حکیم مهر - یادداشت وارده : مشیت الهی ، ببر مازندران و یک وجدان ناخشنود! - دکتر میثم امانی
دکتر میثم امانی
توضیح: چهارشنبه بود یا پنجشنبه درست خاطرم نیست. دوستی تماس گرفت.
خیلی کوتاه : « یه برنامه ای هست برای روز دوشنبه رادیو جوان ..در مورد قضیه ببر باغ وحش تهران..میتونی صحبت کنی؟ »
البته .. چرا که نه؟ ...
این بله گفتن از اون دست جوابهای عجولانه است که بعد از گذشت چند ساعت پشیمون میشی و هیچ راه فراری هم نداری.
چرا من ؟ یعنی هیچ کسی، هیچ دامپزشکی نیست که صلاحیتش بیشتر از من باشه برای این موضوع؟
مهمتر از چرای اول اینکه چرا قبول کردم؟
چند ساعتی گذشت و در کمال ناباوری نه تنها از بله گفتن پشیمون نشدم ، بلکه مصمم شدم که به این برنامه برم، نه برای خود نمایی، نه حتی برای دفاع از ساحت دامپزشکی که مورد اهانت غریبه و آشنا قرار گرفته بود، نه برای آگاه کردن مردم از حقیقت ماجرا ... برای آرام کردن وجدان خودم!
کسی دوباره با من تماس نگرفت... برنامه مورد نظر با حضور استاد بزرگوارم به بهترین شکل پخش شد...من موندم و مطالبی که میخواستم تو اون برنامه بگم..من و وجدان ناخشنود!
و حالا آنچه در آن برنامه قرار بود گفته شود :
"پروژه ملی" قاعدتا باعث غرور ملی میشود. با مشارکت ملی همراه است و بطور منطقی بر ثروت ملی می افزاید. اما چگونه شد که پروژه ملی احیای ببر هیرکانی به یک شکست ملی تبدیل شد؟ سرشکسته مان کرد و بخشی از ثروت ملی را بر باد داد؟
با احترام فراوان به تمام بزرگان مربوط و نامربوطی که در این باره سخن گفته اند، بنده به هیچ عنوان قصد پاسخ گویی به این سوال را ندارم. چون قطعا در زمره نامربوطان قرار خواهم داشت.
اما به عنوان یک ایرانی و یک دامپزشک حق پرسشگری را برای خود محفوظ دانسته و به طرح چند سوال خیلی ساده می پردازم:
سوال نخست را از مسؤلین محترم سازمان محیط زیست می پرسم. پرسشی که پاسخ به آن از ضروریات راهبری هر مجموعه کوچکی است. تشخیص اولویتها اگر وظیفه مدیر یک سازمان نیست ، برعهده چه کسی است؟ آیا نجات و حفظ گونه های متعدد در حال انقراض از جمله یوز ایرانی به احیای ببر مازندران اولویت ندارد؟ آیا نجات صدها هزار هکتار جنگلی که در آتش بی تفاوتی مسوولین سوخت و خاکستر شد، جزء اولویت های زیست محیطی کشور نبود؟ آیا نابودی قریب الوقوع دریاچه ارومیه به عنوان یک اکولوژی منحصر به فرد یک فاجعه زیست محیطی نیست؟ آیا آلودگی کشنده هوای پایتخت و شهر های بزرگ ...؟
فعالان محیط زیست قطعا سوالات بیشتری برای بی پاسخ ماندن دارند. آیا کسی جز مجری پروژه باید پاسخگوی شکست آن به هر دلیل باشد؟
سوال بعدی را علاوه بر مسولان محیط زیست از اصحاب رسانه می پرسم. از خودم و از همه علاقه مندان به حقوق حیوانات. آیا قتل مظلومانه محیطبانان تأثربرانگیزتر از مرگ ببر سیبری نیست؟ بهتر نیست مرگ ببر را سادهانگارانه تنها به مشیت الهی نسبت دهیم، در عوض پاسخگوی قتل سربازان مظلوم پاسداری از طبیعت باشیم؟
سوال آخر را از مسؤلان محترم سازمان دامپزشکی کشور می پرسم. باعث تأسف است! آنقدر بی رمق و ضعیف هستیم که هم تلاشها و عملکرد مطلوب ما را به نام خود مصادره می کنند ( بهترین مثال آن آنفلونزای پرندگان است که تمام تلاشهای جامعه دامپزشکی کشور به نام وزرات بهداشت ثبت شد) و هم گناه ناکرده را به گردمان میاندازند. {گنه کرد در بلخ آهنگری ... به شوشتر زدند گردن مسگری}
آیا نباید با برگزاری کنفرانس های مطبوعاتی و تلویزیونی و از موضع قدرت، ضمن توضیح علمی و فنی ماوقع ( که به طور حتم تنها در صلاحیت نهاد دامپزشکی است) از شان و جایگاه دامپزشکان دفاع می کردید؟
خبر مرتبط :