حدود 50درصد از بیماریها، بین انسان و دام مشترک است، توجه به نقش شاخه دامپزشکی و متخصصانی که در این حوزه فعالیت میکنند در حفظ و کنترل بهداشت دام و فرآوردههای دامی، مراقبت، پیشگیری و کنترل بیماریهای مشترک دام و انسان و سلامت غذا ضروری است.
به مناسبت روز دامپزشکی با دکتر زهرا طوطیان و دکتر احمد اقتصاد، زوج دامپزشک که 30 سال از زندگی خود را به خدمت در این حوزه در مناطق مختلف کشور مشغول بودهاند به گفتوگو نشستهایم.
گفتوگو با دکتر زهرا طوطیان
چه سالی وارد دانشگاه شدید و به چه علت رشته دامپزشکی را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟
سال 51 وارد دانشگاه شدم. در آن زمان به طور کلی تنها 10 رشته برای ادامه تحصیل وجود داشت. کسی که میخواست در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدهد نمیتوانست دامپزشکی را انتخاب کند و اگر کسی علاقهمند به دامپزشکی بود باید آن را اولویت اول کار خود قرار میداد و کسی که این رشته را انتخاب میکرد باید دور رشته علوم پزشکی را خط میکشید. من طب را دوست داشتم ولی کمی از آن هراس داشتم، از طرف دیگر شناخت دقیقی به دامپزشکی نداشتم و تنها میدانستم دامپزشکی طب در فضای باز است. با این همه تصمیم گرفتم اولویت اولم دامپزشکی باشد که در دانشگاه تهران قبول شدم، هدفم پذیرفته شدن در دانشگاه تهران بود. ورودیهای آن سال 10 دختر در برابر 90 پسر بود. این مسئله ما را قویتر میکرد که تعهد و قاطعیت بیشتری داشته باشیم.
پس از آنکه وارد دانشکده و رشته دامپزشکی شدید آن را چطور یافتید؟
به دانشکده که رفتم هر روز بیشتر علاقهمند شدم و آن را ادامه دادم. در سال سوم ترم اول بود که با دکتر ازدواج کردم. همکلاسی بودیم، او نماینده پسرها بود و من نماینده دخترها و شناخت ما به علت ارتباط درسی بیشتر شد. از طرفی از نظر دیدگاههای اخلاقی و مسائل مذهبی به یکدیگر نزدیک بودیم.
چه زمانی شروع به کار کردید؟
در سال 57 فارغالتحصیل شدم. در شروع کار من و همسرم اعتقاد به خدمت در مناطق محروم داشتیم. به ایلام رفتیم در منطقه جنگلی با فرزندمان شروع به کار کردیم. و پس از آن به زنجان منتقل شدیم 5 سال کار کردم و با تشویق دکتر ادامه تحصیل دادم چون جراحی را دوست داشتم تصمیم به ادامه تحصیل در رشته آناتومی گرفتم. در آن زمان دانشکده ما دوره تخصصی نگذاشته بود. و من به اجبار برای گرفتن تخصص به دانشکده پزشکی رفتم و پس از 2 سال به دانشکده دامپزشکی منتقل شدم.
قبل از اینکه وارد کرسی استادی و تدریس شوید چه تجربیاتی کسب کردید؟
7 سال در سازمان دامپزشکی بودم تجربههای زیادی به دست آوردم و همین تجربهها در تدریس به من کمک کرد. به خاطر عشق به کار با جیپ به مناطق محروم و دور دست مثل دهلران میرفتم و در زمستان در طویلههای اهالی روستاها حیوانات را سزارین میکردم. میخواستم ثابت کنم یک زن دامپزشک مثل یک مرد دامپزشک مفید است. این مبارزه را از زمان دانشجویی شروع کرده بودم. به گمان من هر دامپزشکی برای خدمت باید ابتدا به مناطق محروم برود و به مردم کمک کند. در آنجا بود که به تجربیات فراوان دست پیدا کردم، فهمیدم که تمام سرمایه یک خانواده روستایی گاوش است و مرگ گاو برای او مرگ زندگی است و نجات آن دام یعنی نجات زندگی یک خانواده محروم و روستایی.
در این زمان مهمترین اصل برای کمک به این خانوادهها را در چه میبینید؟
در حال حاضر بزرگترین خدمت پیشگیری است. باید در تمام مناطق پیشگیری از بیماری انجام شود. باید دامپزشکان و دانشجویان ما دنبال مادیات و پول نباشند. متأسفانه گاهی اوقات دانشجویان یا متخصصان وظیفهای به آن شکل احساس نمیکنند ما در این سالها به این چیزها فکر نمیکردیم. باید این فرهنگ زنده نگه داشته شود. دانشجوهایم را تشویق میکنم که از هر راهی که میشود به دامپزشکی خدمت کنند.
چه خاطرهای از آن سالها دارید؟
در ضمن کار خاطرات زیادی دارم. در زنجان گاوی را با وانت به کلینیک آوردند که سخت زایی داشت و در حال مرگ بود. دامدار گریه میکرد و نگران مرگ گاو بود و من در حال تلاش برای به دنیا آوردن گوساله دلداریاش میدادم. موقع تولد گوساله، گاو مادر شروع به لیس زدن گوساله کرد.
