نگاه شما: نگاهی به انتخاب دامپزشکان نمونه در روز ملی دامپزشکی
آنها نمونه هستند چون قرار بوده که نمونه باشند؛ شما؟ هجرت کنید، برایتان خوب است!
نویسنده: امضا محفوظ
روز ملی دامپزشکی در ایران از آن زمان که توسط دکتر حسن تاجبخش به این مناسبت نامگذاری گردید، متولیان بسیاری بر خود دیده است و هر کدام از برگزارکنندگان مراسم گرامیداشت این روز، به فراخور زمانی که مسئولیت داشته اند، تلاش نموده اند تا به بهترین نحو ممکن در اعتلای برگزاری آن بکوشند. نفس انجام این امر و مسابقه در برگزاری هر چه پربارتر آن در گوشه و اطراف کشور نه تنها نکوهیده نیست بلکه توصیه شده نیز می باشد، چرا که هر تلاشی در این زمینه به اعتلای بیشتر حرفه و آشنایی بیشتر جامعه با خدمات متقابل حرفه و جامعه می انجامد.
از برگزاری مراسم در سطح ملی و توسط دستگاه های رسمی دولتی تا برگزاری مراسم محفلی و دورهمی توسط برخی از جوامع و اصناف هر یک به فراخور نفوذ خود سهمی در این میان دارند ، همگی تلاش بر این امر دارند تا از نقش حرفه دامپزشکی در بهبود، پاسداشت و ارتقاء بهداشت و سلامت جامعه و تقویت اقتصاد غیرنفتی کشور تجلیل کنند؛ هرچند همگان اذعان دارند که این نقش محوری محدود به مرزهای کشور ایران نمی شود و کشورهای همسایه ایران و حتی سایر قاره ها نیز از این توان تخصصی موجود بهره مند می شوند.
چند صباحی است در برگزاری این مراسم مرسوم شده است که در کنار تجلیل از حرفه دامپزشکی و نقش آن در جامعه، از دامپزشکان برتری که نقش های مهمی در به بار نشستن این زحمات بر عهده داشته اند و یا خدمات ارائه شده آنان با توجه به محدودیت های موجود چشم گیر بوده است، قدردانی ویژه ای شود و به جامعه حرفه ای دامپزشکی کشور معرفی شوند. در این نوشتار تلاش داریم تا بی پرده سخن بگوییم و برای نیل به این هدف، اول مطالعه گذشته نگری از منتخبین سال های قبل خواهیم داشت و سپس به وضعیت فعلی و ایده آل های انتخاب خواهیم رسید؛ شاید بتوانیم با کنار هم قرار دادن این مطالب راهی فرا روی برگزار کنندگان این مراسم قرار دهیم تا با دیدگاه دیگری بجز آنچه که با آن الفت دارند نیز آشنا شوند.
1- قانون یا روال انتخاب نمونه ها:
بررسی های بسیاری در این زمینه انجام دادیم تا بدانیم روال انتخاب این نمونه ها و افراد شاخص در بخش های خصوصی و دولتی چیست و آیا قانون یا بخش نامه ای یا حتی روال ثابتی در این میان وجود دارد یا خیر؟ آیا انتخاب افراد بر اساس ارتباطات صورت می گیرد یا بر اساس قوانین؟
بی اختیار سراغ اولین منبع در این زمینه رفتیم که سابقه بیشتری از سایر نهادها دارد: «سازمان دامپزشکی کشور». منابع مختلف این سازمان همچون بخشنامه ها و قوانین، وب سایت های اطلاع رسانی و مطلعین و بازنشسته های این سازمان را مورد پرس و جو قرار دادیم که در هیچ یک از آنها مطلبی در این خصوص نیافتیم، تا اینکه یکی از بازنشستگان محترم سازمان دامپزشکی کشور متن غیر رسمی در اختیار ما قرار داد که بیانگر وجود قانون نیم بندی در این خصوص بود؛ چندین بار این پیش نویس را مطالعه کردیم تا مبنای عملیاتی آن را درک کنیم. همین جا لازم به ذکر است که در سایر دستگاه ها و جوامع رسمی و غیر رسمی، اشغال شده یا مستقل، مستند دیگری در این خصوص نیافتیم که بدان استناد کنیم. در بررسی پیش نویس سازمان دامپزشکی کشور ایرادات ذیل مشاهده شد:
- در کمیته ارزیابی اثری از نماینده ارزیابی شوندگان دیده نمی شود و انتخاب اعضای کمیته بررسی نمونه ها همگی از مسئولین آن دستگاه یا اداره می باشند و این مغایر با اصول ارزیابی است که دست مسئولین را در اعمال نفوذ سلیقه ای و مدیریتی باز می گذارد و بر عدم شفاف بودن اجرای روال انتخاب نمونه تاکید دارد.
