
حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: بهترین خاطره «دکتر مرضیه مهدیزاده» از سالهای فعالیت در زمینه دام بزرگ، آشنایی او با همسرش در گاوداری است و همین مساله باعث شده که همسرش درک بالایی از شرایط شغلی او داشته باشد و او را حمایت کند.
وی در گفتوگو با حکیم مهر میگوید: «شغل ما با توجه به تماموقت بودن، تعطیلی و غیر تعطیلی ندارد. در سرما، گرما، تعطیلات نوروز و... باید حضور داشته باشیم که همه اینها را اگر واقعا عاشق کار نباشیم، نمیتوانیم تحمل کنیم. یکی از خطرات شغل ما چون با موجود زنده سروکار داریم، بیماریهای مشترک مثل بروسلوز، اکتیما و بیماریهای قارچی است.»
دکتر مهدیزاده تصریح میکند: «اوایل کار برای دامداران و کارگران کمی سخت است که قبول کنند که یک خانم بالای سر آنها باشد، اما در حین کار و بعد از مدتی کار کردن با آنها، فضا بهتر میشود. البته خیلی از خانمها هستند که دست به سیاه و سفید نمیزنند و فقط دستور میدهند؛ کمی هم که بو میآید، اذیت میشوند اما اگر کسی این کار را انتخاب کرده باشد، تحمل این شرایط راحت است. مثلا خود من با جان و دل تمام سختیها را میشناسم، تمام بوها و کثیفیها وجود دارد و باید کنار آمد. اگر این مسائل را بدانید، کارگرها همراه میشوند، کمااینکه هیچوقت پیش نیامده که من را اذیت کنند.»
حکیم مهر: خانم دکتر، چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
بنده ورودی سال ۸۴ دانشگاه شهرکرد هستم. واقعیت این است که در ابتدا به پزشکی خیلی علاقهمند بودم، اما سالی که کنکور دادم، رتبهام به رشته پزشکی نخورد. برای انتخاب رشته هر کسی چیزی میگفت و در این میان عمویم موافق دامپزشکی بود. گفت هرچه که باشد، دکترای حرفهای است و دیگر نیاز نیست که بعدها دوباره کنکور بدهی. یکی از خویشاوندان هم دامپزشک بود؛ او را هم در نظر گرفتم و در نهایت رشته دامپزشکی را انتخاب کردم و فقط هم یک رشته که همان دامپزشکی شهرکرد بود انتخاب کردم و همان هم شد. الان که در حین کار هستم، متوجه شدم که روحیات من به پزشکی نمیخورد و خوشحال هستم که رشته دامپزشکی را انتخاب کردم. در واقع اگر به گذشته برگردم، هرگز تلاش نمیکنم که به رشته پزشکی بروم.
حکیم مهر: چرا دام بزرگ را انتخاب کردید؟
دوران کارآموزی که بودم، یک نفر از اساتید من را به یک گاوداری در قیام اصفهان معرفی کرد تا شرایط کاری را بسنجم. رفتم و دیدم که برای من خیلی مناسب است. این آغازی بود تا با دام بزرگ و گاو آشنا شوم و حس خوبی داشتم. اگرچه که فقط نیاز بود که ۴۵ روز بروم، اما ۳ ماه تابستان را کامل در آنجا ماندم، یعنی ۴۵ روز هم به دلخواه خودم ادامه دادم. شخصیت من به گونهای است که با یکجا نشستن مخالفم و نمیتوانم که مسئول فنی باشم و کار پشت میزنشینی انجام دهم. چون کار با فعالیت زیاد دوست داشتم، به گاوداری رفتم و واقعا هم لذت بردم.