چه آرزویی دارید؟
آرزو دارم جوانان ما در آینده در محیطی که انگیزه و آینده روشنی را سر راه میبینند کار کنند و نتیجه زحمات اساتید خود را در راه درست به کار ببرند. از دیدن دانشجویان موفقم خوشحال میشوم و زیباترین لحظه زندگی ام همین لحظه است. هنوز عشق همان سالها را در راه دامپزشکی در وجودم دارم و برای رسیدن کشور به موفقیت تلاش میکنم.
گفتوگو با دکتر احمد اقتصاد
فعالیت خود را از چه زمان آغاز کردید؟
کارم را بعد از انقلاب به دستور امام(ره) از ایلام شروع کردم. از شمیران به ایلام رفتیم و در آنجا 2 سال فعالیت کردیم.
یک سال جنگ بود که در هنگام کار به جبهه هم کمک میکردم. سپس به استان زنجان رفته و در آنجا رئیس دامپزشکی شدم. 5/5 سال در این سمت بودم. ولی با توجه به فعالیتهایی که در سطح استان کرده بودم، به سمت معاون وزیر و رئیس سازمان دامپزشکی در سال 64 منصوب شدم.
تا اواخر 67 مسئول سازمان دامپزشکی کشور بودم و دو سال در بنیاد مستضعفان مسئولیت داشتم. همان سالها بود که دستور انتقال باغ وحش به پارک ارم را صادر کرده و باغ وحش را تأسیس کردم. بعد از آن سمتهای مختلف مدیریت، معاونت، و مشاور رئیس سازمان به من اعطا شد.
چهار بار در اجلاس بینالمللی oae در پاریس شرکت کردم. چند بار برای نظارت بر کار بهداشتی مواد غذایی و واردات گوشت به برزیل، استرالیا و چین رفتم.
پس از بازنشستگی چگونه فعالیتهای خود را ادامه دادید؟
پس از بازنشستگی به عنوان مشاور خدماتم را ادامه دادم. در حال حاضر در نظام دامپزشکی کمک میکنم. طبق آئین نامه دولت در مجموعهای به نام شرکت تأمین نیروی انسانی نظام سبز سلامت بر مسئولین فنی بهداشتی نظارت دارم.
در گذشته چون این افراد از کار فرما حقوق دریافت میکردند اعمال نظر بهداشتی آنچنان دقیقی نداشتند.
ولی در ماده 19 طرحی که داده شد ـ قطع وابستگی فنی بهداشتی در کشتارگاهها از کارفرما ـ انجام شد و این مسئولیت به نظام دامپزشکی محول شده است.
چه موانعی را با درایت از سر راه برداشتهاید؟
تیر ماه سال 1358 به ایلام رفتم. در آن سالها در آن منطقه تلفات دام زیاد بود. با فعالیت زیاد عملیات واکسیناسیون را به اجرا در آورده و جذب نیرو کردیم و بر اثر این انسجام بیماریها مهار شد.
در زمان جنگ در جایی که عشایر منتقل شده بودند فعالیت میکردیم. با خانوادهام در میان چادرنشینان زندگی کرده و به بررسی بیماریهای دامی میپرداختیم.
مهمترین کاری که انجام دادید؟
با فعالیتهایی که کردم در اجلاسهای بینالمللی عضویت ایران در اوایل انقلاب دوباره تأیید شد که با کمک آن سازمانهای بینالمللی امکان شناخت و کنترل بیماریها به وجود آمد. سپس از مسائل قرنطینه مرزی شروع شد و دام قاچاق و غیر بهداشتی دیگر وارد نمیشد.
در زمان جنگ ما اجازه نمیدادیم مشکلات ایجاد شود. در سالهای جنگ به علت اینکه گوشت از اروپا میآمد بعد از انفجار چرنوبیل بلافاصله جلو واردات گوشت را گرفتیم. من احتمال میدادم که شاید در گوشت دامها تشعشع وارد شده باشد.
به آلمان رفتیم و نمونههایی را فرستادیم و دیدیم آلودگی نیست و پس از آن اجازه واردات دادیم.
حالا که به سالهای گذشته نگاه میکنید؟
خیلی صمیمانه کار میکردیم و در وظایفمان کسی دخالت نمیکرد. الان با اتحاد و برابری که بین سازمان نظام دامپزشکی و دامپزشکی است مشکلات برطرف شده است.
معتقد هستم برای حفظ سلامتی جامعه باید سازمان دامپزشکی به قوانین خود متعهد باشد و مسئولان باید از این سازمان بیشتر حمایت کنند.
چه آرزویی دارید؟
با توجه به آئین نامه نظارت، دامپزشکان و ناظران بهداشتی در کشتارگاهها بتوانند مسئولیت خود را به خوبی اجرا کنند. اگر میخواهیم گوشت و مواد غذایی سالم و بستهبندی شده به مردم بدهیم باید دامپزشک کارش را با جرأت انجام دهد. این آئین نامه سال 87-86 تصویب شد و معاون رئیسجمهور ابلاغ کرد و سازمان نظام دامپزشکی مجری است.
رؤسای سازمان دامپزشکی تاکنون - نفر سوم از راست : دکتر احمد اقتصاد
از شما جناب دکتر لطفی زاده عزیز نیز که چنین ابتکارات پر ارجی دارید تشکر وقدرانی کرده انشاال... در کارتان موفقیت های فراوانی درپیشرو داشته باشید.