حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «یادم هست زمانی که به دانشکده آمده بودیم، وقتی دانشجویان سال بالا را میدیدیم، فکر میکردیم آنها مرشدهای ما هستند. حتی وقتی به رستوران دانشکده میرفتیم، تا آنها نمینشستند، ما نمینشستیم»؛ این را استاد بازنشسته بخش جراحی گروه علوم درمانگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در تشریح اخلاق حرفهای دامپزشکی، به حکیم مهر میگوید.
از نظر «دکتر ایرج نوروزیان» در جامعه کنونی، مسائل اخلاقی درخصوص حیوانات کوچک و حتی اسب به علت ارتباطی که صاحب دام با حیوان دارد، رعایت میشود؛ کمااینکه اگر رعایت نشود، حرفه ضربه میخورد.
وی معتقد است که من دکتر دامپزشک باید تصمیم بگیرم که اگر این کیس در دامنهی کاری من قرار نمیگیرد، بهتر است آن را به کسی که تخصص لازم را دارد و میتواند نتیجه را به شکل دلخواه ایجاد کند، ارجاع کنم. دکتر نوروزیان میگوید: «دامپزشک نباید به این نگاه داشته باشد که چیزی گیر او میآید یا نه؟ مهمترین چیزی که گیر او میآید، تجربه است و در کنار آن به شهرت، شخصیت و اعتبار او نیز ضربه وارد نمیشود.»
از نظر او ارائه کردن کیسهای تخصصی به همکاران دیگر در حوزه پزشکی خیلی رایج و قابل تحسین است. کمااینکه آنجا مسائل حاشیهای و مالی کمتر خود را نشان میدهد.
حکیم مهر: آقای دکتر تعریف شما از «اخلاق حرفهای» چیست؟
وقتی صحبت از اخلاق میشود، این مقوله برای خود یک تعریف جداگانه دارد. وقتی اخلاق را به مسائل حرفهای ارتباط میدهیم و صحبت از حرفه میکنیم، باید توجه کنیم که قاعدتاً حرفه یک فرایند است که از یک سو شامل درخواست و از سوی دیگر ارائه خدمات است. در هر دوی این بخشها ۲ پارامتر مهم نقش دارند که همراهی آنها سهم تعیین کنندهای در بروز اخلاق دارد. این دو پارامتر شامل تفکر و احساس است. حسی که انسان نسبت به عملکرد آن فکر دارد، به شکل ناخواسته روی شخصیت و رفتار فردی که آن کار را انجام میدهد، تاثیرگذار و به قول معروف همراه با نوعی بازخورد است.
اخلاق در حرفه، متضمن نوعی اعتبار است که این اعتبار خیلی مهم است. اگر مقداری به گذشته فرهنگی کاری خودمان برگردیم، خواهیم دید که انسانهایی درخور توجه و احترام بودند که دارای اعتبار بودند. این اعتبار قاعدتاً از عملکرد آنها نشأت میگرفت. اعتبار شکلهای مختلف دارد و آن بخشی که بیشتر قابل لمس است، اعتبار مالی و مادی هست. در اینجا قصد نداریم که وارد بحث اعتبار معنایی شویم. کمااینکه سوال شما بیشتر از نگاه اخلاق کاری و حرفهای است. لذا قاعدتا از یک طرف تقاضا وجود دارد و از سمت دیگر، عرضه. هر چه تقاضا مشخص باشد، عرضه نیز با یک اعتبار بالا مطرح و نتیجه آن همان چیزی است که قاعدتا مطلوب تعریف میشود. در این ارتباط، تجربه، سابقه، نزدیکی حرف و عمل و... نیز در چارچوب اخلاق قرار میگیرد.
حکیم مهر: در حال حاضر اخلاق حرفهای دامپزشکی چقدر رعایت میشود و برای قشر دامپزشک چقدر اهمیت دارد؟
من در مقامی نیستم که بخواهم این سوال را به شکل عمومی پاسخ دهم، اما به هر حال همانطور که عرض کردم اگر بخواهیم به شکل کل نگاه کنیم، باید اخلاق به شکل قانونمند تعریف شود. اما اگر بخواهیم به صورت فردی به آن نگاه کنیم به همان نکاتی که به آن اشاره کردم برمیگردد و دیگر بحث اعتبار فرد و همراهی فکر و احساس مطرح میشود. بهعنوان مثال، فرض کنیم از یک دامپزشک تقاضای انجام یک عمل جراحی میشود؛ بر اساس یکسری نشانهها گفتهاند که فلان دام باید عمل شود اما وقتی او حیوان را معاینه میکند، به این نتیجه میرسد که کیس او نیست. اگر هم پیشنهادی کنار آن باشد، میتواند آن را هم ارائه دهد. این نشاندهنده اهمیت نتیجه کار برای دامپزشک است. کمااینکه خیلی مواقع دامپزشک برای عمل جراحی اقدام کرده اما حیوان جان سالم به در نبرده است.
