سازمان محیط زیست در آستانه تصمیمی حیاتی برای نجات یوز ایرانی است اما نه جزییات طرح مشخص شده، نه منبع تامین سرمایه و نه مجری دارای صلاحیت آن. سوالاتی که گویا در خود سازمان هم پاسخی ندارد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از مهر، در دشتهای تپهماهوری زندگی میکند، به دنبال آب و طعمه تمام قلمرو وسیعش را از نظر میگذراند و آنگاه که طعمه را مییابد برای گرفتنش در دو ثانیه به سرعت ۷۵ کیلومتر در ساعت میرسد؛ با خالهای توپر و یکتایش، با خط اشک سیاهی که از دو سوی صورتش از چشمها پایین میآید، با اندام عضلانیاش و با دم بلندش، با غلتزدنها، دویدنها و کمینکردنهایش، میلیونها هکتار از خاک ایران را زیبا میکند؛ حالا اما شاید درستتر آن باشد که همه این جملهها را با صیغه فعلی «ماضی» بخوانید.
حالا در خوشبینانهترین حالت کمتر از ۴۰ یوزپلنگ آسیایی در ایران (و جهان) داریم که تعداد خیلی خیلی کمتری از آنها ماده هستند و از ابتدای دهه ۹۰ هم در بخش بزرگی از زیستگاهها، در استان کرمان، در استان یزد، در استان اصفهان و در استان خراسان جنوبی، هیچ فرد جدیدی مشاهده نشده است: تنها دو یوزپلنگ در دره انجیر، آن هم نر.
یوزپلنگ در آستانه انقراض نیست، بر لبهی پرتگاه انقراض ایستاده است و حالا دیگر بسیاری از کارشناسان تنها حفاظت از زیستگاه را برای نجات این گونه ارزشمند کافی نمیدانند. «کوشکی» و «دلبر»، دو یوزپلنگ نر و مادهای که در پردیسان نگهداری میشوند و فرزندان احتمالی آنها، به آخرین نماد امید برای بقای یوزپلنگ بدل شدهاند اما تنها جفتگیری موفق آنها به سقط جنین منتهی شد و تلقیح مصنوعی هم راه به جایی نیافت. حالا، که «ایران» یوزپلنگ ماده و جوان هم به آنها پیوسته، عدهای میگویند باید آنها را از تهران برد و در مرکزی در استان سمنان یا یزد نگهداری کرد و تلاشها را آنجا ادامه داد، شاید هم یوزهای نری که در طبیعت آن مناطق هستند به «دلبر» و «ایران» نزدیک شوند و فرزندانشان، اگرچه زادگان در اسارت خواهند بود اما شاید روزی این ژن خوب را به طبیعت ایران برگردانند.
هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است / یوزها این هفته جا به جا نمیشوند
«دکتر شهابالدین منتظمی» مدیر کل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در این باره به خبرنگار مهر میگوید: هنوز تصمیم نهایی در این باره گرفته نشده است. تصمیمگیری در این باره به عوامل متعددی وابسته است. پس از بررسی همه فاکتورهای لازم نتایج باید به مسئولان اعلام شود و تصمیم نهایی در این زمینه اعلام شود.
منتظمی اضافه میکند: آنچه روشن است دلبر دیگر شرایط جسمی لازم برای IVF را ندارد و در مورد «ایران» هم تأکید داریم که هیچ گونه دستکاری انجام نشود و به آن ترتیب کلاً گزینه IVF حذف میشود.
وی در پایان تصریح میکند: با توجه به اینکه هنوز تصمیم نهایی درباره اجرای طرح تکثیر در اسارت و محل اجرای آن گرفته نشده دست کم طی روزها و هفته آینده برنامهای برای جابهجایی یوزها نداریم. حتماً پس از بررسی همه عوامل و با روشن شدن تصمیم نهایی به رسانهها اطلاعرسانی خواهد شد.
اما مدافعان و مخالفان این طرح چه برای گفتن دارند؟
اتلاف سرمایه، شانس موفقیت پایین و بیتوجهی به زیستگاه
اوایل دیماه امسال، مدیر کل محیط زیست استان سمنان اعلام کرد که طرح تکثیر یوزپلنگ آسیایی در شرایط نیمه اسارت در مناطق حفاظت شده تحت مدیریت این استان و با سرمایهگذاری بخش خصوصی دنبال خواهد شد. موضوعی که بلافاصله واکنش کارشناسان را در پی داشت.
