حکیم مهر: دانشآموز ایرانی تابعیت ایرانی خود را زیر پا میگذارد تا با این قانون بتواند اتیکت پزشکی را برای خود خریداری کند. ابهاماتی که در رابطه با سهمیههای ورود به دانشگاه و دانشجویان غیرمجاز وجود دارد، پای دیدهبان عدالت و شفافیت را هم به این موضوع باز کرده است.
به گزارش حکیم مهر به نقل از همشهری، «دکتر هامون سبطی» بهعنوان دبیر کارگروه آموزش دیدهبان عدالت و شفافیت از آخرین تحقیقات این کارگروه در رابطه با انواع سهمیهها و تخلفات صورتگرفته در این خصوص میگوید.
موضوع سهمیهها در کنکور و عدمعدالت آموزشی چقدر جدی است؟
گزارشهای بسیاری در رابطه با سهمیهها و رانتهای آموزشی در اختیار ما قرار گرفته و مصمم هستیم با همکاری نهادهای دولتی، سمنها و رسانهها این مهر بیعدالتیها را از پیشانی آموزش عالی کشور پاک کنیم. بحث سهمیهها تنها ویژه رشته پزشکی نیست. طبق این گزارشها برای مثال امسال در رشته کامپیوتر دانشگاه صنعتیشریف طبق دفترچه کنکور باید حدود 60نفر پذیرش میشد اما الان تعداد دانشجویان بیش از دو برابر این مقدار است. فرض میکنیم این ظرفیت دو برابری از راههای قانونی وارد این دانشگاه شدهاند، پرسش اصلی این است: اگر این دانشگاه برای رشته کامپیوتر حدود 120نفر ظرفیت داشته، چرا از ابتدا آن را در اختیار عموم داوطلبان قرار نداده است؟ در واقع میتوان گفت نیمی از ظرفیت این رشته در اختیار عموم داوطلبان قرار گرفته و نیم دیگر از مسیرهای به ظاهر قانونی به کسانی رسیده که حقشان نبوده است.
سهمیه و بیعدالتیهای آموزشی در رشته پزشکی را چگونه ارزیابی میکنید؟ باتوجه به اینکه قائممقام وزیر بهداشت اعلام کرده است 60درصد دانشجویان پزشکی بهصورت سهمیهای جذب میشوند.
ورود دانشجو از طریق سهمیه و روشهای شبهقانونی در رشتههای پزشکی فراگیر، دامنگیر و عمیقتر از دیگر رشتههاست. در این چندساله روشهای غیرمتعارفی را برای ورود به رشتههای پزشکی شاهد بودهایم و برخی از این روشها به شیوه «شبهقانونی» اعمال میشود.
بهعنوان مثال در سال97 میزان پذیرش در رشته دامپزشکی دانشگاه آزاد چندینبرابر سال96 و 98 بوده است. متأسفانه میزان پذیرش پزشکی در دانشگاه آزاد طبق ضوابط و قوانین وزارت بهداشت نیست. در مدرک رشته دامپزشکی هم عنوان دکترای حرفهای مشاهده میشود. این موضوع زمینهساز رفتارهای غیرقانونی شده که رویه و ظاهر قانونی هم متأسفانه برای آن وجود دارد.
آییننامهای در دانشگاه آزاد در این رابطه تصویب شد که دانشجویان در مقاطع یکسان میتوانند برای محلی که پدر یا مادر آنها در حال تدریس هستند انتقالی بگیرند و یا تغییر اخذ کنند. ما دانشجویی داشتیم که با رتبه 26 هزار در رشته دامپزشکی پذیرش شد، اما با سهمیه هیأت علمی توانست در محل تدریس والدین خود در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد!
این موضوع دورزدن واضح قانون است. پس سؤال اصلی دوباره پابرجاست؛ اگر دانشگاه آزاد و دانشگاههای دولتی ظرفیتی دارند پس چرا آن را در اختیار نخبگان کشور قرار نمیدهند؟ چرا بخش مهمی از ظرفیتها برای خواص محفوظ میماند؟/آیا ورود غیرقانونی در رشته پزشکی وجود دارد؟
بله، مواردی گزارش شده که نشان میدهد راههای غیرقانونی در پذیرش رشته پزشکی صورت گرفته است. خوشبختانه مسئولان دانشگاه آزاد در این زمینه تمایل بسیاری برای همکاری در جهت ریشهکنی این بیعدالتیها نشان میدهند.
بهترین روش برای حذف این روند غلط و این بیعدالتی آموزشی از نظر ما متوقف کردن و بازگرداندن دانشجویان به رشته اصلیشان (آن رشتهای که در کنکور سراسری مجاز و پذیرش شدهاند) است و اگر دانشجویی اصرار دارد که در رشته پزشکی یا دندانپزشکی ادامه تحصیل بدهد (فرزندان هیأت علمی دانشگاهها) بهتر است از دانشگاه انصراف دهد و در رقابت عادلانه کنکور دوباره شرکت کند.
