حکیم مهر: با وجود اینکه سالهاست کارشناسان حفاظت از حیاتوحش، وضعیت حیاتوحش ایران را بحرانی توصیف میکنند و هشدارهای لازم را دادهاند، اما سازمان حفاظت محیطزیست با کمتوجهی به این هشدارها و زنگ خطر موجود، عملا برنامه جامعی برای حفاظت از حیاتوحش ایران در ۱۵ سال اخیر ارائه نکرده است. در طول این مدت، صید و شکار بیرویه یکی از گزینههای اصلی برای کاهش جمعیتهای جانوری و انقراض گونهها، عنوان شده است و در اکثر مواقع نقش تخریب زیستگاه و کمبود دامپزشک حیاتوحش در تشدید این بحران را نادیده گرفتهاند.
به گزارش حکیم مهر به نقل از روزنامه جمله، کارشناسان حیات وحش معتقدند به دلیل نبود طرح جامع بهداشت و درمان حیاتوحش، نسل بسیاری از حیوانات حیاتوحش کشور در معرض انقراض قرار گرفته است و بیم آن میرود ذخایر ژنتیکی ایران، قربانی بیبرنامگی و بیاحتیاطی مسؤولان مربوطه شود.
محیط طبیعی ایران در سالهای گذشته با كاهش تنوع جانوری روبرو شده است و شیر ایرانی در سال ۱۳۲۱ و ببر مازندران در سال ۱۳۳۷ به دلیل شکار تفریحی منقرض شدند. اما این پایان ماجرا نیست و بشر با از میان بردن زیستگاههای طبیعی و اجرای عملیات عمرانی نادرست، جانوران دیگری از جمله خرس، یوزپلنگ و پلنگ ایرانی را نیز در آستانه انقراض قرار داده است.
علاوه بر این، وقتی بسیاری از گونههای حیوانی بر اثر تصادفات جادهای یا شلیک شکارچیان غیرمجاز دچار آسیب جدی میشوند؛ پزشک متخصص برای کمک به این حیوانات آسیب دیده وجود ندارد.
به بیان دیگر، دامپزشکی حیاتوحش در ایران وضعیت خوبی ندارد و همین موضوع بر تلفات گونههای مختلف و در معرض خطر دامن میزند. این را میتوان از صحبتهای معدود دامپزشکان حیاتوحش که در کشور وجود دارند، متوجه شد. به گفته این متخصصان، برخی دامپزشكانی که در درمان حیاتوحش حضور دارند، حتی نام گونهای را كه مداوا میكنند، نمیدانند! و این عامل به تنهایی کافی است تا دریابیم کشور ما تا چه حد در پزشکی حیاتوحش در مضیقه است تا با انجام اقدامات پیشگیرانه، از انقراض برخی گونههای ارزشمند محیطزیست جلوگیری کند.
درمانگر حیات وحش نداریم
اما چرا افراد انگشتشماری در کشور ما، تمایل دارند در شاخه دامپزشکی حیاتوحش مطالعه کنند؟ «دکتر ایمان معماریان» دامپزشک حیاتوحش درباره این معضل به روزنامه جمله میگوید: متأسفانه سالهاست، به حیاتوحش ایران توجهی نشده است و بر همین اساس بدون شک هیچ درمانگر حیاتوحشی هم نداریم. در دانشگاهها هم به دلیل نبود دامپزشک حیاتوحش، نه تنها تدریسی صورت نمیگیرد، بلکه هیچ اشارهای هم به آن نمیشود و بالطبع نیرویی تربیت نمیشود.
وی دلیل فقدان نیروی متخصص در این زمینه را چنین توضیح میدهد: متأسفانه از ابتدا، اقبال و علاقه به تحصیل در این رشته کم بوده است و حتی بسیاری از دامپزشکان در اصل دوست داشتند، پزشک، داروساز یا دندانپزشک شوند ولی در نهایت به عنوان آخرین شانس پزشک بودن، دامپزشکی را انتخاب کردند؛ البته شاید این موضوع درباره همه همکارانم صادق نباشد، اما در مجموع به دلیل علاقه کم، متخصص کافی در این زمینه نداریم .