بعد از آن و در سال چهارم دانشگاه، یک گروه تحت عنوان لنگش با دکتر محمدنیا کار میکردند و ایشان این گروه را راهاندازی کردند. روزی که اعضای گروه به گاوداری ما آمدند، آنها را دیدم و به گروه ملحق شدم و شروع به کار کردن روی مقالات و... روی لنگش کردیم. سال بعد دوره دوم کارآموزی را در قیام گذراندم و شهرکرد نیازمند یک مسئول آزمایشگاه بود. دکتر محمدنیا که علاقه من را دیده بود، من را به آنجا معرفی کرد و سال پنجم دانشگاه، همزمان با تحصیل، پنجشنبهها و جمعهها در گاوداری مشغول به کار بودم و در همانجا ماندگار شدم. ابتدا به اسم آزمایشگاه رفتم و بعد مسئولیت واکسیناسیون گله را به من دادند؛ آنجا بود که بهتدریج متوجه شدم علاقه من به دام بزرگ مخصوصا نشخوارکنندگان خیلی بیشتر است. به مدت ۲ سال در شهرکرد بودم و از پایاننامه دفاع کردم و چون اهل اصفهان هستم، به اصفهان آمدم. در آنجا هم دوباره در یک گاوداری دیگر شروع به کار کردم و بعد هم که امتحان بنیاد مستضعفان را دادم و قبول شدم. سازوکار بنیاد به این شکل است که افراد را هر چند سال یک بار جابه جا میکنند. من را به همدان فرستادند و ۴ سال در یک گاوداری مسئول سلامت گله و مسئول بخشهای مختلف ازجمله زایشگاه، گوسالهدانی و... بودم. الان هم که به مدت ۲ سال در قزوین ساکن و اینجا مسئول سلامت بزداری هستم. در واقع هم دامپزشک هستم و هم مسئول بخش بزغالهدانی زایشگاه.
حکیم مهر: آیا تا به حال اتفاق افتاده که در برابر سختیهای کار از لحاظ توان جسمی کم بیاورید؟
خیر، کم نیاوردم. البته هر کاری که شما فکر آن را بکنید، سختیهای خاص خود را دارد، اما اگر کسی واقعا علاقهمند باشد، از پس آن برمیآید. تا الان خدا کمک کرده و به این شکل نبوده که اذیت شوم و خودم کاملا راضی بودم از اینکه اینجا باشم. شغل ما با توجه به تماموقت بودن، تعطیلی و غیر تعطیلی ندارد. در سرما، گرما، تعطیلات نوروز و... باید حضور داشته باشیم که همه اینها را اگر واقعا عاشق کار نباشیم، نمیتوانیم تحمل کنیم. یکی از خطرات شغل ما چون با موجود زنده سروکار داریم، بیماریهای مشترک مثل بروسلوز، اکتیما و بیماریهای قارچی است.
حکیم مهر: آیا خاطره خوب یا خاطره بدی از سالهای فعالیت خود دارید؟
بهترین خاطره من این بود که در گاوداری با همسر خود آشنا شدم. یعنی زمینه آشنایی و ازدواج من در گاوداری شروع شد. به طور کلی خاطره خوب و بد که خیلی زیاد بوده است. مثلا تولد گوسالههای سالم از خاطرات خوب است. چند وقت پیش در بزغالهدانی یک تولد پنجقلو داشتیم که برای ما خیلی شیرین بود. زمانی که در اصفهان داخل گاوداری کار میکردم و مسئول کیفیت شیر بودم، اقدامات من باعث شد که به مدت چندین ماه شیر ما از لحاظ کیفیت به حدی برسد که برای شیر خشک نوزاد به مشهد ارسال شود. از آن طرف هم سختیها و مرگ و میرهایی که ممکن است به وجود آید، جزو خاطرات بد دستهبندی میشود.
حکیم مهر: پس همسر شما هم دامپزشک هستند؟
بله.
حکیم مهر: همسر شما چون دامپزشک است، شرایط شغلی را بهتر درک و همراهی میکند. اما آیا اگر غیر دامپزشک بود، به مشکل نمیخوردید؟
صد در صد همین است. به خاطر همین باید قبل از ازدواج، کاملا درخصوص شرایط زندگی صحبت کنید. شغل ما و مخصوصا کاری که خود من انتخاب کردم، به شکلی است که باید با قشر کارگر که عموما تحصیلکرده نیستند، روبرو باشم. لذا همراه و همسر باید اینها را بداند و درک کند. خدا را شکر من در این زمینه مشکلی ندارم. چون من از ابتدا در گاوداری بودم و همسرم میدانست که کار من این شکلی است و فضای کار را میشناخت. اما برای کسی که اطلاع ندارد، باید حتما مسائل شغلی را بازگو کرد، مخصوصا آنهایی که در دامداریها به عنوان تماموقت هستند. مثلا ساعت کاری خود من از ۷ و نیم صبح تا ۶ بعد از ظهر است و بعد از آن هم اگر مشکلی باشد با من تماس میگیرند. تمام اینها را باید از قبل گفته باشد که یک وقت خدای نکرده ناراحتی پیش نیاید.