- فرم های خود اظهاری که در متن این شیوه نامه آمده است، از دسترسی عمومی کارمندان در پورتال های اطلاع رسانی خارج می باشد، بنابراین یکی از راه های جلوگیری از معرفی نمونه ها توسط روش خود اظهاری که در شیوه نامه آمده است، عدم دسترسی به فرم ها و روش اجرایی می باشد.
- بندهایی در جدول معیارها آمده است که مصداق نامشخصی دارند؛ به عنوان مثال بند 7 جدول معیارها اشاره به سوابق مدیریتی دارد که مبنای انتخاب نمونه ها در سه سطح مدیران، کارشناسان و کارکنان عادی می باشد، در حالیکه مطابق همین جدول معیار کارشناسان و کارکنان عادی هستند که قاعدتا مدیریت جزء بندهای ارزیابی آنان نیست و بگذریم از آنکه برخی بنا به صلاحدید سیاسی یا باندبازی هیچ گاه به مدیریت نمی رسند.
لحاظ کردن «ایثارگری» در بندهای ارزیابی خود از شمشیرهای دو دمی است که مورد سوء استفاده برخی قرار گرفته است، چرا که بر مبنای این بند مدیران معرفی کننده نمونه ها با اطمینان از اینکه افراد غیر ایثارگر مشخصا امتیاز نمونه برتر کشوری را نخواهند داشت، از معرفی غیر ایثارگران طفره می روند و دوم اینکه تقصیر دامپزشک نمونه ای که از هر لحاظ نمونه است ولی سنش به موقعیت ایثارگری قد نداده چیست؟ بر مبنای این بند و تفسیری که از این بند در این دستگاه اجرایی صورت می گیرد که بصورت جالبی حتی در میان ایثارگران بسته به میزان صدمات وارده به فرد در شرایط جنگ تحمیلی امتیاز بندی شده است (که بنا به عقیده نویسنده نوعی توهین به جانبازان و ایثارگران در قبال گذشتن از جانشان در راه حفظ و صیانت از کشور داشته اند می باشد)، افتخار نمونه شدن بصورت چرخشی بین عده معدودی خواهد چرخید.
همچنین «تجربه در پست مدیریتی» از آن بندهایی است که علامت های سوال و تعجب زیادی پیش روی ما می گذارد با علم به اینکه می دانیم انتخاب مدیران بر چه مبنایی است.
طرفه داستان معیار بعدی بند 9 جدول معیارها است که در برگیرنده «فعالیت های آموزشی و پژوهشی» است. خود این بند دارای جدول مستقل دیگری است که خواندن بندهای یازده گانه آن علامت های تعجب بسیار زیادی را بر سر خواننده می گذارد، مثلا انتشار مقالات یکی از بندهای این ارزشیابی است، در حالیکه بنا به اذعان همین بازنشسته محترم، هرگونه شرکت در کنگره ها و همایش های داخل و خارج از کشور حتی برای مقاله سخنرانی و با عنوان شرکت کننده با نام سازمان دامپزشکی کشور، منحصراً و فقط از طریق مرخصی امکان پذیر است، آن هم منوط به اجازه مدیر دستگاه است؛ مجری طرح تحقیقاتی و همچنین همکار طرح تحقیقاتی بودن بنا به اذعان صریح بخشنامه ها و آئین نامه ها برای کارشناسان این دستگاه اجرایی امکان پذیر نیست و حتما باید از آقایان دامپزشک شاغل در دانشگاه ها، شرکت های دانش بنیان یا مراکز تحقیقاتی که اصلا نمی دانند در حیطه دامپزشکی رسمی کشور چه خبر است، باید باشند.
تالیف و ترجمه کتاب هم بنا به گفته آن کارشناس موجود در دفتر طیور که چندین و چند کتاب بر مبنای تجربیات میدانی منتشر نموده، فقط و فقط از طریق هزینه نویسنده یا مترجم امکان پذیر است، چرا که برای سازمان دامپزشکی کشور انتشار کتاب «چرا مرغم مریضه؟!!» بسیار بسیار ارجح تر از انتشار کتاب فنی و علمی است که امیدواریم این رویه اصلا گردد.
امتیازات خلاقیت و نوآوری هم که جای بسی تامل دارد و شیوه مرسوم در اجرای این بند بعد از اینکه کارشناس یا کارمند طرح یا پیشنهاد نوآورانه خود را ارائه داد، با جواب «از قبل موجود است» مواجه می شود و سال بعد می بینیم در سطوح بالاتر همان طرح توسط مدیر بررسی کننده طرح خلاقانه به مرجع بالاتر پیشنهاد شده است!
