کد خبر: ۵۶۴۱۸
 
 

حیواناتِ دیگر پیش‌مرگ ما انسان‌ها نیستند!

نویسنده: لوری مارینو – دکترای زیست-روانشناسی

مترجم: کیمیا معزّی

جیمز گورمن، در مقاله‌ای از  نیویورک تایمز  به تاریخ ۱۴ مارس، با سنجیدگیِ تمام بیان می‌کند که ما انسان‌ها «بیماری‌ها را از دیگر حیوانات می‌گیریم و بعد برای آنکه بفهمیم چگونه این بیماری‌ها را متوقف کنیم، دست به سوء‌استفادۀ مجدد از آن‌ها می‌زنیم.» به‌‌دنبال دنیاگیری کووید-۱۹، آزمایشگاه‌های تحقیقاتی سراسر دنیا جهت یافتن «مدل حیوانیِ» مناسبی که ما را به درمان یا واکسنی برای این ویروس برساند به تکاپو افتاده‌اند. در این ایام، حال‌وروز موش‌ها از هر زمان دیگری ناگوارتر است، زیرا آزمایشگاه‌ها درتلاش‌اند ژنِ موش‌ها را به‌گونه‌ای دست‌کاری کنند تا مستعد ابتلا به کووید-۱۹ شوند و، مخصوصاً، مثل انسان‌ها به این ویروس دچار گردند ]چراکه تاکنون نشانه‌ای از ابتلای موش‌ها به این بیماری در شرایط عادی گزارش نشده است[.

همان ماجرای تکراری: ما انسان‌ها با نگاه ابزاری‌مان به دیگر حیوانات، ابتدا، اوضاع خطرناکی پدید می‌آوریم و سپس، در مسیر یافتن «علاجِ» کار، رنج‌وعذابی بس سنگین‌تر به برخی حیوانات تحمیل می‌کنیم.

بیایید روراست باشیم: بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ در حیوان‌خواریِ انسان‌ها ریشه دارد – در این مورد خاص، خوردن خفاش و احتمالاً پنگولین‌. انسان‌ها دل‌شان می‌خواهد بگویند که این ویروس از خفاش به پنگولین و سپس به انسان «سرایت» کرده، انگار که بهره‌کشی‌مان از این موجودات و خوردن گوشت‌شان هیچ نقشی در این «سرایت» نداشته است. ما انسان‌ها صرفاً با اهمیت دادن به امیال بدویِ خودمان و، بدون قائل‌شدن ذره‌ای اهمیت به زندگی و سلامت حیوانات دیگر، به استقبال ویروس‌های دنیاگیر و پخش‌کردن‌شان می‌رویم.

بدترین بیماری‌های دنیاگیر در تاریخ معاصر را ما از طریق اسیرکردن، خریدوفروش، کشتن، و خوردن حیوانات دیگر رقم زده‌ایم، نه‌تنها حیوانات حیات‌وحش بلکه همچنین حیواناتی اهلی‌ از قبیل مرغ و خوک. یکی از بدترین بیماری‌های ویروسی، یعنی آنفولانزای مرغی، از مرغ‌فروشی‌های چین در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۳ نشأت گرفته است. در این بازارها، حیوانات با گونه‌های دیگر درکنار هم به‌‌صورت فشرده قرار گرفته و به‌‌شکل «گرم و خیس»–یعنی زنده یا تازه‌کُشت–فروخته می‌شوند. این شرایط مرغ‌ها را به بستری ایده‌آل برای تکثیر و جهش ویروس‌ها تبدیل می‌کند. یکی دیگر از بیماری‌های ویروسی، یعنی آنفولانزای خوکیِ سال ۲۰۰۹، به‌دلیل دامپروری صنعتی متمرکزِ خوک‌ها در ایالات متحده و مکزیک به‌وجود آمد. بیماری‌های مشترک بین دیگر حیوانات و انسان‌ها نه پدیده‌ای نادر است و نه جدید.

گورمن خاطرنشان می‌کند به‌محض این‌که آزمایشگاه‌ها برای تحقیقات اولیه‌شان به‌اندازۀ کافی موش داشته باشند احتمال دارد سراغ «موش خرما، همستر، و میمون‌ها» نیز بروند. درحال حاضر، بعضی آزمایشگاه‌ها مشغول مبتلاکردن میمون‌های ماکاک رزوس‌ به کووید-۱۹ اند.

شامپانزه‌های رهاشده توسط مؤسسۀ ملی سلامت  (NIH) ممکن است هدف بعدی آزمایشگاه‌ها باشند. انتقال حدود ۵۰ شامپانزه از یک مرکز زیست‌پزشکیِ پستانداران در نیومکزیکو به جان‌پناه‌های  (Sanctuaries) مقرر لغو شده است، ظاهراً به‌ این دلیل که «بیش‌ازحد پیر و مریض‌اند که جابه‌جا شوند.» شامپانزه‌های دیگرِ مراکز تحقیقات زیست‌پزشکی تحت مالکیت یا حمایت دولت فدرال نیز ممکن است برای انتقال به جان‌پناه‌ها آزاد نشوند. اگر بشر به‌اندازۀ کافی مستأصل شود، آیا برای تحقیقات پزشکی‌اش به این موجوداتی که «دارند گوشه‌ای خاک می‌خورند» چنگ خواهد انداخت؟ در سال ۲۰۱۲، دکتر جان واندنبرگ (از اعضای مؤسسۀ پژوهشی زیست‌پزشکی تگزاس، که یک آزمایشگاه زنده‌شکافی در سن آنتونیو است) در مصاحبه‌ای که از شبکۀ  PBS پخش شد چنین بی‌پرده دربارۀ نگه‌داشتن شامپانزه‌ها در آزمایشگاه‌ها اظهارنظر کرد: «شامپانزه‌ها را به‌چشم یک‌جور کتابخانه می‌بینم. کتاب‌های زیادی در کتابخانه موجودند که هیچ‌گاه امسال یا سال بعد از آن‌ها استفاده نخواهد شد … اما خبر نداریم کدام‌یک از آن‌ها را فردا، سال بعد، یا سال‌های بعدتر نیاز خواهیم داشت

استفاده از حیوانات آزمایشگاهی برای حل‌وفصل مشکلات خودساخته‌مان نوعی دامن‌زدن به همان تکبّر و خودبزرگ‌پنداری انسان است که در وهلۀ اول موجب پیدایش بیماری دنیاگیر کووید-۱۹ شد. تا وقتی گونۀ ما احترام به حیات و سلامتی اعضای دیگر گونه‌ها را نیاموزد، از وقوع چنین بلایایی در امان نخواهیم بود. بیماری دنیا‌گیر بعدی ممکن است حتی بدتر از این هم باشد. تا وقتی که ما انسان‌ها، به‌هنگام وقوع فجایع، حیواناتِ دیگر را همچون «پیش‌مرگانِ» خود استفاده می کنیم و رفتارهای خود را که مستقیماً مسبب ایجاد این بحران‌ها می‌شوند نادیده می‌گیریم، همواره در بند این تصور غلط خواهیم بود که غایتِ وجودی دیگر گونه‌ها این است که «سپری» درمقابل بلاهایمان باشند. شانه‌خالی‌کردن از زیر بار عواقبی که اعمال‌مان به‌بار می‌آورَد ممکن است درنهایت همان عاملی باشد که گونۀ ما،  انسان خردمند،  را از صحنۀ روزگار محو می‌کند.

منبع: موسسه جایگزین های آزمایش روی حیوانات

 

نظر شما
ادامه