حکیم مهر: نگاه دامدارها یا کارگرهایی که شما با آنها کار میکنید به زن دامپزشک چیست؟
اوایل کار برای آنها کمی سخت است که قبول کنند که یک خانم بالای سر آنها باشد. اما در حین کار و بعد از مدتی کار کردن با آنها، فضا بهتر میشود. البته خیلی از خانمها هستند که دست به سیاه و سفید نمیزنند و فقط دستور میدهند. کمی هم که بو میآید، اذیت میشوند اما اگر کسی این کار را انتخاب کرده باشد، تحمل این شرایط راحت است. مثلا خود من با جان و دل تمام سختیها را میشناسم، تمام بوها و کثیفیها وجود دارد و باید کنار آمد. اگر این مسائل را بدانید، کارگرها همراه میشوند، کمااینکه هیچوقت پیش نیامده که من را اذیت کنند.
حکیم مهر: توصیه شما برای خانمهایی که علاقهمند به حوزه دام بزرگ هستند، اما نگرانند که نتوانند از عهده کار برآیند، چیست؟
اگر کسی علاقه داشته باشد، مطمئن باشید که کار برای دامپزشک خانم زیاد هست. دامپزشکی شغلی است که زمینههای مختلفی دارد و فقط کافی است که علاقه خود را پیدا کنند. اتفاقا فضای کار در گاوداریها خیلی سخت نیست و خانمها میتوانند در بخش ورم پستان، آزمایشگاه و این طور مسائل که در دام بزرگ هست، کار کنند.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
ممنون از فرصتی که گذاشتید. انشاءالله طوری باشد که همه بتوانند در شغل دامپزشکی موقعیت خوبی برای خود پیش بیاورند. توصیهای هم که برای دانشجوها و همکاران دامپزشک دارم این است که با توجه به گستردگی کار دامپزشکی، کار برای کسی که واقعا بخواهد کار کند، فراوان است و اصلا نباید نگران بازار کار در آینده باشند و با خیال راحت درس خود را بخوانند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.








خانوم دکتر عزیز، نظر شخصی خودت را به بقیه تعمیم نده. در ضمن کار کردن با برده بودن فرق داره. همه جا دنیا دامپزشک داره ولی شرط انسانیت نیست که پول بنزین را هم نتوانی در بیاری، فرق ما با برده چیه؟ برده فقط روزی یک وعده غذا بهش میدن که کار سخت را انحام بده و وضع ما هم بهتر از این نیست و فقط پول بنزین بیشتر در نمیآوریم. البته دلیل رضایت شما را میتوانم حدس بزنم این است که انقدر بر سر بانوان فشار روحی، روانی و محدودیت بوده که به هر چیزی راضی میشوند که بگن شغل داریم و مشابهأ برای دانشجوها نیز هست که درمحیط دانشگاهی برای خودشان شادند و وقتی پا به بازار کار گذاشتند متوجه میشوند یک من ماست چقدر کره داره.
ها بهترینش اسنپه
کار در دامداری صنعتی با دامداری روستایی و عشایری متفاوت است؛ کاش حکیم مهر میزان درامد خانم دکتر با توجه به ساعت کار 7:30 تا 18:30 ایشون رو هم می نوشت: در گاوداری صنعتی، کار فراوان هست ولی آیا متناسب با حجم کار، دستمزد پرداخت می شه؟ یقیناً خیر و اغلب به «برده داری» شبیه چون خودم هم قبلاً با دامداری های صنعتی کار کردم ؛ دستمزد متناسب با کار نمی دهند و کار کردن برای آنها بردگی مطلق است. (نکته اینجاست که در دامداری صنعتی، کار هست، ولی پول و درامد نیست و در دامداری سنّتی هم پول تشخیص نمی دهند و دنبال خوددرمانی دارویی هستند).