معماریان میافزاید: از سوی دیگر، دانشگاهها به دلیل نداشتن درمانگر حیاتوحش، برای این حوزه نیرو تربیت نمیکنند اما دلیل اصلی اینکه پزشک حیاتوحش نداریم، این است که نیاز به این تخصص احساس نمیشود و تقاضا برای این رشته وجود ندارد. این رشته خطرات بسیاری دارد و درآمدی هم ندارد در نتیجه درمانگر حیات وحش تربیت نمیشود .
وی تأکید میکند: دامپزشکی در کشورهای پیشرفته یکی از سختترین رشتهها برای ورود به دانشگاه است. در حالیکه در ایران وضعیت این رشته با وجود دانشکدههای بسیار متعدد دامپزشکی و افزایش کمیت ورودیها و کاهش کیفیت آموزش، روز به روز بدتر میشود. این روند بیشتر از همه بر گرایش حیاتوحش که از همه تخصصهای دامپزشکی سختتر است و به هوش و تلاش بیشتری نیاز دارد، تأثیرگذاشته است. همچنین علاوه بر تحصیلات، تسهیلات، علاقمندی و کوشش به عنوان ارکان اصلی فعالیت در این حوزه، باید برای علاقمندان به این شاخه تخصصی، آینده روشنی متصور شد که در حال حاضر چنین نیست .
بدون درآمد
دامپزشکی حیاتوحش نسبت به سایر شاخههای بالینی و مدیسین دامپزشکی نوپا و جدید است ولی چند وقتی است که توجه و اهمیت جهانی به این تخصص بیشتر شده است؛ به ویژه از زمانی که موضوع بیماریهای مشترک انسان و حیوان رایج شده و رابطه سلامت حیاتوحش با سلامت انسان و سلامت دامهای اهلی خیلی ملموستر سنجیده میشود. یک زمانی حافظان حیاتوحش (conservationists ) دنیا، فکر میکردند که بیماریهای حیاتوحش به عنوان جزء تفکیک ناپذیر آن، به صورت طبیعی جمعیت حیاتوحش را کنترل میکند؛ ولی بعدها متوجه شدند در نتیجه دخالتهای انسانی، بیماریهای خاص و جدید میتوانند خیلی شدید و خطرساز، جمعیت حیوانات حیاتوحش را به انقراض نزدیک کنند یا حتی باعث نابودی کامل گونه شوند.
معماریان ضمن بیان این توضیحات، به سختیهای این شغل نیز اشاره میکند و میگوید: وقتی با دانشجویان درباره جذابیتهای بخش دامپزشکی حیاتوحش و ارتباط با حیوانات حیاتوحش صحبت میشود، بسیاری از آنان ابراز علاقه میکنند، اما چند نکته باعث میشود که حداقل بعد از فارغالتحصیلی وارد این رشته نشوند. اول اینکه دامپزشکی حیاتوحش، سختترین شاخه بالینی دامپزشکی است زیرا دامپزشکان حیاتوحش با دام کوچک، دام بزرگ یا طیور سروکار ندارند، بلکه با طیف وسیعی از جانوران، از یک دوزیست یا بندپا گرفته تا یک پستاندار خیلی بزرگ سروکار دارند و نیاز است که اطلاعات بسیار گستردهای داشته باشند. در نتیجه دامپزشک حیاتوحش واقعیبودن خیلی سخت است.