پاسخ به این سوال بستگی دارد به اینکه ما در مورد کدام بخش صحبت میکنیم. اگر بخواهیم به شکل عمومی صحبت کنیم و بگوییم چند درصد اخلاق حرفهای رعایت میشود، پاسخ به این سوال یک مقدار سخت است، کمااینکه باید تمام اطلاعات موجود را داشته باشیم و ببینیم در این خدماتی که ارائه میشود، جانب انصاف و مفادی که به گرفتن نتیجه مطلوب همراه بوده، چقدر است.
حکیم مهر: احساس شخصی شما چیست؟
این طور که من احساس میکنم، بد نیست. یعنی ما دقیقا وارد یک فضای جدید شدیم؛ بهخصوص که کیسها تا آخر خط دنبال میشوند. به نظر من مسائل اخلاقی درخصوص حیوانات کوچک و حتی اسب به علت ارتباطی که صاحب دام با حیوان دارد، رعایت میشود. کمااینکه اگر رعایت نشود، حرفه ضربه میخورد. در مورد حیواناتی که مصرف غذایی دارند، این شانس که آنها مقداری از خسارات دور شوند، کشتارگاه است. همین که دامپزشک بدون اینکه هزینههای زیادی برای صاحب دام مترتب کند، آن را به کشتارگاه بفرستد، خود این مساله حکایت از این دارد که اخلاق حرفهای را پاسداری کرده است. حداقل آن این است که صداقت لازم را داشته است. بر همین اساس هم آن شهرت و اعتبار را به دست میآورد، به خصوص وقتی که فالوآپ داشته باشد. یعنی حرف و عمل او با هم تایید شود. آن دیگر یک اعتبار ویژه به او میدهد و صاحب دام هم میگوید که خوب شد حیوان را عمل نکردیم، چرا که عمل او یک خسارت بیشتر بود.
حکیم مهر: آیا خود شما هم این کار را میکنید؟
من همیشه این کار را میکنم و در موارد لازم، میگویم که این کیس مال من نیست. وقتی میگویم کیس من نیست یعنی کیس جراحی نیست. به خاطر اینکه به شکل ناخواسته تفکر جراحی در من ذخیره و نهادینه شده است. اما من بر اساس تجربه و سالها کار و تفکری که روی قضیه داشتم، خیلی راحت میگویم این کیس من نیست و نباید جراحی شود.
به خصوص وقتی بده بستانهای مالی هم وجود داشته باشد، این قضیه بیشتر مورد عنایت قرار میگیرد. اینجا من دکتر دامپزشک هستم که باید تصمیم بگیرم که اگر این کیس در دامنه کاری من قرار نمیگیرد، بهتر است آن را به کسی که تخصص لازم را دارد و میتواند نتیجه را به شکل دلخواه ایجاد کند، ارجاع کنم. امروز تنوع خدمات دامپزشکان در زمینه حیوانات کوچک زیاد شده و پت کلینیکهایی در سطح شهر طراحی و باعث شده انسانها ارتباط بیشتری را با حیوانات پیدا کنند. کاری به درست یا غلط بودن این قضیه ندارم، اما به هر حال دنیای صنعتی امروز این نزدیکی را بین ما و حیوانات فراهم و این تفکر را ایجاد کرده که این حیوانات باید پاسداری شوند و به آنها کمک شود. این مساله جنبههای انسانی بسیار بالایی دارد و خیلی هم ارجمند است.
