آیا مسئول اجرای پروژه شکستخورده احیای ببر مازندران که حالا طالب اراضی دشت ارژن است تا نسل شیر ایرانی را احیا کند، این بار هم موفق خواهد شد هزینهای به سازمان حفاظت محیط زیست تحمیل کرده و برای رویاهای خود قربانیانی جدید بگیرد؟
به گزارش حکیم مهر به نقل از تسنیم، پس از گذشت چند روز از وارد شدن یک شیر نر آسیایی به باغ وحش ارم، حالا مانورهای تبلیغاتی رسانههای فارسیزبان خارجی و برخی رسانههای داخلی به سود این باغ وحش به پایان رسیده و آنچه به جا مانده نگرانیهایی است که برای دوستداران حیوانات به سرنوشت مبهم "کامران" محدود میشود اما برای فعالان محیط زیست فراتر از آن است.
اینکه شیر ایرانی دهههاست از دشتهای ایران رخت بر بسته و «کامران»، بر خلاف نامش از نسل شیرهای هندوستان است که تحت عنوان شیر ایرانی، به ابزاری برای تحریک احساسات وطندوستانه ایرانیان و در نتیجه تبلیغات برای باغ وحش تبدیل شده یا این شبهه که اتحادیه باغ وحشهای اروپا چگونه بناست بر نگهداری استاندارد کامران نظارت داشته باشد در حالی که مراحل انتقال این حیوان با وارد آمدن آسیب و به جا ماندن زخم بر بدن حیوان همراه بوده موضوعاتی است که به حوزه مدیریت باغ وحشهای کشور محدود میشود؛ حوزهای که سالهاست در آن شاهد استفاده ابزاری از حیوانات بدون رعایت حداقل شرایط و ضوابط هستیم.
تصمیمسازی برای حذف برخی جانوران و تکثیر برخی دیگر
اما آنچه موضوع ورود کامران به باغ وحش ارم را به نگرانی عمیقتری تبدیل میکند، نامی است که از آغاز پیدایش کانون شکار ایران که بعدها به سازمان شکاربانی و سپس به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد بر محیط زیست کشور سایه افکنده و تصمیمهای ریز و درشت در حوزه حیات وحش را تحت تاثیر خود قرار داده است.
«هوشنگ ضیایی» یک شکارچی کهنهکار با مدرک کارشناسی ارشد دامپروری که سالهاست به عنوان مشاور معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست تصمیمسازی بیرقیب است و تصمیمسازیهایی حاشیهساز را در کارنامه دارد که اغلب انتقادات و شکستهایی تلخ را به سازمان حفاظت محیط زیست و در نتیجه حیات وحش کشور تحمیل کرده است؛ تصمیماتی که دو محور اصلی آن حذف برخی از جانوران با صدور مجوزهای شکار و تکثیر برخی دیگر از گونهها در قالب طرحهای تکثیر و احیاست؛ در حقیقت، دفاع از شکار، باب کردن رویکرد شکارچیسالارانه در سازمان حفاظت محیط زیست، حمایت از طرح راهاندازی قرقها و شکارگاههای خصوصی، پروژههای متعدد تکثیر و احیای گونههای حیات وحش از جمله گوزن زرد و ببر مازندران که جملگی با شکست همراه بوده، شاخصترین تاثیرگذاریهای ضیایی بر حیات وحش کشور به شمار میرود.
نگاه دامپرورانه به حیات وحش
طی روزهای گذشته هم ضیایی بارها ورود کامران به باغ وحش ارم را اتفاقی مثبت قلمداد کرده و از آن مقدمهای ساخته تا به موضوع مورد علاقه خود یعنی اجرای طرحهای احیای جانوران بپردازد و از دو طرحی سخن بگوید که به دلیل ایجاد حساسیت عمومی شدید نسبت به آنها، مجبور شده بود چند سالی از صحبت درباره اجرایشان خودداری کند اما حالا افکار عمومی، وقایع تلخ سالهای گذشته و قربانیان طرحهای تکثیر ضیایی را فراموش کردهاند و دوباره فرصتی مناسب فراهم شده تا این شکارچی کهنهکار که به گفته خودش سالها رویای احیای ببر مازندران را در سر میپرورانده بدون توجه به فراهم نبودن شرایط برای بقای گونههایی چون شیر و ببر در کشور، بار دیگر وسوسه اجرای این دو طرح پر زرق و برق را زمزمه کند؛ دو گربهسان عظیمالجثه که دهههاست به دنبال کاهش طعمه همچنین تخریب زیستگاهشان و البته شکار بیرویه، شانس بقا در کشورمان را از دست دادهاند اما حالا احتمالا با این تصور که شیر و ببر هم به سادگی دامها در دامپروریها تکثیر خواهند شد، سخن از اجرای طرح تکثیرشان به میان میآید.