سلام بی زحمت خانم دکتر یک کار برای من جورکنید شما که میگین کارزیاده تکنسین دامپزشکی
کلا دامپزشکی درامد متغییری دارد ستگی داره خودتون و با چه کسی یا چه شغلی مقایسه کنید الان درآمد ماهی میانگین بین 30 تا 50 میلیون تومن در بخش درمانی برای کسانی که صاحب درمانگاه یا داروخانه هستند قابل پیش بینی است برای مسئولین فنی از 4 میلیون تا 15 میلیون بستگی به حضور یا عدم حضور در محل کار و نوع کار برای کارمندان بین 6 تا 15 میلیون البته بعضی ها تا ماهی 200 میلیون و بعضی ها با مدرک گذاشتن 2 میلیون درامد دارند حالا خودتان مقایسه کنید
|
خداروشکر یک نفر حرف راست زد ..همه میگن داروخانه ها در حال ورشکستگی هستند!!!!
|
الان همه کلیینیک ها دارن فقط تلقیح مصنوعی انجام میدن. خودشونو در حد ی کاردان آوردن پائین. کجا درامد ۵۰ میلیونی هست بگید تا ما هم یدونیم
|
دیگه مد شده توایران هرکسی از خودش یه ارقامی مینویسه هیچ منبعی هم ارائه نمیده بعد هم دروغش در میاد ،مشکل اینه که دو نفر تو حرفه رو میبینم و ربطش میدم به همه ،در امد متوسط همه رو حساب کنید نه سه چهار نفر تو شهر های بزرگ قطب دامداری تو هر استان ،درامد خوب بک حرفه یعنی ۷۰ درصد توان خرید خونه و ماشین و قدرت پس انداز داشته باشن
|
ناشناس 7:55 یه امار بگیر از دامپزشکان با سابقه ده سال به بالا ببینید چند در صد صاحب خانه و ماشین هستند احتمالا به عع شما بسیار نزدیک است گفتم کسی که صاحب مرکز درمانی است درامد 30 تا 50 میلیون نه برای کسی که در کلینیک کار میکند و پورسانت میگیرد داروخانه در هر جای ایران حداقل ماهی 30 تومن در میاره مسئول فنی هم که مشخصه معمولا 5 تا 7 تومن میگیرن ولی 15 تومنی هم داریم کارمندها هم که فعلا با تسری 50 در صدی بین نهایت پولی که بگیرن 18 تومنه
|
کارمند گمنام منم کارمندم دکترای تخصصی دارم بادوازده سال سابقه ۱۸ تتومن هم نمیگیرم همین واصح ترین و گمراه کننده ترین امار شما ، به کلیه داروخانه و درمانگاههای شهر هم تردد میکنم این درامدها تو استان ما که قطب دامپروری هست وجود نداره ،شاید شما فقط چند نفر خاص تو استان تهران اونم دام کوچک و اسب مد نطرتون باشه ،مسئول فنی بنده خدا تو کشتارگاه نرغ داره پنج ونیم تا شش میگیره ،خیلی جاهای دیگه کمتر ،
دم شما گرم خانم دکتر عزیز . افتخار میکنم همکار پرتلاشی مثل شما دارم . امیدوارم از دوران حضور در ملایر راضی بوده باشین.
