حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «هستی میرزا آقاسی» دانشجوی ترم اول ورودی سال ۹۸ رشته دامپزشکی دانشگاه تهران و یکی از افرادی است که حتی در انشاهای دوران کودکی، آرزوی تبدیل شدن به دامپزشک را در سر میپرورانده است. خودش میگوید: «از سال هفتم، عزم خود را جزم کردم که در رشته دامپزشکی تحصیل کنم. اطرافیان میگفتند در سالهای آینده و زمانی که رتبهها را اعلام کنند، نظرت عوض میشود، اما نشد.»
هستی در کنکور سال جاری رتبه ۶۳۰ منطقه یک را به دست آورد و با اینکه میتوانست رشتههای پزشکی و دندانپزشکی را انتخاب کند، اما به علاقه خود، پایبند ماند. حالا آرزوی ارائه رشته تخصص حیات وحش در ایران را دارد و امیدوار است که روزی این اتفاق بیفتد.
حکیم مهر: حال و هوای رشته دامپزشکی چطور است؟
من خیلی به رشته دامپزشکی علاقه داشتم و دارم. به طوری که از کلاس هفتم یعنی از ۶ سال پیش با عشق به این رشته درس خواندم. رتبه من به گونهای بود که با فضای موجود در ایران، خیلی از همکلاسیها با این رتبه به سراغ رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و ... میروند. ولی من ترجیح دادم به دنبال علاقه خودم بروم.
حکیم مهر: این علاقه از کجا شروع شد؟
از کودکی از حیوانات نگهداری میکردم و برای من خیلی جذابیت داشت که بتوانم به جای انسان، آنها را درمان کنم. به نظرم روز به روز بر تعداد پزشکان افزوده میشود و پزشکی رشتهای است که از گذشتههای دور وجود داشته است. اما دامپزشکی نسبت به پزشکی کمتر مورد توجه قرار گرفته و جا برای پیشرفت دارد. تنوعی که در حیوانات در رشته دامپزشکی داریم خیلی جذاب است. در پزشکی انسان، صرفا یک آناتومی و یک بدن را میخوانیم اما این مساله در دامپزشکی متفاوت است و با انواع حیوانات که رفتارهای مخصوص به خود را دارند، مواجه هستیم. حیوانات رفتارها و بیماریهای متفاوتی دارند. این رشته با اینکه سخت است اما جالب است و من ترجیح میدهم فردا که وارد کار شدم، به جای اینکه هر روز با انسانهای بیمار یک روند ثابت را تجربه کنم، با حیوانات متفاوتی سرو کار داشته باشم. حیواناتی که زبان ندارند تا مشکل خود را بگویند و من حال آنها را بهتر کنم. در کشور ما خیلی به حیوانات اهمیت نمیدهند. من فکر کردم شاید اگر بتوانم با یک رتبه خوب وارد رشته دامپزشکی شوم، نظر خیلیها را نسبت به این رشته عوض کنم. به این شکل که میشود قبل از پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی هم به این رشته فکر کرد. لذا از کلاس هفتم مصمم بودم که این رشته را انتخاب کنم.
حکیم مهر: عکسالعمل اطرافیان نسبت به این مساله چه بود؟
همه میگفتند اگر سال آخر رتبه تو بیاید، نظرت عوض میشود اما نشد. حتی یک انشا هم دارم که در آن نوشتم امیدوارم که دامپزشک شوم و عقیده من نسبت به این مساله عوض نشود که نشد.
حکیم مهر: آیا در میان اقوام دامپزشک دارید؟
خیر نداریم اما پزشک خیلی داریم.
حکیم مهر: موضع خانواده نسبت به علاقه شما چه بود؟
خدا را شکر خانواده خیلی از من حمایت کردند و به علاقه من احترام گذاشتند و هیچ مخالفتی با اینکه دامپزشکی بخوانم، نداشتند.