اصرار بر تکرار یک اشتباه پرهزینه
ضیایی در سال 89، در پی اجرای طرح احیای ببر مازندران در میانکاله هزینه مادی و معنوی فراموشنشدنی به سازمان حفاظت محیط زیست وارد کرد؛ دو پلنگ ایرانی در قبال دریافت دو ببر سیبریایی به روسیه فرستاده شدند اما دو ببر وارداتی نه تنها به میانکاله نرسیدند تا شانس خود را برای تکثیر امتحان کنند بلکه به سرنوشتی اسفبار دچار شدند؛ اینکه دو ببر سیبریایی چگونه بنا بود در یک محوطه فنسکشی شده در میانکاله گرم و شرجی دوام آوردند و نسل ببر مازندران را برای ضیایی احیا کنند، پرسشی بود که هرگز پاسخ داده نشد چرا که سرنوشت شوم ببرهای وارداتی در همان نخستین روزهای ورودشان به کشور، زمانی که به صورت موقت به باغ وحش ارم منتقل شده بودند رقم خورد.
پذیرایی از ببرهای میهمان با گوشت الاغ آلوده به مشمشه، مرگ ببر نر را به همراه آورد و احتمال ابتلای ببر ماده به این بیماری سبب شد این حیوان شکوهمند به مدت 5 سال در قرنطینهای تاریک در باغ وحش ارم در انتظار تعیین تکلیف روزگار بگذراند؛ ببری که ضیایی و سازمان حفاظت محیط زیست آن را به طور کامل به دست فراموش سپرده بودند و اگر پیگیریهای دوستداران محیط زیست و همکاری سازمان دامپزشکی نبود تا به خارج شدن حیوان از قرنطینه و انتقالش به جایگاهی در باغ وحش بینجامد بدون شک، حیوان تا به امروز در همان قرنطینه مهجور جان سپرده بوده.
واکنش دامپزشکی: الاغها را بدون نظارت دامپزشکی ذبح و خوراک ببرها کردند
هرچه که بود، پروژه شکست خورده احیای ببر مازندران که بدون مطالعات کارشناسی و تامین زیرساختهای لازم تنها بر اساس یک رویای دامپروریمحورانه به اجرا در آمده بود علاوه بر زجرکش کردن یک ببر نر و اسارت یک ببر ماده به هزینهکرد مبلغی قابل توجه برای فنسکشی محوطهای در میانکاله منجر شد و حالا که اذهان عمومی ماجرا را فراموش کردهاند، ضیایی در گفتوگو با رسانههای فارسیزبان خارجی از اینکه چرا بعد از انقلاب به پروژههای تکثیرش بیتوجهی شده گله کرد، شکست پروژه احیای ببر مازندران را به گردن سازمان دامپزشکی انداخته و در کمال تعجب نسبت به ادامه نیافتن پروژه احیای ببر مازندران اعتراض میکند.
«کریم امیری»، معاون دفتر بهداشت و مدیریت بیماریهای دامی سازمان دامپزشکی کشور در واکنش به اظهارات ضیایی میگوید: متاسفانه باید بگویم مشکل از جایی آغاز شد و مرگ ببر سیبری را رقم زد که آقایان، بدون تایید و نظارت سازمان دامپزشکی، الاغهایی را ذبح کرده و به عنوان خوراک در اختیار ببرهای وارداتی و شیرهای باغ وحش قرار میدادند؛ متاسفانه برخی از الاغهای ذبحشده، آلوده به بیماری مشمشه بودند و سبب مرگ ببر سیبریایی نر شدند؛ اینکه بیماری مشمشه در کشور وجود دارد را سازمان دامپزشکی بارها اعلام کرده و تاکید کرده بود که هرگونه ذبح باید با نظارت سازمان دامپزشکی صورت بگیرد.
حالا باید منتظر ماند و دید مسئول اجرای پروژه شکستخورده احیای ببر مازندران که حتی از عهده تغذیه سالم دو ببر وارداتی در نخستین روزهای ورود هم بر نیامده اما طالب اراضی دشت ارژن استان فارس است تا با تکثیر شیر هندی، نسل شیر ایرانی را احیا کند این بار هم موفق خواهد شد هزینهای به سازمان حفاظت محیط زیست تحمیل کرده و برای رویاهای خود، قربانیانی جدید بگیرد؟
اینجور سمپاشی ها دیگه جواب نمیده نمیشه با تحریک احساسات مردم بدنبال کوبیدن یا بالا بردن دشمنان و دوستان شد . اگه تیم شما دنبال این پروژه بود قضیه کاملا جور دیگه ایی قلم میخورد . حنای شما دیگه رنگی نداره