وی ادامه میدهد: مورد دیگر این که هیچ سازمان یا ارگانی درآمد مستقلی برای این شغل در نظر نمیگیرد. من سالهاست به این کار مشغول هستم اما تاکنون شغل مستقلی به حساب نیامده است. کسی نمیگوید که هزینه درمانها و فعالیتهایی که انجام میدهیم چگونه تأمین میشود. همه گمان میکنند این کار داوطلبانه است و به همین دلیل خیلی از دامپزشکان که وارد این رشته میشوند وقتی میبینند که درآمد مالی کسب نمیکنند، مجبور میشوند برای گذران زندگی، فعالیت دیگری انجام بدهند تا بتوانند در کنار آن به تخصص حیاتوحش هم بپردازند.
به گفته معماریان، مشکلات اساسی و متعددی که در این زمینه وجود دارند باعث شدهاند ایران، در حوزه تخصصی دامپزشکی حیاتوحش و حفاظت از آن در مقایسه با بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، بسیار عقب باشد.
راهکارهای مؤثر
البته به گفته این دامپزشک حیات وحش، راهکارهای مؤثری هم در این زمینه وجود دارد. معماریان این راهکارها را بر اساس اهمیت و اولویت چنین بر میشمارد: مهمترین نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که متولی اصلی حیاتوحش که سازمان محیطزیست است و متولی ناظر آن که سازمان دامپزشکی است، به این نتیجه برسند که دامپزشکی حیاتوحش جایگاه مهمی دارد؛ بهویژه که امروزه با رویکرد وان هلث، سلامت حیاتوحش در سلامت انسان بسیار نقش دارد. از سوی دیگر، تعداد باغوحشها محدود است و نیروی متخصص هم جذب نمیکنند و تعداد محدودتری از باغوحشها به مسأله دامپزشک توجه میکنند. این رفتارها باعث میشوند پزشکی حیاتوحش، شغل محسوب نشود تا برای آن نیرو تربیت کنند.
معماریان تصریح میکند: نظارت بر این امور با این دو سازمان است و حتی به وزارت بهداشت هم برمیگردد. وقتی این سازمانها رویکردشان را عوض کنند و از افراد متخصصتر با رویکرد دامپزشکی حیاتوحش استفاده کنند- که متأسفانه این افراد در حال حاضر وجود ندارند- آن وقت است که میتوان به آینده دامپزشکی حیاتوحش ایران و تربیت نیروی متخصص امیدوار بود وگرنه مثل همه سالهایی که کشورهای مختلف، دامپزشکهای حیاتوحش متعددی را تربیت کردند و ما نکردیم، این روند ادامه پیدا خواهد کرد.
صحبت های معماریان یک سوال را در ذهن تداعی می کند؛ اگر این امکانات فراهم شوند، با توجه به وضعیت طبیعت ایران، آیا میتوان آیندهای برای این رشته متصور بود؟ او میگوید: اگر این ایده به وجود بیاید که ما به دامپزشک حیاتوحش احتیاج داریم و دامپزشکان حیاتوحش هم برای زندگی خود نیاز به امکانات، خورد و خوراک، امنیت شغلی، درآمد و … دارند و جایگاهی برای دامپزشک حیاتوحش تعریف شود، میتوان امیدوار بود.
ماهانه یک میلیون و هشتصد هزار تومان
به دلیل نبود درآمد مالی مناسب در این حوزه، کمتر فارغ التحصیل دامپزشکی وجود دارد که در زمینه حیات وحش فعالیت کند یا انگیزه لازم برای فعالیت در این زمینه داشته باشد. معدود افرادی که در این شاخه مشغول به فعالیت بوده و هستند؛ یا به دلیل عدم وجود شرایط مساعد کاری و درآمدزا نبودن آن، کشور را ترک کرده یا در شاخه های دیگر دامپزشکی در بخش خصوصی و دانشگاه اشتغال دارند و به صورت موردی در زمینه حیات وحش تلاش هایی می کنند.
«دکتر سعید یوسف پور» دامپزشکی که زمانی مدیرکل سابق محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری بود نیز در این زمینه اعتقاد دارد: واقعیت تلخ این است که شوربختانه در کشور ما دامپزشکی حیات وحش به شکل آنچه تصور می کنیم وجود ندارد و بر اثر این خلأ، گاه خسارت های جبران ناپذیری به برخی گونه های در خطر انقراض وارد آمده است.