حکیم مهر: هیچ پیشنهاد دیگری هم به شما نکردند؟
مادرم با تعداد زیادی از دامپزشکان در تبریز و تهران حرف زدند و مشورت گرفتند و این خیلی برای من خوب شد. چون باعث شد من نسبت به این رشته یک شناخت خیلی خوب پیدا کنم و آنجا حس کردم که دامپزشکی به علایق من نزدیکتر است. خیلیها در آینده و بعد از تمام شدن درس، صرفا به فکر این هستند که درآمد عالی داشته باشند و برای آنها مهم نیست که طول روز را چطور میگذرانند. من شعار نمیدهم اما برای من این مهم است که هر صبح که بیدار میشوم، به این فکر کنم که کاری را که دوست دارم انجام میدهم. همین که پولی باشد که بتوانم زندگی خود را بگذارنم کافی است. در واقع به دنبال یک زندگی آن چنانی نیستم و علاقه من برای من مهمتر است.
حکیم مهر: اشاره کردید که دامپزشکی حوزههای مختلف دارد. آیا از الان توانستید که علاقهمندی خود را نسبت به یک حوزه خاص پیدا کنید که مثلا در آینده تخصص آن را بگیرید؟
به این مساله فکر کردم اما چون هنوز دانشجوی ترم یک هستم، خیلی اطلاعات زیادی در مورد تخصصها ندارم. در این حد میدانم که بالای ۲۰ تخصص برای این رشته وجود دارد و من بر اساس شنیدهها و اطلاعات امروزم، احساس میکنم که تخصصهای جراحی و دام کوچک برای من در ایران جذاب است. با دکتر معماریان دامپزشک پارک ارم که حرف زدم، ایشان تخصص حیات وحش دارند که از خارج از ایران گرفتند. من خیلی دوست داشتم که این تخصص در ایران هم باشد و اگر بود مطمئنا من این تخصص را انتخاب میکردم.
حکیم مهر: آیا به ادامه تحصیل در خارج از ایران هم فکر میکنید؟
دوست دارم اگر بشود اول در کشور خودمان راهاندازی شود و اگر نشود به خارج از ایران فکر کنم.
حکیم مهر: برای کنکور چطور درس میخواندید؟
میزان ساعات مطالعه معیار درستی برای ارزیابی افراد در کنکور نیست، چون میزان یادگیری شخص به شخص متفاوت است. یک شخص مطلبی را در مدت کوتاهتری میآموزد و دیگری در مدتی طولانیتر. من به طور میانگین روزانه ۱۰ ساعت درس میخواندم و پایه کتابهایی که از آنها استفاده میکردم، اول کتابهای درسی بود. وقتی روی کتابهای درسی مسلط میشدم، به سراغ کتابهای کمکدرسی میرفتم. توصیه من به علاقهمندان این است که کلاس خارج از مدرسه نروند، چراکه کلاس کنکور خیلی درگیر کننده است. من اگر به عقب برگردم، اصلا به آن کلاسها نمیروم، کمااینکه داشتن منابع خوب خیلی بیشتر میتواند کمک کند.
دانشآموزان بهتر است برای درس خواندن یک برنامه ثابت در نظر بگیرند که تا روز قبل از کنکور هم با همان برنامه پیش بروند. همچنین بچههایی که مخصوصا در درسهای ریاضی و فیزیک تست میزنند، باید برگردند و آنها را تحلیل و بررسی کنند و برای این کار وقت بگذارند. من این کار را نکردم. از طرفی باید سعی کنند آزمونهایی که در طول سال میدهند، در روحیه آنها تاثیر نگذارد و فقط از آنها به عنوان کمک استفاده کنند. چون تراز و رتبه که بالا و پایین میشود روی روحیه خیلی موثر است و این مساله سال آخر خیلی من را اذیت کرد. هدف آنها این باشد که برای کنکور درس میخوانند.
حکیم مهر: آیا تفکر و نگرشی که قبل از ورود به دانشکده دامپزشکی نسبت به آن داشتید، مشابه آن چیزی بود بعدا دیدید؟
به آنچه که فکر میکردم نسبتا نزدیک بود اما انتظار داشتم اساتید و کسانی که در این رشته و حرفه کار میکنند خیلی عاشق این رشته باشند و دامپزشکی انتخاب اول آنها باشد، اما متاسفانه این رشته هنوز جا نیفتاده است. امیدوارم روزی برسد که همه از این رشته راضی باشند و جایگاه بهتری در جامعه ما پیدا کند.