مرگ خروس زیبایم
دکتر صادق زیباکلام
استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
برخی از مخاطبان فایلهای صوتی کتابهایم اشاره به صدای خروسی داشتند که بعضاً شنیده میشد. آن صدا تعلق به خروسم داشت که هفته گذشته مُرد. دکتر جباری دامپزشک گفت: «مریض شده» و بهش دارو تزریق کرد. از دکتر جباری پرسیدم: «ممکنه خروسم دچار افسردگی شده باشه؟»؛ بهم گفت: «صادق جان، افکار و عقاید سیاسی تو به اندازهی کافی مصیبتبار بوده، خواهشاً نظرات دامپزشکی دیگه نده». بعد از تزریق، محلولی درست کرد و گفت بهش بدهم و رفت. اما من خیلی جدی فکر میکنم که خروسم دق کرد.
او را به مدت دو سال با چند تا مرغ داشتم. مرغها بیمار شدند و بهجز یکی، مابقی مردند. خروسم بیمار نشده بود، اگرچه دکتر جباری میگفت که او هم بیمار شده. اما از زمانی که مرغها بیمار شدند، رفتارش واقعا عجیب شده بود. نه دیگر آواز میخواند و نه لب به دانه و آب میزد. میآمد کنار مرغها میایستاد. هر از گاهی لب دیوار میرفت اما مجددا میآمد کنار مرغها. چشمان مرغها یواشیواش افتاده میشدند و به تدریج دیگر روی پاهایشان نمیتوانستند بایستند. خروسم اصلا هیچیک از آن حالتها را نداشت و بال و پر زدنهایش مثل سابق بود. تا قبل از بیماری، هرکس از کنارشان رد میشد، مرغها میگریختند، اما خروسم با غضب و با صلابت نگاه میکرد و نمیگریخت. امیدوارم فمینیستهای اسلامی من را متهم به مردسالاری نکنند، اما از غریبهها نه میترسید و نه میگریخت.
عاشق این بود که بیاید کنار اتاقی که من ضبط میکردم، بخواند. یکبار آنقدر با صدای بلند و مکرر میخواند که نتوانستم به کارم ادامه بدهم. رفتم بیرون با عصبانیت بهش گفتم: «این همه جا برای خواندن است، چرا اصرار داری دُرُست زیر پنجره من آواز بخونی؟» بهم نگاه کرد و میدونم باور نمیکنید، اما دیگه نخوند.
من هیچ جوری نمیتونستم به دکتر جباری که انصافاً دامپزشک حاذقی است، ثابت کنم که او دچار افسردگی شده و بیمار نیست. از من و از خیلی مردهای دیگر باوفاتر بود. آنقدر آب و دانه نخورد که دیگر نمیتوانست روی پاهایش بایستد و روی زمین افتاد. با آن همه وقار و غروری که در روزهای سلامتیاش داشت.
شبها به زحمت خودشو به لانهاش میرساند و صبحها کنار لانه مینشست. تماس با جباری هم دیگر بیفایده بود. او اصلاً قبول نداشت که خروسم بیمار نیست و بهواسطه مرگ مرغها به این روز افتاده. یه روز صبح دیگه از لانهاش بیرون نیامد. هرقدر با خودم کلنجار رفتم داخل یک کیسه نایلون بیاندازمش در زباله نتوانستم. پای درخت گیلاسمون دفنش کردم.
۵ شهریور ۱۳۹۹
نوع نوشتن شما نشانه ی شخصیت شماست.
بی شک دکتر زیبا کلام،اینگونه نوشتن راجع به خروستان نشانه قلب مهربان شماست،که در وجود هر شخصی نیست.
حیوانات هم احساس دارند و هم شعور.
مواردی برخورد کردم که بعد از جدا کردن گوساله از مادر و فروش ان،مادر بیمار شده.
هیچ دلیل علمی برای رد نظر شما وجود ندارد .
افسردگی ،سیستم ایمنی بدن را تضعیف می کند و در مقابل بیماری بی دفاع.