|
این ارقام و اعداد از کجا آمده است؟
ضمن احترام به تلاش ودیدگاه خانم دکتر باید دامپزشک این جسارت واعتماد وپشتوانه علمی وعملی وبرخورداری از حمایت های سازمان دامپزشکی ودر نهایت رعایت حداقل های حقوق وتعرفه های مصوب درمانی رادر خودش به اثبات رسونده باشه که تن به بیگاری وصرفا دارا بودن هر شغلی نده وپرستیز وجایگاه دامپزشک را حفظ کنه وگرنه کارفرما ها ودامداری های صنعتی دنبال کم هزینه ترین راه ها وپرداخت حقوق اندک به دامپزشک هستند الی ماشاالله در سال های اخیر فارغ التحصیل دامپزشک زیاد شده که فقط دنبال پیدا کردن کار ولو با دستمزد اندک هستند این خود ما ها هستیم که باید حرمت حرفه خودمان را نگه داریم
آفرین به خانم دامپزشک اصفهانی با غیرت و پرتلاش
سلام به نوبه خود به خانم دکتر مهدی زاده و همسر گرامیشان آقای دکتر هفشیجانی خسته نباشد میگویم خانم دکتر یکی موفقترین مدیران دامپزشکی در فارم میباشند مسولیت پذیر پر تلااش و با انگیزه برای این زوج دامپزشک آرزوی موفقیت وارم
ضمن عرض تبریک خدمت خانم دکتر، بدانید حضور امثال شما بانوان محترم فعال در دامپزشکی مایه مسرت و مباهات و دلگرمی است. اما باید در ارتباط با آینده ی رشته خدمتتان عرض کنم افزایش دانشجو در دوره های تخصصی و عمومی دامپزشکی صرفا به نفع اساتید دانشگاهها به خصوص دانشگاه آزاد است که با جذب دانشجو بقای خود را در دانشگاه برای چند سالی دیگر ادامه دهند هر چند با کاهش جمعیت جوان و بالطبع کاهش متقاضی بسته شدن بسیاری از این واحد ها در سال های آینده دیگر یک پیش بینی نیست و یک حقیقت غیر قابل انکار است.بسیاری از اساتید دانشگاههای سراسری نیز علی رغم تعهدی که به دولت مبنی بر اشتغال تمام وقت در دانشگاهها و عدم اشتغال در جای دیگر دارند ، با اخذ پروانه های اشتغال پاره وقت مشغول مال اندوزی و کوچک کردن فضای بازار برای همکاران بخش خصوصی خود هستند و کوچکترین توجهی به بحث آموزش علم و اخلاق و فوت و فن کار عملی برای دانشجویان ندارند. بنابراین توصیه ی اکید به متقاضیان دوره های عمومی و تخصصی دامپزشکی این است که با چشمان باز و فارغ از مسائل احساسی و علاقه برای زندگی خود تصمیم بگیرند و دادن امیدواری غیر منطقی جفا در حق این عزیزان است، در بازار کار دامپزشکی هنوز کار هست اما به قیمت پارتی بازی، رقابت های ناسالم و حذف همکاران از طریق زیرآب زنی، بدگویی و پاپوش درست کردن و ... و نیز دریافت حقوق و درآمد های ناچیز و هزار یک مشکل و معضل دیگر شاید مثل بسیاری از رشته های دیگر...
ان ش الله درست بشه
#برای انتخاب رشته هر کسی چیزی میگفت و در این میان عمویم موافق دامپزشکی بود. گفت هرچه که باشد، دکترای حرفهای است و دیگر نیاز نیست که بعدها دوباره کنکور بدهی.#
خانم دکتر خسته نباشید خوشحالم بعد از سالها به این شکل از احوالتون با خبر شدم
خانم دکترمهدی زاده از با اخلاق ترین، باسوادترین و پرتلاش ترین بچه های ورودی 84 دانشگاه شهرکرد بودند. الان هم از بهترین های دامپزشکی دام بزرگ و مایه مباهات ما هستند. خدا قوت به خانم دکتر و همسر گرامی شون
سلام
سلام و خداقوت به دوست عزیزم خانم دکتر مهدیزاده. متاسفانه تمام دیدگاه ها با توجه به شرایط اقتصادی کشور مادی شده و باور این مسیله که زنی در گاوداری عاشقانه کار کنه سخته اما این نطر همه نیست. خانم دکتر از همون اوایل تحصیل بسیار سخت کوش و با اراده بود و این مسیله به وضوح دیده میشد. موفقیتت روز افزونت رو از خدا میخوام دوست عزیزم.
|
سخت کوشی و تلاش خانم دکتر مهدی زاده و همسر دامپزشکشون قابل تقدیره ولی خانم یعقوبیان آیا زندگی خرج نداره؟ اجاره بها ، خودرو ، کلاس درس بچه ها، معیشت و... دوم آنکه بروسلوز و فتق دسیک کمر و عوارض جسمی ناشی از کار سخت بیش از 8 ساعت به صورت وقت و بی وقت رو که در میانسالی به سراغ دامپزشک درمانگر دام بزرگ می آید رو کی جبران می کنه؟ یقیناً هیچ کس، نه دامدار و نه دولت.