البته راه دیگری نیز پیش روی عزیزان حاضر در سازمان قرار دارد و آن هم تغییر این شیوه نامه انتخاب کارمند نمونه و حذف این بندهای غیرقانونی و غیر اجرایی از آن است تا کماکان بر مبنای سلیقه این امر ادامه یابد و به هیچ کس هم مربوط نخواهد بود، چنان که تا کنون نبوده است!
متاسفانه در سایر دستگاه ها و سازمان ها اثری از حتی دو خط نوشته که چگونه نمونه ها را انتخاب و معرفی می کنند پیدا نکردیم.
2- مطالعه گذشته نگر نمونه های حرفه دامپزشکی:
نگاهی به افرادی که در دو یا سه سال اخیر به عنوان نمونه های دامپزشکی معرفی شدند، خود گویای مبانی انتخاب آنها می باشد. همان گونه که همه دست اندرکاران حرفه اطلاع دارند، مبانی انتخاب نمونه ها در بخش خصوصی و دولتی به سان راز سر به مهری است که کمتر افرادی از آن اطلاع دارند و همین معیارهای انتخاب نیم بند در بخش دولتی رعایت نمی شود و تفسیر به رأی می شود و در بخش خصوصی هم که باز به مثابه تقسیم اراضی پدری با لابی گری صورت می گیرد.
سنگ بنای این حرکت اشتباه از دوره ریاست سابق سازمان نهاده شده، به گونه ای که کوچکترین کورسویی برای وجود یک نکته قابل احترام در مراسم رسمی حرفه دامپزشکی خاموش گردید و قاطبه دامپزشکان متوجه شدند که با معیارهای افراد انتخاب شده، نمونه های واقعی حرفه در این لیست محلی از اعراب نخواهند داشت. مبنای انتخاب در بخش دولتی که مفصلاً شرح داده شد، ولی در بخش خصوصی به سایر مشارکت کنندگان در برگزاری مراسم سهمیه ای داده شد تا افراد مد نظر خود را به عنوان نمونه معرفی کنند؛ آنان نیز نامردی نکرده یا خودشان را معرفی کردند و یا وابستگانشان را معرفی نمودند؛ طرفه داستان اینکه معرفی شدگان از سوی سازمان نظام دامپزشکی را هم به رسمیت نشناختند و خودشان در بخش دولتی و با لابی آن مرد دولتی که قصد تغییر انتخابات نظام دامپزشکی با حمایت سلبریتی های دام کوچک و برنامه ریزی های کارمندان استانی را بر عهده داشت، اقدام به معرفی نمودن هم پیمانانشان به عنوان نمونه های دامپزشکی نمودند؛ همانها که دست در دست کارفرمایان در مقابل دامپزشکان و یا بدتر از آن در ظاهر با دامپزشکان و در باطن با کارفرمایان پیش به سوی زندگی مرفه تر بودند.
با این منوال و با مطالعه این نحوه عمل و سابقه ثبت شده در معرفی نمونه ها، این سیگنال به سمت شاغلان این حرفه می رود که مبنای انتخاب نمونه ها فشار کارفرمایان و یا نمونه های فرمایشی برای تاثیرگذاری در انتخابات برای اهداف بزرگتر است و فعالیت حرفه ای یا تلاش برای صیانت از بهداشت جامعه و تقویت تولید محلی از اعراب نداشته و ندارد و در این میان هر کسی لابی قوی تری داشت و منافع مدیران و رؤسا را بهتر تامین می نمود، شایستگی بیشتری برای نمونه شدن دارد و با این منوال وضع می شود همین که اکنون شاهد آن هستیم: بی تفاوتی محض، کنار کشیدن نخبه ها و نمونه های واقعی و تقویت روحیه نرون مابانه برای در دست داشتن بخش دولتی و بخش خصوصی و جوامع و سندیکاها و به مرور زمان همانگونه که می بینید تعهد حرفه ای از میان شاغلان رخت بر می بندد و رفتارهای نمایشی و ریاکاری جایگزین آن خواهد شد.
در انتها بایستی خدمت برگزار کنندگان این مراسم ملی عرض کنیم که از شاغلان واقعی حرفه همان را انتظار داشته باشید که خود با آنها می کنید؛ نمی شود که استخوان های دیگری برای نیل به اهداف شما خرد شود و این سرابی که از حرفه ساخته اید تنها خودتان را گول می زند. مدتهاست که عاقلان و دامپزشکان مبنایشان هجرت است، حتی اگر در آن سوی آب، شغل های دست چندم را بر عهده گیرند.
امسال شاید به خاطر انتخابات پیش رو و برای به دست آوردن دل اکثریت همکاران تازه کار ( مدیون من هستید اگه فکر کنید به خاطر کسب رای ) همه دامپزشکان استان رو ( بجز اون اقلیتی که نامزد انتخابات نظام شده اند ) نمونه اعلام کنند!