«حامد ابوالقاسمی»، کارشناس و مدیر پروژه برآورد جمعیت و حفاظت از یوز در ذخیرهگاه زیستکره توران در سالهای ۹۶-۱۳۹۱، در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: حداقل در یک سال و نیم اخیر با اینکه تنها «صحبت» تکثیر در اسارت مطرح بوده و اجرایی نشده، تقریباً تمام زیستگاههای اصلی فراموش شدهاند و بیشتر سرمایهگذاریهای بالقوه به تکثیر مصنوعی معطوف شدهاند. تصور کنید پروژههایی به این بزرگی شروع به کار کنند، در این صورت دیگر توجهی به زیستگاهها نمیشود.
وی تصریح کرد: در آفریقا که نزدیک به ۷ هزار یوز وجود دارد، هیچ تجربه موفقی از انتقال حتی یک یوز پرورش یافته در اسارت یا نیمه اسارت به طبیعت وجود ندارد. در خوشبینانهترین حالت با موفقیت تکثیر یوزهای جدید-با شانس تنها ۳%- امکان بازگرداندن یوزها به طبیعت کاملاً صفر خواهد بود.
«دکتر ایمان معماریان»، دامپزشک حیاتوحش، نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: زمانی که تصمیم گرفته شد دلبر و کوشکی به تهران بیایند، گزینههای مختلفی وجود داشت که در نهایت «تهران» به دلایل بسیار انتخاب شد. از جمله این هر چقدر امکان مانیتورینگ و مراقبت بیشتر باشد بهتر است؛ هر روز باید به حیوان دسترسی داشته باشید. امکانات خاص برای اتفاقات اورژانسی که ممکن است برای یوزها بیفتد، همواره در تهران بیشتر بوده است.
وی تأکید کرد: هنوز همان دلایل پا برجا هستند و اتفاق تازهای نیفتاده است که تصمیم عوض شود و سایت تکثیر در یکی از زیستگاهها احداث شود. راهاندازی سایت تازه برای تکثیر باعث میشود نیروی کار اضافهای نیاز باشد و از توجه محیطبانان که موظف به حفاظت از زیستگاه هستند، کم شود؛ یک سری از بودجهها را برای تکثیر هزینه کنند، زیستگاه ناامن شود و مشکلات دیگر به وجود بیایند.
تجربههای موفق در آفریقای جنوبی/ فرصت تعلل نداریم
با این حال موافقان با یادآوری اینکه در برخی مناطق مانند پارک ملی کویر، پس از مطالعه در سال ۱۳۸۸ که تنها یک یوزپلنگ تشخیص داده شده بود، دیگر هیچ فرد جدیدی شناسایی نشد، تأکید میکنند که در زیستگاههای یوزپلنگ در استانهای کرمان، یزد، اصفهان و خراسان جنوبی از ابتدای دهه ۹۰ تا کنون هیچ فرد جدیدی مشاهده و ثبت نشده و این یعنی خطر انقراض به یک قدمی یوزپلنگ ایرانی رسیده است.
«مرتضی پورمیرزای»، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی، در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: تجربه رهاسازی یوزپلنگها در فنسهای چندهزار هکتاری در کشور آفریقای جنوبی و معرفی مجدد در محدودههای فنسکشی نشده و وحشی در نامیبیا و بوتسوانا وجود دارد که اطلاعات علمی آنها در بخش ۲۰ کتاب Cheetahs: Biology and Conservation منتشر شده است. وی در پاسخ به نظراتی مبنی بر عدم توانایی یوزپلنگهای زاده شده در اسارت برای شکار و زندگی در طبیعت گفت: یوزپلنگهایی که در مراکز مختلف تکثیر در کشور آفریقای جنوبی و به منظور نمایش و یا لمس توریستها در اسارت متولد شدهاند و عموماً به صورت دستی توسط انسان شیردهی شدهاند، نهتنها موفق به شکار در محیط وحشی بودهاند، بلکه دارای فرزند شده و از فرزندان خود در مقابل شیر، پلنگ، سگ وحشی، کفتار و دیگر گوشتخواران نیز مراقبت میکنند.