این کارشناس محیط زیست؛ با بیان اینکه در ساختار اداری سازمان حفاظت محیط زیست با ایجاد پست سازمانی «کارشناس بیماری های حیات وحش» زمینه حضور دامپزشکان بیش از پیش فراهم شد، می افزاید: در حال حاضر با استخدام تعدادی دامپزشک، تقریبا همه ادارات کل حفاظت محیط زیست استان های کشور دکتر دامپزشک استخدام کرده اند. اما همین معدود افراد در ابتدای امر با شرایطی مواجه شده اند که رغبت و انگیزه شان رو به افول می رود.
حقوق ناچیز دامپزشکان استخدامی سازمان حفاظت محیط زیست بهت آور است. حقوق و درآمدی که معماریان نیز به آن اشاره کرد. یوسف پور می گوید: دکترهای دامپزشک که با عنوان پستی کارشناس بیماری های حیات وحش دامپزشک به تازگی استخدام شده اند صحبت از دریافت ماهانه یک میلیون و هشتصد هزار تومان می کنند. در حالی که دامپزشکی حیوانات اهلی، شغلی با ریسک بالای ابتلا به بیماری و صدمات جسمی است؛ تصور کنید یک دامپزشک حیات وحش خطرات مواجهه با حمله حیوانات وحشی که عمدتا در شرایط نرمالی قرار ندارد را به جان می خرد.
این دامپزشک ادامه می دهد: زمانی دامپزشک حیات وحش وارد عرصه می شود که حیوان وحشی یا بیمار است، یا در تله گرفتار شده، یا با گلوله زخمی شده و یا در تصادف جاده ای یا سقوط از ارتفاع دچار جراحات شدید جسمی است، که همه این عوامل باعث می شود حیوانات خشمگین و پرخاشگر از وضعیت عادی باشند و سلامت جسم و جان دامپزشک در خطر جدی باشد.
طب اورژانس حیات وحش
به جرأت می توان گفت که در بسیاری از مواقع داروهای ضروری و امکانات اولیه بیهوشی و مقیدسازی حیوان وجود ندارد و اگر هم وجود دارد تاریخ مصرف گذشته و ناکارآمد است. مدیرکل سابق محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری با بیان این که برای طب اورژانس حیات وحش هیچ دستورالعمل و پروتکلی وجود ندارد و خود دامپزشک بی آنکه آموزشی آکادمیک دیده باشد با استفاده از تجربیات دیگر همکارانش یا مراجعه به کتب رفرنس اقدام می کند، ادامه می دهد: متاسفانه علیرغم همه سختی و خطراتی که متوجه دامپزشکان حیات وحش می شود نه فوق العاده ای مانند دامپزشکان شاغل در سازمان دامپزشکی برای شان در نظر گرفته و نه «حق محرومیت از مطب» به آنان می شود. حتی اجازه تاسیس مطب و انجام کار درمانی پاره وقت نیز به آنان داده نمی شود.
به گفته یوسف پور، در این شرایط بغرنج و تنگنای اقتصادی و معیشتی، بی مهری برخی مدیران که اعتقادی به نقش و جایگاه دامپزشک حیات وحش ندارند و این افراد را یا در مشاغل غیر مرتبط با رشته تحصیلی به کار می گیرند یا امکان دسترسی حداقلی هم به امکانات مورد نیاز یک دامپزشک را فراهم نمی کنند را هم در نظر بگیرید. اخیرا هم زمزمه هایی بر حذف عنوان پستی «کارشناس بیماری های حیات وحش» و تغییر آن به «کارشناس حیات وحش» شنیده می شود. باور کنید عمده این افراد که با عشق و علاقه به این عرصه وارد شده اند با این شرایط به هر دری می زنند که از سازمان حفاظت محیط زیست انتقالی بگیرند و بروند.