|
جناب متخصص داخلی دام بزرگ، مگر طبابت در دامپزشکی شرکت در تمرینات و مسابقات وزنهبرداریه که موجب فتق دیسک کمر میشه؟!! مثلا" شما در گرایش تخصصی خودتان برای معاینهی دام، حیوان رو مثل وزنهبردارها بالای سر بلند میکنید؟!! بنده که نزدیک به ۲۵ سال دارم کار مامایی میکنم، صدها پرولاپس رحم در گاو و گاومیش و گوسفند را جا انداختهام، صدها و هزارها سختزایی رو مدیریت کردهام، دهها عمل سزارین انجام دادهام پس الان تمام دیسکهای کمرم بیرون زده خودم خبر ندارم؟!!
|
عصو هییت علمی برو ببین چند نفر از دامپزشکان دارای مشکلات جسمی و روحی هستن ،البته از مثیبت خکانی گفتیو مصیبتجایی است که شما با امکانات رایگان دانشگاه پا به عرصه درمان گذاشتید و از این رانت هم استفاده میکنید و علاوه بر درامد بالای دولتی درامدهای جانبی هم دارید ،متاسفانه ضعیفترین اساتید بنده در دانشگاه بخش تولی مثل بودن
|
همکار محترم جناب متخصص مامایی و بیماری های تولیدمثل، بنده وزنه بردار نیستم و دام بزرگ را هم مثل وزنه وزنه برداران بلند نمی کنم!! همکار محترم «فتق دیسک کمر» یه دامپزشک، یک دفعه پیش نمی آد بلکه به مرور زمان ایجاد میشه!! (خودم دچارشم= تجربه عینی). از طرز کلام و سخنان شما، بسیار متاسّفم!! آیا هنگام سخت زایی یا زایمان یا eversion رحم یک گاو زمینگیر، در یک روستای دورافتاده بدون امکانات، و یا حتی بساوش راست روده ای (معاینۀ رکتال) چندین گاو در روز با توجه به تغییر زوایای استقرار دامپزشک با زمین و تقلای دام، «به مرور زمان و در دراز مدت»، خطر فتق دیسک کمر وجود ندارد؟ خطر ابتلا به بروسلوز چطور؟ و یا نشستن ناگهانی یه دام بیمار، هنگام توشه رکتال برای بازرسی دستگاه گوارش آن، آیا خطری برای دامپزشک معاینه کننده ندارد؟ جنابعالی همانگونه که فرمودید گویا عضو هیأت علمی دانشگاه هستید و حقوق هیات علمی دریافت می کنید (بدون دغدغۀ معیشت) و با دام های کلینیک دانشگاه با باکس مقید کردن دام، سر و کار دارید و نفس تان از جای گرم بلند میشه!! و کار میدانی کم کرده اید. اگر هم در بخش خصوصی کار کنید،تخلف دانشگاهی کردید و چنانچه کار بخش خصوصی هم انجام دهید، چون حقوق هیات علمی دریافت می کنید، تعداد معاینات شما یقیناً بسیار کمتر از همکاران «غیرهیأت علمی» است و در ثانی، آدرس دهی غلط و عدم انعکاس واقعیت های شغلی به دامپزشکان جوان در انتخاب شغل، جز خیانت به جوانی و عمر آنان نیست.