پورمیرزای افزود: در برنامه Cheetah Metapopulation Management کشور آفریقای جنوبی جمعیت یوزپلنگ از ۲۴۱ فرد در ۴۱ منطقه حفاظت شده در سال ۲۰۱۱ به ۳۸۶ فرد در ۶۰ منطقه حفاظت شده در انتهای ۲۰۱۹ رسیده است.
وی نتیجه گرفت: پروژه مدیریت فراجمعیتهای یوزپلنگ با جابهجاییها و معرفیهای مجدد گونه به ذخیرهگاهها نهتنها جمعیت یوزپلنگ را در کشور خود افزایش داده است، بلکه پس از گذشت ۲ سال از معرفی موفق، ۲ فرد یوزپلنگ به کشور مالاوی، ۴ فرد دیگر نیز در جولای ۲۰۱۹ به این منطقه معرفی کرده است. زادههای متولد شده در شرایط نیمهطبیعی در حالی به صورت موفق به مالاوی معرفی شدهاند که بیش از ۲۰ سال از انقراض یوزپلنگ در این منطقه میگذشته است.
با این همه مخالفان این نتایج را هم به این قطعیت قابل اتکا نمیدانند.
بسیاری از یوزهای آفریقایی پس از رهاسازی زنده نماندند
«لیلی خلعتبری» دانشجوی دکتری تنوعزیستی، ژنتیک و تکامل دانشگاه پورتو، مرکز تحقیقاتی CIBIO معتقد است مقایسه شرایط زیستگاههای ایران و آفریقای جنوبی از اساس اشتباه است چرا که نهتنها زیستگاههای ایران از نظر فون و فلور و ویژگیهای توپوگرافیکی شباهتی به زیستگاههای آفریقای جنوبی ندارند بلکه حتی نحوه مدیریت آنها نیز از اساس با یکدیگر متفاوت است.
خلعتبری، در گقتگو با خبرنگار مهر این موفقیتها را مشروط و محدود به برخی مناطق در آفریقا میداند و میگوید: به جز چند مورد مشخص در نامیبیا و بوتسوانا، همه مناطقی که تا به حال یوزها در آنها رهاسازی شدهاند، مناطق محصور بسیار وسیع بودهاند نه مناطق آزاد. ضمن آنکه تعریف و موقعیت مناطق حفاظت شده در بسیاری کشورهای آفریقایی با تعریف و موقعیت مناطق حفاظت شده آزاد در ایران کاملاً متفاوت است.
نمونه شاخصی که در گزارشهایی با این ادعا به آن استناد شده، منطقهای در مالاوی است که ۲۰ سال پس از انقراض یوزها در آنجا، یوزها مجدداً به طبیعت معرفی شدند. برخلاف آنچه که در این گزارشها ذکر شده، منطقه Majete Wildlife Reserve منطقهای کاملاً بسته و با فنسهای الکتریکی محصور شده است و این قاعده در مورد تمامی مثالهایی که از کشور آفریقای جنوبی ذکر میشود مصداق دارد؛ به بیان دیگر تمامی این مناطق کاملاً محصور هستند و مثالهایی که در ارتباط با زادآوریها و افزایش جمعیت یوزها در برنامه Cheetah Metapopulation Management از کشور آفریقای جنوبی آورده شده همگی در مناطق کاملاً فنسکشی شده روی دادهاند و رهاسازی یوزها نیز در شرایط کاملاً مدیریت شده انجام گرفته است.
وی تأکید میکند: همچنین تجربههای معرفی مجدد یوز در زیستگاههای آزاد نامیبیا و بوتسوانا هم محدود به چند فرد و در زیستگاههایی است که از نظر امنیت، پوشش گیاهی، وجود طعمه، ویژگیهای توپوگرافیکی و … وضعیت بسیار متفاوتی با زیستگاههای یوز در ایران دارند و نمیتوان موفقیت آنها را به عنوان تضمین موفقیت پروژههای این چنینی در کشوری دیگر در نظر گرفت.
خلعتبری مثالهای ناموفق در این تجربه را نیز مورد توجه قرار میدهد و میگوید: با استناد به همان فصل بیست کتاب « Cheetahs Biology and Conservation» حداقل ۷۲۷ فرد یوز بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۲۰۱۰ به ۶۴ منطقه معرفی شدند که فقط و فقط ۶ مورد آن را میتوان موفق در نظر گرفت و در ۵۸ مورد، یوزهای معرفی شده قبل از به اتمام رسیدن سال اول بعد از رهاسازی تلف شدند! پرواضح است که با وضعیت فعلی یوز در ایران ما امکان چنین آزمون و خطایی نداریم.