کمی امیدواری
همه اش هم اخبار ناامید کننده نیست، خبرهای خوب هم هست. خبرهایی که این کارشناس حیات وحش به آنها اشاره می کند. یوسف پور می گوید: استخدام دامپزشکانِ بیشتر در سازمان حفاظت محیط زیست، حضور خانم دکتر جملیه سالارآملی به عنوان یک دامپزشک با سابقه متخصص و استاد دانشگاه تهران در جایگاه مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، حضور فعال دامپزشکان در دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست و انتصاب یکی از پیشکسوتان دامپزشک این سازمان به عنوان مدیرکل این دفتر تخصصی، انتخاب دکتر علیرضا رفیعی پور- رئیس سازمان دامپزشکی کشور – به سمت دبیر کل منطقه آسیا، اقیانوسیه و خاور دور سازمان بهداشت جهانی دام OIE، شکل گیری دو مرکز درمانی حیات وحش در دانشگاه آزاد شهرکرد و دانشگاه دولتی شهرکرد و برگزاری اولین کنگره حفاظت و بیماری های حیات وحش به عنوان نقطه عطفی بزرگ در دامپزشکی حیات وحش، از اتفاقات خوب این حوزه هستند.
مشارکت همگانی
برای رشد و توسعه شاخه دامپزشکی حیات وحش، الزاماتی وجود دارد که نیازمند تشریک مساعی همه ذینفعان و ذیربطان است. این کارشناس حیات وحش با بیان این مطلب می گوید: نخستین قدم برای این موضوع ایجاد علاقه و انگیزه برای افراد است. طبیعتا افرادی که با عشق به دنبال تحصیل در رشته دامپزشکی می روند بسیار موفق تر از آنهایی هستند که با جبر رتبه کنکور، وارد این رشته دانشگاهی می شوند.
وی حضور و فعالیت وزارت علوم را هم در این زمینه موثر می داند و می گوید: این وزارتخانه، زمینه تدریس واحدهای درسی مرتبط با دامپزشکی حیات وحش را بیش از پیش فراهم کند. همچنین باید قبول کنیم کار با گونه های حیات وحش از منظر سرمایه های بی بدیل و غیر قابل جایگزین و ذخایر ژنتیک کشور از حساسیت های بالایی برخوردار است و کوچک ترین خطا می تواند جبران ناپذیر باشد؛ به همین منظور آموزش نیروی متخصص و کاربلد باید در دستور کار سازمان های متولی امر قرار گیرد.
به گفته یوسف پور، موضوع پیشگیری، مقدم بر مقابله و درمان است، متولیان بهداشت و سلامت کشور یعنی سازمان دامپزشکی و وزارت بهداشت و درمان، سیاست های پیشگیری محور را به جای سیاست های درمان محور در صدر برنامه های کاری خود قرار دهند.
به اعتقاد این کارشناس حیات وحش؛ به نظر می رسد حفاظت از حیات وحش باید از انحصار دولت خارج شود، گزینه قرق های اختصاصی – البته با لحاظ تدابیری – می تواند این مهم را به سرانجام رساند و با سرمایه گذاری بخش خصوصی برای دامپزشکی حیات وحش هم مفید باشد.
تیمار و بازتوانی حیات وحش آسیب دیده نیازمند مراکز مجهز با پرسنل آموزش دیده و متعهد است. وی این مورد را ششمین گام می داند و می گوید: جلوگیری از تعطیلی مراکز بازپروری موجود و ایجاد مراکز جدید می تواند هم زمینه اشتغال برای دامپزشکان را فراهم کند، هم بخش عمده حیات وحش آسیب دیده که این روزها از چرخه طبیعت حذف می شوند را به طبیعت باز گرداند و هم به رشد و تعالی دانش دامپزشکی حیات وحش کمک شایانی نماید.