حکیم مهر: تا اینجا بیشتر به مصادیق اخلاق حرفهای پرداختید، اما آیا میتوانید به تعدادی از رفتارهای معمول دامپزشکان که خلاف اخلاق حرفهای است، اشاره کنید؟
مهمترین مساله این است که وقتی کیسی به دامپزشک مراجعه میکند، بخش عمده حواشی آن مسائل اقتصادی است و بهتر است که این تصمیمگیری با یک درایت بالا صورت گیرد که گاهاً احساس میشود این مساله رعایت نمیشود و تاثیرات منفی به دنبال دارد. این معضل گاهی اوقات ممکن است مورد انتقاد همکاران هم قرار گیرد و حتی موارد مشابهی داشتیم که به نوعی رسانهای هم شده است و این رسانهای شدن عمق فاجعه را نشان داد.
در واقع این تعهد که مسائل به شکلی مسالمتآمیز و با اعتبار بالای علمی پیش برود، متاسفانه در بعضی جاهای محدود، وجود ندارد. البته خوشبختانه سیستم کنونی نظارت و پایش خدمات دامپزشکی، عملا همکاران را تا حدی از انجام برخی رفتارها محدود میکند تا کارهایی انجام نشود که دامپزشک را مجبور کند تا هم جوابگوی خسارت آن باشد و هم اعتبار و آبروی خود و حرفه را به خطر بیندازد. این مسائل باید آموزش داده شوند تا همکاران مسئولیت خدمات را به عهده بگیرند. در این میان مسائل تحقیقاتی جای خود را دارد. از آنجا که مسائل علمی محدود در یک جغرافیا نیست، اخلاق در آن جایگاه بالایی دارد و لازم است که در در دانشگاه، اساتید در هنگام تدریس بهنوعی روی آن مکث کنند.
من در یاد دارم که در دهه ۴۰ و زمانی که دانشجو بودیم، اساتیدی مثل مرحوم دکتر سنجر استاد داخلی حیوانات کوچک داشتیم که کلاسهای ایشان برای من خیلی ارزشمند بود. درست است که من بعدا وارد بخش حیوانات بزرگ شدم اما زمانی که ایشان تدریس میکردند، مکثهای زیبایی داشتند. به ما یاد میدادند که چطور خودمان را به اخلاق حرفهای، نزدیک کنیم و یادمان باشد نسخهای را که مینویسیم و تشخیصی را که میدهیم، اگر نمیدانیم که کیس میتواند نسبت به نسخهنویسی ما جواب دهد، یک مقدار محافظهکارانه رفتار کنیم و آن را به فردی که دانایی بیشتری دارد، ارجاع دهیم.
این ارجاع دادن مواردی که ممکن است دامپزشک روی آن شک داشته باشد، خیلی مهم است. دامپزشک نباید به این نگاه داشته باشد که چیزی گیر او میآید یا نه؟ مهمترین چیزی که گیر او میآید، تجربه است و در کنار آن به شهرت، شخصیت و اعتبار او نیز ضربه وارد نمیشود. به نظر من پاس دادن موارد در شکلهای مختلف به خصوص در ارتباط با حیوانات کوچک که این روزها تقاضا برای آن بسیار زیاد شده است، خیلی مهم است، چون باعث میشود که اعتبار علمی و آموزشی دامپزشکان خدشهدار نشود. از همه مهمتر اعتبار فردی که به نوعی میخواهد از محل خدماتی که ارائه میدهد، بهعنوان یک شغل زندگی خود را تامین کند و خوشبختانه الان من وقتی سوال میکنم، میبینم که برای هر بخشی از حرفه، به شکل تخصصی رفتار میشود. فارغالتحصیلان ما خود را روی آن بخشی که به آن علاقه دارند، متمرکز میکنند.
من احساس میکنم که ما در حوزه اخلاق حرفهای در حیوانات کوچک موفق هستیم. در زمینه اسب سردرگمیهایی وجود دارد و تجربه زیادتری را میطلبد. از طرفی تعداد افرادی هم که در این زمینه وقت صرف وقت میکنند، کمتر است. ابزارهای تشخیص از یک معاینه بالینی خارج است و به عبارتی تصویربرداریها، آزمایشگاهها و... در کنار تشخیص بالینی صورت میگیرد و باید روی این قضیه مکث بیشتری کنیم.