لطفا مسئله دانشجویان بینالملل را تشریح کنید؛ آیا در اینباره هم تخلفاتی صورت گرفته است؟
قانونی داریم که میگوید اتباع همسایه خارجی بهویژه اتباع افغانستان با پرداخت پول میتوانند در هر یک دانشگاههای کشور در رشته پزشکی درس بخوانند! شخصا وقتی این قانون را مشاهده و مطالعه کردم، برایم باورنکردنی بود. الان هم با جستوجو در اینترنت هر کسی میتواند این قانون را رویت و مطالعه کند.
گزارشهایی بهدست رسیده که برخی به واسطه این قانون تغییر تابعیت داده و یا بهدنبال تغییر تابعیت خود هستند؛ یعنی دانشآموز ایرانی حاضر میشود تابعیت ایرانی خود را زیر پا بگذارد تا با این قانون بتواند اتیکت پزشکی را برای خود خریداری کند. حتی موارد بسیاری گزارش شده که به جعل تابعیت خود دست زدهاند. مسلما یک دانشآموز بهتنهایی نمیتواند دست به این کار بزند. کسانی پشت پرده هستند و باید این موضوع با جدیت تمام دنبال شود.
وضعیت پذیرش رشته پزشکی در دانشگاههای دیگر چطور است؟
اینکه ما تمرکز کنیم روی دانشگاههای دولتی و از اتفاقاتی که در پردیسهای خودگردان و دانشگاههای آزاد اسلامی در رابطه با رشته پزشکی غافل شویم، صحیح و منصفانه نیست؛ چراکه این دانشگاهها نیز فارغالتحصیل پزشکی دارند و رقابت در آنها بهخصوص در پردیسهای خودگردان بهشدت جدی است. نخبگان بسیاری در پردیسهای خودگردان برای رشته پزشکی رقابت میکنند. گاهی با رتبه 2هزار هم نمیتوانند در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدهند، اما از آنسو متأسفانه ما شاهدیم که برخی با رتبه 100هزار با استفاده از سهمیه و روشهای شبهقانونی وارد این دانشگاهها میشوند.
گاهی مسئولان برای اقناع وجدان جامعه در رابطه با سهمیهها و روشهای ورود شبهقانونی به دانشگاهها از واژه «سهمیه مازاد» استفاده میکنند. آیا این پاسخ منطقی است؟
این عذر بدتر از گناه است؛ چراکه ما سهمیه مازاد بهخصوص در رشته پرطرفداری مثل پزشکی نداریم.
سهمیه هیأت علمی برای جامعه چه تبعاتی دارد؟
باید کرسیهای دانشگاه به سزاوارترین داوطلبان برسد و این حق اخلاقی، قانونی و ملی آنهاست. هر قانون و شبهقانونی که بخواهد حق ورود افراد نخبه به دانشگاه و رشته مورد علاقهاش را سلب کند و فرد دیگری را به جای او بنشاند، مطمئنا تبعات آن در درازمدت گریبانگیر جامعه و ملت خواهد شد. سلامت و بهداشت جامعه در گرو فارغالتحصیلان رشته پزشکی است و باید این کرسیها در اختیار نخبگان جامعه باشد. ما نمیتوانیم با جان و سلامت مردم بازی کنیم برای اینکه عدهای که به لحاظ علمی کمتوان هستند، در رؤیای پزشکشدن بهسرمیبرند و برای نیل به آن از هر روزنهای وارد میشوند.
آیا «صندلیفروشی» در دانشگاهها وجود دارد؟
صندلیفروشی در دانشگاه وجود دارد و عواملی در دانشگاهها در این کار دست دارند. اما اینکه برای پذیرش دانشجویان غیرمجاز میتوانند علاوه بر دانشگاه در سازمان سنجش هم پروندهسازی کنند، مسئلهای است که در حال بررسی آن هستیم و هماکنون هیچ مدرکی دال بر پروندهسازی در سازمان سنجش برای دانشجویانی که صندلی دانشگاه به آنها فروخته شده، وجود ندارد.
برای جلوگیری از ورودهای غیرمجاز به دانشگاهها چه پیشنهادی دارید؟
اخیرا با سازمان سنجش نشستی داشتیم که قرار شده همه دانشجویانی که فارغالتحصیل میشوند، قبل از صدور مدرک از سازمان سنجش مدارک آنها استعلام شود. در اینباره در حال رایزنی هستیم و سازمان سنجش هم نظر مساعدی دارد. برخی دانشگاهها برای اجراشدن این پروسه همراهی کردهاند اما جالب است که دانشگاههای بزرگ ما هنوز هیچ واکنشی نشان ندادهاند!
خوردن .و به اسم بنیاد شهید تموم شده ....