وی با بیان اینکه فعالیت در زمینه دامپزشکی حیات وحش مستلزم امکانات مناسب است، می افزاید: همانند هر فعالیت درمانی، امکانات تشخیصی آزمایشگاهی و پاراکلینیکی می تواند پروسه تشخیص را سهل کند و احتمال درمان و بهبودی را افزایش دهد. فراهم نمون چنین امکاناتی یا اجازه استفاده از امکانات حوزه های دامپزشکی حیوانات اهلی و حتی پزشکی انسانی هم به فرآیند تشخیص و درمان کمک می کند و هم زمینه تحقیقات مرتبط با دامپزشکی حیات وحش و تقویت این علم بسیار نوپا در کشور را مهیا می نماید.
یوسف پور گام هشتم را استفاده از امکانات تخصصی می داند: دامپزشکی حیات وحش از لحاظ تنوع گونه های جانوری بسیار گسترده تر و پیچیده از دامپزشکی حیوانات اهلی است، بدون دارو و ابزارهای مناسب عملا کار بر روی حیوان وحشی ناممکن است. برای بیهوشی، زنده گیری و جا به جایی بی خطر حیوانات وحشی، باید دارو و امکانات تخصصی مانند انواع تله زنده گیری، تفنگ، دارت، بلوپایپ، پیستول و… در اختیار دامپزشک حیات وحش باشد. همچنین تدابیر و امکانات مناسب برای حفظ سلامت و جان دامپزشکان این حوزه، جزء لاینفک کار با حیات وحش است.
سخن آخر
با آنکه حذف یک فرد از گونه های در معرض خطر انقراض، لطمه ای جبران ناپذیر به ذخایر و سرمایه ژنتیکی کشور است؛ شاید بسیاری ندانند که برای صیانت از مناطق تحت مدیریت محیط زیست و فرد و فرد حیات وحش طی ده ها سال گذشته چه منابع سنگین مالی و انسانی هزینه شده است.
به گفته این کارشناس حیات وحش، حقوق محیط بانان، هزینه های ساخت، تجهیز و نگهداری پاسگاه های محیط بانی، هزینه های خرید، استهلاک و تامین سوخت خودروها، تامین آب و آبشخور، حفاظت شبانه روزی و … گوشه ای از هزینه هایی است که برای حفاظت از محیط زیست می شود و مهم تر از این ها، درگیری های مسلحانه ای است که با شکارچیان صورت می گیرد و گاه منجر به زخمی و کشته شدن شکارچیان می شود و گاه شهادت محیط بانان. تا امروز ۱۲۴ محیط بان در راه حفاظت از طبیعت و گونه های وحشی با شلیک مستقیم گلوله به شهادت رسیده اند. حال تصور کنید؛ بخشی از این همه زحمت و تلاش برای حفظ گونه های ارزشمند و زنجیره اکوسیستم های طبیعی به دلیل کم توجهی به دانش نوپای دامپزشکی حیات وحش از بین برود.
فقط به یک مورد اشاره می کنم، روزانه ده ها پرنده شکاری آسیب دیده از گونه های مختلف به ادارات شهرستان ها یا ادارات کل حفاظت محیط زیست استان ها تحویل داده می شود که اگر به موقع تیمار و درمان نشوند امکان بازگشت به طبیعت بسیاری از آنان از بین می رود. شرح این که پرندگان شکاری چه تاثیر بسزایی در راس هرم غذایی و اکوسیستم دارند و می توانند با کنترل جمعیت جوندگان از برخی از بیماری ها مانند سالک و طاعون جلوگیری کنند خود نیاز به بحثی مفصلی دارد…
در صورتی که در کشور های دیگه از سال اول بیماری ها رو میخونن
دلیل بیکار بودن ما هم یاد نداشتن .والا کار واسه دامپزشک زیاد هست
تو دانشگاه تا سال 3 میگن هنوز زود هست بیماری بخونین
سال اخر هم میشه میگن شما باید قبلا یاد میگرفتین