|
جناب متخصص داخلی دام بزرگ، کسی به این حرفه خیانت میکنه که داره نون این حرفه رو میخوره اما مدام با حرفهای ناروا این حرفه رو تحقیر میکنه. مشکلات اقتصادی ربطی به ماهیت این رشته نداره و از منزلت و اهمیت آن در تمامی جنبهها کم نمیکنه. اگر سیاستهای برخی تصمیمگیرندگان موجب وضعیت معیشتی بد شاغلان این حرفه شده، نباید جایگاه و اهمیت این حرفه رو زیر سوال برد و ذهنیت دیگران رو نسبت به ارزش و جایگاه آن تخریب کرد. خودتون با خودتون میکنید بعد انتظار دارید جامعه به این حرفه و جایگاه آن ارزش و احترام قائل بشه! بخدا قسم در میان تمام اقوام و آشنایان و هر کسی که با من آشنایی داره، اگر بیشتر از یک پزشک متخصص برای من و کارم احترام و ارزش قائل نباشن، کمتر از آن نیست. چرا، برای این که از ابتدا بجای دل خوش کردن به القاب و عناوین، دنبال کسب شایستگی در این حرفه بودهام، چه از نظر اجتماعی، چه از نظر اخلاقی، و چه از نظر کار و توانمندی حرفهای. چون نسبت به این حرفه تعصب دارم و فکر میکنم اگر هر ناشایستگی داشته باشم به پای این حرفه نوشته میشه. هیچ کس منکر این نیست که اکثر شاغلان این حرفه از نظر اقتصادی در جایگاه درخور خودشون قرار ندارند، اما ما با این حرفه داریم زندگی میکنیم، بنابراین تحقیر شدن این حرفه در واقع تحقیر شدن خود ما هست، دوست من. البته من مخاطبم فقط شخص شما نیست، بلکه تمام کاربرانی هست که حالا یا دانشجو هستند، یا فارعالتحصیل و احتمالا" شاغل یا فعلا" بیکار. ما باید با شایستگی و اقتدار با مخاطبان خارج از این حرفه برخورد کنیم نه این که خودمان بزنیم توی سر خودمان! یک بار با یک پزشک در رابطه با مشکل اسهال در گوساله و مایعدرمانی صحبت میکردم، وقتی برای او جزییات درمان انتریت در گوسالههای نوزاد رو توضیح میدادم، با خنده گفت: مگه به گوساله هم سرم میزنند؟! گفتم نه، در این جور مواقع گوساله رو میبریم پمپ گازوئیل، بهش گازوئیل میزنیم! با این پاسخم فهمید که حرف توام با کنایهاش بیجا بوده و باید مواظب حرف زدنش باشد.
نمی دونم با اینکه همه ما در زندگی خود و اطرافیان مون بارها دیدیم که پول و ثروت همیشه به معنای آسایش و آرامش نیست ولی باز هر کاری رو از دریچه پول و میزان درآمد نگاه میکنیم. متاسفانه فرهنگ بدی که الآن بین ما غالب شده اینه که «حداقل کار و خدمت رو ارائه بده و حداکثر درآمد رو کسب کن».
|
اگه هیأت علمی نبودی، این حرف ها رو نمی زدی. چه کسی کار حداقلی با حداکثر درامد خواسته؟ همکار محترم، اول یه نگاه دقیق به همین عکس های خانم دکتر مهدی زاده بنداز(چندین کار مختلف از معاینه تا زایمان و بررسی نمونه شیر و..)، بعد حقوقشون رو از ایشون بپرس، بعد قضاوت کن ببین آیا کارشون در یک دامداری صنعتی با حقوقشون متناسب است یا خیر؟ بحث سر «عدم تناسب» حقوق دامپزشکان بخش خصوصی با سختی کار و چندین وظیفه ای کار کردن آنهاست و نه کار حداقلی و حقوق حداکثری ( که این مورد اخیر،(کارحداقل، حقوق حداکثر) بیشتر در اعضای هیأت علمی (و البته نه همه ایشان) دیده می شود.
|
اقای هیات علمی : پول به معنای اسایش و ارامش نیست ؟ ..................
|
اتفاقا ما تو زندگی اطرافیا هنه دیدم پول و داشتن خرج زندگی باعث رفاه هست ، .............. ،با هشت تومن که کلی وقتت رو میگیره برای بدست اوردنش جنگ و دعوا همش تو استرس تا اخر ماه پول داری یا نه اگه ماشینت خراب شد چی کارکنی اگه مریص شدی چی کار کنی ،بابا شما مسلمون هستید که این چیزا رو نمیبینید ،برو از صبح تا شب مغازه سر کوچتون برلش مقاله بگو یه بیسکویت میده بت ببری برا بچت ،تو رو خدا ادعای روشن فکری نکنید بسه دیگه
احسنت بر خانم دکتر مهدی زاده و دکتر هفشجانی عزیز. موفقیت روزافزون شما باعث افتخار است.
خانم دکتر مهدی زاده عزیز برای شما آرزوی موفقیت روزافزون دارم
دست بردارید از این دامپزشکی هندلی...