در حیواناتی که حالت مصرف غذا دارند، بخشی از مسائل اگر احیانا دچار کوتاهی شده، توسط کشتارگاه پوشیده میشود. این اواخر نقش بیمه دام که خودش یک کلید برای اعتبار بخشیدن به نتایج کاری ماست، پررنگتر شده و این اتفاق مبارکی است؛ کمااینکه پیش از این صنعت بیمه مورد بیمهری قرار گرفته بود اما الان بسیاری از فارغالتحصیلان ما به این طرف کشیده میشوند و این خیلی خوب است. اینکه ما بدانیم برخی قوانین بر روی عملکرد ما حاکمیت دارد، کمککننده است. من وقتی بدانم که نتیجه منفی کارم مورد قضاوت قرار میگیرد، مقداری با احتیاط و وسواس بیشتر به طرف انجام آن کار حرکت میکنم.
حکیم مهر: رعایت اخلاق حرفهای در میان دامپزشکان چه تفاوتی با پزشکان دارد؟
اگر بخواهیم اخلاق حرفهای دامپزشکی را با طب انسانی مقایسه کنیم، باید بگویم که ما هنوز خیلی در آن گستردگی کار قرار نداریم و در زمینه عرضه و تقاضا هم هنوز به آن شکل بالنده نرسیدیم. خدمات دامپزشکی تا اوایل انقلاب بیشتر بیشتر در زمینههای کنترل، پیشگیری و... محدود بود که خدمات آن را نیز بیشتر بخش دولتی تقبل میکرد، اما الان بخش دولتی بیشتر این امور را به بخش خصوصی واگذار کرده است. اگر مسائل کنترل و پیشگیری در مرزبندیهای خاص توسط بخش خصوصی صورت گیرد، آن وقت بخش خصوصی هم بالندگی بیشتر و هم فضای کاری تعریف شدهای را پیدا میکند؛ چیزی که الان در حوزه انسانی کاملا مشهود است. الان در بحران کرونا همکاری بخش کنترل و پیشگیری با بخشهای پزشکی خیلی نزدیک و گزارش کیس خیلی زیاد و با مکث و دقت بیشتر صورت گرفت. از طرفی ارائه کردن کیسهای تخصصی به همکاران دیگر در حوزه پزشکی خیلی رایج و قابل تحسین است. آنجا مسائل حاشیهای و مالی کمتر خود را نشان میدهد.
البته نمیخواهم بگویم که در طب دامی ما مسائل خاصی وجود دارد. اتفاقا تا جایی که من میدانم، ریفرال کیس به خصوص در حیوانات کوچک خیلی زیاد شده است. حرف من این است که اگر من این کیس را نمیدانم، به دامپزشک دیگری ارجاع دهم تا او آن کار را انجام دهد. ما باید یاد بگیریم که این اصول را دنبال و از ریفر کردن کیس به همکار دیگری که دانش این کار را دارد، پاسداری کنیم. باید یاد بگیریم که از کار خطا بترسیم. اگر کاری را نمیدانم، بهتر است از انجام آن پرهیز کنم تا به نتیجه مطلوبتر و خرسندی شغلی برسم. چه چیزی زیباتر از اینکه نتیجه کار شما مورد تقدیر قرار گیرد. این خیلی مهم است. در آن سوی دنیا ترس از مجازات سنگین مانع از این میشود که فرد خود را درگیر کاری کند که دانش آن را ندارد.
حکیم مهر: رفتار حرفهای دامپزشکان نسل شما با نسل جدید چه تفاوتی دارد. به نظر میرسد که نسل قدیم بیشتر احترام یکدیگر را حفظ میکردند و رقابت سالمتر بود.
شما این مساله را به کل مسائل اجتماعی برگردانید و محدود به فضاهای علمی و خدماتی نکنید. اصولا همه رفتارهای نسل گذشته ما قابل تحسین بود. شاید من در مقامی نباشم که بخواهم در این مورد اظهارنظر کنم اما یادم هست زمانی که به دانشکده آمده بودیم، دانشجویان سال بالا را میدیدیم، فکر میکردیم مرشدهای ما هستند. خاطرم هست وقتی به رستوران دانشکده میرفتیم، تا آنها نمینشستند، ما نمینشستیم. حتی امروز هم که آنها را میبینم، با اینکه آنها در دهه نهم و من در دهه هشتم زندگی خود هستم، احترام زیادی به آنها میگذارم. هنوز فکر میکنم که آنها دانشجویان سال بالایی من هستند. این مساله در تمام سطوح اجتماعی زندگی ما مطرح است. من همیشه میگویم ما بچه محلهای تهران سابق هستیم و به ما یاد میدادند که مرید و مرادی چگونه شکل میگیرد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.