وی در جمعبندی این مساله تصریح میکند: قطعاً مواردی موفق در آفریقا وجود داشته اما باید در نظر گرفت که سهم تجربههای ناموفق بسیار بیشتر بوده است. اشتباه در مثال آوردن از رهاسازی و معرفی مجدد یوزها در یک منطقه محصور به عنوان یک تجربه موفق از رهاسازی در زیستگاه طبیعی، یا اشتباه ناشی از عدم اطلاع از وضعیت مناطق مورد بحث است یا به عمد این واقعیت که اکثر این مناطق محصور هستند، نادیده گرفته میشود. در هر دو صورت این مثالها را نمیتوان به عنوان تجربه موفقی از رهاسازی و معرفی مجدد یوز در زیستگاه آزاد در نظر گرفت چه برسد به آنکه تأکید کنیم تعلل در انجام چنین کاری منجر به انقراض یوز خواهد شد.
از سوی دیگر پایداری جمعیتهای حیاتوحش در داخل سیستمهای بسته، به دخالت مستقیم و مدام در جمعیتها و ترکیببندی گونهها بستگی دارد که در آفریقای جنوبی به پشتوانه دهها سال تجربه و با کمک صدها کارشناس و البته بودجه هنگفت این مهم انجام میشود؛ اما در ایران نه چنین تجربهای داریم و نه طرح تکثیر یوز در اسارت مورد مناسبی برای آزمون و خطای انجام آن است.
شواهدی از حضور یک یوز ماده در یزد
بر اساس دادههای سازمان حفاظت محیطزیست، شش میلیون هکتار زیستگاه یوزهای آسیایی در ایران، فقط توسط ۹۶ محیطبان حفاظت و پایش میشود؛ یعنی سهم شاخصترین گونه جانوری کشور که به گفته خود مسؤولان از ۹۰ درصد تمرکز، انرژی و حتی هزینه این سازمان در زیستگاه منتفع شده است، از مجموع ۲۸۰۰ محیطبان سازمان، فقط و فقط ۹۶ محیطبان است.
خلعتبری در پاسخ به این سوال که آیا اطلاعات ما از جمعیت و وضعیت فعلی یوز کافی است، میگوید: از مجموع شش میلیون هکتار زیستگاه یوز در ایران، در طول سالهای گذشته فقط محدوده بسیار کوچکی از آن، طی دو سال قبل در مدت زمان بسیار کوتاهی پایش شده است.
خلعتبری در این باره تاکید میکند: در مورد گونه پنهانکاری مانند یوزپلنگ با این میزان از پایش نمیتوان نتیجهگیری کرد که جمعیت یوزها در حال حاضر چه وضعیتی دارد، بهویژه اینکه بهدلیل جابجاییهای وسیع یوز بین زیستگاههای مختلف نمیتوان اطمینان حاصل کرد که همه افراد ممکن در مدت زمانی که پایش انجام شده است در آن منطقه حضور داشتهاند یا از چند نقطه خاص عبور کردهاند.
وی یادآور میشود: به طور مثال چندین سال است که عدم وجود یوز ماده در زیستگاههای جنوبی (استان یزد) در بوق و کرنا میشود و همین موضوع از مهمترین استدلالهایی است که برای لزوم انجام برنامه تکثیر در اسارت یا نیمه اسارت به کار میرود. در تمام این مدت ما به نبود پایشهای علمی مناسب و مستمر پافشاری کرده و بیان این موضوع را اشتباه و غیر علمی میدانستیم.
خلعتبری با اعلام این مهم که بررسی ژنتیکی سرگینهای گردآوری شده در یک گشتزنی سادهی دو سه روزه در سال ۱۳۹۶ در پناهگاه حیاتوحش درهانجیر نشان از حضور یک یوز ماده در این منطقه دارد، تأکید میکند: آنچه از بررسی ژنتیکی این چند نمونه (سرگین) در آزمایشگاه بهدست آمد، حاصل یک سفر کوتاه من و تعدادی از همکاران به این منطقه است و انجام مطالعات میدانی گستردهتر و مستمر میتواند اطلاعات دقیقتری از وضعیت واقعی یوزها در مناطق را به ما دهد.
