کد خبر: ۶۲۴۹۷
تعداد نظرات: ۷ نظر
 

خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان نوشت:

مرحوم مهرداد شیدفر از بزرگان معاصر سوارکاری و چوگان ایران در خاطرات خود گفته است:

می خواهم واقعیتی را که انجمن بهبود نژاد و پرورش اسب ایرانی –در دوران پهلوی- در مورد این نژاد ایرانی (اشاره به اسب نژاد دره‌شوری) مرتکب شد و من به نوعی شاهد آن بوده و خودم هم در آن دخیل گردیدم را به عرض شما خوانندگان برسانم...

جریان این طور بود که در سال ۱۳۵۲ یک سیلمی داغ ۲ (اشاره به یک اسب نر با شناسنامه ثبت‌شده) به عنوان تحفه به فرح پهلوی تقدیم شد.

که اسبی بود به رنگ کهر سیر به غایت زیبا با سری بسیار ظریف و کوچک و قدی نسبتا بلند که حقا و شاید جز دو یا سه تا اصیل‌ترین اسب‌های دره شوری در آن زمان بود.

و چون من به جهت تماس با دوست شیرازیم از جریان مطلع شده بودم، از طریق نزدیکانم در اصطبل شاهنشاهی شنیدم که پس از امتحان‌های بسیار از این اسب که بی خطر بودن سواری با او را تضمین می‌کرد، برای اولین بار فرح پهلوی بر آن سوار شد، ولی به سبب ضعف او در سواری، نتوانست اسب را کنترل کند و سریعا پیاده گردید.

در اینجاست که می خواهم از شما دوستان خواننده در قضاوت کمک بگیرم. در هر کشوری اگر این اتفاق می افتاد؛ مسئولین با دانایی بر اینکه این اسب درجه یک که نژادش در حال نابودی است ولی برای ملکه کشور مناسب نیست و با توجه به این که ده‌ها اسب دیگر در اختیار دارند که ملکه با آنها سواری می‌کند؛ فورا به هر قیمت که شده چندین مادیان اصیل باقیمانده را خریداری کرده و شروع به کشش این اسب (جفتگیری این اسب نر) با مادیان‌ها می‌نمودند تا شاید در آخرین فرصت‌های باقیمانده برای این اسبان اصیل احیایی صورت گیرد و بر تعداد آنها افزوده شود.

خلاصه اسب را اخته کردند. نشان به آن نشان که طبق اخباری که از اصطبل شاهنشاهی به من می رسید، فرح یک بار دیگر هم پس از اخته کردن بر آن اسب نشست و یک بار دیگر هم به این نتیجه رسید که نمی‌تواند با این اسب سواری کند و این یعنی پایان کار یک اسب، وقتی ارباب او را نمی‌خواهد.

دیر زمانی طول نکشید که اسب از اصطبل دربار به دلال‌های خیابان قزوین فروخته شد و سر از کاروانسرای مرحوم مشهدی عبدا... درآورد و من هم به محض این که خبر را شنیدم، سریعا به کاروانسرا رفته و اسب را به مبلغ ۱۰۰۰ تومان برای یکی از اقوامم خریدم و او هم پس از خرید یک اسب دیگر، هر دوی آنها را به منطقه کلاردشت که محل کارش بود، حمل کرد. و دیر زمانی هم نگذشت که در سال ۱۳۵۴، ایشان به من تلفن کرد و گفت که نمیتواند با اسب کنار بیاید و لذا نگهداریش امکان ناپذیر شده و از من خواست تا او را برایش بفروشم. بلافاصله به او گفتم که خریدارش آماده است و او که تعجب کرده بود، گفت کی به این سرعت مشتری‌اش شده؟

که فرصت ادامه‌ی حرف را به او ندادم و گفتم خودم اسب را برای چوگان بازی می‌خواهم و او هم لطف کرده و در همان پای تلفن او را به من بخشید.

دو روز بعد اسب در تهران و اصطبل فدراسیون چوگان بود و من هم سریعا او را به کار کشیدم و شروع به ساختن بدنش نمودم. (اشاره به اقدامات تمرینی برای بهبود عضلانی اسب)

بعد از ۳ ماه دیگر کمتر کسی او را می شناخت و در بهار ۱۳۵۴ اسب چنان آب و رنگی پیدا کرده بود که حتی از جاهای دور برای دیدنش می‌آمدند و داوطلب خرید او میشدند که جواب من منفی بود.

از طرفی چون بدنش عضلانی شده بود، با آن سر کوچکش بیشتر از اسب، شبیه آهوان صحرا خود را نشان میداد و به این طریق شد که من هم نام او را "خوشرو" گذاشتم.

خوشرو حدود ۷ ماه پس از شروع تربیتش در میدان چوگان بازی روز به روز هم پیشرفت میکرد و حالا که فکرش را می‌کنم، او یکی از سریع‌ترین اسبهایی بود که در طول سالها که چوگان بازی می‌کردم، در اختیار داشتم و اگر به لطف انجمن سلطنتی او را اخته نکرده بودند! شاید حالا هم نوه و نتیجه‌هایش در میادین مختلف جرأت، سرعت و حرف شنوی جدشان را به رخ اسب های دوخون امروزی می‌کشیدند.

 

انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
Germany
|
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
1
5
سوژه برای پهلوی ستیزی کم آوردید چسبیدید به ............ فکر کنم از خسرو معتضد مشاوره گرفتید
همشهری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
1
3
این خبر ربطی به دامپزشکی ندارد، اگر خبر محسوب شود.
متفکر.
|
Germany
|
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
1
3
هرکاری متخصص می خواد بایددامپزشکان ان دوره ترتیب کشش وازدیادنسل اون اسب ومی دادند مقصراوناهستند نه شخص سوارشده براسب!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
0
3
نه به چاکر درگاه بودن آن زمانش ، نه به حرفهای الانش
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
1
3
چقدر خبر (!!!) بی ربطی بود.
ممنون از حکیم مهر!!!
ناشناس
|
United States of America
|
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
1
2
کاش باچنین خبرای بی ربطی،سطح خود راپایین نیارید..
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۹
0
0
عزیز اون مدل اسبهارو به خاطر انحصار دربار بودنشون اخته میکردن ربطی به سوار کار نداره . خان های محلی هم هر تعداد اسب داشتند اخته میکردند.فرهنگ و رسم اون دوره این بوده الان بعد از 40 سال با فرهنگ و رسم الان نمیشه مقایسه کرد.عبدالکریم ایادی همه این تصمیمات رو میگرفت که البته ادم زیرکی بود.بهش میگفتن راسپوتینه ایران
نظر شما
ادامه