
خاطرهای از شادروان «دکتر عبدالحمید اخوان» مدیرکل اسبق دامپزشکی استان مازندران
یکی از مراجعینم میگفتند: در سالهای آغازین دهه شصت، نفت و گازوئیل کمیاب بود، به مرغداریها سهمیه نفت و گازوئیل میدادند. روزی در روستا در مزرعه مرغداری خود بودم که دیدم دکتر اخوان با چند پیت نفت به مزرعه آمد. تعجب کردم و علت را جویا شدم. دکتر گفت روستایی در این حوالی است که برای گرم کردن بخاری مدرسهاش سوخت ندارند و در سرما هستند؛ مقداری سوخت به من بده. سوخت را گرفت و برای آنها برد. میگوید دکتر حامی نیازمندان بود.
گویا دکتر در ابتدا در کسوت معلمی بود و این روحیه را همچنان حفظ کرده بودند.
روحش شاد و یادش جاودانه باد.
دکتر سبحان متولّی
گنج زری بود در این خاکدان/ کو دو جهان را به جویی میفروخت...جاوید نام دکتر اخوان اسوه بزرگواری،پاکدستی و عارف مسلک بود که به سالها کار در خدمت شان افتخار میکنم.