حکیم مهر: «رضا قاسمپور» در پایگاه خبری کرجرسا نوشت:
امروز ۱۸ فروردین ۱۴٠٠ برای تبریک افتتاح کلینیک دامپزشکی دوست عزیزم «رضا اسکندری» وکیل حاذق پایه یک عازم فردیس کرج میشویم. مسیر پر پیچ و خم مهرشهر تا فردیس با گذر از کوچه باغهای گلستان و چمن به شدت روحنواز و دلانگیز است.
لابد شنیدهاید که تقریبا هیچکس از شغلش به طور کامل راضی نبوده و رضایت شغلی ندارد؛ به خاطر همین اتفاقات جالبی در جامعه در حال تکوین است. گویا شغل پرطرفدار وکالت که خیلیها برای قبولی در آزمون وکالت برایش دست و پا میزنند، روح بزرگ آقا رضا را ارضا نکرده و در کنار ساخت و ساز و وکالت پروندههای سنگین، به کار درمان حیوانات اهلی و وحشی علاقمند شده و با مهندس آبتین برای همین منظور کلینیک مجهزی را در فردیس پی افکنده است.
جالبترین بخش ماجرا آشنایی با «دکتر جواد بزرگ امین» دامپزشک مجموعه میباشد. وی متولد ۱۳۴۶ ارومیه بوده و در خانوادهای اصیل و فرهنگی بطور خودجوش با هنرهای تجسمی و موسیقیایی مؤانست داشته و استاد تمام ساز آشیقی آذربایجانی، تار ترکی و سهتار فارسی است. همچنین مسلط به نقاشی و مجسمهسازی بوده و با شعر و شاعری قرابتی دیرینه دارد.
پس از بازدید از بخشهای مختلف کلینیک پای ساز دکتر بزرگ امین مینشینیم تا گرد و غبار زمان بزداییم و جلای اندیشه را با ریتم و هارمونی موسیقی بر روح و روان خود مستولی سازیم.
لا به لای نوازندگی دکتر سؤالاتی از وی در خصوص چرایی، چیستی و چگونگی زندگی چند بعدی و علایق چند لبه وی میپرسم.
میگوید: از کودکی در ذهنم بود که برای چه زاده شدهام؟ سؤالات فلسفی از این دست همراه با کنجکاویهای بی حد و حصر مرا به دنیای پر رمز و راز موسیقی پرتاب نمود. ۳۰ سالی است که در کنار طبابت در رشتههای متفاوت، سازهای مختلف را آموزش میدهم، در کنار آن ساز میسازم، از طرفی علاقمند به فیزیک و ریاضی هستم و در چرایی آفرینش و چیستی کائنات غور کرده و با موسیقی جهانم را زیباتر و قابل تحملتر میکنم
وی میافزاید: به باور من هرکس باید یک ساز موسیقی منحصر به خود داشته و پردههای زندگی و روحی و روانی خاص خود را بنوازد. من هیچ استادی در هنر و موسیقی نداشته و به طور خودآموز سازم را مینوازم. هر چیزی را یک بار ببینم یاد میگیرم. اولین آهنگی که نواختم شیرین شیرین بود و خلاصه موسیقی جز لاینفک زندگی من است.
دکتر بزرگ امین در ادامه میگوید: با توجه به علاقه به فیزیک، کتابی با عنوان «انسان، زمان و مکان» در دست چاپ دارم. به نظر من انیشتین بزرگترین اشتباهش این بود که تنها بر ساعتش زوم کرده بود و چیستی زمان را میکاوید. لذت از زندگی با تکانههای ذهنی امکانپذیر است. متفاوت بودن را دوست دارم پویایی در تفاوتهاست.
پس از دو ساعت گپ و گفت چند جانبه در حوالی عشق پرسه میزنیم نهایتأ استاد با نوای آسمانی «ساری گلین» ما را بدرقه میکند.
حرف آخر:
«اصول عدم قطعیت هایزنبرگ، نسبیت انیشتین و عدم کاملیت گودل پایههای برمودایی را پی افکندهاند که در آن هر چیزِ یقینی و قطعی به حالت تعلیق در میآید و فضای مهآلود ابهام و ایهام بر چشمانداز روشن وضوح و شفافیت چیره میشود. سه رأسی که همانند حلقههای بورومی علیرغم آنکه از داخل هم عبور نمیکنند، ولی زنجیره غیرقابل انفکاکی را تشکیل میدهند .»
و خلاصه آنکه: زندگی ما به همین سادگی چون رودی آرام در حال سپری شدن به ابدیت است …