حکیم مهر: یک دهه پیش دانشمندان کشف کردند موشهای آزمایشگاهی تلاش میکنند یک موش آشنا را که به دردسر افتاده است؛ نجات دهند. نکته جالب توجه این بود که آنها با موشی که پیش خودشان غریبه تصور میشد، چنین برخوردی نمیکردند .
به گزارش حکیم مهر به نقل از آنا، بسیاری از ویژگیهای پستانداران شبیه به یکدیگر است. تحقیقات جدید نشان میدهد برخی از مناطق مغزی موشها موجب میشود در شرایط بحرانی میل به کمک به موشهای نزدیکتر و عزیزتر به وجود آید. انسانها نیز به همین علت دچار غیرت و تعصب میشوند و بدین طریق این حس میان موش و انسان مشترک است.
یک دهه پس از اینکه دانشمندان کشف کردند که موشهای آزمایشگاهی، موشهای خویشاوند خود را که دچار پریشانی است نجات میدهند، اکنون تحقیقات جدید دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است مناطق مغزی که رفتار موشها را تعیین میکند در زمان بحران به آنها میگوید که نزدیکان و عزیزانشان در اولویت هستند.
موشها نژادپرست و خانوادهدوست هستند!
یافتههای منتشرشده در مجله eLife حکایت از این دارد که نوعدوستی، چه در میان جوندگان و چه انسانها، در نحوه واکنشها و عکسالعملها تأثیر به سزایی دارد.
نویسنده ارشد این تحقیق، دانیلا کائفر(Daniela Kaufer )، استاد علوم اعصاب و زیستشناسی تلفیقی در دانشگاه برکلی میگوید: «ما پی بردهایم که هویت موشهایی که سختی میکشند به طور چشمگیری بر پاسخ عصبی و تصمیمگیری برای کمک در سایر موشها مؤثر و در سازوکار بیولوژیکی محسوس است.»
با افزایش بومیگرایی و درگیری بین گروههای قومی و نژادی و... در سطح جهانی نتایج تحقیق مورد اشاره نشان میدهد که ادغام اجتماعی، به جای تفکیک، ممکن است بر همکاری بین انسانها تأثیر بگذارد.
اینبال بن-امی بارتال (Inbal Ben-Ami Bartal )، استادیار علوم اعصاب رفتاری میگوید: «عضویت در یک گروه با افکار یا دغدغه یا خواستههای مشترک ممکن است محرک قدرتمندتری برای ایجاد انگیزه اجتماعی باشد.»
تحقیقات ۵ ساله سرانجام به ثمر رسید
بارتال این مطالعه را در سال ۲۰۱۴ آغاز کرد. او و تیمش در درجه اول سعی در شناسایی شبکههای مغزی موشهای صحرایی که در واکنش به همدلی فعال میشد داشتند. آنها سپس به بررسی این مسئله مهم پرداختند که همین نتایج در انسان نیز تکرار میشود یا خیر.
نتایج تحقیقات جدید نشان میدهد که دقیقاً همینطور است.
بارتال میگوید: «یافتن یک شبکه عصبی که در شکلگیری همدلی در موشهای صحرایی مانند انسان نقش دارد، حاکی از وجود یک سازوکار عصبی زیستشناختی مشترک در میان پستانداران است.»
محققان با استفاده از فیبر فتومتری(fiber photometry )، ایمونوهیستوشیمی(اصطلاحی در بافت شناسی که برای مکانیزه کردن پروتِئینهای ویژه و پلی ساکاریدها به کار میرود)، تصویربرداری از کلسیم و سایر ابزارهای تشخیصی دریافتند که همه موشهایی که مطالعه کردند در واکنش به علائم پریشانی در سایر موشها، همدلی را تجربه میکردند.
با این حال برای بالفعل شدن این همدلی، مدار پاداش عصبی موش باید ایجاد میشد و این فقط در صورتی اتفاق میافتد که موش به دردسر افتاده از همان نوع موش عضو گروه بوده باشد!
به طور کلی یافتهها نشان میدهد که همدلی به تنهایی به پیشبینی رفتار کمک نمیکند و این واقعاً یک نکته حیاتی است.
کائفر میگوید: «ما در کمال تعجب دریافتیم که شبکه مرتبط با همدلی در آنها با دیدن موشهای پریشان، خواه در یک گروه قرار میگرفتند یا نه، فعال میشد. اما در مقابل، شبکه مرتبط با سیگنال پاداش فقط برای اعضای خود همان گروه فعال میشد و با رفتار کمککننده ارتباط داشت. به عبارت دیگر موش الف فقط زمانی به موش ب کمک میکرد که هم نژاد با او باشد.»
به طور خاص، همدلی موشها با مناطق حسی و اربیتوفرونتال مغز و همچنین با کورتکس اینسولار ارتباط دارد. در همین حال، تصمیم جوندگان برای کمک کردن یا نکردن به فعالیت بخشی دیگر به نام هسته اکومبنس بستگی دارد که یک مرکز پاداش با انتقالدهندههای عصبی شامل دوپامین و سروتونین است.
نتایج این تحقیق براساس آزمایشهای واقعی به دست آمد
برای این مطالعه، بیش از ۶۰ جفت موش صحرایی در طی ۲ هفته تحت نظر قرار گرفتند. بعضی از این جفتها از یک نژاد ژنتیکی بودند در حالی که بعضی دیگر از این نژاد نبودند.
در هر آزمایش یک موش در داخل یک استوانه شفاف گیر میافتاد در حالی که دیگری در یک محفظه بزرگتر پرسه میزد.
در حالی که در مغز موشهای آزاد به طور مداوم در واکنش به وضعیت موشهای محبوس حس همدلی ایجاد میشد، آنها فقط وقتی وارد عمل میشدند و تمام تلاش خود را میکردند که بخواهند برای آزاد کردن موشهایی از گروه یا نژاد خود قدم بردارند.
تحقیقات نشان میدهد نه تنها انسانها تقریباً از همان مناطق همدلی و پاداش یکسان در مغز برخوردارند، بلکه این ویژگی در سایر پستانداران نیز صدق میکند و این بدان معناست که در مورد کمک به دیگران ممکن است حسی مشابه غیرت و تعصب و... نسبت به گروه خود داشته باشیم.
بارتال میگوید: «به طور کلی یافتهها نشان میدهد که همدلی به تنهایی به پیشبینی رفتار کمک نمیکند و این واقعاً یک نکته حیاتی است. بنابراین اگر میخواهید به افراد انگیزه دهید تا به کسانی که رنج میبرد کمک کند، ممکن است مجبور شوید احساس تعلق آنها را به گروهی که از آن ریشه گرفتهاند یادآور شوید و یا این حس را افزایش دهید چرا که این مسئله هویت مشترک امری کلیدی است.»