دانشجوی دکتری تنوعزیستی دانشگاه پورتو میگوید: ممکن است که این یوز بعد از پایشهای قبلی به منطقه آمده باشد، زاده جدیدی باشد یا همیشه آنجا حضور داشته است. میدانم که یافتن آثار حضور یک یوز ماده در زیستگاههای جنوبی به هیچ عنوان نجات دهنده یوزهای آسیایی نخواهد بود اما بر این موضوع تأکید میکند که نمیتوان بر پایه پایشهای محدود و پراکندهای که سالها پیش انجام شده درباره وضعیت فعلی یوزها نتیجهگیری کلی ارائه داد.
پرهیز از شتابزدگی و بلندپروازی ضرری است
یوزها نسبت به سایر گربهسانان تنوع ژنتیکی بسیار پایینی دارند و این تنوع در یوزهای آسیایی به احتمال زیاد کمتر هم هست. در چنین شرایطی سرمایهگذاری برای زاد و ولد چند فرد محدود و ایجاد نسلی با تنوع ژنتیکی حتی کمتر راه حل نیست بلکه برای حفاظت از گونه باید شانس ارتباط بین افراد یا جمعیتها را از طریق حفاظت و ایمنسازی کریدورها و بهبود وضعیت زیستگاههای بینابینی و امن کردن زیستگاهها برای حفاظت از افراد موجود و به ویژه جمعیتهای زادآور افزایش داد تا به طور طبیعی جمعیت خود را افزایش داده و قلمرو خود را به زیستگاههای امن جدید گسترش دهند.
در سالهای گذشته به وفور شاهد شروع شتابزده طرحهای بلندپروازنه و احساسی، بدون مطالعات کافی و بدون در نظر گرفتن شواهد بودهایم که پس از صرف هزینههای بالا متأسفانه به نتیجه مورد نظر نرسیدهاند. در مورد یوزپلنگ با وضعیت فعلی که با آن مواجهیم، هزینه شکست هر پروژه کارشناسی نشده میتواند انقراض یکی از گربهسانان آسیا باشد.
به نظر میرسد برای هر اجرای هر طرح جدید مربوط به سه یوز موجود در اسارت (کوشکی، دلبر و ایران) مسائل بیپاسخ بسیاری را باید پاسخ داد.
آیا آنطور که برخی از کارشناسان عنوان کردهاند استفاده از تنها یوز ها ی آسیایی در اسارت (کوشکی، دلبر، ایران) برای تکثیر در شرایط نیمه اسارت یا اسارت میتواند خطری را متوجه آنها یا حتی سایر همنوعانشان که در طبیعت آزاد هستند، کند؟
صحبت از ترکیب جمعیتی ۲ نر و یک ماده برای شروع کار نیمه اسارت است اما مشخص نشده این نر دوم قرار است از کجا وارد این جمعیت شود؟ چه تضمینی وجود دارد که معرفی یک نر وحشی به یک ماده کاملاً اهلی و دستی شده در یک محوطه کوچک باعث کشته شدن یوز ماده و حتی یوز نر دوم نشود؟
چرا موافقان طرح گاهی بحث تکثیر نیمه اسارت و گاه تکثیر در اسارت را مطرح میکنند؟ آیا نباید زیربنای علمی روشنی پشت این نظرات باشد؟
چرا سازمان محیط زیست تاکنون از کارشناسان اتحادیه جهانی حفاظت در این زمینه نظرخواهی نکرده و صرفاً بر تجربههایی از آفریقای جنوبی که دارای مناطق حفاظت شده و قرقهای محصور هستند و با طبیعت ایران زمین بسیار متفاوتند، تاکید داشته است؟
چرا سازمان حفاظت محیط زیست تاکنون هیچ پیشزمینهای از پیشنهادهای ارائه شده جهت تکثیر در اسارت یوز به رسانهها اعلام نکرده و هر بار یک اداره کل استانی مدعی مسئولیت انجام نوعی از تکثیر به نفع خود است؟
چه فردی با چه اطلاعاتی در زمینه زادآوری قرار است این طرح را مدیریت کند؟ دامپزشک مورد اعتمادی که بناست مسئولیت جابجایی یوزها را برعهده بگیرد، چه کسی است و در زمینه بیهوشی گربهسانان چقدر موفق عمل کرده است؟ آیا سازمان محیط زیست در جابهجاییهای مشابه با حساسیت بسیار پایینتر عملکرد موفقی داشته است؟